با توجه به دلسردی شرکت کنندگان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در نتیجه انفعال روحانی و مجلس در انتخاب کابینه، عدم تغییر محسوس در وضعیت اقتصادی، و تحدید فزاینده آزادیهای اجتماعی و سیاسی، لازم است که به روش مهندسی انتخابات توسط آقای خامنه ای و دستگاه ولایت فقیه پرداخته شود تا این تجربه تلخ، چندباره تکرار نگردد.
پس از هزینه سنگینی که سران جمهوری اسلامی برای تقلب ناشیانه در انتخابات{1} سال 88 دادند، شیوه مهندسی انتخابات را از نو طراحی نموده و پیچیده تر کردند، مهندسی انتخابات پس از این سال، دو ویژگی مهم دارد که در اینجا مورد بررسی قرار میگیرد:
1- رد صلاحیت هر کسی که نمیخواهند رای بیاورد!
تصور آقای خامنه ای و سران سپاه پیش از انتخابات سال 88 این بود که آقایان موسوی و کروبی را برای گرم کردن تنور انتخابات، تایید صلاحیت نموده و بعد مثل سال 84، با مهندسی انتخابات، آقای احمدی نژاد را پیروز اعلام میکنند، اما پس از آن تجربه تلخ، به این نتیجه رسیدند که اساسا نباید کسی که نباید انتخاب شود را میان نامزدها قرار داد! رد صلاحیت آقای هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بر همین مبنا بود.
2- تعدیل آرای نامزدهای اصلی و نزدیک کردن درصدهایشان
این ترفند به ویژه در انتخابات اخیر اجرا شد، در انتخابات ریاست جمهوری سال 80 که هنوز انتخابات به شکل فعلی مهندسی نمیشد و به احتمال زیاد، حداقل درصد آرای نامزدها واقعی اعلام میشد، مجموع آرای نامزدهای غیر از آقای خاتمی حدود 24 درصد بود، این در حالی است که مشارکت مردم در آن انتخابات اندکی پایین تر از سال 96 یعنی 68 درصد اعلام شد {1}. اینکه پس از 16 سال، گرایش جامعه به این تفکر ضد انسانی، 15 درصد افزایش داشته باشد با توجه به سهولت دسترسی مردم به اطلاعات، هر چه بیشتر نمایان شدن چهره ضد انسانی آقای خامنه ای و دستیارانش در دوره آقای احمدی نژاد خصوصا در جنایات فجیع سال 88، و نامزدی چهره ای ضد انسانی که نماد جنایت و داعش مسلکی بودن جمهوری اسلامی است، و اینکه تحریمی هایی که در این انتخابات شرکت کرده اند، از ترس آقای رئیسی به آقای روحانی رای داده اند، عملا غیرممکن است.
نزدیک اعلام کردن آرای نامزدهای اصلی با دو هدف راهبردی صورت میگیرد:
1- وادار نمودن جامعه به مشارکت حداکثری در انتخاباتهای بعدی از ترس روی کار آمدن «بدتر»
2- امکان تغییر دادن برنده انتخابات در دوره های بعد توسط حاکمیت بدون مشکوک شدن جامعه و اعتراض کردن.
اگر چه مشارکت 73 درصدی در انتخابات اخیر، اغراق آمیز به نظر میرسد، اما با این حال مشخص شد که شکل جدید مهندسی انتخابات که از سوی بسیاری از رسانه ها، چهره ها و گروه های سیاسی رانده شده از سوی قدرت با اهداف متفاوت، در پیش، حین و پس از انتخابات، پپشتیبانی میشود بسیار موثر بوده و حتی بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران را نیز با نیتهای خیرخواهانه با خود همراه کرده است. مهندسان انتخابات همچنین توانسته اند با رسانه هایی که در داخل و خارج از کشور در خدمت این مهندسی هستند، این توهم را ایجاد کنند که تحریمی ها، اقلیتی کوچک و منفعل هستند. احتمالا تا سالها همین روشها ادامه خواهد داشت و نتیجه هم خواهد داد، در زیر به 4 راهکار برای خنثی سازی این طرح خطرناک اشاره میشود:
1- چون اکثریت بزرگ رای دهندگان گمان کردند هیچ راه دومی وجود ندارد، تن به رای دادن سپردند. حتی اگر از میان جمعیت چند میلیونی تحریمی ها، حدود 10 درصد هم کنشگر باشند و نشان دهند که راهی جز تسلیم هست، میلیونها رای دهنده، قابلیت پیوستن به آنها را دارند. البته فعال بودن، لزوما به منای اعتراضات خیابانی نیست، اعتراضات خیابانی جزو مراحل پایانی فعالیت است که هم جنبش فراگیر شده و هم دولت با مبارزات مدنی تا حدودی فلج شده است. در مراحل آغازین میتوان از حقوقمدار رفتار کردن، خشونت زدایی در روابط اجتماعی، شناختن موارد دقیق حقوق ذاتی، حقوق شهروندی، حقوق ملی و حقوق طبیعت و تبلیغ آنها و همچنین شناساندن بدیل حقوقمدار برای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، به اطرافیان شروع کرد. اکنون دیگر مشخص شده است که موکول کردن اقدام از سوی تحریمی ها، به پس از تحریم عمومی انتخابات، ره به جایی نخواهد برد.
2- ایجاد حلقه واسط میان بدیل حقوقمدار و بدنه جامعه
اگر چه صحبت کردن مستقیم کنشگرانی چون آقای بنی صدر با جامعه مفید و سازنده است، اما به دلیل سانسور شدیدی که از طرف رسانه هایی که با اهداف گوناگون با مهندسی انتخابات در جمهوری اسلامی همکاری میکنند، صدای کنشگران خط استقلال و آزادی که جدی ترین خطر برای جمهوری اسلامی هستند، به گوش بخشهایی از جامعه نمیرسد، بنابراین لازم است که آن بخش از تحریمی ها که بر حقوق خویش آگاه بوده و حاضر به کنشگری هستند، در جهت شکستن این سانسور و آگاه کردن جامعه تلاش نمایند.
3- باید پیوسته، عملی نشدن وعده هایی که نامزد پیروز، پیش از انتخابات به مردم داده، و اینکه بهانهِ «نگذاشتند کار کنم» در کنار وعده های دوباره در انتخاباتهای بعدی دادن، قابل قبول نیست را به جامعه یادآوری نمود. این کار به مرور باعث قوی شدن حافظه تاریخی جامعه شده و عرصه را بر فریبکاران تنگ خواهد نمود.
4- برخلاف اصلاح طلبان و دیگر زورپذیران در خدمت قدرت، کنشگران حقوقمدار باید همیشه کنشگری کنند و نه فقط در زمان انتخابات ولی مطلقه فقیه. با این وجود باید در زمان انتخابات کنشگری هایی جهت خنثی نمودن عملیات روانی برخی رسانه ها برای القای تنها و در اقلیت ناچیز بودن تحریمی ها انجام داد. به راه انداختن گردهمایی ها در خارج از ایران، ایجاد کمپین های «نه به نمایش انتخابات» و اقدامات دیگری مثل فرستادن بادکنک به آسمان در روز انتخابات توسط تحریمی ها میتواند در این زمینه مفید باشد.
در صورت اجرای همزمان این 4 پشنهاد، میتوان به خنثی شدن نقشه های سران جمهوری اسلامی که به مهار و تحت کنترل در آوردن جامعه منتهی خواهد شد، امیدوار بود. سرنوشت حتمی جمهوری اسلامی نابودی است، بر ماست که نگذاریم این دولت ضد بشری، ایران را نیز با خود نابود سازد.
پی نوشت:
{1} در دموکراسی غیر مستقیم، انتخابات یکی از ابزارهای اعمال حق حاکمیت برای مشارکت در مدیریت کشور توسط شهروندان است، این حق توسط دولت جمهوری اسلامی از جامعه ربوده شده است، از طرفی حتی همین انتخابات صوری هم همراه با تقلب و دخل و تصرف است، بنابراین در این مقاله وقتی از انتخابات در چارچوب جمهوری اسلامی یاد میشود، منظور «نمایش انتخابات» است.
{2} البته به دلیل نبود نظارت نهادهای مدنی بر روند رای گیری و شمارش آرا، اساسا نتایج اعلام شده انتخابات در هیچ دوره ای معتبر نیست.