گفتمان حکمرانی غربی نقض هر خط قرمزی را برای تامین منافع اسرائیل نادیده گرفته است. این حقیقتا تکان دهنده بوده است. اینکه قدرتهای غربی در برابر جنایات اسرائیل سکوت میکنند و حتی آن را به صورت ضمنی مشروعیت بخشی و تشویق نیز میکنند، یک فاجعه بزرگ نه فقط برای آنها بلکه برای دموکراسی ادعایی در غرب است.
رژیم اشغالگر قدس در طی بیش از یک سال اخیر که از آغاز جنگ غزه و تنشزایی این رژیم علیه لبنان میگذرد، مدام سعی داشته تا تصویر ضعیف و ناتوان خود را ترمیم کند و بار دیگر ژست قدرت بگیرد و به نوعی احیای حیثیت داشته باشد. با این حال، هر چه به جلو حرکت کردهایم، هر اقدام صهیونیستها با آشکار شدن واقعیتهای تلخ و البته رسواییهای بیشتر برای آنها همراه بوده است. در واقع، صهیونیستها بیآبروتر شدهاند اما نتوانستهاند در این رابطه تحولات مثبتی را به نفع خود رقم بزنند. به تازگی نیز شاهد افشای واقعیتهای تازه و معناداری در مورد رژیم صهیونیستی بودهایم.
به عنوان مثال برخی رسانههای اسرائیلی عکسهایی را منتشر کردهاند و این نکته را افشا کردهاند که ارتش اسرائیل به مردم غیرنظامی فلسطینی به زور لباس نظامی صهیونیستها را میپوشاند و از آنها در عملیاتهای خود به عنوان سپر انسانی استفاده میکند. موضوعی که این تاکید چندباره را به ذهن متبادر میکند که اساسا این رژیم انسانی نیست و برای کل بشریت و نه فقط ملتهای منطقه خطرناک است. از این رو، ایلنا در گفتگو با مثنی عبدالله (نویسنده و تحلیلگر مالزیایی سیاست بین الملل) به واکاوی چند مساله مهم با محوریت افشای واقعیتهای تازه در مورد وضعیت وخیم صهیونیستها پرداخته است.
مشروح گفتگو با مثنی عبدالله را در ادامه میخوانید.
به تازگی نشریه صهیونیستی جرالِزم پست در گزارشی افشاگرانه اعلام کرده که نسل Z ساکن در فلسطین اشغالی به نحو قابلتوجهی در حال ترک اراضی اشغالی هستند. این نشریه به این مساله اشاره داشته که ۴۰ درصد از افرادی که از اراضی اشغالی در سال اخیر فرار کردهاند را نسل Z ساکن در فلسطین اشغالی یعنی افرادی که چیزی بین ۲۰ تا ۳۰ سال سن دارند تشکیل میدهند. تحلیل شما از این مساله چیست؟
این موضوع را از چند منظر میتوان تحلیل کرد. در یک سطح این موضوع نشان میدهد که اساسا نسل جوان ساکن در فلسطین اشغالی هیچ تعلق خاطری را به رژیم اشغالگر قدس ندارند. البته که این مساله به هیچ عنوان عجیب نیست زیرا آنها در سرزمینهای اشغالی زندگی میکنند و اسرائیل نیز یک رژیم نامشروع است. از این رو، اینکه یکچنین رژیمی از قدرت نرم و ظرفیتهای لازم برای جذب دیگران بیبهره باشد، کاملا طبیعی است.
حال هرچقدر هم که دستگاههای رسانهای و تبلیغاتی و صنعت سرگرمی در پشتِ منافع اسرائیل بسیج شوند، اینکه این رژیم بتواند خود را به مثابه موجودیتی مشروع به دیگران بفروشد و عرضه کند، به هیچ عنوان محقق نمیشود. این مساله از آن جهت مهم است که در جهان کنونی که شاهد اوج گیری شبکههای اجتماعی و رسانههای ارتباطی هستیم، نمیتوان طیفهای مختلف جمعیتی و به ویژه نسل جوان را از آکاهی در مورد برخی واقعیتها محروم کرد. از این رو، واقعیتِ اسرائیل برای طیف جوان ساکن در اراضی اشغالی آشکار شده و آنها دلیلی برای ماندن نمیبینند. این در حالی است که جوانان دیگر کشورهای منطقه که در حال مقاومت در برابر صهیونیستها هستند حتی در بدترین شرایط نیز خانه و سرزمین خود را رها نمیکنند.
نمود عینی این مساله را میتوان در نوار غزه مشاهده کرد. نکته دوم اینکه نسلهای جوان ساکن در اراضی اشغالی هیچ آینده روشنی را هم پیش روی خود در فلسطین اشغالی نمیبینند. از این رو به سمت فرار از اراضی اشغالی میروند. این هم مساله مهمی است. از یاد نبریم که اسرائیل با هزاران وعده، افراد مختلف را از اقصی نقاط جهان به فلسطین اشغالی کشانده و اکنون تنها چیزی که به آنها میدهد این است که از صبح تا شب باید با اضطراب حملات موشکی و پهپادی جریان مقاومت زندگی کنند.
اندیشکده آمریکایی واتسون به تازگی در گزارشی فاش کرده که ۷۵ درصد از نیازهای مالی اسرائیل در بحبوحه جنگ غزه در طی یک سال اخیر را دولت آمریکا تامین کرده است. عددی که در نوع خود چشمگیر است. به نظر شما این موضوع میتواند حامل چه پیامی باشد؟
این آمار به هیچ عنوان عجیب نیست. از یاد نبریم که اسرائیل یک دارایی راهبردی برای آمریکا است و اینکه واشینگتن تمام تلاش خود را میکند تا آن را حفظ کند، در حقیقت اقدامی در راستای منافع آن است. با این حال، نکته مهم این است که این هزینهها از جیب مالیات دهندگان آمریکایی پرداخت میشوند.
همان افرادی که در طی ماههای اخیر بارها و بارها در تظاهراتهای ضداسرائیلی شرکت کردهاند و از جنایات رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه و یا علیه مردم لبنان اعلام برائت کرده اند. این مسالهای است که در نوع خود نشان میدهد دفاع از اسرائیل حتی در سطح منافع ملی آمریکا هم نیست و در حقیقت در زمره منافع طبقه حاکمه در این کشور است. جدای از این ها، این سطح از کمکهای اقتصادی و نظامی به رژیمی نظیر اسرائیل که به معنای واقعی کلمه در غزه و لبنان در یک سال گذشته دست به جنایت زده و میزند، یک بحران بزرگ را برای آمریکا از حیث تصویر بین المللی این کشور هم ایجاد کرده است.
آمریکا خود را چندین دهه است که به عنوان بزرگترین حامی حقوق بشر معرفی کرده و میکند با این حال اکنون با ضدبشریترین رژیم جهان همکاری تنگاتنگ دارد. رژیمی که تنها در نوار غزه بیش از ۱۵ هزار کودک را به قتل رسانده است. این مساله به زغم بسیاری از تحلیلگران مسائل راهبردی جلوهای عینی از افول موقعیت جهانی آمریکا و رسوا شدن آن نزد افکار عمومی جهان است.
نکته مهمی که در بحبوحه تحولات یکساله اخیر در سطح منطقه نظر شما را به خود جلب کرده چیست؟
مهمترین نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد این است که شاهد بودهایم گفتمان حکمرانی غربی نقض هر خط قرمزی را برای تامین منافع اسرائیل نادیده گرفته است. این حقیقتا تکان دهنده بوده است. اینکه قدرتهای غربی در برابر جنایات اسرائیل سکوت میکنند و حتی آن را به صورت ضمنی مشروعیت بخشی و تشویق نیز میکنند، یک فاجعه بزرگ نه فقط برای آنها بلکه برای دموکراسی ادعایی در غرب است.
به نظر میرسد که اکنون مردم در کشورهای غربی دلایل بسیار مستحکمی را دارند تا در مورد صلاحیت دولتمردان و نظام حکمرانی خود تفکر کنند. افرادی که برای منافع خود هر کاری میکنند و از زیر پا گذاشتن انسانیت و قواعد ابتدایی اخلاقی نیز ابایی ندارند. این یک سقوط واقعی برای غرب است.
منبع : ایلنا