back to top
خانهدیدگاه هادکتر منصور بيات زاده - درباره اعتراض داريوش فروهر به دکترمحمدعلی...

دکتر منصور بیات زاده – درباره اعتراض داریوش فروهر به دکترمحمدعلی همایون کاتوزیان

 

 

 

و مطالبی چند در نقد نوشته:

« ناظران می‌گویند … روایت سنجابی، ملکی و صدیقی از مخالفت با رفراندوم دکتر مصدق»

 

آقای دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان ، استاد دانشگاه آکسفورد نوشته ای تحت عنوان: « ناظران می‌گویند … روایت سنجابی، ملکی و صدیقی از مخالفت با رفراندوم دکتر مصدق»، در تاریخ چهارشنبه ٨ ژانویه ٢٠١۴ – ١٨ دی ١٣٩٢ از طریق سایت بی بی سی منتشر کرده و در آن توضیحاتی درباره مخالفت «بسیاری از یاران و هواخواهان مصدق» با «رفراندوم» در دوران حکومت دکتر مصدق ارائه داده است.

وی آن نوشته را با جملات زیر شروع کرده است:

«وقتی که دکتر مصدق تصمیم گرفت که مجلس هفدهم را با مراجعه به آراء عمومی یا رفراندوم (و به اصطلاح امروز، همه‌پرسی) ببندد، با مخالفت جدی چند تن از نزدیکان و هواداران خود روبرو شد.

اخیراً (به شرحی که در پایین خواهد آمد) تردیدهایی در مخالفت مشهور خلیل ملکی با رفراندوم پدید آمده و این شبهه را ایجاد کرده که اصلاً کسی درباره‌ رفراندوم به مصدق «هشدار» نداده بود.

بنابراین لازم است که پیش از ادای توضیح درباره‌ شخص ملکی اندکی به اصل موضوع بپردازیم تا این اشتباه بزرگ تاریخی اصلاح شود. (تاکید از منصور بیات زاده)

در واقع بسیاری از یاران و هواخواهان مصدق با رفراندوم مخالف بودند. یک نمونه مهم مورد دکتر عبدالله معظّمی، یار مصدق و رئیس مجلس، است که بدون اعلام علنی مخالفت خود از ریاست مجلس استعفا کرد و با حالت قهر به موطنش گلپایگان رفت تا در هنگام برگزاری رفراندوم در تهران نباشد.

به هر حال بسیاری از مخالفت‌ها اعلام نشد و امروز نمی‌توان به یکایک آن‌ها استناد کرد.

اما مخالفت سه تن از اعضای مهم نهضت ملی مستند و غیرقابل تردید است: دکتر غلامحسین صدیقی، نایب‌نخست‌وزیر و وزیر کشور؛ دکتر کریم سنجابی، وزیر سابق مصدق و از سران فراکسیون نهضت ملی در مجلس و از رهبران حزب ایران؛ و خلیل ملکی، رهبر حزب نیروی سوم که بزرگ‌ترین و فعال‌ترین حزب نهضت ملی و طرفدار دولت بود….» (١)

 

آقای دکترهمایون کاتوزیان نوشتۀ خود را با اشاره به نام داریوش فروهر و توضیحات کوتاه در باره اعتراض آن زنده یاد، پایان داده است. توضیحات او در آن باره بقرار زیر است.:

« اما اخیرا ویدیویی از زنده‌یاد داریوش فروهر منتشر شده که در آن شرکت در جلسه‌ای که سنجابی شرحش را برای من گفته بود و در بالا نقل کردم انکار می‌کند.

من هر توضیحی دراین‌باره بدهم جز حدس و گمان مبنای دیگری نخواهد داشت و به همین دلیل ارزش گفتن ندارد.».

برای آن عده از خوانندگانی که با نوشته ها و مطالب مربوط به موضوع «رفراندوم» در دوران حکومت دکتر مصدق، ازجمله مقدمه ای که آقای دکتر محمدعلی کاتوزیان بر کتاب «تاریخ سیاسی» خلیل ملکی تحریر کرده، (٢) آشنائی دارند؛ پس ازآگاه شدن از نظرات و موضع اعتراضی داریوش فروهر در آن مصاحبه ی ویدیویی، حتمأ با من هم نظر خواهند بود که آن استاد محترم دانشگاه آکسفورد، با تحریر اطلاعات غلط در مقدمه کتاب خاطرات سیاسی خلیل ملکی ، که داریوش فروهر از آن به عنوان «دروغ محض»، نام برده است ، شخصأ سبب آن «اشتباه» شده است. جالب است که نتنها آقای همایون کاتوزیان اشتباه خود را نپذیرفته ، بلکه به مرحوم داریوش فروهر معترض است که چرا به انتشار مطالب نادرست وی اعتراض نموده، و در آن رابطه، «شبهه» ایجاد کرده است!!

برای اینکه برای خوانندگان محترم کاملا روشن باشد که زنده یاد داریوش فروهر درچه رابطه ای به آقای دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان اعتراض و انتقاد داشته و با کدام بخش ازمطالب مطرح شده از سوی آن استاد دانشگاه آکسفورد انگلیس مخالفت کرده . در زیر به نقل مطالب چاپ شده در صفحات ١٠٣ و ١٠۴ مقدمه کتاب «خاطرات سیاسی » خلیل ملکی که آقای دکتر همایون کاتوزیان تحریر کرده است می پردازم.(٣)

در آن مقدمه آمده است:

«در آن زمان، آقای ملکی که از مخالفت من [دکتر سنجابی] و داریوش فروهر با بستن مجلس باخبر بود، به من تلفن زد و پیشنهاد کرد که ما سه تن [سنجابی، ملکی و فروهر] به عنوان نمایندگان احزاب هوادار نهضت ملی [«ایران»، «نیروی سوم» و «ملت ایران»] به دیدار دکتر مصدق رویم واز جانب این احزاب با بستن مجلس مخالفت کنیم.ما هم پذیرفتیم و هر سه تن متفقاً به ملاقات دکتر مصدق شتافتیم. در این ملاقات، ما [سنجابی و فروهر] میدان را به ملکی سپردیم که از جانب ما نیز دلایل مخالفت با بستن مجلس را عرضه سازد و دکتر مصدق را از تصمیم خود منصرف کند.اما مصدق این نظر را نپذیرفت و دلایل خود برای بستن مجلس تأکید کرد. بالاخره ” آقای ملکی، با همان تندی خاصی که در او سراغ دارید، از جا برخاست و گفت: آقای دکتر مصدق، این راهی که شما می‌روید به جهنم است، ولی ما تا جهنم به دنبال شما خواهیم آمد. در اینجا، ما نیز برخاستیم و هر سه نفر پس از خداحافظی با مصدق مجلس را ترک کردیم.”(٣۶

من (منصور بیات زاده) در نقل قول بالا هیچگونه تغییراتی نداده و توضیحی اضافه نکرده ام.مطالب در بین علامت کروشه [ ] ،در صفحات کتاب تاریخ سیاسی خلیل ملکی از نویسنده کتاب خاطرات سیاسی است.(۴)

با توجه به مطالبی که نقل شد، مشاهده می کنیم که در مقدمه کتاب خاطرات سیاسی خلیل ملکی که در اسفند ١٣۵٨ (فوریه ١٩٨٠) تحریر شده است بهیچوجه از ترکیب ٣ نفره صدیقی(دکتر غلامحسین صدیقی)، سنجابی و خلیل ملکی اثری وجود ندارد، بلکه همانطور که خود آقای دکتر همایون کاتوزیان اشاره نموده است اسامی دکتر غلامحسین صدیقی، خلیل ملکی، دکتر کریم سنجابی، دکتر علی شایگان دراثر دیگرش که بزبان انگلیسی درباره مصدق و نهضت ملی نوشته،(۵) یاد کرده است. جالب اینکه در آن کتاب که در سپتامبر ١٩٨٩ تحریر شده ــ یعنی حدودأ ٩ سال بعد از کتاب خاطرات سیاسی خلیل ملکی ــ ، نام داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران که یکی از آن ٣ نفری که در مقدمه کتاب خلیل ملکی بعنوان مخالف با رفراندوم از آن نامبرده شده بود، در آن کتاب ذکری نشده است. همچنین هیچگونه توضیحی در آن باره داده نشده ، که بچه خاطر نام داریوش فروهر در کنار نام دیگر طرفداران دکتر مصدق که گویا با رفراندوم مخالف بوده اند، نیامده است؟!

موضوع دیگری که در نوشته ی « ناظران می‌گویند … روایت سنجابی، ملکی و صدیقی از مخالفت با رفراندوم دکتر مصدق» جلب توجه می کند، مطالب جدیدی است که این «تاریخنگار» محترم در رابطه با موضوع «رفراندوم» و خلیل ملکی مطرح کرده است. و آن مطالبی در رابطه با مواضع تبلیغاتی حزب توده در روزنامه «مردم»، علیه خلیل ملکی است! اظهاراتیکه بهیچوجه همآهنگی با مطالبی که در صفحات ١٠٣ و ١٠۴ کتاب خاطرات چاپ شده، ندارد.

آقای محمدعلی همایون کاتوزیان در آن رابطه نوشته است:

«در سال تحصیلی ۱۳۴۰-۱۳۳۹ دانشجوی سال اول پزشکی دانشگاه تهران و از فعالان سازمان دانشجویی بودم و غالباً به دیدار سران نهضت ملی – به ویژه ملکی، سنجابی و صدیقی – می‌رفتم.

دکتر پرویز سنجابی (مقیم آمریکا) همکلاس من بود و شاهد است که بعضی از روزهای جمعه برای دیدار پدرش به منزل‌شان می‌رفتم. یک روز یک از نسخه از روزنامه‌ «مردم»، ارگان مرکزی حزب توده، که در اروپا چاپ می‌شد و مخفیانه به ایران ارسال می‌شد به دستم رسید.

ملکی، با همان تندی خاصی که در او سراغ دارید، از جا برخاست و گفت: “آقای دکتر مصدق! این راهی که شما می‌روید به جهنم است، ولی ما تا جهنم دنبال شما خواهیم آمد.””

در صفحه اول آن شرحی بود به این مضمون که در جریان رفراندوم ملکی به دیدار مصدق می‌رود و با رفراندوم مخالفت می‌کند. مصدق خشمگین می‌شود و چکی را که دربار برای ملکی کشیده بود از زیر بالش خود درمی‌آورد و به او نشان می‌دهد و او را با افتضاح از اطاقش بیرون می‌کند.

جمعه بعد که به دیدار دکتر سنجابی رفتم از جمله از او پرسیدم که آیا این مطلب را دیده است و چیزی درباره‌ آن می‌داند.

او گفت: بله دیده‌ام و دروغ محض است. و سپس شرحی داد که من در مقدمه کتاب «خاطرات سیاسی خلیل ملکی» (چاپ ۱۳۵۸) آوردم و در اینجا عیناً نقل می‌کنم

داستان سرائی جدیدی که گویا آقای دکترهمایون کاتوزیان قصد دارد با آن جملات، از تأثیر استدلالات قوی و محکم داریوش فروهر بکاهد. چونکه زنده یاد داریوش فروهر طی مصاحبه ویدیویی اش با «سازمان اسناد ملی» بطور صریح و قاطع بیان نموده بود: «… آن موقعی که آقای همایون کاتوزیان از ایران می رفتند، آن سفری که به آن اشاره می کنند، ایشان ١٨ ساله بودند و من فکر نمی کنم که دکتر سنجابی بنشیند و درد و دل از برخودش با دکتر مصدق را برای یک جوان ١٨ ساله بگوید.». گفتاری که غیر واقعی بودن آن ادعا در مقدمه کتاب خاطرات سیاسی خلیل ملکی را برملا کرده و او را مجبور کرده تا بخاطر رهائی از دامی که خود پهن کرده برهاند،استدلالات جدیدی را ارائه دهد. اگرچه بخوبی می داند که این نوشتار جدید در تضاد با نوشته مقدمه کتاب خاطرات سیاسی خلیل ملکی قرار می گیرد. در حالیکه اگر احساس مسئولیت در تاریخنگاری داشت، حتمأ می بایستی پس از مطلع شدن از نظرات زنده یاد داریوش فروهر، به تصحیح اشتباهات مورد نظر داریوش فروهر اقدام می کرد. شیوه عملکردی که در بین محققین و تاریخنگاران متعهد و مسئول رسم است!!

با توجه به توضیحی که رفت، باید گفته شود که اظهارات اخیر آقای دکتر محمد علی همایون کاتوزیان نمی تواند مورد تائید من نیز قرار گیرد. زیرا من در نوشته هائی که قبلا در نقد برخی از مقالات و مطالب آن استاد محترم نوشته ام، به شیوه های نگارش آن استاد که کمتر با تحقیقات علمی و تاریخنگاری مسئولانه ربط دارد،اشاره کرده ام.(۶)

اگر واقعأ چگونگی ماجرای مطلع شدن این «تاریخنگار» محترم از گزارش نشست «سنجابی، ملکی و فروهر» با دکتر مصدق این چنین بوده که اخیرأ در نوشته انتشار یافته در تاریخ چهارشنبه ٨ ژانویه ٢٠١۴ – ١٨ دی ١٣٩٢ ذکر کرده و در واقع داستان سرائی نکرده است، حتمأ ضرورت دارد توضیح دهد که چرا و بچه دلیل درپانویس شماره ٣۶ در صفحه ١٠۴ کتاب «خاطرات سیاسی خلیل ملکی» بعد از اینکه توضیح داده بود که چگونه و بچه ترتیبی ازگزارش نشست سه نفره ملکی، سنجابی، فروهر توسط دکتر کریم سنجابی مطلع شده بود، نوشته است :

«این نویسنده از روایت شخص ملکی دربارۀ این ملاقلات بکلی بی خبرم، ولی شاید کسان دیگری شرح آن را از خود او شنیده باشند. درهرصورت، ملکی نیز مانند سایر رجال ملی علنأ از تصمیم مصدق صد در صد پشتیبانی کرد و “حزب نیروی سوم” در سازمان دادن و تبلیغات برای گرفتن رأی مثبت فعالانه دخالت داشت.».(٧)

 

وی در همین نوشته اخیرخود، که قسمتهائی از آن دربالا نقل شد، نوشته است:

«در سال تحصیلی ۱۳۴۰-۱۳۳۹ دانشجوی سال اول پزشکی دانشگاه تهران و از فعالان سازمان دانشجویی بودم و غالباً به دیدار سران نهضت ملی – به ویژه ملکی، سنجابی و صدیقی – می‌رفتم

 

در رابطه با همین گفتار با توجه به مطالب زیر نویس شماره ٣۶ در صفحه ١٠۴ مقدمه کتاب «خاطرات سیاسی خلیل ملکی»، این سئوال مطرح است، وی که مرتب با سران نهضت ملی دیدار داشته است، چرا مطالب درج شده در روزنامه مردم را فقط با سنجابی ، فردی که اصولا از آن در آن روزنامه نامی برده نشده بود، در میان می گذارد؛ و چرا آن مطالب را با خلیل ملکی در میان نمی گذارد ؟ در حالیکه آنچنان که این «تاریخنگار» محترم در این نوشته مورد بحث تحریر کرده است، مطالب مندرج در روزنامه مردم، دقیقأ و فقط به نام خلیل ملکی اشاره داشته است و آن جناب برپایه اظهارات خود غالبأ به دیدار او می رفته است؟!

آقای دکترهمایون کاتوزیان بخاطر سرپوش گذاشتن بر اشتباهات خود در مقدمه کتاب خاطرات سیاسی خلیل ملکی در نوشته مورد بحث، می نویسد:

«بنابراین لازم است که پیش از ادای توضیح درباره‌ شخص ملکی اندکی به اصل موضوع بپردازیم تا این اشتباه بزرگ تاریخی اصلاح شود.»، اما، مطالبی که او در آن نوشته تحریر کرده است ، هیچگونه ربطی به محتوی گفتار زنده یاد داریوش فروهر که خط بطلان بر مطالب چاپ شده در صفحات ١٠٣ و ١٠۴ مقدمه کتاب خاطرات سیاسی کشیده است، نداشته و کوچکترین موضعی اعلام نشده است. بلکه کوشش شده با جملات ناوارد، «شبهه» ایجاد کند و از آن طریق بخیال خود بحث را مغشوش ومنحرف نماید.

