سفی بارئیل، نویسندۀ ستون در هاارتص (Zvi Bar’el – Haaretz)- ترجمۀ حماد شیبانی: این روزها گفتگوی عجیبی بین اسرائیل و حماس در جریان است. هر روز، اگر نه هر ساعت، پیام هایی بین اورشلیم و تونل های غزه در مورد آزادی گروگانهای اسرائیلی: سن، جنسیت، و چگونگی بازگرداندن آنها به میهن، و آزادی زندانیان امنیتی فلسطینی محبوس در زندان های اسرائیل رد و بدل می شود.
حتی اگر این ارتباط از طریق میانجی هایی مانند قطر، مصر و ایالات متحده انجام شود، هیچ تفاوتی بین این مذاکرات و گفتگو های مستقیم قبلی که اسرائیل و حماس بر سر آزادی زندانیان، آتش بس و بازسازی غزه انجام می دادند، وجود ندارد. اما این بار، بر خلاف مذاکرات قبلی، اسرائیل آشکارا می گوید که پس از پایان مذاکرات، تصمیم دارد تا اطمینان از عدم دستیابی مجدد طرف مقابل به حکومت در غزه و کشتن رهبران حماس، جنگ را ادامه دهد. بنابراین، با در نظر داشتن این که اسرائیل در حالی که به توافق موقت با حماس تن داده اما همچنان قصد دارد آنرا نابود کند، دشوار است که به وضعیت و شرایط دیگری فکر کنیم.
دلیل این که چرا اسرائیل می خواهد به مذاکرات ادامه دهد، کاملاً روشن است. اما سؤال اینست که حماس چرا حاضر است این کار را انجام دهد، در حالی که به خوبی می داند زمانی که مذاکرات به پایان برسند، هیچ چیز نمی تواند اسرائیل را متوقف کند.
از این گذشته، برخلاف اعلام “قطعیت حذف حماس”، اهرم فشار قطر و مصر تنها تا زمانی مؤثر است که حماس مطمئن باشد می تواند در صحنه باقی بماند و به حضورش ادامه دهد. بدون این چشم انداز، تصور اینکه بکارگیری نیروی نظامی قدرتمند، کشتار هرچه بیشتر و تخریب گسترده تر توسط اسرائیل باعث می شود حماس گروگان ها را آزاد کند، امکان پذیر نیست.
حتی اگر بپذیریم که ضربه به زیرساخت های حماس و فرماندهان آن و نیاز این جریان به آتش بس، چاره ای جز آغاز مذاکرات برای آزادی گروگان ها پیش روی او باقی نگذاشته است، در نهایت به این درک خواهیم رسید که باقیماندۀ گروگان ها دیگر به عنوان سپر انسانی به او خدمتی نخواهند کرد و تنها یک بار اضافی روی دوشش خواهند بود. در این صورت اسرائیل در برابر تصمیمی دشوار قرار خواهد داشت: یا ربوده شدگان باقی مانده را رها کند و آنها را به عنوان تلفات جنگ بحساب آورد، یا مذاکرات بی پایان را ادامه دهد و هزینۀ بالای نگهداری نیروهای خود را در غزه به اضافۀ هزینۀ ده ها هزار بیخانمان شدۀ کیبوتس ها رابپردازد و در عین حال وظیفۀ بازگرداندن رونق به اقتصاد بحران زدۀ خود را نیز انجام دهد. تصمیم دولت اسرائیل برای شروع مذاکره با حماس ، نشان می دهد که او اجازه ندارد از تلاش برای نجات گروگان ها دست بکشد، هدفی که ظاهراً و بنا بر گفته های نتانیاهو، اولویت اصلی جنگ بوده و تنها هدفی است که نتایج مشخصی را ببار می آورد.
“کشتن یک مقام ارشد” یا تخریب یک تونل استراتژیک با احساس آرامش و شادمانی بازگرداندن کودکان و سالمندان به خانه، قابل مقایسه نیست. احساسات عمومی مردم اسرائیل، به درستی، به دولت دیکته می کرد که عملیات در غزه باید به نفع آزادی گروگان ها، حتی برای یک دورۀ کوتاه، به حالت تعلیق درآید.
اما، با نزدیک شدن به پایان وقت آتش بس موقت و رسیدن به زمان تصمیم گیری و گزینه های مطرح شده ای که نمی توانند نتایج را در زمینۀ “قطعیت حذف حماس” تضمین کنند، باید گزینه هایی سوای از سرگیری جنگ و یا ادامه مذاکرات بی پایان را بررسی کنیم.
در اوت ۱۹۸۲، ما توانستیم توافقنامه ای را امضا کنیم که بر اساس آن سازمان آزادیبخش فلسطین با خروج از لبنان موافقت کرد. رهبری ساف و هزاران جنگجو، تحت حمایت بین المللی و تضمین های ایالات متحده، به تونس پرتاب شدند. امروزه هرچند نمی توانیم مطمئن باشیم که این تجربه می تواند در غزه نیز به کار آید و مثلاً رهبری حماس و جنگجویان آن موافقت کنند که به تبعید بروند و یا یک کشور عربی آمادۀ پذیرش آنها باشد، اما باید این گزینه را تنها به عنوان یکی از سناریو های روز مبادا در نظر بگیریم و بررسی کنیم.
درست است که این به معنای پایان حماس نخواهد بود، زیرا حماس همچنان در خارج از غزه وجود خواهد داشت. اما دیگر کنترل بر سرزمینی که جهت ادامۀ جنگ علیه اسرائیل مناسب باشد را نخواهد داشت.
ائتلاف دیپلماتیک قدرتمندی که برای مذاکره پیرامون آزادی گروگان ها تشکیل شده است، دستاورد و فرصتی است که می تواند مورد بهره برداری اسرائیل قرار گیرد تا به اتکای آن حداقل تلاش کند برای عملی کردن چنین سناریوئی. این توافق، هم گروگان ها را آزاد خواهد کرد، و هم حماس را از مرز اسرائیل دور خواهد کرد.