دوشنبه, 29 آبان 1402 . روزنامه جهان صنعت در پاسخ به جوابیهای که سازمان برنامه به این روزنامه دادونقد این روزنامه را نقد کرده نوشته است: ما باورداریم اعداد در نظر گرفتهشده برای دستیابی به اهداف توسعهای در افق سال پایانی برنامه، همچنان پهلو به افسانه و تخیل میزنند و با واقعیات میدانی و تاریخی اقتصاد ایران سر سازگاری ندارند.
دستیابی به افزایش تولید ۹/۱ میلیون بشکهای نفت، افزایش ظرفیت ۵۰۰ هزار بشکهای پالایشگاههای نفتی کشور، افزایش ۱۵۰ میلیارد متر معکبی تولید گاز در کشور، افزایش ۲۵ هزار مگاواتی تولید برق در کشور، مجموعا به بیش از ۱۷۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی با فرض ثابت ماندن نرخهای کنونی دارد: از قرار هزینه هر مگاوات ساعت تولد برق ۶۰۰ هزار دلار، ایجاد ظرفیت برای پالایش هر بشکه نفت ۲۰ هزار دلار و تولید هر بشکه نفت اضافه نیز ۴۰ هزار دلار و همچنین هر مترمکعب تولید گاز به ۱۷۰ دلار سرمایه نیاز دارد. تامین این منابع نه با سرمایه داخل و نه با سرمایه خارجی (وقتی که قله سرمایهگذاری تاریخی میانگین کشور به ۲ میلیارد دلار در سال میرسد) میسر نیست.ج) اهداف کمیدر نظر گرفتهشده در برنامه نیز مطابق با گزارشی یکشوری کمیسیون تلفیق مجلس، مجددا پهلو به افسانه میزند. دستیابی به رشد ۸ درصدی اقتصادی در شرایطی که در یک دهه گذشته میانگین خوشبینانهترین ارزیابیها از رشد اقتصادی کور حدود ۹/۰ درصد در سال بوده است، آن هم با توجه به میزان شتاب تورم فعلی و شکنندگی سرمایهگذاری موجود در کشور و افزایش سالانه هزینه استهلاک چگونه میسر است؟ رشد ۳ برابری ظرفیت استخراج کانسارهای فلزی نظیر سنگآهن و یا رشد ۱۵۰ درصدی تولید کاتد مس و محصولات فولادی و پتروشیمیدر حالی که میزان سرمایهگذاری در این صنایع به علت قیمتگذاری دستوری، موانع دستوری صادراتی و ناترازی شدید انرژی، اقتصادی نیست و کسر ظرفیت همچنان در اقتصاد کشور حاکم است و صنایع با پایینترین ظرفیت موجود به فعالیت خود ادامه میدهند. به موارد یادشده اهدافی نظیر افزایش ۳ میلیون دستگاه تولید خودرو، واردات سالانه ۵/۱ میلیون دستگاه خودروی برقی یا هیبریدی، خودکفایی ۱۰۰ درصدی در تامین کالاهای اساسی و نهادهای تولیدی نظیر کنجاله سویا و ذرت و… تا ساخت سالانه ۱ میلیون واحد مسکن حمایتی دولتی و جذب ۱۵ میلیون گردشگر خارجی و… هیچ کدام با عقل جور در نمیآید و امیدآفرینی صرف بدون توجه به واقعیات به معنای تحمیق مخاطبان است. در حوزه ناترازیها نیز به عنوان مثال برای رفع مشکل ناترازی بانکها- که صرفا از این مساله به چشم کسری نقدینگی بانکها نگریسته شده- راهکاری چون افزایش سرمایه از طریق تجدید ارزیابی داراییها پیشنهاد شده است که بیاندازه مضحک و دور از منطق عقلایی است. سایر راهکارها نیز شوربختانه از همین قیاس هستند. به نظر میرسد که حدود ۸ دهه سابقه برنامهریزی در کشور به جاهای باریک و تاریکی کشیده شده که آرزوفروشی را با برنامهنویسی جایگزین کرده است.
منبع : ساعت 24