مسئله شناخت یکی از اساسی ترین محور مفاهیم درک مکاتب فکری بوده و میباشد. برخی را باور بر آن است که سهل ترین راه و روش برای شناخت یک مکتب فکری آنالیز نمودن پیروان و مدعیان مکاتب فکری ست. شاید بتوان پذیرفت که چنین مواجهه ای جهت فهم مکاتب فکری به عنوان یکی از راه های شناخت آنها قرار گیرد. اما آیا لزوما مدعیان یک مکتب فکری حاملان و عاملان بدان مکتب میباشند؟؟؟ بی شک این امکان میرود که مدعیان یک مکتب خود نیز شناختی نه تنها کافی و وافی از یک تفکر را دارا نبوده، بلکه اعمال و رفتار آنان بر بنیان پایه های فهم نا صحیح از تفکر موضوع بحث استقرار یافته باشد. بر این اساس موقن ترین طرق حصول شناخت یک مکتب فکری آن است که به منابع آن تفکر اعم از توصیفی، تحلیلی و حکمی و غیره مراجعه شود. اکنون یکی از مکاتب مورد بحث اسلام است. امروزه اسلام موضوعیست برای شناخت میان نحله های گوناگون اسلامی و همچنین مستشرقان و مخالفانش. آنها که بر این باورند راه نیل به شناخت مکاتب از نظاره کردن کنش ها و واکنش های مدعیان آن به مقصد مینشیند شاید بتوانند رفتار های اعمال شده جریان های متوحشی همچون داعش و بوکوحرام را کنه اسلام قلمداد نموده و چنین رفتار های بدوی را نشأت گرفته از ذات اسلام تصور و تصدیق نمایند.
اعمال و رفتار اخیر جریان های تکفیری همچون بوکوحرام و دولت اسلامی شام و عراق موسوم به داعش فضای رسانه ای را در سطح وسیع جغرافیایی تحت تأثیر قرار داده و برخی خواه ناخواه بر این باورند. از اعمال وحشیانه قتل این جریان ها که بگذریم به اسارت در آوردن زنان غیر مسلمان توسط این جریان ها به بهانه احکام اسلام خود به تنهایی میتواند همگان را متعجب و بباوراند که این اعمال و رفتار دقیقا صادر شده از مصدر اسلام است.
اخیرا شورای فتوای داعش در قبال هفت سئوال پیرامون به بردگی در آوردن زنان غیر مسلمان و نحوه رفتار با آنها اعم از رفتار جنسی و غیر جنسی پاسخ هایی ارائه داده است که خود از دید فقیهان اسلامی میتواند محل بحث باشد. (1)
اکنون آنچه صواب است اینکه پیرامون برده داری در اسلام به متن اصلی مورد وثوق اسلام یعنی قرآن رجوع نماییم. اما پیش از آن آنچه به عنوان مقدمه لازم می آید اینکه بدانیم در دنیای قدیم جوامع و مکاتب گوناگون برده داری را چگونه ترسیم نموده و موضعشان در قبل این مسئله چه بوده.
اول: برده داری در یونان باستان.
ویل دورانت در اثر خود در این باب چنین میگوید: « از زندانیان جنگ، اسیران یورش های برده گیری، کودکان سر راهی، کودکان ولگرد و مجرمین » (2) به شهادت ویل دورانت یونان باستان تمامی این راه ها را برای بدست آوردن برده مشروع می دانسته. همچنین ویل دورانت در وصف بازار برده فروشی و موقعیت اجتماعی برده فروشان مینویسد: « تاجران یونانی غلام را چون هر کالای دیگر خریداری می کردند و در خیوس، دلوس . . . آتن و هر جای دیگر که خریداری پیدا می شد، آنان را برای فروش عرضه میداشتند. برده فروشان آتن از ثروتمند ترین اتباع خارجی به شمار میرفتند. در دلواس اگر روزی یک هزار برده فروش فروخته میشد بر خلاف معمول نبود » (3) همچنین ویل دورانت بر این باور است که برای برده داری در یونان قوانینی وضع شده بود. او در این مورد چنین مینویسد: « اگر غلامی بد رفتاری یا خطایی کند با تازیانه تنبیه می شود. اگر بر امری شهادت دهد شکنجه می بیند و اگر آزاد مردی او را بزند نباید از خویش دفاعی کند » (4) موریس لانژه در کتاب مشهور خود بردگی در پیرامون منابع سرشار بردگان مینویسد: « یونانیان به علت همجوار بودن با منابع تمام نشدنی بربرها، پرورش انسان و حیوان را پر خرج می دانستند. بردگان که در خانه متولد میشدند، تعدادشان بسیار کم بود. اغلب تازه به دنیا آمده ها را یا میکشتند یا سر راه میگذاشتند » (5)
دوم: برده داری در روم باستان.
ویل دورانت در تاریخ تمدن خود در مورد تعداد بردگان روم و ایتالیا میگوید: « بلوخ در حدود سال سی قبل از میلاد تعداد غلامان را در شهر روم چهارصد هزار نفر یا تقریبا نصف جمعیت و در ایتالیا یک میلیون و پانصد هزار نفر تخمین زده بود» (6) همچنین ویل دورانت در مورد قوانین دوازده گانه رومی که بر روی الواحی کنده میشد میگوید پدران محق بودند تا پسران را به عنوان برده بفروشند و یا حتی جانشان بستانند. او اینچنین میگوید: « به پدر اجازه میداد تا هر یک از فرزندانش را تازیانه بزند و به زنجیر بکشد و حبس کند و بفروشد یا بکشد » (7) ویل دورانت در جلد سوم تاریخ و تمدن در صفحه صد و شصت و دو از قیام بردگان رومی به سرکردگی “اسپارتاکوس” سخن میراند که به قیام بردگان مشهور شد. او میگوید رومیان شش هزار برده را در راه کاپوا تا روم به صلیب مصلوب نمودند. لانژله در کتاب “بردگی” مدعی میشود که برابر قانون الواح دوازدهگانه رومی در مورد اینکه بردگان هرگز هنگام معامله حق نداشتند سندی مطالبه نموده و طلبکار شود میگوید: « در حقوق قدیم رم یک نفر برده صلاحیت نداشت سندی بگیرد و طلبکار شود. به موجب قانون الواح دوازده گانه اگر غفلتا در حین ارتکاب به چنین عملی دستگیر میشد، در زیر نظر قاضی میبایست از بالای صخره ای که خاص مجرمان بود به پایین پرتاب شود » (8) سیسرون سخنور و حکیم رومی در ارزشگذاری بردگان، آنها را بعضا از یک اسب هم کمتر میداند. او حقوق بردگان را اینچنین توصیف میکند: « قایقی در حال غرق شدن است. باید قسمتی از بار آن را فدا کرد، کدام را باید به دریا ریخت؟ یک اسب گران قیمت یا یک برده کم ارزش فدا شود؟ » (9)
سوم: برده داری از دید افلاطون و ارسطو.
بسیاری بر آنند که یونان باستان وامدار تمدن کنونی مغرب زمین بوده و تمدن کنونی مغرب زمین که از رنسانس آغازیدن گرفته رجعتی به اندیشه های حکمای قبل وسطایی مانند افلاطون و ارسطو داشته است. بالکل باید ریشه تفکرات مغرب نشینان را برخاسته از تفکرات حکمای ما قبل وسطایی دانست. از این دریچه نگاهی اجمالی به باورهای این دو نظریه پرداز قرون قدیم میتواند راهگشا باشد.
افلاطون در رساله مشهور خود با عنوان جمهور که در اصل پولی تیا نام دارد اصل برده داری را به رسمیت شناخته و از اینکه در جامعه ای آزاد بردگان برابر با مردم آزاد قلمداد شوند معترض بوده و تعجب خود را چنین مکتوب می دارد: « ای دوست! منتها درجه افراط در آزادی اینجا است، در چنین حکومتی غلام و کنیز زر خرید از حیث آزادی چیزی از صاحبان خود که آنها را با پول خریدهاند کم ندارند!» (10) در اینجا افلاطون به وضوح حکم میکند که اگر در جامعه ای بردگان از حیث آزادی با صاحبان خود برابر باشند، چنین پدیده ای از آن جهت نامشروع است که افراط در آزادی بوده و از شمول عدالت خارج است. موریس لانژله میگوید افلاطون حتی آنجا که از نظام اشتراکی دم بر می آورد بر این باور بوده که بردگان جهت تناول خوراک نیز هم پای مردم آزاد نمی باشند. او اینچنین مکتوب میدارد: « روحیّه افلاطون اجازه نمیدهد که بردگان همطراز با همشهریان از حیث موادّ خوراکی باشند. برای اینان، جیره زیاد و برای بردگان و کارگران جیره کم را لازم میداند» (11)
همچنین ارسطو دیگر فیلسوف و نظریه پرداز مغرب نشینان بر این باور بوده که بردگان ابزار های ذی جان بوده اند. در این باب ویل دورانت در تاریخ فلسفه اش میگوید: « بنده آلت جاندار است و آلات و اسباب، بندگان بیجاناند» (12) ارسطو رابطه میان بنده و ارباب را همانند رابطه ذهن و جسم توصیف کرده و بر این باور است که بنده باید مطیع ارباب باشد. در این باب میگوید: « بنده در دست مولای خود همچون بدن در برابر ذهن و قوّه مفکّره است. همچنان که بدن از قوای ذهنی و تفکّر باید پیروی کند، بنده نیز ملزم به اطاعت از مولی است» (13)
چهارم: بردگی در ایران باستان.
