با این حال، یکی دانستن حوثی‌‌‌ها با دیگر اعضای محور – مانند حزب‌‌‌الله لبنان یا گروه‌‌‌های نیابتی شبه‌‌‌نظامی طرفدار ایران در عراق – گمراه‌‌‌کننده است، زیرا نفوذ گفتمانی و عملیاتی تهران بر این جنبش یمنی را اغراق‌‌‌آمیز جلوه می‌دهد. در همین حال، تنش‌‌‌های موجود در دریای سرخ، هم سودمندی یمنی‌ها را برای برنامه‌‌‌های منطقه‌‌‌ای ضد‌آمریکایی و ضد‌اسرائیلی تهران و هم چالش‌‌‌هایی را که اقدامات آنها می‌تواند برای ایران ایجاد کند، نشان می‌دهد.

محاسبات تهران

برای تهران، مدل محور مقاومت تا زمانی که سه ویژگی کلیدی حفظ شود، مزایای روشنی را ارائه می‌کند: اول، باید قدرت منطقه‌‌‌ای ایران و اهرم ژئوپلیتیک را با هزینه مالی نسبتا پایین فراهم کند. دوم، تهران با حفظ فاصله عمدی، باید بتواند انکار اقدامات متحدان نیابتی منطقه‌‌‌ای خود را حفظ کند و سوم شیوه کار این مدل باید جنگ فرسایشی باشد، با هدف مصون نگه داشتن سرزمین ایران از هرگونه ضربه و در عین حال خسته کردن دشمنان تهران.اگر قرار است به دیدگاه ایران عمل شود، تهران و متحدان نیابتی‌‌‌اش باید از رویارویی مستقیم با اسرائیل و ایالات متحده اجتناب کنند.

می‌توان استدلال کرد که این موضع در حال حاضر از سوی حزب‌الله در قبال اسرائیل رعایت شده است: تمایل به درگیر شدن در حملات کم‌شدت در مرز، اما عدم‌تعهد آشکار برای ورود به جنگ در سمت حماس.ایرانی‌‌‌ها حدود چهار دهه پیش حزب‌‌‌الله را از صفر ایجاد کردند و روابط گفتمانی بین این دو امروز به‌‌‌طور گسترده‌‌‌ای همپوشانی دارد. در مقابل، رابطه یمنی‌ها و ایران تقریبا قدیمی و مستحکم نیست. این واقعیت باعث می‌شود که این جفت دوم قادر باشد اقدامات خود را در مورد حمله به کشتیرانی در دریای سرخ هماهنگ کنند. اگر اقدامات ارتش یمن، آمریکا و غرب را وادار به انتقام از ایران به دلیل حمایت مادی از جنبش انصارالله کند، آنگاه است که تهران چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارد.

سیر تحول روابط

در مارس ۲۰۲۳، تهران و ریاض توافق‌نامه دیپلماتیکی را با هدف کاهش تنش‌‌‌های منطقه‌‌‌ای در پکن امضا کردند. طبق گزارش‌های ادعایی، طرف ایرانی به نوبه خود با پایان دادن به انتقال تسلیحات به یمنی‌ها موافقت کرده است. در سال‌های ۲۰۱۵-۲۰۱۴، زمانی که تهران برای اولین بار حمایت از حوثی‌‌‌ها را در جنگ داخلی یمن آغاز کرد، پیش‌بینی می‌‌‌شد که سعودی‌‌‌ها از نیروهای دولتی ضد‌حوثی حمایت نظامی کنند. برای ایران، ظهور انصارالله در حاشیه جنوبی شبه‌جزیره عربستان پس از بهار عربی ابزاری برای فشار جانبی علیه ریاض در زمان رقابت شدید قدرت ایران و عربستان بوده است.اما برای مشروعیت بخشیدن به توسعه این رابطه از راه دور، باید یک روایت ایرانی ساخته می‌شد. بنابراین، رسانه‌‌‌ها شروع به ترویج این ایده کردند که پیام اسلام‌‌‌گرایانه ایران برای اولین بار در دهه ۱۹۸۰، اندکی پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۹۷۹، یمنی‌‌‌ها را مجذوب خود کرده بود. اما این صحیح نیست: یمن عاملی برای تهران نبود. دهه ۱۹۸۰ اگر هر چه باشد، در آن مقطع تهران از نظر سیاسی به مارکسیست‌‌‌هایی که بر یمن جنوبی حکومت می‌‌‌کردند، نزدیک‌‌‌تر بود تا به جمعیت یا مقامات مذهبی در یمن شمالی، جایی که زادگاه اجدادی زیدیه بوده و جنبش حوثی‌‌‌ها متعاقبا از آن برخاستند.

قابل ذکر است که ایران هرگز در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور سابق را که زیدی بود، به طور جدی پرورش نداد. علاوه بر این، یمن بخشی از ماموریت اصلی ایران برای جذب اسلام‌‌‌گرایان همفکر، مانند لبنان و عراق نبود. همچنین شواهد زیادی مبنی بر نقش مهم ایران در جنگ‌‌‌های داخلی یمن بین سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۱۰ وجود ندارد.با این حال، گروه‌‌‌هایی از زیدی‌‌‌ها – مانند حسین الحوثی که نام خود را بر این جنبش گذاشت- شروع به بازدید از ایران کردند. این تماس‌ها از اوایل دهه ۱۹۹۰ به تدریج افزایش یافت. بنابراین، تاثیر ایران در شکل‌‌‌دهی دکترین مذهبی و ایدئولوژی سیاسی حوثی‌‌‌ها غیرقابل انکار است، حتی اگر میزان آن همچنان مورد بحث باشد.

تنها پس از ناآرامی‌های منطقه‌ای موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ و سقوط علی عبدالله صالح در سال ۲۰۱۲ بود که تهران سرانجام یمن را به عنوان زمینه‌ای مناسب برای پیام‌های سیاسی و حمایت نظامی خود دید. از لحظه‌ای که عربستان سعودی در جنگ داخلی یمن در مارس ۲۰۱۵ مداخله کرد، مقامات آمریکایی ایران و حزب‌الله را به آموزش و تسلیح حوثی‌ها متهم کردند.این خط حمایت مادی بدون وقفه ادامه یافت و با گذشت زمان، حوثی‌ها توانستند ریاض را به حدی خسته کنند که به دنبال راه‌هایی برای پایان دادن به مداخله و عقب‌نشینی از یمن شود. بر این اساس، آتش‌بس میان انصارالله و سعودی‌ها از آوریل ۲۰۲۲ برقرار است. تهران دلایل خوبی دارد که سرمایه‌گذاری خود در یمن را ارزشمند بداند، چون اهرمی را به وجود آورد که در نهایت، فشار بر سعودی‌‌‌ها برای موافقت با آتش‌‌‌بس دیپلماتیک با ایرانی‌‌‌ها در مارس ۲۰۲۳ را ایجاد کرد.

بازی پرخطر؟

یمنی‌ها با پرتاب پهپادها و موشک‌‌‌ها به سمت اسرائیل و علیه کشتیرانی (به ظاهر مرتبط با اسرائیل) در دریای سرخ که برای شکل دادن به محاسبات دولت نتانیاهو و به طور کلی دنیای غرب طراحی شده بود، به نشان دادن سودمندی خود در طول جنگ اسرائیل و حماس ادامه دادند. اما اگرچه میزان نفوذ عملیاتی تهران بر چنین اقدامات یمنی‌ها ناشناخته است، دو واقعیت را به سختی می‌توان انکار کرد.به گفته فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM)  اول، یمنی‌ها به احتمال زیاد از ایران و حزب‌‌‌الله هم حمایت مادی و هم آموزش دریافت می‌کنند، از جمله در مورد نحوه انجام حملات پیچیده پهپادی و موشکی ضد‌کشتی در دریای سرخ. دوم، یمنی‌ها و ایران هر دو خواهان آتش‌‌‌بس فوری در غزه به دلایل بشردوستانه هستند، اما همچنین برای کمک به شاخه نظامی حماس پس از سه ماه از حمله اسرائیل به غزه.این یک بازی پرخطر است، زیرا صداهای بیشتری در واشنگتن خواستار پاسخگویی ایران هستند.

یمنی‌ها از ۱۹ نوامبر ۲۶ بار به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ حمله کرده‌اند. حملاتی که بی‌رویه نبوده و اولویت آن کشتی‌‌‌های مرتبط با اسرائیل بوده است، در حالی که نفتکش‌‌‌ها در امان مانده‌‌‌اند. با این حال، هشدارهای غرب به اندازه کافی برای تهران نگران‌کننده است که مقامات ایرانی بارها دست داشتن در حملات یمنی‌ها به کشتی‌های گذرکننده از  دریای سرخ را رد کرده‌اند.چند سال پیش، مفسران ایرانی اظهار کردند که تهران به زودی نه یک بلکه دو نقطه بحرانی دریایی برای تجارت بین‌المللی را کنترل خواهد کرد: تنگه هرمز و باب‌المندب. اما وقتی که اوضاع به هم بریزد و تنش‌ها در دریای سرخ افزایش یابد، باید دید که آیا ایران واقعا آماده خطر درگیری آشکار با ایالات متحده است یا خیر – و آیا نفوذ کافی بر یمنی‌ها برای درخواست از آنها و همچنین برای ایستادن در کنار آنها را در حال حاضر دارد یا خیر.منبع : ویژه موسسه خاورمیانه