من ضروری می بینم برای «اصلاح» آن « اشتباه بزرگ» که «تاریخنگار» محترم از آن در نوشته خود نام برده ، ولی نتوانسته و یا اصولا نخواسته است پاسخ صحیحی در آن رابطه ارائه دهد، به آن بخش هائی از متن مصاحبه زنده یاد داریوش فروهر با «سازمان اسنادملی» که می تواند در روشن کردن این مشکل کمک کند و هرگونه «شبهه» را برملا کند،اشاره نمایم.:

« رفراندم

جناب آقای فروهر، امروز که هفتم آبان ١٣٧۶ است برای چهارمین بار است که در خدمت شما هستیم و من مجددآ از طرف سازمان خودمان، سازمان اسناد ملی ایران از شما تشکر می کنم که در هر صورت حوصله می کنید و ما را تحمل می کنید. اگر اجازه بفرمائید مصاحبه امروز را شروع بکنیم. اولین سئوالم این است که نظرتون را در مورد رفراندم دکتر مصدق بفرمائید.

داریوش فروهر: …در مورد رفراندم دکتر مصدق، من اصل رفراندم دکتر مصدق را نخست راجع بهش اظهار نظر کنم. به نظر من، یک کردار صد در صد سازگار با روحیه و طرز کشورداری با مردم سالاری بود زیرا به طور کلی، قانون و تصمیم گیری نسبت به سرنوشت ملی، آنست که با رای مردم باشد. بهترین شیوه برای گرفتن رای مردم، همه پرسی یا مراجعه به آرای عمومی است

دکتر مصدق مدتی بود از مجلس ناخشنود بود و موضوع کشته شدن سرلشکر افشار طوس هم پدید آمده بود و یکی از کسانی که مورد اتهام قرار گرفته بود، دکتر مظفر بقایی کرمانی بود و به مجلس، لایحه سلب مصونیتش را وزیر دادگستری، شادروان لطفی بود، برده بود. احساس می کرد که مجلس تحرکاتی بر ضدش داره و بعد از این انتخاب خزانه دار، دیگه به آنجا رسید که با مجلس دیگر نمی تواند کار کند و فکر می کرد که یک استیضاحی که طرح شده، یعنی آقای علی زهری (که دوست و نزدیک بقایی بود و صاحب امتیاز روزنامه شاهد بود)، مصدق را استیضاح کرد، و دولت برای استیضاح اعلام آمادگی کرد ولی وزیر کشور، به عنوان قائم مقام نخست وزیر، دکتر غلام حسین صدیقی، ابراز آمادگی را کرد. دیگر آن اقلیت که حالا خیلی قوی شده بود، داد و فریاد راه انداخته بود که خود مصدق به مجلس بیاید. در صورتی که از مدتها قبل، مصدق به مجلس نمی آمد. بهرحال، تصمیم گرفت که دیگر با مجلس نمی تواند کار کند و چون نمی خواست از پادشاه، که روابط شان هم خوب نبود، بخواهد که مجلس را منحل کند، به مردم که صاحب اختیار مملکت هستند، رجوع کرد تا به دو سئوال پاسخ بدهند. یعنی اگر رای موافق با انحلال مجلس می دادند، مجلس منحل می شد، و اگر رای موافق نمی دادند، دکتر مصدق کنار برود. چون عقیده داشت که مردم بین مصدق و مجلس، یکی را انتخاب کنند، و این رفراندم در تهران روز ١٢ مرداد، در شهرستانها در ١٩ مرداد، انجام شد و اکثریت، آن موقع صحبت ملیون، شاید یک میلیون پانصد هزار نفر، اکنون دقیقش را در ذهن ندارم، رای به سود دکتر مصدق و باقی موندن دولت رای دادند. کودتا هم بعد از رفراندم انجام گرفت. به این ترتیب، من هم نظریه مراجعه به آرای عمومی را با اهمیت ترین ابزار کار در یک نظام مردم سالار می دانم. من حق می دهم به دکتر مصدق که چنین کاری را کرد. بعدها البته کسانی ایراد گرفتند که دکتر مصدق باید می دانست که وقتی پایگاه به عنوان مجلس را از دست بدهد، ممکن است شاه فرمان صادر کند. چون دکتر مصدق این جربزه را در شاه نمی دید و بعد هم جریانها روشن شد که دیگران آمدند و این شجاعت را به ایشان دادند که بیگانه ها، یک فرمان از او گرفتند و دوم این که نمی دانست اینرا که کابینه ای که با رای اعتماد مردم به مجلس آمده سرکار، شاه بتواند آنرا عزل کند. به هر حال، این -موضوع را من پرسشی که کردید، را فرصت می شمارم در درباره یکی دو تا کتاب که بیشتر جنبه خاطرات دارد، البته یکی را دیگری تصحیح کرده و نوشته است و یکی بیشتر گفتارهای خودش است. آقای همایون کاتوزیان خاطراتی نوشته است به عنوان خاطرت خلیل ملکی. بخش کوچکی از این کتاب، گفته ها و خاطرات خلیل ملکی است، یا نقل آنچه که در دادگاه نظامی در دفاع از خودش گفته یا نوشتارهایی داشته و بخشی از آن حاشیه نویس هایی است یا نظریه پردازی هایی است که خود آقای کاتوزیان کرده است. در این کتاب که چندین سال پیش هم نشر یافته، و من به تازگی بهش توجه کردم، نوشته شده است. بعد از این که رفراندم را رد کرده و از کارهای نادرست مصدق آنرا تلقی کرده، گفته است، که داریوش فروهر و دکتر کریم سنجابی و خلیل ملکی از دکتر مصدق اجازه گرفتند و به پیش دکتر مصدق برای مخالفت با رفراندم، رفتند و در آنجا هم، سخنگویی خودشان را به آقای خلیل ملکی سپردند. این از نظر من، یک دروغ محض است. شاید در پیش تر به مناسبتهای دیگر هم گفتم. واپسین باری که جمعی من، دکتر سنجابی، خلیلی ملکی و چند تن از سرکردگان جامعه بازرگانان و پیشه وران بازار تهران که یادم میاد نامشان را بردم، به اضافه محمد نخشب و فرماندار نظامی، با دکتر مصدق دیداری داشتیم، در هفته آخر تیر و بر سر موضوع برگزاری تظاهر بر میدان بهارستان. ما نظر داشتیم که نیروهای ملی در میدان بهارستان گردهمایی داشته باشند ولی حزب توده به میدان فوزیه آن هنگام که در قبل هم اجازه داده شده بود که آنها، سازمانهای وابسته به حزب توده بودند، باشد. بگذریم. و بعد دیگر، هیچ دیداری پیرامون رفراندم با دیگران پیش آقای دکتر مصدق نداشتیم. واپسین دیدار من که 28 مرداد بود، مربوط به موضوع های دیگری بود. با کمال تاسف دیدم بعضی از خاطره نویس ها که یکی از خاطره هایی که این روزها دیدم، «رویدادها و داوری ها» آقای دکتر مسعود حجازی است.