در ایران باستان نیز بردگی به صوری چند رواج داشته و پنداشت مشروعی از آن کارگر بوده است. “کریستن سن” خاورشناس شهیر دانمارکی در کتاب “ایران در زمان ساسانیان” در مورد چگونگی به بردگی گرفتن اسرای جنگی میگوید: «ایرانیان معمولا دست اسرای جنگی را از پشت بسته و آنها را به عنوان غلامی میفروختند» (14) کریستین سن در مورد نحوه تلقی ایرانیان از حکومت بر جان بردگان مینویسد: «آمیانوس میگوید: اشراف مزبور خود را صاحب اختیار جان غلامان و رعایا می دانستند» (15) او همچنین بر این باور است که قوانین در ایران به گونه ای تنظیم شده بودند که به تناسب به فرزندان تولد یافته بردگان تسری میافت. او چنین مینویسد: «وقتی مردی یکی از کنیزان زرخرید خود را به مقدار یک عشر آزاد می کرد، فرزندی که از آن کنیز تولد میافت همچنین به مقدار یک عشر آزاد بود» (16)
البته در ایران باستان ساختار طبقاتی شدید حاکم بوده است. این ساخت طبقاتی ذاتا نظام برده داری را بازتولید میکرده. طبقه حاکمان و موبدان زردشتی کاملا سیطره بر طبقه مردم فرو دست داشته. این فرودستان ملزم به خدمت به حاکمان و موبدان و پرداخت مالیات و نذورات بودند. اما اشراف و ثروتمندان از پرداخت چنین مالیاتی معاف بودند. (17)
نظام طبقاتی در ایران باستان آنچنان نمایانگر است که نرسه دیگر پادشاه متجاوز و دیکتاتور ساسانی هنگامی که از گالریوس امپراتور روم شکست خورد، همسرش به اسارت رومیان درآمد، لذا برای پس گرفتن همسرش، پنج ایالت از سرزمینهای ایرانی را به همراه ساکنین آن، به امپراتور روم واگذار کرد. (18) مسلم در این ساختار شهروندان در حکم برده بوده اند که همراه زمین ها مورد معاوضه قرار گرفته اند. در غیر این صورت چنین معاوضه ای از معنی تهی میبود.
همچنین اشعار حماسی مرحوم حکیم ابوالقاسم فردوسی به نیکی فرهنگ برده داری ایران باستان را مینمایاند. ابیاتی از شاهنامه که گویای فرهنگ برده داری ایران باستان بوده اند بدین گونه منظوم شده اند:
اندرز کردن کیخسرو به ایرانیان:
همان بدره و برده و چارپاى براندیشم آرم شمارش بجاى
در بند انداختن بهمن زال را:
همان برده و بدرههاى درم ز مشک و ز کافور و ز بیش و کم
رزم کردن داراب با فیلپوس و به زنى گرفتن دخترش را:
ابا برده و بدره و با نثار دو صندوق پر گوهر شاهوار
آمدن شنگل با هفت پادشاه نزد بهرام گور ساسانی:
همان هدیه ها را که آورده بود اگر بدره و تاج و گر برده بود
سزا دادن کسرى الانان و بلوچیان و گیلانیان را:
همه جامه و برده و سیم و زر گرانمایه اسبان بسیار مر
کشته شدن شیر کپى بر دست بهرام چوبین:
فرستاد ده بدره گنجى درم همان بدره و برده از بیش و کم
بازگشتن رستم به جنگ اسفندیار:
هزارت کنیزک دهم خلّخى که زیباى تاجاند با فرّخى
البته این ابیات فقط دست چین شده ای از ابیات شاهنامه میباشد که مؤکد نظام برده داری در ایران باستان بوده.
پنجم: برده داری در دین زردشت.
