● خامنهای گفتگوها را لو میدهد و راهی را باز میکند:
☚ خامنهای در حضور روحانی و وزیران او و… آشکار کرد که نزاع برجا مانده، برسر تعداد سانتریفوژها و تحریمها و مدتی که ایران تحت مهار کشورهای 5+1 خواهد ماند است. این مهار غیر از مهار دائمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. هرگاه رژیم قرارداد الحاقی را امضاء کند، مهار کامل میشود.
گرچه او از 190 هزار «سو» (واحد اندازهگیری) صحبت کرد و گفت امریکا میخواهد به ایران محدود شدن سانتریفوژها به 10 هزار را به قبولاند، اما شمار سانتریفوژها را مقید کرد به وقتی که ایران احتیاج پیدا میکند. یعنی در آینده. به سخن دیگر، توافق نهائی میتواند بعمل بیاید با قبول شمار کم سانتریفوزها با این شرط که وقتی ایران نیاز به تولید سوخت برای نیروگاه اتمی را پیدا میکند تعداد افزایش پیدا کند.
☚ پس از راه اتفاق نیست که خبرگزاری فارس (20 تیر) گزارش میکند که روزنامه ژاپنی «آساهی شیمبون» از قول یک دیپلمات ایرانی گفته است ایران پیشنهاد کردهاست که 8 سال بعد (زمانی که توافق با روسیه در باره تأمین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر توسط روسها پایان مییابد)، 8 هزار سانتریفوژ از نوع IR-6 داشته باشد. و ایران تعهد میکند که دیگر هیچگونه تأسیسات اتمی برای غنی کردن اورانیوم نسازد.
جانشین کردن سانتریفوژهای موجود با این نوع سانتریفوژ 8 سال طول میکشد!؟
● وزرای خارجه کشورهای 5+1، روز یک شنبه، 13 ژوئیه 2014، برای چه کاری در وین خواهند بود ؟:
☚ کاترین آشتن از وزرای کشورهای 5+1 خواستهاست که روزیک شنبه در وین باشند و در گفتگوها شخصاً شرکت کنند. از سوی رژیم نیز ظریف در گفتگوها شرکت میکند. اما مگر توافق نهائی آماده امضاء شدن است؟ اینبار، طرفهای گفتگو بیشتر سکوت را رعایت میکنند، باوجود این، این خبرها منتشر شدهاند:
● تحریر کلیات توافق نهائی انجام گرفتهاست و اینک دارند هریک از مواد توافق را یک به یک دقیق میکنند و مینویسند. اما
● هیگ، وزیر خارجه انگلستان میگوید: هنوز نظرها از یکدیگر دور هستند و نمیتوانیم بگوئیم به امضای توافق نهائی نزدیک هستیم.
● پیش از او، فابیوس، وزیر خارجه فرانسه گفته بود چهار کشور غربی، با روسیه اختلاف پیدا کردهاند و کشورهای 5+1 باید توافق خود را حفظ کنند.
● اما سخنگوی خانم آشتون خوشبین است و از پیشرفت گفتگوها و نزدیک شدن به توافق سخن میگوید.
● به این پرسش که آیا توافق تا 20 ژوئیه بعمل میآید و نهائی میشود یا خیر؟، دو پاسخ داده شدهاست: ممکن است چند روز تمدید شود تا توافق بعمل آید و ممکن است توافق ژنو برای 6 ماه دیگر تمدید شود و توافق نهائی در ماه نوامبر بعملآید.
باوجود این، وزیران خارجه کشورهای 5+1 برای به وین نمیروند مگر این که توافق در مرحلهای باشد که حضور آنها را در وین و شرکتشان را در گفتگوها ایجاب کند. بنابر اطلاع، توافقهائی بعمل آمدهاند:
1 – برسر آب سنگین اراک و تأسیسات فردو توافق شدهاست.
2 – بر سر میزان غنی سازی که زیر 5 درصد باید باشد و تبدیل درجای اورانیوم غنی شده به سوخت امکان توافق وجود دارد. هرچند در رژیم، کسانی با دادن تعهد که ایران هیچگاه بیشتر از 5 درصد اورانیوم غنی نکند، مخالف هستند.
3 – در باره موکول شدن تعداد سانتریفوژها و توانائی فنی آنها، به زمانی که ایران نیاز پیدا کند، میتواند توافق بعمل بیاید.
4 – ایران با امضای قرارداد الحاقی موافق است. و
5 – طول مدت مهار ایران و نیز طول مدت لازم برای برداشتن تحریمها، میتواند موضوع توافق شوند. هرگاه ایران زمان طولانی مهار را بپذیرد، طرف غربی میتواند زمان لغو تحریمها را کوتاه کند.
کوتاه کردن زمان بکار غرب نیز میآید. زیرا با پایان گرفتن بحران اتمی، از شدت تنشها در منطقه کاسته میشود. قیمتهای نفت گرفتار تب نمیشوند و بحرانهای سیاسی – نظامی میتوانند فروکش کنند.
بدینخاطر است که آشتون از وزیران خارجه کشورهای 5+1 خواسته است در وین حاضر شوند. باوجود این، حضور آنها میتواند برای امضای توافق نهائی نباشد و به قول هیگ هنوز فاصله زیاد باشد و گفتگوها محکوم به ادامه یافتن باشند.
☚ در 11 ژوئیه، خبرگزاریها گزارش کردند که وزیران خارجه برای آن در وین حاضر میشوند که اختلافها را رفع کنند. سخنگوی آشتون گفت: از وزیران خارجه خواسته شدهاست به وین بیایند و پیشرفت حاصل در گفتگوها را برآورد کنند. وزیران خارجه روسیه و چین گفتند به وین نمیروند و وزیر خارجه آلمان نیز چند ساعت بیشتر نمیماند. در عوض، جون کری بیشتر از همه در وین میماند. درحقیقت، توافق رژیم با او است که انشای توافق نهائی و امضای آن را ممکن میکند. هرچند فرانسه نقش لابی اسرائیل را بازی میکند:
● مقامهای اسرائیل میگویند که دروغ میگفتند ایران درحال ساختن بمب اتمی است باوجوداین، فرانسه نقش لابی اسرائیل را بازی میکند:
☚ در 8 ژوئیه 2014، لوموند، تحقیق ژاک بنیلوچ را زیر عنوان «چگونه اسرائیل، بیانقطاع، درباره تهدید اتمی ایران اغراق کردهاست» منتشر کرد. اطلاعات و دادهها که نویسنده در نوشته خود آوردهاست، عبارتند از:
● برخلاف تهدیدهایی که بزحمت پوشانده میشدند و برخلاف شایعهها که وسائل ارتباط جمعی انتشار میدادند، اسرائیل هیچگاه قصد حمله به ایران را نداشتهاست. حکومت اسرائیل درپی گرفتن امتیازها از امریکا در ازای به اصطلاح خویشتنداری و نیر درپی بسیج کردن افکار عمومی اسرائیل، در برابر تهدیدی بودهاست که دربارهاش سخت اغراق میکرد.
● اینک زبانها دارند به گفتن حقیقت باز میشوند. برخی از ژنرالهای اسرائیل استراتژی واقعی را که اهود باراک، وزیر دفاع پیشین، تهیه و به اجرا گذاشت را افشا میکنند. نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل آن استراتژی را اجرا میکند. استراتژی از این اصل پیروی میکند: آن کس که صلح میخواهد، جنگ را تدارک میکند. پولی بس هنگفت توسط اهود باراک خرج شد تا این فکر را در همگان القاء کند که جنگ اسرائیل با ایران نزدیک است. قربانی اول القای این فکر، وسائل ارتباط جمعی بودند. حال آنکه اسرائیل بهیچرو قصد حمله به ایران را نداشت. هدف حساس کردن غربیها نسبت به خطر به حال خود گذاشتن ایران در تولید اسلحه اتمی و منصرف کردن توجهها از مسئله فلسطین بود. این سیاست به نتان یاهو امکان داد که بودجه نظامی دلخواه خود را به تصویب رساند و بنام وحدت ملی، مخالفان خود را خنثی بگرداند.
● ضد اطلاعات:
● برای مطمئن کردن مردم اسرائیل و متقاعد کردن حکومت اسرائیل به بمباران نکردن ایران، حکومت امریکا بخشی از بودجه نظامی اسرائیل را تأمین کرد. از بودجههای دیگر کاسته شد و بر بودجه نظامی افزوده شد. اهود باراک میگفت: باتوجه به خطر ایران، بودجه نظامی اسرائیل نباید کاسته گردد.
● میر داگان که به مدت 6 سال رئیس موساد بود، نخستین کس بود که در 2010، همراه رؤسای نظامی عمده اسرائیل و دوایر اطلاعاتی که بطور آشکار با حکومت خویش با تدارک شبه حمله برضد تأسیسات اتمی ایران مخالفت کردند چرا که میدانستند چنین حملهای روی نمیدهد. گابی اشکنازی، رئیس ستاد ارتش وقت، نیز گفت حمله به ایران یک «اشتباه استراتژیک» است. علامتی از تصمیم به جنگ با ایران نبود. باوجود این، رئیس ستاد نتوانست بفهمد که مقصود از قراردادن ارتش در حالت آمادهباش فوقالعاده، بمعنای جنگ بلافاصله نیست. هدف تنها نگران کردن مردم اسرائیل و متحدان غربی اسرائیل بود. اسرائیل مدتها بود که دریافته بود حمله به تأسیسات اتمی ایران بدینخاطر که پراکندهاند و در دل زمین ایجاد شدهاند، بیحاصل است.
● ایران آماده داشتن بمب اتمی نیست:
● ، میر داگان چون دوران خدمتش به پایان رسید، آزاد شد تا این هشدار را بدهد که حمله به ایران «ابلهانه ترین فکر» است و سبب جنگی گسترده در خاورمیانه میشود. او در کمیسیون امور خارجه کنست حاضر شد و توضیح داد که ایران زودتر از 2015 نمیتواند بمب اتمی بسازد. ایران از تولید بمب اتمی بسیار بدور است. یک رشته اخلال در چرخش کار، برای چندین سال، تولید بمب اتمی را به تأخیر انداختهاست.
● بعد از داگان ارزیابیهای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل تغییر کرد: در 2003، مسئولان دستگاه اطلاعاتی اسرائیل گفتند ایران در سال 2007 صاحب بمب اتمی میشود. در 2007، گفتند در سال 2009 و دربعد گفتند در سال 2011 بمب اتمی خود را تولید میکند.و حالا میگویند در 2015 ایران بمب اتمی پیدا میکند. این تغییر زمانها بخاطر نادرستی ارزیابی نبود بخاطر ضربههائی بود که موساد به تأسیسات اتمی ایران وارد میکرد و بخاطر وضع تحریمها و اجرای تحریمها بود. باوجود اینهمه، هشدار داگان شنیده نشد زیرا اهودباراک میخواست مردم اسرائیل و غرب را در وضعیت قرمز (اعلان خطر) نسبت به برنامه اتمی ایران نگاه دارد.
● برخی از نظامیان، بخصوص یوری ایلام اعتراف میکند فریبش دادهبودند. او که اینک بازنشسته است، بمدت 10 سال کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل را سرپرستی میکرد. و حالا، بهیچرو باور نمیکند که ایران مصمم به ساختن بمب اتمی باشد. او تأکید میکند که باراک وضعیت قرمز را طولانی میکرد برای اینکه از آن در رسیدن به مقاصد سیاسی استفاده کند. او میگوید: « 10 سال طول میکشد که ایران بمب اتمی پیدا کند و مطمئن نیست که ایران خواهان داشتن بمب اتمی باشد». او میداند از چه چیز صحبت میکند زیرا برای مدتی طولانی در قلب مکانیسمهای پنهان امنیت اسرائیل بودهاست. موضعگیری او سبب شد که حالا افسران درخدمت نیز زبان به اظهار حقیقت بگشایند.
● ژنرال ایلام ، بخاطر شغلی که داشتهاست، مدارک لازم برای اثبات مدعای خود در اختیار دارد. او تأکید میکند که ایران برای دست یافتن به بمب اتمی هنوز راهی بس طولانی درپیش دارد. و میگوید: بعد از اشتغال برای مدتی طولانی در تهیه طرحهای تکنولوژیک، به یمن عمل، من دریافتم که اینگونه کارها زمان میبرد. نتان یاهو و دیگر رهبران سیاسی ترسی بیهوده را در دل مردم اسرائیل ایجاد کردند».
● جهادیها خطرناکترند:
● زبانها بکار افتادهاند تا که تغییر استراتژی اسرائیل در قبال ایران را تدارک کنند. حالا قرار است گفته شود ایران آنقدرها هم که گفته و یا باورانده میشد خطرناک نیست. بدینسان، اسرائیل دارد به استراتژی اوباما میپیوندد: گفتگو با پرزیدنت روحانی زیرا داعش خطر بزرگتری است. برای امریکائیها، اتحاد با شیعههای ایران برای بستن راه بر جهادیهای سنی، یک ضرورت است. ژنرال ایلام با صداقت این تغییر سیاست نسبت به برنامه اتمی را بر ملاء میکند:
«مسائل عمده هنوز پیش روی ما هستند، اما قطعاً میتوان خوشبین بود که با دادن شانس جدی به روند دیپلماتیک، مشکل اتمی حل و وضعیت منطقه تغییر میکند. من مطمئن نیستم که ایران میخواست بمب اتمی داشته باشد و میخواهد قدرت اتمی منطقه بگردد و همسایههای خود را تهدید کند. کلمه بر زبان جاری شد: باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا برآناست که درآینده اتحادی با ایران و اسرائیل و بسا مصر پدیدآورد تا که به خطر جهادگرایان منطقه پایان بدهد. وانگهی ژنرال ایلام در متهم کردن نتان یاهو، تردید نمیکند:
نتان یاهو تهدید ایران را برای نیل به مقاصد سیاسی چندگانهای بکار میبرد. اظهارات او در مردم اسرائیل ترس بیهوده ایجاد میکند.
● طرفه اینکه افسران نظامی ارشد دیگر ناگزیر نیستند رازداری کنند. زیرا نتان یاهو محتاج توجیه تغییر سیاست حکومت خود در قبال ایران است. اینک باید این نظر توضیح و توجیه شود که ایران دیگر خطری مرگباری برای اسرائیل نیست. تمیر پاردو، رئیس کنونی موساد، باتوجه به سیاست جدید است که میگوید: «برنامه اتمی ایران تهدیدی برای موجودیت اسرائیل نیست». او تأکید میکند که تهدید اصلی که متوجه اسرائیل است، نزاع با فلسطین و پیدایش جهادگرایان است. آری، مهمترین تهدید، مسئله فلسطین است».
او خطرهائی را که متوجه اسرائیل هستند بر میشمرد. از آن جمله خطر داعش و دیگر گروههای مسلح در سوریه و عراق است : «داعش مسئله نگران کنندهای برای اسرائیل است. این سازمان ایجاد شده است که بماند. مردم را از راه بهبود بخشیدن به وضع زندگیشان و با توسعه نظام آموزشی، میفریبد. در مقایسه با داعش، حماس سازمانی ساده و بیتوان است».
● دریک جلسه خصوصی، ژنرالهای شاغل دیگر تأکید کردند که ایران از رادارهای اسرائیل خارج شدهاست زیرا باید اسرائیل خود را آماده مقابله با داعش و دیگر جهادگرایان کند. حالا دیگر این جهادگرایان در مرز جولان مقر جستهاند. این امر میانهروی ارتش اسرائیل را در انتقام جوئی از حماس توضیح میدهد.
انقلاب اسلامی در هجرت : در آنچه به سیاست اوباما مربوط میشود، نویسنده درست نوشتهاست. اما آیا نتان یاهو و راستهای افراطیتر از او و محافظهکاران جدید امریکائی و … چنین تغییر سیاستی را دادهاند؟ در حاصل سخن، پاسخ این پرسش یافته میشود.
٭ فرانسه کاسه داغتر از آش است و نقش لابی اسرائیل را بازی میکند:
☚ پاسکال بونیفاس Pascal Boniface کارشناس ژئوپلیتیک است و مشاور حزب سوسیالیست فرانسه بود. آخرین کتاب او که به تازگی منتشر شدهاست، این عنوان را دارد: «فرانسه بیمار نزاع اسرائیل – فلسطین است» .بانوشتن این کتاب، او میوه ممنوعه که گفتن حقیقت درباره رویه اسرائیل در قبال مردم مظلوم فلسطین – که هم اکنون زیر بمب و موشک اسرائیل هستند – از بهشت وسائل ارتباط جمعی خارج شد. یعنی او را «ممنوع التصویر و ممنوع الصدا» کردند.
● در آوریل 2001 که ژاک شیراک رئیس جمهوری و ژوسپن از حزب سوسیالیست نخست وزیر بود، او راهکاری را برای حکومت ژوسپن تهیه کرد. در آن، توضیح داد که سیاست سوسیالیستها در قبال اسرائیل و مسئله فلسطین، از قواعد «رئلپلیتیک» تبعیت میکند و نه از حقوق و مبانی اخلاقی. در این باره، در اوت 2001، مقالهای نیز در روزنامه لوموند انتشار داد. اسرائیل او را متهم کرد که میخواهد حزب سوسیالیست را به طرفداری عرب/مسلمانان فرانسه بکشاند چراکه پرشمارترند و یهودیان کم شمارتر هستند و بردن در انتخابات چنین ایجاب میکند.
● در ژانویه 2014 ، آلن فینکیلکرفت Alain Finkielkraut که «فیلسوف» راستگرا و اسلام ستیز است، همین اتهام را به بونیفاس وارد کرد. بونیفاس در مقدمه کتابش نوشت: «چند مدت من این سخن را نشنیدهام که در خاورمیانه نباید جانب اسرائیل را رها کرد زیرا سبب از دست رفتن آرای یهودیان میشود؟ که البته واقعیت نداشت اما چپ و راست این استدلال را بکار میبردند. حالا، میگویند چون شمار مسلمانان بیشتر است و رأی آنها در انتخاب شدن و یا نشدن نامزدی اثر دارد، پس باید اشغال سرزمینهای فلسطینیان توسط اسرائیل را محکوم کرد. بدینخاطر نیست که اشغال سرزمینها را باید محکوم کرد. بدینخاطر باید محکوم کرد که عملی غیر قانونی و غیر مشروع و مخالف اصولی است که جامعه جهانی پذیرفته و برخلاف حق حاکمیت یک ملت است. تروریسم انتلکتوئلی متهم کردن هرکس که با سیاست دولت اسرائیل موافق نیست است به ضدیت با یهود. غافل از اینکه در دراز مدت، موافقت و حتی سکوت در قبال سیاست این دولت فاجعه ببار میآورد. این تروریسم، در فرانسه نیز، سبب انزوای یهودیان کشور میگردد. بهتر است یک انتخابات را باخت و یک طرف را نباخت. اما بدترین اتخاذ سیاست و رویهای است که سبب باختن دو طرف میشود. دولت اسرائیل و مردم فلسطینی را که تحت ستم هستند به یک چشم دیدن سبب باختن دو طرف میشود.
● واقعیت نظر او را تصدیق میکند: در 2003 سنجش افکاری در کشورهای مختلف جهان به عمل آمد و بنابرآن، اسرائیل خطر اول برای صلح دنیا شناخته شد و بر امریکا و ایران و کره شمالی پیشی گرفت. از آن پس تا امروز، از دید ملتهای مختلف، اسرائیل همچنان خطر اول است.
● در آنچه به برنامه هستهای ایران مربوط میشود، حکومت سوسیالیست فرانسه، نقش لابی حکومت راست افراطی نتان یاهو را بازی میکند. تحریم رسانهای بونیفاس، میگوید که این حکومت به وسائل ارتباط جمعی و نقش لابیهای اسرائیل در کشورهای غرب بیشتر اهمیت میدهد. و البته، به منافع خود و نه حقوق ملی اهمیت میدهند حقوقی که هر ملت باید داشته باشد و ملاک سیاستهائی که اتخاذ میشوند و رابطههای باید باشند که برقرار میشوند و یا نمیشوند. از اینرو، حکومت فرانسه جنایت اسرائیل در فلسطین را نزاعی میان دو طرف میبیند. نخست از اسرائیل در حمله به غزه حمایت میکند و سپس هر دو طرف را به خویشتنداری میخواند!
و در آنچه به گفتگوهای وین برسر برنامه اتمی ایران مربوط میشود، کاسه داغتر از آش میشود. چنانکه روسیه میگوید وقتی ایران میپذیرد برنامه اتمیش تمام شفاف گردد، در فشار به ایران برای محدودکردن خارج از اندازه فعالیتهای اتمیش، چه توجیهی دارد؟ و فرانسه میگوید: برنامه اتمی ایران هم باید تمام شفاف و هم کاملا محدود شود تا اطمینان حاصل باشد که ایران بمب اتمی نمیتواند بسازد.
٭ حاصل سخن:
1 – هرگاه سیاست اوباما ایجاد اتحادی میان ایران و مصر و اسرائیل باشد، برفرض که شدنی باشد (چنانکه در زیر روابط پنهانی و همکاریها وجود داشتند و دو افتضاح اکتبر سورپرایز و ایران گیت را بوجود آوردند)، علاوه بر اینکه نمیتوان ترکیه را نادیده گرفت، این اتحاد سبب از میان رفتن اتحادی میشود که هماکنون میان اسرائیل و دولت سعودی و هم پیمانان این دولت و نیز محافظهکاران امریکائی و بنیادگراهای امریکائی است. چنانکه در 11 ژوئیه نامهای از سوی سه چهارم اعضای کنگره به اوباما نوشته و از او خواسته شد در توافق نهائی و برداشتن تحریمها کنگره را دخالت دهد.
تغییری اساسی لازم است هم در رژیم ولایت فقیه و هم در اسرائیل و دولتش و هم در امریکا به ترتیبی که محافظهکاران جدید هیچگاه دست بالا را پیدا نکنند. این تغییر را مردم ایران و مردم امریکا و نیز اسرائیلیها میتوانند بوجود بیاورند. و
2 – از افغانستان تا لیبی، عرصه کشماکشها و نزاعها و جنگها است و، بخواهی نخواهی، نفت و انرژی نیز نقش پیدا میکند. چنانکه یک وزیر حکومت انگلستان میگوید باید راه نفت و گاز ایران را به اروپا گشود.
3 – چهارچوبی که در این تحلیل یافت شد، چهارچوب توافق نهائی است. هرگاه توافق نهائی سرانجام بگیرد، این قالب را خواهد یافت. بدیهی است بهای سنگین آن را در گذشته مردم ایران پرداختهاند و در آینده نیز همین مردم باید بپردازند.
4 – داعش و گروههای نظیرش، راهحل نظامی ندارند. دست کم تا وقتی در سطح ملتهای منطقه، حقوق ملی و حقوق شهروندی تنظیم کننده رابطهها در سطح جامعه و در سطح رابطه ملت با دولت نگردند، بکاربردن قوای نظامی نتیجهای جز درازمدت گرداندن جنگ و مرگ و ویرانی نمیتواند داشتهباشد. ایران نیز در معرض این جنگ هست چراکه همان رژیمی را دارد که ایران را در لبه پرتگاه تجزیه قرار دادهاست.
انقلاب اسلامی در هجرت : حاصل اجتماع وزیران خارجه در وین و حاصل گفتگوها خواهند گرفت این گزارش/تحلیل چه اندازه دقیق بودهاست.