back to top
خانهدیدگاه هاداریوش لعل ریاحی: مرغ سحر

داریوش لعل ریاحی: مرغ سحر

وقت ِ دمیدن است و ما شانه به شانه در قفس

مرغ ِ سحر بگو به ما ،این که چه کرده ای هوس

 

باز طنین ِ خواندنت  ، زنگ ِ عبور می زند

برقِ سپیده می دمد به بانگ ِ تازه جرس

 

شام ِ سیه سحر نشد ، ظلم و ستم به در نشد

کومه به در چرا زنی ، خانه نمانده هیچ کس

 

منظر ِ اعتیاد ما تا به فلک رسانده  سر

شیخ به کار ِ خود درو خلق نزار و بی نفس

 

بین که فروع ِ دین ما ، چه کرده با نماد ِزن

به اصفهان و جهرم و  ز رود ِ نیل تا ارس

 

این همه را که گفتمت ، نغمه ِ ساز سینه کن

بگو به خیل ِ  مردمان ، به داد خواه و داد رس

 

دل ِ ستوده را ببین و انتظام ِ کاوه  وَش

نه آن اراذل ِ زبون به گرد ِ بیت چون مگس

 

رسیده وقت ماندن و به هر کران یکی شدن

که برکَنید از میان ز ریشه نسل ِ خار و خس

 

داریوش لعل ریاحی

12 آذر 1393

Dlr1266@hotmail.com

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید