وزرای کابینه بر این باورند که واکنش به عدم موفقیت انها در دیدن حمله موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین ایران، تلافی جویانه است و با افزایش فشار در ائتلاف بر نتانیاهو، موجب پچ پچ کردن او بعنوان تنها چیزی باشد که می تواند از پاسخ بی پروا جلوگیری کند.
نویسنده : راویت هیشت هاارتص 17 آوریل 2024
ترجمه :حماد شیبانی
مطمئنا این قصد اصلی نبود، اما محتمل ترین پیامد عملی از در گیر شدن با ایران – اگر اسرائیل به حمله شنبه شب ایران پاسخ دهد – تشدید بحران گروگان گیری است و هر یک از انها را در معرض خطر تبدیل شدن به جان اراد دیگری قرار می دهد.
همزمان، ارزش حماس در بورس هدفهای ارتش کاهش خواهد یافت به عکس آنکه دقیقا به نفع فرار از یک جنگ منطقه ای که مهار ان بسیار دشوار است، مورد توجه قرار گیرد.
یک اقدام تلافی جویانه قریب الوقوع و قاطع اسرائیل علیه ایران که به گفته منابع، کابینه جنگ به اتفاق ارا در مورد ان توافق دارد، می تواند رویای یحیی سینوار، رهبر حماس در غزه را برای متحد کردن طرفهای جبهۀ (موسوم به محور مقاومت ) را که درجریان 7 اکتبر تحقق نیافت، براورده کند.
در این سناریو، او از یک جهادی سرکش – یک سادیست که اقدامات وحشیانه او محکومیت در جهان عرب را تحریک می کند – به بخشی از یک ائتلاف سازمان یافته و اموزش دیده تبدیل خواهد شد که بارانی از اتش و گوگرد را با حمایت روسیه بر اسرائیل نازل کند. اگر این اتفاق بیفتد، سینواردیگر تمایلی به توافق با اسرائیل نخواهد داشت و به این ترتیب راه حل ترجیحی چپ برای مسئله گروگانگیری از اولویت خارج میشود . این در حالی است که راه حل ترجیحی راست نیز برای ادامه فشار نظامی بر حماس به ظن نابود کردن آن نیز دیگر قابل دفاع نخواهد بود زیرا جبهه های دیگر(یعنی جنگ تمام عیار منطقه ای وچه بسا فرامنطقه ای) در اولویت قرار خواهند گرفت.
حتی در حال حاضر، بدون اینکه اسرائیل و ایران وارد جنگ شوند، هیچ اقدام نظامی قابل توجهی در غزه وجود ندارد. صحبت در مورد حمله الرفح به یک مسخره غم انگیز تبدیل شده که اعتبار و بازدارندگی اسرائیل را بیشتر از بین می برد. کمک های بشردوستانه درارتباط مستقیم با کاهش اعتبار جهانی اسرائیل که به عنوان کشوری از نوع جنایتکاران جنگی دیده می شود که دو میلیون فلسطینی را گرسنه می کند ،.افزایش یافته است،
کابینه جنگی که از همان ابتدا تصمیم گرفت تلاشهای خود را بر غزه متمرکز کند، چگونه قصد دارد یک سازمان تروریستی را که شش ماه است با ان میجنگد، شکست دهد و در عین حال وارد جنگ با یک ابرقدرت منطقه ای شود؟ ما حتی به موضوع ایالات متحده که به صراحت مخالف حمله اسرائیل به ایران است، وارد نشده ایم. رئیس جمهور جو بایدن هنوز هم حداقل در حال حاضر، به دفاع از اسرائیل متعهد است، ، “اما در چند هفته آینده او ممکن است در جای دیگری در تفکرسیال خود باشد.”
کابینه جنگ بر ارزیابی تشکیلات دفاعی تکیه می کند که حدس میزند عملیات تلافی جویانه(احتمالا قابل کنترل . مترجم) علیه ایران باعث جنگ منطقه ای نخواهد شد. این اریاب ها همان کسانی هستند که حمله بی سابقه ایران در پاسخ به ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لبنان و سوریه را نتوانستند پیش بینی کنند، عملیاتی که اسرائیل مسئولیت ان را به عهده نگرفته است – فعلا از ذکر گناه اصلی و نابخشودنی عدم جلوگیری از 7 اکتبر خود داری میکنیم.
چنین برمی آید که کابینه جنگ ، راه حل این خطای نابخشودنی را، به دلایلی که فقط برخودش معلوم است، فرار به سوی دخمه پرپیچ و خم جنگ با ایران است. چنین حرکتی همچنین پتانسیل حزب الله را که شش ماه است با حرکات ایذائی محدود اسرائیل را از سرگرم خود کرده و 60 هزارشهروند آن را از خانه هایشان اواره کرده است، افزایش می دهد و این جریان را برای پیوستن به یک جنگ همه جانبه تشویق میکند.
بسی دشوار است که با تجاهل بخواهیم از این احساس فرار کنیم که کابینه جنگ کنترل خود را از دست داده است و به جای دیکته کردن نقشه مند امور ، مانند کسی رفتار می کند که بدون داشتن استراتژی مدام واکنشی عمل میکند. اعضای ان اسیر نگرش پهلوانی و انتقام جویانه هستند و توضیحات و توجیهات قانه کننده و رضایت بخش برای اقدامات خود را ارائه نمی دهند، به ویژه با توجه به میزان خطرات و پیامدهای این خطرها.
در حالی که چهره های دست راستی مانند گیدئون سائور و یوسی کوهن در مورد زمان بندی پاسخ اسرائیل به ایران و مزایای دیر کرد آن ابراز تردید میکنند و اویگدور لیبرمن از اهمیت توجه به نگاه ایالات متحده صحبت میکند، فشار متحدان ائتلاف او بر نتانیاهو به طور پیوسته افزایش می یابد. به نظر می رسد حمایت از ایده احمقانۀ حمله به ایران بیشتر نتیجه نزدیکی نظرات هیجانی هیئت وزیران ، کابینه جنگی و فرماندهان نیروی دفاعی است تا یک موضع ایدئولوژیک، چه رسد به یک موضع منطقی.
یک وزیر لیکود گفت: چه خوب شد که ایران به اسرائیل حمله کرد و جبهه را گشود و الان شرایط برای ما مناسب است که پاسخ بدهیم. عدم پاسخ به این حمله ایران و به تعویق انداختن ان به آینده و زمانی که این هیولا بیش از حد بزرگ شود و تصمیم بگیرد دوباره به ما حمله کند، شبیه به سیاست ضعیفی است که نتانیاهو را برای سالها ما را درگیرش کرد و منجر به 7 اکتبر شد.
تنها راهی که برای سر دراوردن از نقشۀ دولت باقی مانده باش همانا کنکاش در پچ پچ هانی است که از دهان نتانیاهو خارج می شود، که به طور کلی نوید دهنده ابهام و فریب بیشتر است. روز یکشنبه، نخست وزیر اعلام کرد که رهبران اپوزیسیون را برای یک جلسه پیش از حمله دعوت کرده است. یایر لاپید، رهبر رسمی اپوزیسیون در کنست، دعوتنامه ای دریافت نکرد. سعار که تا یک ماه پیش عضو کابینه بود، و لیبرمن دعوت شدند، اما جلسه لغو شد.
چنین جلسات یا بیانامه های ضروری که انتشار نیافته اند. به اندازه کافی عجیب و غریب است – و این فقط نشان می دهد که وضعیت چقدر آشفته و درهم است – فقط باید امیدوار باشیم که یک بار دیگر های وهوی جنگ طلبانه در غوغای دروغ های نتانیاهو بلعیده و محو شود. با این حال، به طرز ووحشتناکی میترسیم که امکان وقوع این اتفاق در این زمان نسبتا کم است.