back to top
خانهدیدگاه هابرسد به گوش «حاکمیت مستبد» ,محسن کدیور

برسد به گوش «حاکمیت مستبد» ,محسن کدیور

Mohsen-kadi
نامه‌ی تاریخی مهدی کروبی از هفت زاویه به اختصار به شرح زیر مورد بحث قرار گرفته است:

– پیشینه‌ی نامه‌های انتفادی محصوران
– مطالبات اصلی نامه
– اهمیت نامه‌ی تاریخی کروبی
– سه راه پیش روی رهبری
– زوایای دیگر نامه
– خشت اول این بنای کج
– وظیفه‌ی نخبگان

الف. پیشینه‌ی نامه‌های انتقادی محصوران
نامه‌ی مورخ ۱۲ فروردین ۲۹۳۱ مهدی کروبی به حسن روحانی ریٔیس‌جمهور در ششمین سال حصر غیرقانونی از جمله مهمترین مدارک سیاسی دوران جمهوری اسلامی است. البته این نامه نخستین نامه‌ی اعتراضی از درون زندان یا زندان خانگی نیست. آقای منتظری در طول بیش از پنج سال زندان خانگی به نقد حکومت استبدادی ادامه داد. مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای انتقادی ایشان در همان زمان در مطبوعات خارجی و شبکه‌های مجازی منتشر می‌شد. احمد آذری قمی بی‌پروا تر در زمان زندان خانگی غیرقانونی شخص رهبری را به‌شدت مورد انتقاد قرار داد، اما بیانیه‌ها و نامه‌های اعتراضی او سالها بعد از وفات مظلومانه‌اش امکان انتشار الکترونیکی پیدا کرد.

ابوالفضل قدیانی از زندان اوین چندین نامه صریح در انتقاد از سوء مدیریت و مشخصا استبداد شخص آقای خامنه‌ای نوشت که در فضای مجازی بازتاب گسترده‌ای یافت. مهدی کروبی و میرحسین موسوی اگرچه تا کنون دلیرانه بر مطالبات اولیه‌ی خود که اجرای بی‌تنازل قانون اساسی و رسیدگی به تقلب در نتیجه‌ی انتخابات ۱۳۸۸ بوده استقامت کرده و قدمی عقب نگذاشته‌اند، اما به دلیل محدودیت‌های شدیدتر از زندان، موفق به اظهار نظر کتبی نشده‌اند. نامه‌ی سرگشاده‌ی اخیر کروبی نخستین اظهار نظر یکی از رهبران جنبش سبز در دوران حصر شش ساله است. این نامه نشان می‌دهد که زندان خانگی نه تنها کمترین اثری در روحیه‌ی رهبران جنبش سبز نداشته بلکه باعث استحکام بیشتر و ارتقای مواضع آنها شده است. در مقایسه‌ی ادبیات این نامه با بیانیه‌های پیشین کروبی در می‌یابیم که مواضع ضد استبدادی کروبی به مراتب شفاف‌تر، صریح‌تر، عمیق‌تر و تیزتر شده است.

ب. مطالبات اصلی نامه
در نامه اگر چه اسم کسی صریحا ذکر نشده است، اما بخش اعظم آن انتقاد شدید از شخص رهبری است. در درجه‌ی دوم محمود احمدی‌نژاد و فقهای منصوب شورای نگهبان خصوصا دبیر آن مورد انتقاد جدی قرار گرفته‌اند. کروبی از سه رخداد به صراحت و شفافیت یاد کرده: تقلب در انتخابات ۱۳۸۴، مهندسی انتخابات ۱۳۸۸ و آنچه بر متهمان سیاسی در بازداشتگاه‌های قانونی و غیرقانونی رفته است که با توجه به مدعیات پیشین، مراد وی شکنجه و تجاوز است. او از ریٔیس‌جمهور خواسته بر اساس تکلیفی که قانون اساسی بر عهده‌ی وی گذاشته از «حاکمیت مستبد» بخواهد تا بر اساس اصل ۱۶۸ قانون اساسی دادگاه علنی ولو با ترکیب مورد نظر ارباب قدرت تشکیل دهد تا وی و وکیل مدافعش بتوانند بعد از استماع کیفرخواست از خود دفاع کنند.

