با رشد به صفات بینهایت او
در آیات سه گانه ی انتهای سوره ی بروج، که سوره ی قبل از سوره ی طارق است ، احاطه اصول توحیدی بر هستی و شمول آنها بر همه ی هستی، بیان و بر آن تأکید شده است، و هستی به عنوان یک مجموعه ی درک شونده ی وسعت گیرنده، در سیستمی که آشکار کننده ی قوانین و اصول توحیدی است، معرفی گردیده.
”
20- وَاللهُ مِن وَرائِهِم مُحیطُ
– و خداوند و قوانین توحیدی هستی در بالای همه این ها محیط و مسلط است
21- بَل هُوَ قُرانٌ مَجیدٌ
– و بلکه آن همان درک شونده ی گسترش باینده است
22- فی لوحٍ مَحفوظِ
– آشکار کننده ای است که در همه هستی حک شده و و اصول هستی توحیدی را جاری و آشکار کرده و محفوظ است. “
در این سیستم همه ی اجزا، دارای این اصول توحیدی و راهنما ، به شکل اصول حک شده که مداوما بروز مینمایند و عمل میکنند ، میباشند .
سوره ی طارق بیانگر چگونگیِ این اصول حک شده و بروز کننده در انسان و چگونگی عملکرد و هدایت سیستماتیک این موجود بر اساس روح خداوندی یا طارق است .
سوره طارق
بسم الله الرحمن الرحیم
1- وَالسَّماءِ وَ الطّارِق
طرق: زدن به شدت، کوبیدن , راه را از آن جهت طریق گویند که رهگذران آن را با پا می کوبند. طارق: نشان دهنده راه و مسیر کوبیده شده.
سماء: آسمان، سقف هر چیز سماء آن است ( به معنی چهارچوب و محدوده حرکتی )، هر سیستمی چهارچوب خاص خود را دارد. هر مرحله ای که در آن به سر می بریم محدوده و سقفی دارد که دارای مشخصات حرکتی است. سماء محدوده رشد بالارونده و یا به عبارت بهترتکاملی همه جانبه و کروی است که حرکت رو به رشد تا خدا می باشد .
– قسم به محدوده های حرکتی و آنچه و یا آنکه مسیر توحید را می پیماید و نشان میدهد راه کوبیده شده را ، راهنما . کسی که محدوده ها را به عنوانِ مراحل حرکتی پشت سر نهاده و هیچ مرحله ای را مطلق و محدود نمی سازد.هر محدوده ای راهنمایی میکند به سمتی به راهی به روشی (وفتحت السماء فکانت ابوابا وآسمان و محدوده ها گشوده میشود و آنها سقف و محدوده نیستند بلکه درهایی بوده اند ) ، راهنمایی که مسیر کوبیده شده در گذشتن از همه ی محدوده ها را نشان میدهد و راهنمایی میکند به گذشتن از محدوده ها و گذر به سوی بینهایت.
2- وَ ما اَدرئکَ مَا الطّارِقُ
– و تو چه می دانی که طارق چیست؟
3- اَلنَّجمُ الثاقِبُ
نجم: اصل نجم به معنی طلوع , بروز و ظهور است. ستاره را از آن جهت نجم گویند که طلوع می کند.
(ثقب: نفوذ و رسوخ کردن، دریدن )، ثاقب: نفوذ کننده
طلوع کننده نفوذ کننده است. طارق آن سیستم توحیدی و راهبری توحید است ، روح خداییست که در هر چیز و در جسم انسان طلوع می کند و نور راهبری اوست که در ظلمات نفوذ می کند.
4- اِنَّ کُلُّ نَفسٍ لَمّا عَلَیْها حافِظٌ
نفس: شخص, ذات و اصل, روح
در هر فردی یک سیستم حفاظتی وجود دارد که همان فطرت اوست (همان روح خداوندی است که کوبنده هر مسیر و سقفهاست ) و برای هر نفسی محافظی است.(طارق)
5- فَلْیَنْظُرِ الاِنسانُ مِمَّ خُلِقَ
– پس انسان بنگرد که از چه خلق شده است که اشاره به روح خداوندی و حفاظت کننده از مسیر توحیدی انسان دارد که خلق او را یعنی آفرینش و تکامل او را در مسیری رشد یابنده و رو به بالا قرار داده است.
6- خُلِقَ مِنْ ماء ٍدافِقٍ
ماء: آب، چیزی که جریان دارد و باعث حیات و زندگی می شود.