ایشان در کتابش، در مورد علل جدا شدنشان از حزب نیروی سوم، چند بار در کتابشان تکیه می کند که به علتی این که خلیل ملکی سر ناسازگاری با دکتر مصدق گرفته بود و با رفراندم مخالفت کرده بود. سندی که برای مخالفت خلیل ملکی با رفراندم ارائه می دهد، همین نوشته آقای همایون کاتوزیان است، که من اصل آنرا یک دروغ، یک اشتباه می دانم. البته خود آقای کاتوزیان هم می گوید که من این روایت را از خود آقای خلیل ملکی نشنیده ام، ولی هنگامی که از ایران خارج می شدم، یک روز آقای دکتر سنجابی به من چنین گفته اند. آن موقعی که آقای همایون کاتوزیان از ایران می رفتند، آن سفری که به آن اشاره می کنند، ایشان ١٨ ساله بودند و من فکر نمی کنم که دکتر سنجابی بنشیند و درد و دل از برخودش با دکتر مصدق را برای یک جوان ١٨ ساله بگوید .خود دکتر سنجابی هم که گفته است که من رفتم با رفراندم مخالفت کردم، ولی کاملا پیدا است که یک دیدار تنها یا دیداری دیگری با یکی دو تا از نمایندگان مجلس با دکتر مصدق داشته است و به هیچ وجه، اشاره به چنین دیداری نمی کند. من از پرسشی که کردید، این بهره برداری را کردم که این موضوع تاریخی را توضیح بدهم و همینطوری که گفتم، هم همه پرسی را درست می دانستم و هم تصمیم گیری دکتر مصدق را بهنگام می دانستم زیرا ممکن بود در یک توطئه و استیضاحی که طرح شده بود، به او رای عدم اعتماد بدهند و این خیلی روشن است که در این چنین صورت، ظاهر قانونی برکناری مصدق هم از سوی پادشاه و هم از سوی بیگانگان که پادشاه را به برکناری برانگیخته بودند، خیلی به سودشان بود. دیگر نیازی به آن کودتا و آن افتضاحی که همچنان بیخ ریش عمو سام و انگلستان بسته است، باقی نمی ماند.» (٨)

