تهران، بهعنوان پایتختی که سالهاست با چالشهایی چون تراکم جمعیت، آلودگی هوا، کمبود آب و خطر زلزله دستوپنجه نرم میکند، بارها در مرکز بحثهای انتقال و تمرکززدایی بوده است، اما باوجود این دغدغهها و مشکلات، همچنان تهران پایتخت است. بسیاری از مطالعات نشان میدهند که اجرای ایده تغییر پایتخت با موانع جدی مواجه است. آیا طرح دوباره این موضوع توسط پزشکیان، نشان از امکان انجام آن نیز دارد؟
مساله چیست یا چرا مدام موضوع پایتخت مطرح میشود؟
تهران بهعنوان بزرگترین شهر ایران در سالهای اخیر با مشکلات متعددی روبهرو بوده است. مشکلات زیستمحیطی مانند آلودگی شدید هوا و کمبود آب، تراکم بالای جمعیت و مهاجرت بیرویه، نگرانی از خطر زلزله و تمرکز بیش از حد امکانات اقتصادی و آموزشی ازجمله چالشهای این کلانشهر است. تمرکز صنایع بزرگی مانند خودروسازی و دانشگاههای معتبر در تهران، فشار مضاعفی را بر زیرساختهای شهری وارد کرده و این مسائل نیاز به راهحلهای اساسی دارند.
برای برطرف کردن این معضلات، دو دیدگاه عمده مطرح شده است. دیدگاه اول پیشنهاد انتقال پایتخت را بهعنوان راهحلی برای رهایی از مشکلات تهران طرح میکند. در مقابل، دیدگاه دوم بر این باور است که با مدیریت علمی و تمرکززدایی، بسیاری از مشکلات تهران قابل حل یا به حداقل رساندن هستند.
تاکنون هیچیک از این دو راهکار به مرحله اجرا نرسیده است. نه تصمیمگیران شهری موفق به بهبود وضعیت تهران شدهاند و نه مسوولان سیاسی توانستهاند اجرای طرح انتقال پایتخت را عملی کنند. در حقیقت، هیچ گروهی تاکنون نتوانسته برنامهریزی جامعی برای حل مشکلات این شهر ارائه دهد، یا تصمیمی قاطع برای آینده آن اتخاذ کند و معضلات تهران بهنوعی در این بیتصمیمیها عمیقتر هم شده است.
انتقال پایتخت؛ ایدهای که از ابتدای انقلاب تاکنون بی نتیجه مانده
«غلامحسین کرباسچی»، شهردار پیشین تهران، اشاره کرده است که موضوع انتقال پایتخت برای اولین بار در جمهوری اسلامی از دوران جنگ ایران و عراق و در زمان نخستوزیری «میرحسین موسوی» مطرح شد و این بحثها در دوران «اکبر هاشمی رفسنجانی» نیز ادامه یافت؛ اما موضوع جدی گرفته نشد.
در سال ۱۳۷۹، مطالعاتی جامع با عنوان «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی از تهران» انجام شد اما این طرح در وضعیت ابتدایی ماند و چندان پیش نرفت. در سال ۱۳۸۳، «حسن روحانی»، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، بهدلیل آنچه «خطر زلزله» خواند، گفت این شورا «طرحهای میانمدت و بلندمدت» برای انتقال پایتخت را بررسی میکند.
بعدتر در سال۱۳۸۶ «سیدمحمد جهرمى»، وزیر کار و امور اجتماعى دولت «محمود احمدینژاد»، بار دیگر این موضوع را مطرح کرد و سپس وزیر کشور نیز از این پیشنهاد استقبال و حمایت کرد. اما دولت اقدام جدیای برای پیشبرد آن اتخاذ نکرد تا آنکه در سال ۱۳۸۸، زلزلهای در جنوب تهران به وقوع پیوست.
پساز این زلزله، مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصوبهای در تاریخ ۹آبان۱۳۸۸ تاکید کرد که مرکز سیاسی کشور باید برای بهبود استقرار جمعیت تا پایان سند چشمانداز ۱۴۰۴، به مکانی مناسب منتقل شود. «محمد هاشمی»، عضو مجمع، تصریح کرد که منظور از این انتقال، جابهجایی دفاتر اصلی سه قوه و ساختارهای دولتی است.
بعد از این تصمیم،جلساتی در کشور برای بررسی موضوع برگزار شد. بهعنوان مثال جلسهای در ۳۰دی۱۳۸۸ برگزار شد و کارشناسان مختلف شهرسازی در باب وضعیت تهران سخن گفتند و تاکید کردند بهدلیل هزینههای سنگین و زمانبر بودن این فرآیند، انتقال پایتخت گزینه مناسبی برای تهران نیست. بهجای آن، پیشنهاد کردند که با واگذاری اختیارات بیشتر به نهادهای محلی و اجرای سیاستهای توسعه متوازن، میتوان فشارهای موجود بر پایتخت را کاهش داد. آنها گفتند انتقال پایتخت یک راهحل اساسی نیست و باید بهجای تغییر فیزیکی، به اصلاحات مدیریتی و برنامهریزی راهبردی برای حل مشکلات تهران پرداخته شود.
اما این موضوع همچنان مفتوح ماند و چندین جلسه در این راستا برگزار شد. ابعاد دیگر ماجرا را «مهدی چمران»، رییس وقت شورای شهر تهران در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد، او گفت: «هزینه انتقال پایتخت، ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است.» رقمی که یک نماینده مجلس در سال ۹۸ آن را سه برابر کرد.
جراحی آخرین گزینه است؛ شکست مطالعات انتقال پایتخت
زمانی که حسن روحانی رییسجمهور شد، در راستای تحقق ایده تغییر پایتخت، کمیسیونی برای بررسی این موضوع تشکیل داد. مجلس شورای اسلامی نیز در سال ۱۳۹۴ قانون امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران را به تصویب رساند.
این قانون هدف آن داشت تا با تشکیل شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور با ۱۳ عضو، امکانسنجی و ارائه راهکارهایی برای رفع مشکلات فعلی تهران را بررسی کند. همچنین این شورا ماموریت یافت تا امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و تعیین مکان مناسبی برای انتقال پایتخت را مورد بررسی قرار دهد.
«پیروز حناچی»، معاون وزیر راه و مسکن و شهرسازی وقت، در توضیح این طرح ضمن ضعیف دانستن امکان انتقال پایتخت گفته بود «تهران بیماری است که ابتدا باید بیماریاش تشخیص داده شود تا بعد مطابق همان مریضی، برایش نسخه و درمانی مشخص شود. آخرین گزینه جراحی است. انتقال مراکز سیاسی و اداری تهران آخرین گزینه و همان جراحی است.»
در سال ۱۳۹۷ به همین منظور، شورای عالی ساماندهی پایتخت شکل گرفت. این شورا به گفته یکی از اعضای آن با مرکز همکاریهای تحول و پیشرفت ریاستجمهوری برای انتقال پایتخت همکاری میکرد. اما نتیجه فعالیت این نهادها و مطالعات مختلف در سال ۱۳۹۹، «نه» بزرگی بود به موضوع انتقال پایتخت.
«محسن هاشمی»، رییس وقت شورای شهر تهران نیز در همان سال گفته بود «کارشناسان هنوز به نتیجه جدی برای انتقال پایتخت نرسیدهاند.»
بااینحال در زمانی که این «نه» در مطالعات شهری دولت پدیدار شده بود، قرارگاه خاتم الانبیا طی نامهای به روحانی، از توانایی این نهاد عمرانی برای انتقال پایتخت به شهری دیگر بدون تحمیل هزینه به دولت خبر داد.
پزشکیان و طرح دوباره انتقال پایتخت؛ راهحل یا چالش؟
حال پس از همه این جنگ و جدلها بر سر انتقال پایتخت، پزشکیان بار دیگر موضوع انتقال پایتخت را که در دوره «ابراهیم رئیسی» چندان به آن توجهی نشد مطرح کرده است. او این موضوع را در دیدار از قرارگاه خاتمالانبیا سپاه پاسداران که «طرح تلاش برای سازندگی» ایران را آماده کرده بودند، عنوان کرد.
او در این مراسم گفت: «توسعه کشور با ادامه روند فعلی امکانپذیر نیست، اینکه بخواهیم همچنان منابع اولیه را از جنوب کشور و دریا به مرکز بیاوریم و تبدیل به محصول کنیم و دوباره برای صادرات به جنوب بفرستیم، بهشدت توان رقابت ما را مستهلک کرده و کاهش میدهد؛ چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم.»
زمانی که پزشکیان این جملات را میگفت، «فرزانه صادق» وزیر جدید راهوشهرسازی نیز در کنار او حضور داشت. صادق پیشتر در دوره روحانی، معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی بود. او از نزدیک در جریان مطالعات مربوط به انتقال پایتخت قرار داشت و حتی او در سال ۱۳۹۸ درباره انتقال پایتخت گفته بود: «تاکنون هیچ پیشنهاد و پیشبینیای درباره شهرهای جایگزین یا انتقال دستگاههای دولتی و حاکمیتی به دیگر شهرها نشده است.» اما او تاکید کرده بود: «سیاست پیشنهادی ما تمرکززدایی از تهران است و انتقال پایتخت به طور کامل منتفی است.»
اکنون مشخص نیست که این بار آیا تغییرات جدیدی در وضعیت مطالعات شهری تهران برای انتقال پایتخت رخ داده، یا صرفا با نظر شخصی رییسجمهور مواجه هستیم؛ اما اظهارات پزشکیان در حضور وزیر شهرسازی و مطرح شدن این موضوع در قرارگاه خاتمالانبیا بهدلیل دخالت مستقیم آنها در بحث انتقال پایتخت، معنادار به نظر میرسد.
مخالفتها با سخن رییسجمهور اما کم نیست. چمران، رییس شورای شهر تهران دراینباره گفته است «دولتهای مختلف این موضوع را بارها مطرح کردند، اما به نتیجه مشخصی نرسید. چیزی که مهم است، تقسیم مسائل کشور در همه استانها و شهرها است و به نظر این کار ضرورت دارد.»
غلامحسین کرباسچی، شهردار پیشین تهران، در انتقاد از نظر پزشکیان میگوید، مشکلات تهران ناشی از دخالتهای سیاسی و نبود مدیریت کارشناسی است و شورای شهر در طول دو دهه گذشته به ضرر شهر عمل کرده است. او همچنین به نقش منفی نیروهای نظامی در ساختوسازهای بیرویه اشاره میکند و تاکید دارد که تمرکز بیش از حد نهادهای اداری، اقتصادی و نظامی در تهران باید از بین برود. کرباسچی راهحل اصلی را تمرکززدایی میداند و پیشنهاد میدهد نهادهای غیرضروری به سایر استانها منتقل شوند، تا علاوهبر کاهش فشار بر تهران، توسعه متوازن در کشور محقق شود.
«عبدالرضا گلپایگانی»، معاون پیشین شهرداری تهران نیز با اشاره به مطالعات انجام شده دراینباره میگوید: «جمعبندی وزارت راه این بود که تهران را باید ساماندهی کرد. در نتیجه موضوع انتقال پایتخت منتفی شد. بحث انتقال پایتخت هم منظور پایتخت سیاسی بود. در آن گزارش مطرح شده بود که کل کارمندان وزارتخانهها اگر بخواهند جابهجا شوند، ۵۰۰ هزار نفر میشوند و در نهایت به ۱ میلیون نفر میرسند. به فرض سه میلیون نفر دیگر هم کم شود؛ آیا مشکل تهران حل میشود؟»
«اردشیر گراوند»، پژوهشگر اجتماعی نیز میگوید: «راهحل معضلات تهران ذاتا تغییر پایتخت نیست، بلکه راه اصلی مربوط به واگذاری، توزیع منابع پولی، مالی و اداری به سایر استانها است.»
تا اینجای کار به نظر میرسد که استقبال چندانی از گفتههای رییسجمهور برای انتقال پایتخت انجام نشده است و اتفاقا نظرات برخی از «کارشناسان» برخلاف نظر رییسجمهوری است که مدام بر نظر «کارشناسی» تاکید داشت.