در امریکا، اسناد جدیدی در باره ایران گیت پیدا شدهاند که ابهامهای بجا مانده را نیز میزدایند. بنابراین اسناد – که در فرصتی دیگر نوشته طولانی روبرت پاری در باره آنها را از نظر خوانندگان میگذرانیم -، در حکومت ریگان، توسط یک کارشناس سیا، مؤسسهای دولتی ایجاد میشود که کارش آماده کردن افکار عمومی امریکا برای جنگ است. بانی این مؤسسه، کیسی، رئیس سیا در حکومت ریگان بودهاست. بنابر گزارشهای رسمی درباره افتضاح ایران گیت، از محل فروش اسلحه به سه برابر قیمت به ایران، سیای خصوصی ایجاد شد تا کارهائی را که سیای دولتی قانوناً نمیتوانست انجام دهد، توسط سیای خصوصی انجام بگیرد.
بدینسان، برای ایجاد روحیه تهاجمی در امریکا و آماده شدنش برای «جنگ دائمی» و استفاده از این روحیه برای اینکه قوای نظامی را وسیله اول سیاست خارجی بکنند، دو مؤسسه ایجاد شدند . کسانی که از سوی کیسی در رأس این دو سازمان قرارگرفتند، همانها شدند که به خود، محافظهکاران جدید نام دادند و هم اکنون نیز این نام را دارند و همراه با اسرائیل و دولت سعودی و متحدانش در خلیج فارس، مثلث ضد توافق اتمی با ایران را تشکیل میدهند. اینان در انداختن «ایران» به چهار دام نیز نقش اول را داشتهاند و از رهگذر این دام ها موجودیت پیداکردهاند:
● گروگانگیری که طراح آن راکفلر و کیسینجر بودند و توسط تصفیه شدههای سیا (کارتر 2000 تن از افراد سیا را تصفیه و از خدمت سیا معاف کرد) به ایران منتقل شد و بعنوان «طرحی انقلابی» به «دانشجویان پیرو خط امام» القاء و توسط آنها، باتفاق سپاه، به اجرا گذاشته شد. با استفاده از گروگانگیری، «پروپاگاندا» روحیه انزواطلبی امریکائیان را که بعد از شکست ویتنام وپدید آمدن «عقده شکست»، بوجودآمده بود، به روحیه تهاجمی بدل کرد.
درباره «عقده شکست در جنگ ویتنام»، اسناد واقعیت بسیار مهمی را از پرده بیرون انداختهاند: گرباچف، واپسین رئیس دولت شوروی سابق، پس ازآنکه قوای امریکا و متفقینش در منطقه متمرکز و آماده بیرون راندن قوای عراق از کویت میشوند، پا در میانی میکند و صدام میپذیرد که قوای خود را بدون قید و شرط و با برجا گذاشتن اسلحه سنگین، از کویت خارج کند. گرباچف به بوش (پدر) اطلاع میدهد. چون رئیس جمهوری نمیتوانستهاست در علن بگوید نیاز به جنگ دارد و نیز نمیتوانستهاست به گرباچف پاسخ رد بدهد اما به همکارانش میگوید: این چه موقع بود برای واسطه شدن! ما نیاز به یک جنگ و پیروزی درآن داریم تا «عقده شکست در جنگ ویتنام» برای همیشه درمان شود ، باوجود مخالفت فرمانده قوای امریکا، پاول، رئیس ستاد ارتش امریکا در آن زمان، پیشنهاد میکند: ظهر جمعه بوش به رژیم صدام اتمام حجت کند چنانچه تا ظهر شنبه قوای خود را از کویت بیرون نبرد، قوای متفقین جنگ را آغاز میکنند. اطمینان حاصل بوده است که قوای عراق نمیتوانند در این فاصله خاک کویت را ترک گویند. روز شنبه جنگ در میگیرد. هزاران تن کشته میشوند تا بوش بتواند بگوید «سندرم ویتنام» برای همیشه درمان شد. و
● جنگ 8 ساله که با چراغ سبز امریکا و باکارگردانی انگلستان (به قول آلن کلارک، وزیر دفاع در حکومت تاچر جنگ در سود انگلستان و غرب بود، اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم)، با تجاوز قوای صدام به ایران آغاز شد. برابر اسناد محرمانهای که پس از گذشت 25 سال، اجازه انتشار یافتهاند، تجاوز عراق در چهارمین ماه جنگ به شکست میانجامد. از آن پس، رژیم صدام آماده پذیرفتن صلح بودهاست. در ششمین ماه جنگ، ایران با پیشنهاد کنفرانس غیر متعهدها موافقت میکند. چون رژیم صدام نیز با آن موافقت میکند، در خرداد 60، ملاتاریا به رهبری خمینی کودتا میکند تا که جنگ ادامه یابد. دو طرف، رژیم خمینی و انگلیس و امریکا و اسرائیل و دولت سعودی و… درادامه جنگ سود داشتند. سود خمینی و دستیارانش د راستقرار استبداد،و اگر شد فراگیر ولایت مطلقه فقیه بود. یک نسل ایران نفله شد برای این که دو طرف به مقصود برسند. و
● سومین دام، «بمب اتمی» سازی بود. از زمانی که شمعخانی را به پاکستان فرستادند تا یک بمب اتمی و تکنولوژی تولید این بمب را بخرد تا پایان 2003 که به قول نیکولو، سفیر اسبق فرانسه در ایران، روحانی دبیر شورای امنیت ملی شد و پیبرد که سپاه در کار تولید بمب اتمی است و به خامنهای مراجعه کرد و اجرای طرح متوقف شد و از آن پس تا امروز، رژیم خود و ایران را گرفتار «دام اتمی» کردهاست.
● چهارمین دام، «کمربند شیعه» است. با ایجاد وسوسه در آقای خمینی که با شکست عراق، ایران و عراق و سوریه و لبنان کمر بند شیعه را تشکیل خواهند داد که دو بخش غربی و شرقی دنیای اسلام را در میان خواهد گرفت، جنگ را بمدت 8 سال ادامه دادند. سرکشیدن جام زهرمانع از آن نشد که رژیم خود و ایران را از این دام بیرون کشد. همچنان ایران و رژیم در این دام هستند و امروز، «بازسازی امپراطوری» دست آویز مخالفان به نتیجه رسیدن گفتگوها شدهاست. اینان اینک میگویند چون رژیم ایران است که برای منطقه خطرناک است باید بطور دائم تحت تحریمها و مجازاتها بماند. شگفت اینکه برغم هشدارها، رژیم دستآویز سازی را «اعتراف به قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران» میانگارد و نوشتهها بقصد توجیه شدت بخشیدن به تحریمها و دائمی کردن آنها را، با آب و تاب، بخورد مردم ایران میدهد.
بدین دستآویز است که مثلث محافظهکاران جدید و اسرائیل و دولت سعودی و متحدانش نمیخواهند بگذارند ایران از این دام بدرآید:
٭ اگر اراده سیاسی باشد و آیا امریکا تغییر موضع دادهاست و این اراده وجود ندارد؟
☚ انقلاب اسلامی: در 8 بهمن 1393، ظریف در مصاحبه با نشریه اعتماد سخنانی را بر زبان آوردهاست که تصدیق بیکم و کاست وضعیت سنجی بیست نهم است درآنچه به توافق در کلیات و گفتگو در جزئیات مربوط میشود. افزون براین، او میگوید بشرط «اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد» و از دید او، این اراده سیاسی باید در طرف مقابل، یعنی امریکا پیدا شود. طرفه اینکه او میگوید اگر امریکا و اروپا دریابند که تحریمها بیاثر هستند، توافق میسر میشود و مدعی میشود که سازمانهای جاسوسی و عوامل آنها اطلاع غلط درباره تأثیر تحریمها به آنها دادهاند. اما این اطلاع غلط را نخست روحانی داد وقتی اقتصادی را که تحویل گرفته بود، ورشکسته خواند. اطلاع را جهانگیری معاون او داد وقتی گفت: اقتصاد را از قعر دره به جاده آوردهایم. اطلاع را خامنهای داد وقتی برنامه «اقتصاد مقاومتی» را به حکومت ابلاغ کرد. و اخیراً (29 دیماه 93)، پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی اطلاع را داد وقت چاره درد اقتصاد ایران را حل و فصل مسئله اتمی دانست. مدعای ظریف اینست:
٭ اعتماد: آقای ظریف کمی پیش وعده دادید که امکان رسیدن به توافق هستهای تا سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی وجود دارد. در مذاکرات و دیدارهایتان در ارمنستان نیز اعلام کردید که حالا بحث در مورد جزییات است. در شرایطی که به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک میشویم هنوز امید به حصول توافق نهایی دارید؟ به صورت کلی پایان پرونده هستهای ایران را کجا میدانید؟
● ظریف: البته وعدهای که من در این مورد دادم این بود که اگر طرف مقابل آمادگی داشته باشد که دست از فشار بردارد، میتوانیم به توافق برسیم. به بیان دیگر اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد امکان حصول توافق وجود دارد، نه در هر شرایطی. این «اگر» یک «اگر» بزرگ است، یعنی اینکه من احساس میکنم در موضوعات مختلف هستهای راهحل در دسترس ما است اما به دلایل مختلفی از جمله اینکه طرف مقابل تحت فشار گروههای فشار داخلی امریکا و همینطور فشارهای بیرون از امریکاست. رسیدن به این «اراده سیاسی» موضوع بسیار مهمی است که ما هنوز نشانههای آن را در طرف مقابلمان مشاهده نکردهایم. اما اینکه گفتهایم وارد جزییات شدهایم بحث بسیار مهمی است. از این جهت که حالا در کلیات مخالفتی نیست، یعنی در مورد اینکه ایران غنیسازی داشته باشد، هیچ سایتی تعطیل نشود، برنامههای هستهای ایران ادامه پیدا کند، تحریمها برداشته شود، توافق کامل وجود دارد. اما اینکه حد و میزان غنیسازی ایران چقدر باشد، ایران چه زمان غنیسازی صنعتی را آغاز کند، تحقیق و توسعه ایران بر چه مسائلی صورت بگیرد یا اینکه جزییات برنامه اراک چگونه نوسازی شود و در آنچه تکنولوژی به کار گرفته شود، هنوز بحث و تبادل نظر وجود دارد.
٭ اعتماد: جزییاتی که هنوز در مورد آن توافق حاصل نشده است؟
● ظریف: البته باز هم در مورد تمام این مسائل با هدفی که «توافق ژنو» داشته یعنی رسیدن به یک راهحلی که از یک طرف تحریمها برداشته شود و از طرف دیگر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران ثابت شود، بسیار راحت است و برای هر کدام از این موضوعات چندین راهحل وجود دارد، اما خوب نیاز به «اراده» است.
٭ اعتماد: این نیاز به اراده یک طرفه است دیگر؟یعنی در طرف مقابل باید ایجاد شود؟
● ظربف: ما اراده سیاسی داریم و به همین دلیل هم وارد مذاکرات شدهایم، طرف مقابل نیز باید این اراده سیاسی را نشان دهد و مهمتر از همه باید بفهمند که تحریم نتیجهای نخواهد داشت. اگر این موضوع را متوجه بشوند و به اطلاعات غلطی که بعضی از سازمانهای جاسوسی یا عواملشان به اشتباه به آنها میدهند، اعتماد نکنند آن وقت فکر میکنم حتی قبل از ٢٢ بهمن هم میتوانیم به نتیجه برسیم. اما با این وضعیت دیدگاههای آنها تا زمانی که تغییر صورت نگیرد رسیدن به توافق کار دشواری است.
٭ اعتماد :خوب فکر میکنید این اراده چه زمانی در میان آنان به وجود بیاید؟
● ظریف: به هر حال ما نباید تغییر بدهیم بلکه آنها باید تغییر ایجاد کنند و هر وقت که این تغییر در وضعیت و رفتار آنها صورت بگیرد ما از آن استقبال میکنیم.
٭ اعتماد: روند مذاکرات فعلی چگونه است؟
● ظریف: ما مذاکرات زیادی خواهیم داشت، پس فردا در استانبول مذاکره ایران و سه کشور اروپایی را داریم. مذاکرات دیگری هم با سایر اعضا خواهیم داشت. از سوی دیگر در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ فرصتی وجود دارد که با بعضی از وزرا مذاکره صورت بگیرد.
☚ در همان تاریخ 8 بهمن، سخنگوی وزارت خارجه رژیم نیز گفت: چهارچوب اصلی توافق هستهای تنظیم شدهاست.
☚ باوجود این، سایت ایران هستهای خبر میدهد تا 10 اسفند که قرار بود توافق سیاسی، یعنی توافق در کلیات صورت بگیرد، به انجام نرسید. بنابراین بود که تا این تاریخ، توافق بر سر کلیات انجام بگیرد و از آن پس، تا پایان مهلت که ماه ژوئیه است، جزئیات مورد توافق قرار بگیرند. بنابر خبر این سایت:
« برخی شنیده ها حکایت از آن دارد که این احتمال جدی است که تفاهم روی توافق سیاسی در اسفند ماه میسر نشود. علت هم این است که به گفته دیپلمات ها در تهران، امریکا قادر به گرفتن تصمیم های سیاسی مهم در مسائل اساسی مورد اختلاف نیست. به عنوان نمونه، موضع امریکا درباره مسئله جدول زمانی لغو تحریم ها نه فقط بهبود پیدا نکرده بلکه به عقب بازگشته و بدتر شده است. موضع کنونی امریکا این است که تحریم ها را در یک بازه زمانی 15 ساله و به تدریج برخواهد چید و ضمنا دولت امریکا نمی تواند درباره آن دسته از تحریم ها که مربوط به کنگره است، تعهد مشخصی بدهد.این موضع برای ایران که خواستار لغو یکجا و یکپارچه همه تحریم ها بلافاصله پس از توافق نهایی است قابل پذیرش نیست.
برخی دیپلمات ها می گویند اگر توافق 24 آذر مبنا باشد مذاکرات در اسفند ماه شکست خواهد خورد. اما یک ایده که به تازگی پیشنهاد شده این است که هم توافق سیاسی و هم توافق درباره جزئیات یکجا در ماه ژوئن انجام شود.
ایده اولیه این است که به این ترتیب دو طرف زمان بیشتری برای مذاکره خواهند داشت ولی برخی کارشناسان می گویند مشکل اکنون مذاکره بیشتر نیست بلکه تصمیم های سیاسی است که امریکا باید بگیرد اما به دلایل مختلف قادر به اتخاذ آنها نیست.
انقلاب اسلامی: اما فکر موکول کردن توافق برسر کلیات و جزئیات به ماه ژوئن، یک «فکر ایرانی» است. زیرا متأسفانه این عیب بزرگ که واگذاشتن کار به آخرین لحظه است را ایرانیان دارند.
و اینک ببینیم محافظهکاران جدید چرا و چگونه بر سر راه توافق نهائی سنگ میاندازند:
٭ محافظهکاران جدید همچنان راهکار را بمباران کردن ایران میدانند:
مقاله را پل پیلار نوشته و در 26 ژانویه 2015، انتشار دادهاست. چکیده آن اینست:
● محافظهکاران جدید مصممند مانع از سرانجام گرفتن توافق نهائی بگردند. برای رسیدن به مقصود، از نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل میخواهند ابتکار عمل را از آن خود کند و ایران را بمباران کند تا که امریکا ناگزیر شود وارد جنگ با ایران بگردد. حال این که چنین جنگی در سود امریکا نیست.
ماهی نگذشتهاست که درآن، آنها که میخواهند مانع از انجام توافق اتمی با ایران شوند، مانعی ایجاد نکنند. طرح قانونی تحریمهای جدید، حربه جدیدی است که ساختهاند و امیدوارند که با آن، توافق را بکشند. این طرح اینک در کمیسیون امور بانکی مجلس سنا است. الا اینکه هنوز موافقت دموکراتها را بدست نیاوردهاست.
موضع قاطعی که پرزیدنت اوباما اتخاذ کرد وقتی گفت هرگاه طرح تحریم تصویب شود آنرا وتو میکند، یکی از دلایل اصلی تن زدن سناتورهای دموکرات از موافقت با طرح است. احتمال دارد که عقل سلیم مانع از تصویب طرح در سنا بگردد. در حقیقت، پی بردن به این واقعیت که تصویب طرح سودی در پیشبرد مذاکرات ندارد و در عوض زیانبار است و سبب بیرون رفتن ایران از مذاکرات میشود، یکی دیگر از دلایل عدم حمایت دموکراتها از این طرح است.
● به استثنای سناتور روبرت مننذر ، کارزار برای به تصویب رساندن طرح را جمهوریخواهها تصدی میکنند. یک علت عمده آن نیز اینست که اینان میخواهند بهر قیمت مانع از موفقیت اوباما در سیاست خارجی بگردند. اگر قصدی جز این بود، دعوت از نتان یاهو، بدون اطلاع حکومت اوباما برای سخنرانی در کنگره، بعمل نمیآمد. دعوتی که مورد انتقادی وسیع تر از آن شد که انتظارش میرفت. بخصوص که همگان از کارشکنیهای نتان یاهو در سیاست خارجی امریکا آگاهند و میدانند که برای به شکست کشاندن گفتگوها از هیچ اقدامی رویگردان نیست. بیشتر نقش یک معارض را بازی میکند تا یک متحد را. او با توافق مخالف است حتی اگر سبب شود ایران را از ساختن بمب اتمی دور کند. چرا که سیاست امریکا در خاورمیانه تابع سیاست اسرائیل در این منطقه باشد. از اینرو، نقش مقابل و مخالف منافع امریکا در منطقه را یافته است.
● بونر Boehner ، رئیس مجلس، رویه دیرین را که مراجعه به رهبران دو حزب و کسب موافقت آنها با دعوت از یک شخصیت خارجی است را نیز رعایت نکرد. او به نتان یاهو این امتیاز را نیز داد که برای سومین بار در کنگره امریکا سخنرانی کند. تا این هنگام، تنها وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلستان در جنگ دوم جهانی این افتخار را پیدا کرده بود که سه نوبت در کنگره امریکا سخنرانی کند.
امر انزجارآور دیگر اینکه کنگره، در مخالفت با حکومتی که متعلق به امریکا است، از نخست وزیر یک کشور خارجی دعوت میکند و در همانحال، وسیله تبلیغ میشود برای این نخست وزیر در انتخابات در جریان در اسرائیل.
● برژنسکی، مشاور امنیتی کارتر، در ارزیابی کار بوئنر، گفتهاست: «دعوت از یک رهبر سیاسی خارجی برای به شکست کشاندن سیاست رئیس جمهوری».
معارضان توافق بیش از بیش آگاهند که قصدشان تقویت موضع رئیس جمهوری و حکومت او در گفتگوها نیست. همانطور که سناتور آرکانزاس به صراحت میگوید هدف به شکست کشاندن گفتگوها است و نه کمک به قرین موفقیت شدن آنها.
طرفه اینکه رئیس موساد، تمیر پاردو است که به یک مقام امریکائی گفتهاست: وضع مجازاتهای جدید بمنزله منفجر کردن یک نارنجک در گفتگوها است. پاردو بعد کوشید معنای دیگری به سخن خود بدهد و گفت: بله من گفتهام گفتگوها را منفجر میکند اما قصدم این بود که منفجر کردن گفتگوها کارخوبی است. زیرا سبب میشود، گفتگوها دیرتر و در موقعیت مساعدتری از سر گرفته خواهند شد. روشن است که قصد او از این توجیه، مانع شدن از عمیقتر شدن گودال موجود میان او و نتان یاهو نخست وزیر اسرائیل است. وگرنه، رؤسای پیشین موساد نیز با موضع نتان یاهو مخالفند و می گویند ممانعتهای ایجاد شده توسط مخالفان توافق با ایران در امریکا و اسرائیل، سبب نشدهاند که موقعیت و وضعیت مساعدتری بوجود بیاید.
اوضاع و احوال کنونی مساعدترین اوضاع و احوال است چراکه ایران مصمم به رسیدن به توافق است. پیش از این، چنین تصمیمی وجود نداشت. اگر گفتگوهای کنونی، براثر اقدام از روی سوء نیت کنگره، به شکست بیانجامند، برای مدتی دراز، دیگر چنین فرصتی بدست نخواهد آمد.
● در این موقعیت که ضد توافقها به وجود آوردهاند، استراتژی جدیدی را پیش کشیدهاند: نه تنها اتم که دیگر جنبههای سیاست و رفتار رژیم ایران نیز خطرناک هستند.این استراتژی خود میگوید که مبلغان آن چون میبینند سخنشان درباره خطر مجهز شدن ایران به بمب اتمی، منطقی نیست، خود رژیم ایران را بمثابه خطر مطرح میکنند. در حقیقت، گفتگوهای درجریان هرگاه به نتیجه برسد، بهتر از بعمل نیامدن توافق و از بین رفتن محدودیتها است که، هماکنون، از رهگذر گفتگو برقرارند و برنامه اتمی ایران در بند آنها است. این استراتژی که ایران همه آن چیزها است که ما دوستشان نمیداریم و یا معارضان با توافق میگویند ما نباید دوستشان بداریم، در دو سطح، بکار گرفته شدهاست: در یک سطح، نیروهای ضد توافق میکوشند بباورانند که هرگاه ایران از قید مجازاتهای بینالمللی رها شود، به کارهای هرچه زشتتر مشغول خواهد شد. و در سطح دیگر، این احساسات غیر عقلانی است که میخواهند برگزیند. این نفرت از آنچه مردم دوست ندارند است که میخواهند هرچه بیشتر کنند و با ایران را نماد آنها جلوه دادن، مورد این نفرت قراردهند. بدیهی است آنچه را قربانی میکنند اصل گفتگو برای حل و فصل مسائل، هم با دولتهای معارض و هم با دولتهای دوست است.
برای قرین موفقیت کردن این استراتژی است که خطر تجدید امپراطوری ایران را میسازند و بزرگ میکنند. این کار را با استفاده از آنچه در یمن و بحرین و سوریه و عراق میگذرد، انجام میدهند.
بدینسان است که شارل کروتامر، در مقاله خویش، زیر عنوان «امپراطوری ایران دارد سر بر میآورد» که در روز جمعه انتشارداد، اعلان خطر میکند که «رفتن ایران با قدمهای استوار بسوی تولید بمب اتمی» همعنان است با «قدمهای استوار ایران بطرف سلطه بر دنیای عرب و تجدید سلطه دیرین بر این دنیا». ایران برای منطقه خطرناک است.
یمن و سوریه و عراق کشورهای عرب خلیج فارس را متوحش کردهاست. وحشت از ایران واقعی است زیرا ایران درکار بازسازی امپراطوری خویش است. از اینرو، او، نویسنده مقاله، میگوید گفتگوها را دوست نمیدارد و چون سبب تقویت ایران و تسهیل بازسازی امپراطوریش میشود، نمیخواهد به نتیجه برسد.
● در همان روز، مقاله دیگری با امضاهای دونیس رُس و اریک ادلمن و ری تکیه انتشار یافت که بنابرآن، ایران در منطقه موقعیت مسلط را یافتهاست. رُس و دیگران مینویسند: «سامانه اتحاد امریکا میمیرد. درحالی که دوستان ما در منطقه پیشروی سریع ایران در منطقه را مشاهده میکنند، توانائی خویش را برای پیشگیری از آن، به اندازه نمییابند. بنابراین، بر امریکا است که این پیشروی را سد کند. از این دیدگاه که مینگرند، تصویب تحریمهای جدید برای جلوگیری از انجام توافق را ضرور میبینند.
از دید اینان نیاز به یک «استراتژی تضییق و فشار بازاندیشیده» است. نیاز به یک کارزار، به یک جنگ سیاسی با ایران است که در آن، امریکا و متحدانش شرکت کنند. مذاکره کنندگان امریکائی باید میز مذاکره را ترک گویند.
● اما حقیقت جز این است. این نه ایران است که دارد امپراطوری دیرین خویش را تجدید میکند، این کشورهای منطقه هستند که گرفتار نزاعهای داخلی گشتهاند. برای مثال، کروتامر توجه ما را به حضور افراد حزب الله و یک افسر ایرانی جلب میکند که در بلندیهای جولان، توسط اسرائیل، کشته شدند. در واقع، هدف حزب الله و متحد ایرانیش، داعش و جبههالنصره هستند که در ماههای اخیر قلمرو خود را بسط دادهاند. پس اگر باید توجه ما جلب بشود، باید جلب عمل اسرائیل بشود. چراکه این عمل، بکار نتان یاهو در انتخابات اسرائیل میآید و درهمان حال، بسود داعش و جبههالنصره است.
حتی اگر فرض کنیم ایران سوءترین نیتها را دارد، نویسندگان این دو مقاله واقعیت مهمی را نمیبینند و غیر واقعیتی را واقعیت جلوه میدهند. واقعیتی را که نمیبیند ایناست که هرگاه توافق نهائی انجام بگیرد، این اطمینان حاصل میشود که ایران به سلاح هستهای مجهز نمیشود. چه توافق انجام بگیرد و چه انجام نگیرد، بسیاری چیزها، هم در سیاست خارجی و هم در سیاست داخلی ایران وجود دارد که ما دوست نمیداریم. الا این که انجام توافق، برنامه اتمی ایران را صلح آمیز میکند و این برای ما مهم است. نویسندگان این دو مقاله به ما نمیگویند چرا بعمل نیامدن توافق نهائی مانع از آن میشود که ایران به پیشروی خود در منطقه ادامه بدهد. از ایران غول ساختن و هرآنچه در منطقه روی میدهد را به پای ایران نوشتن، ندیدن واقعیت آن سان که هست می باشد و بنابراین، نیافتن راهحل درخور و خراب کردن بازهم بیشتر وضعیت کشورهای منطقه است. در عوض، بازکردن باب ارتباط با ایران و پایان دادن به مسئله اتمی ایران، فراوان راهکار در اختیار ما برای مشکلات منطقه قرار میدهد. به ما امکان میدهد از ایران بخواهیم بنحو سازنده در پایان بخشیدن به منازعات کشورهای منطقه، شرکت کند.
● معارضان با گفتگو برای رسیدن به توافق نهائی، به زبان هدفی که تعقیب میکنند و روشی که بکار میبرند، میگویند که اعتنائی به منافع ملی امرکائیان ندارند. از اینرو، هر عمل ایران را، در هرکجای منطقه، بصرف اینکه ایران میکند، بد میدانند. حال این که در چندین نزاع، امریکا و ایران منافع مشترک دارند. در مبارزه با دولت اسلامی (داعش) و جلوگیری از بسط قلمرو آن، بطور مسلم منافع مشترک دارند. رس و دیگر امضاءکنندگان مقاله کار ایران را اشغال عراق در پوشش مبارزه با داعش جلوه میدهند. اما نمیگویند راهحلهای دیگر کدامها هستند. کدام راهحل دیگری وجود دارد. ایرانیها با داعشیها میجنگند. اگر قرارباشد ایرانیها نجنگند، قوای نظامی کدام کشور دیگر آماده است این جنگ را برعهده بگیرد؟ چرا باید مبارزه ایرانیها با داعش مارا نگران کند؟ کروتامر همین حرف را درباره یمن میزند…
اما حقیقت ایناست که حوثیها از شعبه القاعده در یمن متنفرند و با آن میجنگند. حالا که اینها با شعبه القاعده در یمن میجنگند و از جان مایه میگذارند، ما چرا باید ناراحت و نگران باشیم؟ وقتی جنگیدن اینان سبب میشود که امریکا کمتر هواپیماهای بدون خلبانش را بکاربرد و بیشتر از پیآمدهای آن مصون بماند، ماچرا باید ناراحت و نگران بشویم؟…
● خلاء دیگر در تقلای خرابکاری کنندگان در کار گفتگوها برای رسیدن به توافق نهائی بر سر پرونده اتمی ایران وجود دارد و آن ایناست که درباره سیاست داخلی ایران هیچ نمیگویند. نتیجه گفتگوها در باره اتم اثرات مهم بر سیاست داخلی ایران خواهد داشت. و بنوبه خود، بر سیاست ایران در منطقه اثر میگذارد و همان سیاستی می شود که مانع تراشان دوست ندارند. بطور دقیقتر، شکست گفتگوها ضربهای سخت به عناصر میانهرو که پرزیدنت روحانی از آنها نمایندگی میکند، وارد خواهد کرد. و امدادی به عناصر سخت سر رژیم است که چون سخت سران امریکا میخواهند گفتگوها به شکست بیانجامند. قوت گرفتن سخت سران در ایران سبب بازگشت به همان سیاستی میشود که مخالفان توافق خود را مخالف با آن میدانند و نسبت به آن اعلان خطر میکنند…
انقلاب اسلامی در هجرت: از ماههای اول جنگ رژیم صدام با ایران بدینسو، بطور مستمر، در باره این چهار دام هشدار دادهایم. در همین روزها، وقتی وسائل ارتباط جمعی امریکا، نوشتن و گفتن در باره «بازسازی امپراطوری ایران» را مکرر کردند، هشدار دادیم که چشم را باز کنند و ببینند که سرزمینهائی که به آتش و خون کشیده شدهاند، همانهائی هستند که باید «کمربند سبز» را بوجود میآوردند: ایران در پی جنگی 8 ساله، در حلقه آتش است و تحت تحریمها و مجازاتها است. عراق گرفتار جنگی است که پنداری قرار است دائمی بگردد. سوریه ویرانه است و لبنان نیز مصون از آتش جنگ نیست. ایران هم باید پول و اسلحه به این کشورها برساند و هم قوای مسلح. پیلار این بعد واقعیت را نمیبیند. نمیبیند که سرزمینهای مسلمان ویران میشوند و مردمشان گرفتار کشتار و اردوگاه نشینی میشوند و تازه، برای اینکه ایران امپراطوری دیرین را باز نسازد، باید تحت مجازاتها و تحریمها بازهم شدیدتر باقی بماند. طرفه اینکه نتان یاهو، در همانحال که مرتب فلسطینی ها را کشتار میکند، مدعی میشود با توافق اتمی مخالف است زیرا سبب میشود ایران نه یک بمب اتمی که چند بمب اتمی بسازد و در تدارک اسباب کشتار یهودیان است!
راهحل یکی است: برقرارکردن جمهوری شهروندان بر اصول استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت اجتماعی.