ادامه دارد

دکتر منصور بیات زاده

 

یک شنبه ٢٩ دی ۱۳۹۲ – ١٩ ژانویه ۲۰۱۴

 

dr.bayatzadeh@ois-iran.com

 

 

پانویس:

 

١ ـ « ناظران می‌گویند … روایت سنجابی، ملکی و صدیقی از مخالفت با رفراندوم دکتر مصدق»ـ دکتر محمدعلی همایون کاتوریان ــ به نقل از سایت بی بی سی

 

http://www.bbc.co.uk/persian/blogs/2014/01/140108_l44_nazeran_mosadeq_referendum.shtml

 

و همان نوشته « ناظران می‌گویند … »در سایت سازمان سوسیالیست های ایران

http://www.ois-iran.com/2014/dey-1392/ois-iran-6520-dr_Homayoun_Katouzian-Nazeran_miguyand.htm

 

٢ ـ خلیل ملکی ـ خاطرات سیاسی با مقدمه محمدعلی همایون کاتوزیان ـ چاپ دوم ـ اروپا ـ سال ١٣۶٠ ـ انتشارات «کوشش برای پیشبرد نهضت ملی ایران» ـ مرکز شهر هانور ـ آلمان

 

٣ ـ کپی صفحات ٩٨ تا ١٠۶ مربوط به بخش «١٩ اسفند و ٢٨ مرداد» از کتاب خاطرات سیاسی ـ خلیل ملکی با مقدمه محمدعلی همایون کاتوزیان. ــ به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق

https://usercontent.one/wp/enghelabe-eslami.de/wp-content/uploads/2014/01/ois-iran-1201-9_Safha_az_moghaddamahe_ketabe_khaterate_Khalil-Maleki.pdf?media=1730104486

 

۴ ـ همان ـ صفحات ١٠٣ و ١٠۴ مراجعه کنید به پانویس شماره ٣

۵ ـ کتاب درباره‌ مصدق و نهضت ملی به زبان انگلیسی، که بعدأ تحت عنوان«مصدق و نبرد قدرت» به فارسی ترجمه شده بود، که گویا بعللی آن ترجمه مورد تائید آقای دکتر همایون کاتوزیان نبوده که مجددأ آن کتاب توسط فرزانه طاهری به فارسی ترجمه می شود.

۶ ـ در باره «ابتکار جالب» دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان در امر تاریخنگاری ــ به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق

https://usercontent.one/wp/enghelabe-eslami.de/wp-content/uploads/2014/01/ois-iran-1162-namahe_dr_mossadegh_be_khalil_maleki-18_aban_1340.pdf?media=1730104486

ــــ مقایسه متن صفحه ۴٣٧ کتاب «مصدق و نبرد قدرت در ایران» با متن صفحه اول کتاب محاکمات مهندس بازرگان ومتن تراکت سوگ مصدق بزرگ ــ به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق

https://usercontent.one/wp/enghelabe-eslami.de/wp-content/uploads/2014/01/ois-iran-5800-A-safhaye_437_ketabe_mossadegh_wa.pdf?media=1730104486

ــــ نقد اظهارات وادعاهای دکتر کاتوزیان در ۵ بخش، ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده ــ به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق

http://www.ois-iran.com/2011/azar-1390/ois-iran-1164-naghde_ezharate_dr_katouzian_dar_5_bakhsh_beghalame_dr_bayatzadseh.pdf                                                      

٧ ـ صفحه ١٠۴ همان کتاب ـ مراجعه کنید به پانویس شماره ٣

٨ ـ فیلم مصاحبه داریوش فروهر در باره برقراری رفراندم از سوی مصدق ناگوار است به ما، پیروی بی شرفان ــ به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق

http://www.ois-iran.com/2013/aban-1392/ois-iran-6403-mosahebahe_Forahr_darbarahe_Referandom.htm

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید