«نظام» اسم مستعار خامنهای است. یک سردار معتمد رهبر جمهوری اسلامی وظیفه انتقال پیام هشدار آمیز «نظام» را برعهده داشته است: یا به نظر شورای نگهبان تمکین کنید یا دستگیر میشوید.
روز اول خرداد ۱۳۹۸، درست دو سال پیش از آنکه شگفتی ردصلاحیتهای انتخاباتی در سال ۱۴۰۰ اتفاق بیفتد، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی با گروهی از دانشجویان بسیجی دیدار داشت. دیدار رمضانی که در آن تعدادی بسیجی منتخب حملات تندی به دولت حسن روحانی، برجام، افایتیاف و سیاستهای فرهنگی کردند.
طبق معمول این دیدارها، خامنهای، با اسم مستعار «نظام»، حتی تکجملهای هم در حمایت از دولت بر زبان نیاورد. با تمام ایرادات همدلی نشان داد و گفت که این گرفتاریها و مشکلات را میداند و تذکر داده است.
اما هیچ کدام از آن گلایهها و این پاسخها به اندازه دو جمله آخر این دیدار اهمیت نداشت. خامنهای پس از سه ساعت گپ و گفت با بسیجیها و در پایان سخنانش از برنامه خود برای انتخابات ۱۴۰۰ پرده برداشت:
«اگر شما جوانان زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزباللهی فراهم کنید، غصههای شما تمام میشود و این غصهها فقط مخصوص شما نیست.»
شاید در خرداد ۹۸، ناظران سیاسی این جمله را نیز در شمار تعارفها و بیان آرزوهای همیشگی علی خامنهای دانستند و به آن اهمیت چندانی ندادند. اما علی خامنهای این جمله را از سر تعارف نگفته بود. انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۱۳۹۸ نشانه ابتدایی برای عزم و اراده رهبر جمهوری اسلامی بود. انتخابات مجلس با ردصلاحیت گسترده و محدود به دایره افراد «کاملا قابل اعتماد» برگزار شد. مشارکت در این انتخابات، پایینترین مشارکت پس از انتخابات شورای شهر دوم بود. به این ترتیب مجلسی شکل گرفت که خود را در همان روز اول «مجلس ولایت» خواند.
معنای مجلس ولایت این نبود که مجالس پیشین نیروهای تابع خامنهای کمتعداد بودند یا اپوزیسیون نظام در آن نماینده داشت. معنای روشن مجلس ولایت این بود: گروهی به نام نماینده که نیابتا اراده رهبرجمهوری اسلامی را در حوزه قانونگزاری اعمال میکنند.
خامنهای به مجلس ولایت قانع نبود. او بار دیگر در اردیبهشت ۹۹ گفت که به دنبال دولت جوان حزباللهی است و راه حل مشکلات کشور را همین میداند: «معنای دولت جوان و حزباللهی یک دولت پایکار، آماده و بانشاط است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد.»
در دو مقطع دیگر در سال ۹۹ نیز خامنهای با بیان جزئیتر همین ایده و برنامه را مطرح کرد.
اما در سوی مقابل، مشارکت پایین در انتخابات مجلس و بیتجربگیهای مکرر مجلس یازدهم این گمان را در اصلاح طلبان ایجاد کرده بود که خامنهای این تجربه را برای انتخابات ریاستجمهوری تکرار نخواهد کرد و از ترس مشارکت پایین اجازه خواهد داد چند کاندیدای معتدل هم به دایره انتخابات وارد شوند.
اما چینش قدرت و رویدادهای سیاسی سال ۹۹ و ابتدای ۱۴۰۰ همه خلاف این تخیل اصلاحطلبان را نشان میداد.
همهچیز برای خرداد داغ ۱۴۰۰ آماده بود
در روز اول تیر ۱۳۹۹ علی خامنه ای یکی از معتمدترین چهرههای نزدیک به خود به نام سردار حسین زیبایینژاد یا همان حسین نجات را به سمت جانشینی قرارگاه ثارالله تهران منصوب کرد
مهمترین و امنیتیترین قرارگاه عملیاتی سپاه پاسداران در کشور، قرارگاه ثارالله است. این قرارگاه دفاع از مراکز قدرت، نهادهای اجرایی در پایتخت و اداره امنیتی و اطلاعاتیِ هسته مرکزی نظام را برعهده دارد. از سال ۱۳۷۴ براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی، «قرارگاه ثارالله در صورت بروز بحران به تشخیص شورای عالی امنیت ملی و تایید رهبر جمهوری اسلامی ایران، مسئولیت برقراری امنیت شهر تهران را عهدهدار است.»
سپاه محمدرسولالله تهران، سپاه سیدالشهدا (یا همان لشکر ۱۰ سیدالشهدا) و سپاه امام حسن مجتبی کرج تحت امر قرارگاه ثارالله هستند و وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و تمامی وزارتخانههای دولت هم در صورت وقوع یک شورش یا بحران سیاسی و اجتماعی تحت کنترل و اداره قرارگاه ثارالله فعالیت خواهند کرد.
حسین نجات که از او به عنوان تئوریسین جنگ سیاسی علی خامنهای یاد میشود سالها در سمتهای مختلف وظیفه تنظیم فضای سیاسی کشور مطابق با میل رهبر جمهوری اسلامی را برعهده داشت.
او پیش از آنکه قلب امنیتی نظام جمهوری اسلامی را فرماندهی کند، در سمتهای معاون فرهنگی و جانشین سازمان اطلاعات سپاه پاسداران کار کرده بود. مهمترین ایده او، تشکیل لشکر سایبری، ساماندهی نیروهای سپاه و بسیج در شبکههایمجازی و راهاندازی واحد مشترک عملیات جنگ روانی در بستر اینترنت بود. برای نمونه سازمان فضای مجازی سراج که وظیفه هماهنگی میان نیروهای غیرکادر سپاه در فضای مجازی را به عهده دارد توسط حسین نجات تشکیل شد و او امکانات معاونت فرهنگی سپاه در استانها را در اختیار این موسسه قرار داد تا تشکیلات نیمه رسمی این سازمان تا دورترین استانهای کشور هم توسعه بیابد.
سردار نجات چقدر به خامنهای نزدیک است؟
او پیش از آنکه معاون فرهنگی و جانشین سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بشود، فرمانده سپاه ولیامر بود. سپاه ولیامر، همان واحد مستقل و بسته در درون سپاه است که تنها ماموریتش حفاظت از رهبر جمهوری اسلامی و خانواده او است. نیاز به گفتن نیست که کسانی در این سمت قرار میگیرند که رابطهای بسیار نزدیک با خامنهای و خانواده او داشته و مورد اعتماد آنها باشند.
حسین نجات، همان فرمانده سپاهی است که نسبت به تبعات اعتراضات دیماه ۹۸ هشدار داد و گفت که مدل براندازی غرب به سمت براندازی از طریق فرودستان تغییر کرده و باید برای مقابله با این وضعیت آماده شد:
«مدل براندازی غرب در مقابل ما طی این ۴۰ سال تغییر کرده است. مدل جدید براندازی غرب، ناجنبش اجتماعی است که تکیه بر افراد فرودست جامعه دارد؛ افرادی که محصول حاشیهنشینی و بیسواد هستند و در فضای مجازی آلوده شدهاند.»
سخنان نجات چقدر در رهبر جمهوری اسلامی نافذ است؟
برای درک میزان نفوذ تحلیلها و سخنان سردار نجات کافی است به یاد بیاوریم که علی خامنهای در همان ایام و در دیدار با فرماندهان بسیج تغییری تاریخی در پارادایم جمهوری اسلامی در رابطه با نمایندگی مستضعفان ایجاد کرد و گفت که قرار نیست جمهوری اسلامی نماینده فرودستان باشد:
«مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّهً وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثین؛ مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوهی عالَم بشریت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همهی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفهالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.»
سردار نجات و احمدینژاد
اما چرا موضوع سردار نجات اینقدر در ماجرای ردصلاحیتهای انتخابات ۱۴۰۰ مهم است؟ در روزهای گذشته اخبار غیررسمی درباره تماس سردار نجات با کاندیداها و چهرههای ردصلاحیت شده منتشر شده بود. این اخبار قبل از اعلام نظر رسمی شورای نگهبان به گوش میرسید.
محمود احمدینژاد یکی از کاندیداهای رد صلاحیتشده در سخنانی که پس از اعلام رد صلاحیتش منتشر شده است، این موضوع را تایید میکند. براساس روایتی که وبسایت دولت بهار منتشر کرده است: «پیش از اعلام رسمی اسامی نامزدهای تایید شده در شورای نگهبان، سردار نجات، فرمانده قرارگاه ثارالله و مسئول امنیت شهر تهران، دوشنبه شب مصادف با سوم خرداد ماه، ضمن مراجعه به منزل دکتر احمدی نژاد، با اعلام مراتب رد صلاحیت، از ایشان خواستار همکاری و سکوت و همراهی شده و گفته است که تمایلی به بازداشت حامیان دکتر احمدینژاد که افرادی حزباللهی و انقلابی هستند، ندارد.»
پیش به سوی خلافت اسلامی
درباره حسین نجات نباید اغراق کرد. او نیز مانند دیگر کارگزاران جمهوری اسلامی نقشی که به او سپرده شده را انجام میدهد. نقش او اجرای آخرین مرحله از دوران حکمرانی علی خامنهای است. او وظیفه دارد با هر شخص و جریانی که بخواهد در برنامه رهبر جمهوری اسلامی اخلال ایجاد کند به سختترین وجه ممکن برخورد کند.
نقش پررنگ سردار نجات در هشدار به چهرههای ردصلاحیتشده نظام برای حفظ آرامش و تمکین به اراده خامنهای، نشان میدهد که رهبر جمهوری اسلامی فقط به رویای دولت جوان و حزباللهی اکتفا نکرده بود. او دو سال تمام مهرههای مختلف را در حکومت جابهجا کرد تا شرایط برای تحقق آرزویش فراهم شود.
دولت جوان و انقلابی در دیدگاه علی خامنهای، یعنی اداره نیابتی قوه مجریه به دست کارگزاران مطیع رهبر. همان چیزی که اکنون در مجلس رخ داده است. قوه قضاییه هم که سالها است تحت امر ولایت کار میکند.
نمایش دموکراسی و انتخابات در جمهوری اسلامی یک نقطه عطف مهم داشت و آن هم سمت ریاستجمهوری بود. سمتی که رهبر جمهوری اسلامی نمیتوانست تمام و کمال بر آن تسلط داشته باشد. علی خامنهای در بیش از سه دهه رهبریاش اختیارات رئیسجمهور را یکی یکی از او گرفت. او این سنت نانوشته را ایجاد کرد که وزرای ارشاد، کشور، امور خارجه، اطلاعات، آموزش و پرورش، بهداشت و رئیس سازمان برنامه و بودجه، سهمیه اختصاصی او در قوه مجریه است. ولی باز هم به این اکتفا نکرد. خامنهای دوگانگی قدرت در جمهوری اسلامی حتی اگر قدرت دوم به مراتب ضعیف و ناچیز باشد را تاب نیاورد.
خلافت اسلامی یا یگانگی و یکتایی منبع قدرت در دست ولی فقیه، آخرین پرده از دوران رهبری خامنهای است. او برای اجرای پرده آخر بیش از سه دهه خود را آماده کرده بود و اکنون زمان نمایش فرارسیده است.