دافق: جهنده، به سرعت رونده
ماء دافق: ( اصولی که در درون انسان جریان دارد و با فطرت او عجین شده است.)
– انسان از آبی به وجود آمده (آب به منزله بوجود آورنده اصلی زندگی و تکامل)که حرکت تکاملی سریع دارد.انسان به معنی انس گیرنده چه از نظر فیزیولوژیک وچه از نظر روحی و روانی از آب و یا مایع حیات و ایجاد کننده تکامل و رشد و گشاینده پیش رو تشکیل شده است ، آب به معنی انعطاف و ترکیب شوندگی از نظر فیزیولوژیک (بهترین حلال طبیعی اغلب مواد کانی و عده زیادی از ترکیبات آلی است. آب به منظور ایجاد فشار اسمزی مناسب در سلولها لازم است و امکان مبادلات سلول با محیطش را فراهم میسازد. مولکول آب به علت ضریب حرارتی بالایی که دارد قادر به جذب گرمای زیاد است و با ذخیره حرارتی بالایی از تغییرات حرارتی شدید در درون سلولها جلوگیری میکند. همچنین آب نقش محیط پراکنده کننده (Dispersion media) ماکرومولکولها در سیستم کلوئیدی پروتوپلاسم را به عهده دارد..آب فراوانترین و بهترین حلال در طبیعت است. آب یک مایع زیست شناختی است که واکنشهای فیزیکوشیمیایی سوخت و ساز در پیکره موجودات زنده را مقدور و تسهیل مینماید ومحیطی است برای نقل و انتقال مواد در بدن موجودات زنده که علاوه بر نقش موثرآن در متابولیسم، دفع مواد زائد حاصل از فعالیتهای زیست شناختی موجود زنده را موجب میشود. آب ناشی از تعریق در گرما باعث خنک کردن بدن میگردد. آب یک عنصر حیاتی است با ویژگیهای قابل توجه و کم نظیر، یکی از مهم ترین عناصر شیمیایی میباشد که قسمت اعظم موجودات زنده و محیط زیست راتشکیل میدهد. این ماده 70% گیاهان را تشکیل میدهد. ریشه گیاهان، آب و رطوبت موجود در خاک را گرفته و از طریق روزنه های تنفسی برگها به هوا فرستاده و به بخار تجمع یافته در هوا اضافه میشود که در شرایط مناسب به صورت نزولات جوی به زمین برمیگردد آب و انیدرید کربنیک توسط انرژی خورشیدی در پیکره گیاهان سبز تبدیل به کربوهیدرات یا انرژی شیمیایی میشود. آب در چرخه گردش خود قادر است املاح و گازهای موجود در طبیعت را به صورت محلول در آورده و بسیاری از آلودگیها را همراه خود به حرکت در آورد. آب باران قبل از رسیدن به زمین ناخالصیهای موجود در هوا نظیر ذرات، گازها، مواد رادیواکتیو و میکروبها را به سطح زمین آورده و در حین حرکت در زمین نیز آلاینده ها را با خود حمل میکند.)
و از نظر روحی و روانی ایجاد کننده تعادل و جلوگیری کننده از تنش و تغییرات تاگهانی و در نتیجه زندگی سبز و تکاملی و با آنتروپی منفی است انسان هر چیزی را میتواند در خود حل کند و هضم نماید و در یک سیستم سبز و رشد یابنده و تکاملی زندگی کند واین مساله در آیات زیر به روشنی بیان شده است :
{{بر مبنای آیات 7 و 8 سوره بینه:
7- اِنَّ الَّذینَ امَنوا وَ عَمِلوا الصّالحاتِ اولئِکَ هُم خَیرُ البَریَّهِ
صلح: ایجاد وحدت از بین بردن فساد و تباهی، صالحات: چیزها و کسانی که فساد و تباهی را از بین برده و صلح بر قرار می کنند.
خیر: چیزی است که همه به آن تمایل داشته و بدان روی می آورند.
– کسانی که به این مشی توحیدی و آن دین قیم که مشخصات حرکتی آن در آیه 5 سوره بینه آورده شده است، ایمان آوردند و به آن اصولی که تباهی، فساد و تاریکی را از بین می برند عمل کرده و صلح ایجاد کردند، ایشان برترین بندگانند.
8- جَزاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحتِها الاَنهارُ خالِدینَ فیها اَبَداً رَضیَ اللهُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنهُ ذلکَ لِمَنْ خَشیَ رَبَّهُ
جزاء: جزء: نصیب و بهره ( جزاء: بی نیازی و کفایت کردن )
جنه: هر باغ و بستانی که دارای درختان انبوه است و زمین را می پوشاند، درختان پر شاخ و برگ
عدن: استقرار و آرامش و ثبات یافتن.
جری: به سرعت عبور کردن، حرکت آب و هر چیزی که جریان می یابد و می گذرد.
نهر: راندن، انهار: ( جمع نهر: محل جاری شدن آب، وسعت و اتساع)
ابدا: پیوسته جاودان
رضی: رضی: خشنود شدن
خشی: درک عظمت و تعظیم و بزرگداشت، این حالت از راه علم و آگاهی نسبت به چیزی که از آن خشیت هست، حاصل می شود لذا بیشتر شامل حال دانشمندان می شود.
– ایشان از زندگی سبز، در حال رشد و باثباتی بهره مند می گردند که توسط اصول حرکتی که در بستر آن جاری است سیراب میشود . ( درختان سبزی که همواره در حال رشد و تکاملند و منبع حیات و عامل رشد دهنده، به فزونی و وسعت در پای آنها جاری است.)
ایشان در آن محیط جاودانند. خداوند از فعل توحیدی ایشان راضی است و ایشان نیز از نتیجه و برآیند عمل به دین قیم و از زندگی سبز و تکاملی که در آن به سر می برند، راضی و خشنود هستند.
و این زندگی میسر نمی شود مگر برای کسی که خشیت داشته باشد یعنی با کسب علم و آگاهی، به مرحله ای برسد که بتواند عظمتها را درک کرده و عبادتش نه از روی ترس از خداوند بلکه به دلیل درک عظمت خداوند، کائنات و هستی و ایمان به استحقاق باری تعالی باشد.
آیه 11 سوره بروج
– اِنَّ الَّذینَ آمَنوُا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتٌ تَجری مِن تَحتِها الاَنهارُ ذلِکَ الفَوزُ الکَبیرُعمل: کاری که از روی قصد باشدصلح: مسالمت و سازش ،از بین بردن نفرت از میان مردم
جنات: پوشیده و مستور کردن، باغ. (درختان آنتروپی منفی دارند و رشد می کنند چون همواره درحال داد و ستد می باشند مثل سیستم های باز که همیشه در حالتی از تعادل قرار دارند .
در این سیستم ورودی ها باز است. انسان نیز سیستمی است که می تواند به دو صورت باز و بسته عمل کند.)
جری: روان شدن
انهار(نهر:) انهار، اصولی است که همواره درحال گسترش و جاری باشد ، در یک حرکت دائمی مثل رود . اصولی که دچار رخوت و سکون نمی شود و چون آب راکد ماهیت خود و محیط پیرامونش را فاسد نمی سازد .
فوز: نجات و رستگاری
کبیر: بزرگ
– به درستی کسانی که ایمان آوردند و در جهت از بین بردن نفرت از میان مردم کاری انجام دادند برایشان باغهایی است . مراد همان جامعه توحیدی است که آبشخور آن نهرهای اصول توحیدی می باشند که همواره در حال حرکت و تکامل و گسترش است و به همه چیز انرژی می بخشد و آن رستگاری بزرگ همین است.
آن است که میفرماید یرید الانسان لیفجروا امامه : انسان میخواهد تا پیشرو را بشکافد و جلو برود ، ماء دافق و تجری من تحتهاالانهار همین معنی حرکت سریع رو به جلو و رشد یابنده را میدهد (سوره قیامت آیه 5)}}
7-یَّخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلبِ وَ التَّرائِبِ
صلب: سنگ و هر چیز سخت، چهارچوب،اصول و استخوان بندی اصلی سیستم ( اصول دین )، اصل ثابت و مطلق
ترائب: ( جمع تریبه: استخوان بالای سینه )، ترب: محل از خاک پر شده و خاک آلود گردیده، چیز نرم و نفوذ پذیر و خاک مانند. طبرسی می گوید: چون استخوانهای سینه مانند خاک به آسانی حرکت می کنند از آن جهت ترائب گفته اند. ( فروع دین و برنامه هایی که بر اساس شرایط مختلف مدون می شوند و نسبی و قراردادی هستند.)
– پس ماء دافق آب و نیروی زندگی بخشی است بسیار سریع و رشد دهنده که راهش را از بین اصول پایدارتر و و اصول تغییر پذیرتر پیدا می کند.
اصولی که در فطرت انسان و همیشه روان و جاری است، او را در مسیر درست قرار می دهد.انسان ازماده حیاتی ساخته شده که بسیار حرکت کننده و سریع است .
و این از مسیرِ تبیین کننده و توضیح دهنده ی بین اصل پایه و یگانه ی حاکم بر هستی یعنی توحید ، و اصول پایه نسبی تر ، و فروع به وجود می آید ، تمام اصول حرکتی و تکاملی توسط صلب ، یعنی توحید تبیین و تفسیر میشوند.
یعنی سیستم تکاملی انسان که زاینده و رشد یابنده است ،علت آن ، نشات گیریش از اصول رشد یابنده ای است که از توحید پا میگیرد و تاثیر مستقیم توحید و اصول حرکتی در این سیستم این حرکت را پایدار و مداوم و رو به بالا مینماید.
8- اِنَّهُ عَلی رَجعِهِ لقادِرٌ
رجع: برگرداندن
ضمیر( هُ در اِنَّهُ ) به انسان و طارق راهنمای او که روح خداییست و انسانیت انسان به آن است اشاره میکند و ( ضمیر هِ در رَجعِهِ ) به آب یعنی آن اصول حرکتی بر می گردد که عامل حرکت به پیش و سبز و زلال انسان است
طارق که روح خداوندی و بر هر نفس راهنما و حافظ است انسانی رو که در شب ظلمانی شرک زندگی میکند را در هر شرایطی با حل و جذب و پلیدی ها و تصفیه آنها ، به مسیر فطرت برمیگرداند .
و انسان احاطه شده در سیستم شرک و طبقاتی و به تدریج ساکن شده را ، به اصل خود ، توحید و رشد و نمو و حرکت رشدیابنده و سریع ، برمیگرداند .
9- یَّوْمَ تُبلیَ السَّرائِرُ
(بلی: آزمایش شدن ، کهنه شدن در اثر تجربه و آزمایش. آزموده شدن، در معرض آزمایش قرار گرفتن.)
سرائر: ( جمع سریره: پنهان، چیزهایی که نهان می دارند، نیت )
– و در روزی و زمانی که به علت برخورد و حرکت توحیدی چیزهایی که پنهان شده در وجودش آزمایش خود را پس میدهند ، و
بنا به میزان حل شدگی انسان در سیستم شرک و جا افتادن روش شرک در انسان ، و
یا آگاهی و میزان انطباق و تصحیح ناخودآگاه انسان با خود آگاه و تصحیح نا خودآگاه توسط آگاهی و فطرت یا طارق ، نتیجه ی آزمایش خود را نمایش میدهد و روشن میشود ،
یعنی ناخودآگاه انسان به رو می آید زمانی که در معرض امتحان و آزمایش قرار می گیرد و ناخودآگاه بالا می آید و خود را نمایش میدهد ،
و در روز و روشنایی تعیین مسیر توسط روح خداوندی یا طارق ، طارق انسان را انسان نگاه میدارد و آب زلال و رشد یاب و زندگی ساز و تکاملی انسان ، و انسانیتِ انسان را حفظ میکند .
10- فَما لَهُ مِنْ قُوَّهٍ وَ لا ناصِر
پس در آن زمان نیرو و یاری ای جر انطباق انسان با طارق وجود ندارد ، در غیر اینصورت ودر صورتیکه به طارق و زلال روح خدایی تکیه نشود تا به انسان برگشت کند ، هیچ یاری و کمکی وجود نخواهد داشت . و در سیستم شرک و طبقاتی و تضاد و تلاشی حل خواهد شد و از آن بیرون نخواهد آمد ، چون نیرویی جز طارق قادر به شکستن محدوده ها و رهایی انسان نخواهد بود و کمکی بدون آن وجود ندارد .
11- وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ
سماء در این آیه کنایه از انسان توحیدی است که در سیستم باز زندگی می کند، ورودیهایش باز است، ماده، انرژی و اطلاعات را می گیرد، آنها را جمع آوری و بارور ساخته و رشد می دهد و مثل باران آنها را در همه جا تعمیم و گسترش می دهد.
– قسم به آسمان که دارای خصلت بازگشت و باروری است. هر سیستمی و انسان نیز باید این خصوصیت را که دارد متبلور ساخته و همواره به توحید در مدارهای بالا و بالاتر برگشت کند
12- وَ الاَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ
صدع: شکافتن، حفره، در شب راه رفتن، پراکنده کردن، کسی را مورد قصد قرار دادن
– و سوگند به زمینی که دارای شکاف است و آب و باران در آن جمع میشود هر سطحی که مداری پایینتر داشته باشد نسبت به سطح بالاتر ارض محسوب میشود .هر سطح بالاتر نسبت به هر سطح پایینتر سماء نامیده میشود.
13- اِنَّهُ لَقَولٌ فَصْلٌ
فصل: مانع، حد میان دو چیز
کل سیستم هستی مبتنی بر عرضه،باروری، رشد و تکامل است. دو آیه قبل تفاوت عملکرد اجزاء در دو سیستم شرک و توحید را خاطر نشان می سازد.
یعنی کسانی هستند که آنچه به آنها می رسد را رشد می دهند و به دیگران نیز منتقل می کنند و کسانی هستند که همه چیز را در خود فرو برده و جلوی رشد خود و دیگران را می گیرند.
قول فصل گروهی را از دیگران جدا می کند. یعنی هدف و عملکرد گروهی که براساس مشی توحیدی جاری در هستی ( به صورت والسماء ذات الرجع و الارض ذات الصدع ) عمل می کنند، از کسانی که جلوی جریان یافتن آب ( اصول توحیدی ) را می گیرند کاملاً تفکیک شده و مجزا است. چیزی که این دو دسته را از هم جدا می کند، احسان است و محسن کسی است که زمینه -های حرکتی و شرایط مناسب و مطلوب برای رشد و تکامل دیگران را فراهم می سازد.
– و به راستی که این قول فصل و جدایی دو سیستم (شرک و توحید) می باشد. وَ لَولا کَلِمَهُ الفَصْلِ لَقُضیَ بَیْنَهُمْ وَ اِنَّ الظّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ ( سوره شوری آیه 21 )
توحید رجع و بارش و هماره بر هستی و شرک بریدن و قطع سیکل بارش است.
لای یوم اجلت، لیوم الفصل، و ما ادرئک ما یوم الفصل، ویل یومئذ للمکذبین، الم نهلک الاولین، ثم نتبعهم الاخرین، کذلک نفعل بالمجرمین…….هذا یوم لا ینطقون، و لا یؤذن لهم فیعتذرون،…. هذا یوم الفصل جمعناکم و الاولین. ( سوره مرسلات، آیات 12 الی 38 )
14- وَ ما هُوَ بِالهَزْلِ
هزل: یاوه و بیهوده
– و این چیزی یاوه و بیهوده نیست.
15- اِنَّهُمْ یَکیدونَ کَیْداً
کید: فریب، نیرنگ،تدبیر، جنگ، نقشه و ساخت و سازهای پنهان برای غافلگیری
– آنها مکر و حیله می کنند.
ایشان به نیرنگ و حیله متوسل می شوند تا آن اصول حرکتی را از مسیر توحیدو جریان طبیعی خارج سازند و جلوی رشد و اشاعه آن را بگیرند.
…. وَ ما کَیدُ الکافِرینَ اِلّا فی ضَلالٍ ( سوره غافر آیه 25)
16- وَ اَکیدُ کَیْداً
– ومن نیز برای ایشان حیله و تدبیر می کنم.
17- فَمَهَِّلِ الْکافِرینَ اَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً
( کفر: پوشاندن)، کافر: کسی که چیزی را می پوشاند.
مهل: مهلت دادن
روید: اندک
– پس به کسانی که واقعیات را می پوشانند، مهلت کمی داده می شود. تکاثر و نگهداشتن آب و مایه زندگی و تکامل در خود و برای خود باعث رشد نمیشود که باعث انهدام و گندیدن است و جریان آب و مایع زندگی و باریدن و رجع باعث تکامل و سبزیست پس کسانی که به زعم خود مایه زندگی را از جریان و رجع بازمیدارند و در خود و چاله چوله های خود نگهمیدارند باعث گندیدن و انهدام خود میشوند واین کید خداوند است.
َیسْئَلونَکَ عَنِ السّاعَهِ اَیّانَ مُرْسها،فیمَ اَنتَ مِن ذِکرئها،اِلی رَبِّکَ مُنْتَهَها،اِنَّما اَنتَ مُنْذِرُ مَنْ یَّخْشها, کأنهم یوم یرونها لم یلبثوا اِلا عَشِیَهً اَو ضُحهَا ( سوره نازعات، آیه 42 الی 45 )
از تو می پرسند از ساعت به مقصد رسیدن, برای چه می خواهند بدانند؟ تنها پروردگار تو بر این موضوع واقف است. تو تنها می توانی کسی که به خشیت رسیده است را انذار دهی.