مباحث برده داری در منابع و متون دین زردشتی مورد تأیید واقع شده است. برای نمونه در بند نه فرورد چهار وندیداد میگوید: «ای آفریننده ی جهان، ای مقدس بگو بدانم هرگاه شخص از انجام پیمان به ارزش یک انسان تخلف نماید کدام اشخاص گرفتار وی خواهند بود؟ اهورامزدا پاسخ داد خویشان نزدیک وی در مدت نهصد سال گرفتار گناه وی خواهند ماند»
مسلم در اینجا منظور دقیقا برده داریست. یعنی اگر کسی پیمانی را که ارزش یک انسان را دارا بوده بر هم زند از نزدیکانش به مدت نهصد سال برده خواهند بود. همانگونه که در بندهای هفتم و هشتم فرورد چهار بر هم زدن پیمان به ارزش یک گاو بوده که مجازاتش گرفتار شدن خویشان به مدت هشتصد سال میباشد. همچنین در بندهای سی و سه، سی و چهار و سی و پنج از آبان یشت یشت ها میگوید:
« فریدون پسر آتبین از خاندان توانا در سرزمین چهار گوشه ورنا ، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند او را پیشکش آورد . . . و از وی خواستار شد : ای اردویسور آناهیتا ، ای نیک ، ای تواناترین ، مرا این کامیابی ارزانی دار که من بر اژیدهاک پیروز شوم و هر دو همسرش سنگهوک و ارنوک را که برازنده نگاهداری خاندان و شایسته زایش و افزایش دودمان اند ، از وی بربایم . اردویسور آناهیتا او را کامیابی بخشید»
در اینجا دقیقا اهورا مزدا اجازه ربایش همسر دیگری جهت برده نمودن را تا بدانجا به شخص میدهد که برای چنین عملی شخص دست به دعا به درگاه اهورا مزدا بردارد.
ششم: برده داری در دین یهود و مسیحیت.
در این قسمت به آیات عهد قدیم کتاب مقدس استناد می شود که پیروان یهود و مسیحیت بر آن متفق القول میباشند. عهد قدیم مصدر صدور برده داری میباشد. آیات بکار گرفته شده پیرامون امضای برده داری اینچنین است:
«و اما غلامان و کنیزانت که برای تو خواهند بود، از امّتهایی که به اطراف تو میباشند، از ایشان غلامان و کنیزان بخرید و هم از پسران مهمانانی که نزد شما مأوی گزینند و از قبیلههای ایشان که نزد شما باشند که ایشان را در زمین شما تولید کردند بخرید و مملوک شما خواهند بود و ایشان را بعد از خود برای پسران خود واگذارید تا ملک موروثی باشند و ایشان را تا به ابد مملوک سازید»
“عهد قدیم، سفر لاویان، باب بیست و پنج، شماره چهل و پنج و چهل و شش”
این دو آیه نشان میدهد یهودیان و مسیحیان برای خود غلامان و کنیزانی داشته اند و همچنین از مردمان سرزمین های مجاور غلام و کنیز خریداری نمایند. عهد قدیم برای یهود و مسیحیت تشریع میکند که چگونه دزدان را به بردگی بگیرند.
« اگر دزدی، در رخنه کردن گرفته شود و او را بزنند به طوری که بمیرد، بازخواست خون برای او نباشد. . . و اگر چیزی ندارد، به عوض دزدی که کرد، فروخته شود»
“عهد قدیم، سفر خروج، باب بیست و دو، شماره دو و سه”
از دیگر عواملی که عهد عتیق برای برده شدن تشریع میکند فقر است. عهد عتیق میگوید شخص به جهت فقر میتواند خود را بفروشد و در جامه بردگان در آید. در این صورت حتی همکیش بودن هم از داد و ستد جلوگیری نمیکند.
« اگر برادرت نزد تو فقیر شده خود را به تو بفروشد، بر او مثل غلام خدمت مگذار مثل مزدور و مهمان نزد تو باشد و تا سال بوبیل نزد تو خدمت نماید»
“عهد عتیق، سفر لاویان، باب بیست و پنج، شماره سی و نه”
هفتم: برده داری در مسیحیت.
در این باب عهد جدید کتاب مقدس که احکام آن فقط مختص مسیحیان است نه تنها آیات ناسخ و ناهی آیات برده داری عهد عتیق نیامده بلکه، پولس قدیس در نامه خود به افسسیان ذیل عنوان “غلامان و آقایان” چنین نوشته است:
«ای غلامان، آقایان بشری خود را چون مسیح با ترس و لرز، با ساده دلی اطاعت کنید. نه به خدمت حضور مثل طالبان رضامندی انسان، بلکه چون غلامان مسیح که اراده خدا را از دل به عمل می آورند و به نیت خالص خدا را بندگی میکنند نه انسان را. و میدانند هرکس که عمل نیکو کند، مکافات آن را از خدا خواهد یافت، خواه غلام و خواه آزاد»
“عهد جدید، افسسیان، باب شش، شماره پنج الی نه”
در اینجا عهد جدید کتاب مقدس مسیحیان فرمانبری بردگان از اربابان را در ردیف فرمانبری بندگان از خدا قلمداد نموده است. همچنین عهد جدید در تیموتائوس یک ذیل عنوان”راهنمایی در خصوص بیوه ها، کشیشیان و غلامان” چنین میگوید:
«آنانی که غلامان زیر یوغ میباشند، آقایان خویش را لایق کمال احترام بدانند که مبادا نام و تعلیم خدا بد گفته شود»
“عهد قدیم، اول تیماتائوس، باب شش، شماره یک”
همچنین قدیسان مسیحی نیز نه تنها در نفی و نهی برده داری برنیامدند بلکه، برده داری را ستودند. “سنت اگوستین” قدیس شهیر مسیحی بردگی را نوعی “کیفر خدایی” خوانده بود. موریس لانژله در این مورد مینویسد: « بردگی به وسیله سنت آگوستین، تنبیهی شناخته شد که از طرف عدالت برای گناه مقصّر در پیشگاه خداوندی تحمیل گردیده است» (19) همچنین “توماس آکویناس” از قدیسان و فلاسفه بزرگ مسیحیت پیرامون برده داری بر این اعتقاد است که: «درباره روابط برده و ارباب، احتیاجی به قانون خاصّی از برای ارباب یا پدر خانواده نیست زیرا برده، مال خصوصی یک شخص یا خانواده است و قانون، راجع به نفع عمومی شهر یا امپراطوری است» (20) ایضا کشیش معروف “جیمز هاکس” در کتاب “قاموس کتاب مقدس” مینویسد: « انجیل پاک حضرت مسیح نیز ابداً در خصوص اطلاق و آزادی غلامان سخن نرانده بلکه بالعکس، غلامان را به اطاعت آقایان و خوانین ایشان امر میفرماید» (21)
این نوشتار به کنکاش نظام برده داری و آپارتاید در دوران معاصر نمیپردازد. بر این اساس بر همین مقدار بسنده میکند که مکاتب فکری دنیای قدیم چگونه برده داری را موجه و در راستای تحکیم آن جد و جهد مینمودند. باشد که با این رهیافت خواننده در قسمت دوم مقاله با منظری گسترده بتواند نسبت برده داری از منظر اسلام را تحلیل و فهم نماید.
پایان قسمت اول
http://www.dw.de/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 1)
2) تاریخ تمدّن، اثر ویل دورانت، ترجمه فتح الله مجتبایی، بخش یونان باستان، ج2، ص 308، چاپ تهران.
3) تاریخ تمدن، ج 2، ص 308 و 309
4) تاریخ تمدّن، ج 2ف ص 309
5) بردگی، اثر موریس لانژله (از مجموعه: چه میدانیم؟)، ترجمه حبیب الله فضل اللهی، ص 32، چاپ تهران.
6) تاریخ تمدّن، ج 3، ص 393
7) تاریخ تمدّن، ج 3، ص 40
8) بردگی، اثر موریس لانژله، ص 67
9) بردگی، ص 68
10) جمهور، اثر افلاطون، ترجمه فوءاد روحانی، ص 490، چاپ تهران
11) بردگی اثر موریس لانژله، ص 55
12) تاریخ فلسفه، اثر ویل دورانت، ترجمه عبّاس زریاب خویی، ج 1، ص 119، چاپ تهران
13) تاریخ فلسفه، ج 1، ص 111
14) ایران در زمان ساسانیان، اثر آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمیِ، ص 240، چاپ تهران
15) ایران در زمان ساسانیان، ص 344
16) ایران در زمان ساسانیان، ص 358
17) گاتاها کهن ترین بخش اوستا، ابراهیم پور داوود، انتشارات اساطیر، ص 108
18) ایران در زمان ساسانیان، آرتور کرستین سن، ترجمه رشید یاسمی، نشر دنیای کتاب، چاپ ششمف ص 236-237
19) بردگی، اثر موریس لانژله، ص 16
20) بردگی، ص 18