این‌که کروبی و موسوی خواستار محاکمه در دادگاه علنی هستند حرف تازه‌ای نیست و هر دو بارها این را به‌گوش مسیٔولان رسانیده‌اند. این حق قانونی و شرعی ایشان است. تازگی و اهمیت نامه‌ی کروبی از چند جهت دیگر است. کروبی مقام رهبری یا ریٔیس قوه‌ی قضایٔیه‌ی منصوب وی را شایسته‌ی خطاب نامه‌ی سرگشاده‌ی خود نیافته است. آن دو خود طرف دعوا با ملت هستند. او حتی به‌جای اینکه به مردم نامه بنویسد به ریٔیس جمهور منتخب ایشان نامه نوشته تا مسیٔولیت قانونی وی در اجرای قانون اساسی و عهدی که در زمان انتخابات با مردم بسته را یادآوری کند. این نامه در زمانی منتشر شده که نزاع لفظی علنی رهبری با ریٔیس جمهوری و ریٔیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به اوج خود رسیده است و هر یک در سخنرانی خود به طرف دیگر حمله می‌کند. نامه‌ی کروبی دامنه‌ی نزاع رهبری با بخش انتخابی حاکمیت را افزایش داده، این تنور را داغ‌تر خواهد کرد.

پ. اهمیت نامه‌ی تاریخی کروبی
اهمیت این نامه در سطح و شیوه‌ی نقد رهبری از سوی یکی از پیروان وفادار آقای خمینی است. این اهمیت از یک‌سو در آن‌چه جسورانه بر زبان آورده، و از سوی دیگر در نکاتی است که عالمانه و عامدانه ذکر نشده، نکاتی که اهمیت‌شان از بخش اول کمتر نیست. به برخی نکات بخش اول یعنی نقدهای صریح کروبی به رهبری آقای خامنه‌ای اشاره می‌کنم. کروبی در مجموع آقای خامنه‌ای را به سه امر به شرح زیر متهم کرده است. در هر یک از امور سه‌گانه مصادیق ملموسی را ذکر کرده است. خلاصه‌ی این مصادیق با کلمات خود وی چنین است:

اول. نقض قانون اساسی:
۱) حاکمیت استبدادی (دو بار)،
۲) کوشش برای حاکمیت تک‌صدایٔی،
۳) انحصار قدرت غیر پاسخ‌گو،
۴) اجرای پروژه‌ی جمهوری زدایی و اسلام‌زدایی نظام،
۵) قانون‌گریزی و خروج از مسیر قانون.

دوم. به‌چالش کشیدن عدالت رهبری:
۱) خودمحوری،
۲) جاه‌طلبی (دوبار)،
۳) حب ریاست و توسعه‌ی قدرت (دو بار)،
۴) خیال می‌کنند سرنوشت سایر ملل مسلمان و کشورهای منطقه در ید قدرت آن‌هاست،
۵) حد و مرزی برای هواهای نفسانی [جاه‌طلبی و حب ریاست] خود قایٔل نیستند.
۶) زیاده‌خواهی ارباب قدرت،
۷) مصلحت خود را مصلحت کشور تعبیر و تفسیر می‌کنند.

سوم. به چالش کشیدن تدبیر رهبری:
۱) کشور را عامدانه به دام تحریم‌ها کشاندند و سرمایه‌های ملی را از یک‌سو با غارت و حاتم بخشی نابود کردند و از سوی دیگر دست در جیب مردم بردند و همزمان با فقر و آوارگی و تنگ‌دستی آنان کشور را به لبه پرتگاه بردند.
۲) با ماجراجویی‌های هسته‌ای می‌خواستند کشور را به ناکجاآباد ببرند.
۳) ثروت و فرزندان این ملت را قربانی مطامع بلند پروازی‌های خود در منطقه قرار داده‌اند.
۴) با بکارگیری اوباشی از سنخ شعبان جعفری برای امیال سیاسی‌شان به‌نام حفظ ارزش‌ها به منتقدان از هر سنخی حمله می‌کنند و حریم و مرزی در رفتارهای مذبوحانه‌شان قایٔل نیستند.
۵) آنانی که سرمایه‌های مادی و معنوی کشور را به پای کذابی [محمود احمدی‌نژاد] گذاشتند و نتیجه‌ی بصیرت‌شان این روزها بر همه روشن شده، بابصیرت و نجیب شدند؛ و آنانی که هشدار دادند و این روزها را پیش‌بینی کردند و در چند سال گذشته برای تلاش اصلاح‌گرایانه‌شان متحمل حبس و حصر غیرقانونی شدند، نانجیب نام گرفتند.
۶) خروجی این دادگاه مشخص خواهد کرد که برگشته از انقلاب و نانجیب، و ادامه‌دهنده‌ی راه انقلاب و نجیب، کدامیک از طرفین دعوا و نزاع انتخابات ۸۸ قرار دارند.

نامه‌ی کروبی به یک معنی استیضاح آقای خامنه‌ای به سه اتهام مشخص است:
اول. نقض قانون اساسی به‌ دلیل حکومت استبدادی؛
دوم. از دست دادن عدالت به دلیل جاه‌طلبی و خودمحوری و جازدن مصالح شخصی به‌جای مصالح ملی؛
و سوم. سوء تدبیر به دلیل گماشتن فرد دروغ‌گو و حقه‌بازی به‌نام محمود احمدی‌نژاد بر گرده‌ی ملت، ماجراجویی‌های هسته‌ای و منطقه‌ای، کشور را عامدانه به دام تحریم‌ها کشاندن، اتلاف سرمایه‌ی ملی، حمله به منتقدان توسط مأموران گروه فشار، منتقدان را متهم به بی‌بصیرتی و عدم نجابت کردن در حالی این شواهد و مدارک اثبات می‌کند که فقدان بصیرت و نجابت متعلق به خود ایشان است. این اتهامات کاملا برای مردم ملموس است. کروبی در حقیقت سخنگوی صادق ملت خود شده است. این نامه به سرعت در اعماق ذهن و ضمیر شهروندان ایرانی رسوخ می‌کند.

ت. سه راه پیش روی رهبری

آقای خامنه‌ای در قبال فهرست این اتهامات سنگینی که کروبی برشمرده سه راه در پیش دارد:
راه اول، راه خردپسندانه: رفع حصر غیرقانونی، آزادی زندانیان سیاسی، تغییر سیاست‌های نابخردانه‌ی گذشته، شنیدن صدای نارضایتی ملت و عذرخواهی از پیشگاه مردم برای این فرصت‌سوزی و درشت‌گویٔی و بدرفتاری و قانون‌ستیزی‌هاست.
راه دوم، راه میانه: تشکیل دادگاه صالحه‌ی علنی با حضور هیأت منصفه و امکان دفاع متهمان و وکلای ایشان یعنی اجرای اصل ۱۶۸ قانون اساسی.
راه سوم، راه خردستیزانه: ادامه بلکه تشدید سرکوب‌ها، تدام درشت‌گویٔی، ماجراجویٔی، استبداد، خودکامگی و قانون‌ستیزی.

اگر آقای خامنه‌ای راه اول را برگزیند، نام نیکی از خود در تاریخ باقی گذارده، دعای خیر مردم بدرقه‌ی راهش می‌شود و نزد خدا و وجدانش رو سفید خواهد بود.
اگر راه دوم را برگزیند این دادگاه به محاکمه‌ی او و منصوبانش تبدیل خواهد شد و سوء تدبیر مفرط او زیر ذره‌بین افکار عمومی قرار خواهد گرفت و محاکمه‌ی موسوی و کروبی تبدیل به استیضاح آقای خامنه‌ای خواهد شد.
اگر راه سوم را برگزیند کشور را به پرت‌گاه تفرقه، فرصت‌سوزی، بی‌قانونی و ادامه‌ی اتلاف سرمایه‌های مادی و معنوی ملی سوق خواهد داد.

امیدوارم ایشان راه اول یا حداقل راه دوم را برگزیند. اما با توجه به سوابق و لواحق ایشان بعید می‌دانم ایشان به راهی جز راه سوم تن دهد. اما رهبری عملا نمی‌تواند این حصر غیرقانونی را الی‌الابد ادامه دهد. باید منتظر بود که آیا ریٔیس‌جمهور در این زمینه قدمی بر می‌دارد؟ قوه‌ی قضایٔیه‌ی جمهوری اسلامی به‌ویژه در زمان صدارت صادق لاریجانی به‌قدری بی اراده و غیر مستقل است که جز اجرای فرمان مافوق از آن انتظاری نمی‌رود.

ث. زوایای دیگر نامه:

اما بخش دوم نامه یعنی نکاتی که عالمانه و عامدانه ذکر نشده است، به‌این عبارات توجه کنید: «بدون تردید نمی‌توان آثار زیان‌بار فرو ریختن اخلاق، شکاف و بی‌اعتمادی مردم به حکومت و روحانیت و مهم‌تر، آسیب‌های وارده به تشیع و امام زمان (عج) را به این سادگی جبران کرد.»

در این نامه‌ی تاریخی که نقد عمیق ولی‌فقیه است، کلمه‌ای از این‌که این شیوه‌ی رهبری آبروی نیابت امام زمان و ولایت فقیه را برده است، سخنی به میان نیامده است! در حالی که از آسیب‌های وارده به اخلاق، بی‌اعتمادی مردم به حکومت، روحانیت و تشیع و امام غایب سخن گفته شده است.

از آن بالاتر «عالم محضر خداست و جانشین و خلیفه او در زمین مردم‌اند و چه داوری بهتر از خدا و مردم»، جانشین خدا دیگر ولی‌فقیه (به نیابت از پیامبر یا امام غایب) نیست، این خود مردم هستند که خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین هستند و با انتخاب فرد مورد نظرشان بدون قیمومت مستبدان مدعی فقاهت امور سیاسی‌شان را می‌گذرانند. عبارات فوق متعلق به کروبی خط امامی دو آتشه است که لمس واقعیات مترتب بر نظریه‌ی ولایت فقیه به ولایت امت بر خودشان و خلافت مردم از خداوند بدون نیاز به قیمومت و ولایت فقیه کشانیده است. اگر این تحلیل صحیح باشد، کروبی قدمی بسیار بلند برداشته است. برای صراحت و شفافیت بیشتر باید منتظر بیانیه‌های بعدی او بود.

ج. خشت اول این بنای کج
البته کروبی عشق خود را به آقای خمینی در همین نامه هم مخفی نکرده است. ای کاش کروبی در تجدیدنظرهای خود به این نتیجه برسد که بدعت مجازات منتقدان تراز اول جمهوری اسلامی به زندان خانگی بدون برگزاری دادگاه صالحه در دوران آقای خامنه‌ای شروع نشده، زندان خانگی آقایان سیدکاظم شریعتمداری، سیدحسن قمی، سیدصادق روحانی، و احمد مفتی‌زاده تنها چند نمونه است. زندان خانگی آقایان منتظری و آذری قمی هم در زمان آقای خامنه‌ای با مخالفت پیروان آقای خمینی مواجه نشد. اگر وی و دیگر پیروان خط امام چه در زمان آقای خمینی چه در دوران قبل از ۱۳۸۴ به قبح مجازات منتقد بدون برگزاری دادگاه صالحه پی‌ برده بودند امروز خود سرنوشت بهتری داشتند. اما کروبی نشان داده که شجاعت تغییر را دارد. کروبی و موسوی در تعامل با مردم در جنبش سبز ساختند و ساخته شدند.

چ. وظیفه‌ی نخبگان
نامه‌ی تاریخی کروبی اثبات کرد که او صلاحیت رهبری جنبش سبز را دارد. اطمینان دارم نظر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد هم عینا همین است، کافی است اطلاعات لازم خبری در اختیار آنها قرار گیرد تا بیانیه‌های انتقادی ایشان را هم شاهد باشیم. باید به مهدی کروبی پسر احمد به دلیل این نامه‌ی تاریخی‌اش تبریک گفت و از همه‌ی نخبگان انتظار داشت به این توصیه‌ی مهم او توجه کنند: «باید در مقابل اندیشه‌ای که با انحصار قدرت غیر پاسخ‌گو به دنبال حاکمیت تک صدایی‌ است ایستاد. تردید نکنیم که تعلل و کوتاهی امروز نخبگان، رقم زننده هزینه‌های سنگین کشور و مردم در آینده خواهد بود.»

۲۲ فروردین ۱۳۹۵
منبع سحام نیوز

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید