هر روز که میگذرد اخبار غمباری از اقصی نقاط ایران زمین به گوش می رسد، تخریب بافت های تاریخی، کم آبی و خشک سالی، مواد غذایی مسموم و کم کیفیت و ده ها موارد دیگر که هر ساله شاهد بیشتر شدن این دست خبرها و گزارش های انتشار یافته میباشیم.
وعده های تو خالی، نبود مدیریت و عزم و اراده برای رفع مشکلات، رفع مسئولیت و شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردن نمایندگان مجلس مضاف بر مقصر قلمداد نمودن نهاد های دیگر تنها کار انجام شده این مدیران محترم ومتصدیان سازمان ها و ارگان های حکومتی می باشد. در زیر چند نمونه از این مشکلات را مورد بررسی قرار میدهم:
1)تخریب شماری از خانههای قدیمی با قدمتی چند صد ساله در قلب بافت تاریخی شیراز به صورت شبانه، که قدمت شان به دورههای ایلخانی و زندیه بازمیگردد در راستای طرح توسعه “حرم شاهچراغ” به “حرم علاءالدین حسین” که از آن به “بینالحرمین” یاد میشود، یکی از مصیبت های کشور ما ایران است. تاکنون نهاد، ارگان، گروه و یا شخص حقیقی یا حقوقی مسوولیت این فاجعهی تاریخی را به عهده نگرفته است.
در این باره مصیب امیری، معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان فارس تعداد خانههای تخریبشده را ۱۰ خانه عنوان کرده و خبر ازآن داده که خانه پورنواب نیز بعد از جلوگیری از تخریب کامل در شب اول، چهارشنبه شب (۲۶ شهریور) به طور کامل تخریب شده است. مصیب امیری از تخریب کنندگان این بناها به مراجع قانونی درمقام شاکی بر آمده است. اما اکنون باید دید این شکایت همچون مابقی شکایات تنظیم شده در سال های گذشته بدون نتیجه به بایگانی قوه قضائیه افزوده خواهد شد یا عزمی برای پیگیری شکایت مذکوراقامه خواهد شد؟
تخریب بناهای تاریخی به بهانه اجرای پروژه های جدید اولین بار نیست که رخ مینماید. گویی متاسفانه آخرین بار هم نخواهد بود. یکی از این موارد پیشنهاد ساخت سد سیمره می باشد. پیشنهاد ساخت سد سیمره به سال ۱۳۳۵ بازمیگردد که پروانه صدور اجرای طرح از سوی اداره باستانشناسی وقت و وزارت فرهنگ و هنر پیش از انقلاب ممهور نگشت و پروژه بطور کلی منحل اعلام شد. جمهوری اسلامی با علم باینکه ساخت این سد نابودی میراث ملی را بهمراه خواهد داشت، پروژه رها شده را دوباره آغاز نمود.
همچنین از سال ۷۲ نیز سازمان میراث فرهنگی پژوهشهای خود را در این منطقه شروع کرد، اما در همین زمان سازمان مذکور بی توجه به بررسی ها و یافته های باستانی خود و برخلاف آنچه گزارشات رسمی ارائه شده، در میان شگفتی باستانشناسان و دست اندرکاران فرهنگی پروانه ساخت تاسیسات سد سازی را به وزارت نیرو ابلاغ نمود. صدور پروانه سد سازی به وزارت نیرو درحالی بود که در این منطقه آثار فرهنگی و تاریخی زیادی در حوزه سد مورد اکتشاف قرارگرفته بود. با این وصف تخمین زده می شد ۶۵ درصد این مکشوفات وابسته به ادوار گوناگون تاریخی (از آغاز نگارش خط تا اشغال ایران توسط اعراب) وهمچنین ۱۵ درصد از این اشیای باستانی وابسته به دوران اسلامی و۲۵ درصد آن هم وابسته به دوران پیش از تاریخ بوده است.
آبگیری سد سیمره از سال 1390 در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد آغاز شد و آثار تاریخی پشت سد برای همیشه در زیر آب مدفون شدند. در صورتی که با حفاظت و مرمت و استفاده درست از آثار باستانی و جذب گردشگران خارجی می توان مانند کشورهای دیگر ورود سرمایه به کشور را بهبود بخشید. بر اساس گزارش سازمان جهانی جهانگردی، ایران رتبه دهم جاذبههای باستانی و تاریخی جهان و رتبه پنجم جاذبه های طبیعی را برای جذب گردشگر، دارا می باشد. این در حالی است که سهم کشورمان ایران در جذب سرمایه گردشگری در سال ۲۰۱۳ از گردش مالی ۶.۵ تریلیارد دلاری در جهان، تنها رقمی در حدود ۵ میلیارد دلار برآورد شده است. این رقم معادل حدود نیم درصد از کل گردش مالی صنعت گردشگری جهان است. مسعود سلطانیفر، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران عنوان کرده است که در افق چشمانداز ۲۰ ساله کشور، ۲۰ میلیون گردشگر با درآمد ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار پیشبینی شده است. به گفته او رسیدن به این هدف تا ۱۱ سال باقیمانده از سند چشمانداز، کار سختی نیست. اما ایشان خاطر نشان نکردند که با کدام برنامه و جذب توریست در کدامین مناطق ایران چنین چیزی ممکن خواهد شد.
2)آنچه را هر ساله شاهدیم اینکه، با شروع تابستان، فصل گرما و کاهش بارندگی ، هشدار مسئولین در مورد کم آبی و خشک سالی به اوج خود می رسد. معلول چنین وضعیتی آن است که، مشکلات کشاورزان و مردم که روزانه به صدها میلیون لیتر آب برای گذران زندگی نیاز دارند، باعث ایجاد فشار به نمایندگان مجلس شده. متعاقبا نمایندگان مجلس نیز این فشارها را به گونهای دیگر در مجلس با ایجاد سؤال از وزیر، تذکر و یا نطق میان دستور به دولت و دیگر نمایندگان انتقال میدهند.
به کارگیری روش های غیر علمی آبیاری مزارع کشاورزی در بیشتر استان های کشور و نبود سد به منظور آبگیری در فصل بارش و افزایش میانگین دمایی زمین و در پی آن کاهش بارندگی، شرایط را برای کشاورزی در استان های کشور بسیار دشوار کرده است. اکنون بحران آب باعث ممنوعیت کشاورزی در استان کرمان شده است. اخیرا یک عضو کمیسیون انرژی مجلس خبر ازآن داده که ۱۲ یا ۱۳ استان دیگر هم در صف ممنوع کردن فعالیت های کشاورزی به دلیل بحران آب قرار خواهند گرفت. بحرانی که احتمالا در آینده بسیار نزدیک باعث شود تا کشاورزی در استان اصفهان و برخی از استان های مرکزی کشور هم ممنوع شود.
سد لار و لتیان در شرق تهران خشک شده اند و آب شرب تهران و برخی از شهرهای بزرگ در انتظار جیره بندی شدن به سر میبرند. آلوده شدن آب شرب مردم توسط پیمانکاران شهرداری در بعضی مناطق تهران نیز به این مشکلات افزوده است. نابودی و کاهش عمق آب های زیرزمینی 80 درصد از دشت های ایران زمین را در معرض نابودی کامل قرار داده است. با خشک شدن دریاچه نمک ارومیه و تالاب گاو خونی، ریزگردهای نمکین باقیمانده در کف این دریاچه ها با وزش باد موجب پراکنده شدن در محیط اکو سیستم می شود و معضلات زیست محیطی غیر قابل جبرانی به بار خواهد آورد.
اما مشکل کم آبی در کشور را فقط فقط گردن خشکسالی نمیتوان گذارد، بلکه بی کفایتی دولتهایی که بعد از جنگ اداره کشور را بر عهده گرفتند، حفر چاههای عمیق، سد سازی های غیر کارشناسانه بجای مدیریت آب، استفاده بیش از حد از آبهای زیر زمینی استان کرمان برای مزارع پسته، از بین رفتن بیش از بیست و پنج درصد آب تهران در لوله های فرسوده از دیگر عوامل مهمی هستند که هر کدام به نوبه خود در به وجود آوردن معضل خشک سالی سهمی داشته اند.
3)سرانه مصرف سالیانه غذایی در ایران نسبت به سرانه مصرف جهانی، مقدار قابل چشمگیری اختلاف دارد. به عنوان مثال مردم ایران پرمصرف ترین مردم جهان در مصرف نان و گندم با سرانه 160 کیلوگرم در سال می باشند، این در حالیست که میانگین مصرف سرانه نان و گندم در جهان 25 کیلوگرم می باشد. همچنین سرانه مصرف تخم مرغ در ایران نسبت به میانگین مصرفی جهان 9 به 24 گیلوگرم، نسبت مصرف شکر 30 به 5 کیلوگرم، نسبت مصرف شیر 90 به 300 کیلوگرم، نسبت مصرف میوه و سبزیجات 30 به 120 کیلوگرم و دیگر مواد مصرفی مهمی که سرانه مصرف سالانه نامناسبی در هرم غذایی مردم ایران جای دارند.
رسانه ملی، تلویزیون و رادیو، با تحولاتی که در جنبه های مختلف از بعد فن آوری، تجهیزاتی، حجم و روش دارند به عنوان حامل و منتقل کننده پیام می توانند در ساخت باورها، فرهنگ و افکار عمومی به عنوان ابزار و نهادی موثر در راستای هدافی خاص برای جامعه ایرانی عمل کنند. اما رسانه ملی به تنهایی نمی تواند این مشکل جامعه ایران را برطرف کند بلکه یکی از پارامترهای مهم در رفع این مشکل، مشکل سوء تغزیه می باشد. بنابر آمار ارائه شده به دلیل مصرف نادرست مواد غذایی میانگین طول عمر مردم ایران 20 درصد کمتر از میانگین جهانی می باشد. همچنین میزان 40 درصد از مرگ و میر روزانه به دلیل سوء تغذیه می باشد در کشور ما از مجموع 800 مرگ، روزانه 300 مورد مستقیماً به تغذیه نامناسب مربوط است.
هزینه بالای مواد خوراکی در کنار کیفیت پایین و وجود مواد غیر مجاز مانند روغن پالمدار در شیر و سبزیجات دارای سموم کشاورزی، باعث ایجاد مشکلات عدیده ای در رشد و افزایش بیماری های گوناگون خواهد شد. حتی اگر انواع مختلف وسیله ارتباطی از قبیل رسانه، رادیو و بنگاه های فرهنگ سازی در این زمینه داشته باشیم هزینه بالای اقلام موجود در هرم غذایی بیش از قدرت خرید اکثریت قشر جامعه زیر فقر ایران خواهد بود. بدون وجود اشتغال مناسب با درآمد کافی، متناسب با سبد کالایی خانوار، نمیتوانیم منتظر بهبود شرایط حال حاضر باشیم.
همانطور که قبل ها یادآروی کرده بودم، با وجود نهادهای نظارتی ضعیف و کارکنان رشوه گیر در سازمانها، همیشه شاهد این دسته از رویدادهای ناگوار بوده ایم و خواهیم بود.
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به داغ عاشقای بی مزار ای بارون
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
ببار ای ابر بهار
با دلُم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماهُ دادن به شبهای تار ای بارون
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به داغ عاشقای بی مزار ای بارون
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون