«ایران با داشتن پانزده همسایه آبی و خاکی بین دریای خزر، بزرگترین دریاچه کره زمین در شمال و پرترددترین مسیر آبی انرژی در جهان یعنی خلیج فارس در موقعیتی استراتژیک بین دو قاره اروپا و آسیا قرار دارد، اما همزمان ۴۵ سال است که در یک تنش دائمی با همسایگان است و از این فرصت، قادر به بهره برداری نیست.»
در میان کشورهای جهان، ایران یکی از پرهمسایهترینهاست. با همسایگانش بیش از هشت هزار کیلومتر مرز آبی و خاکی دارد، اما باوجود وضعیت بسیارمطلوب جغرافیایی، حتی در مقایسه با همسایگان خود که مساحت محدود و امکانات معدودی دارند، بهرهای از این فرصت نمیبرد.
شکل جغرافیایی ایران درصورتیکه کشور بهرهمند از یک حکومت مسئول، مشروع و توسعهمحور بود، فرصتهای استثنایی مالی برای ایرانیان داشت، اما اینک در فقدان یک دولت ملی، این فرصتها به چالشهایی بدل شده که مانند موضوع جزایر سهگانه در جنوب و سهم مبهم دریای خزر در شمال، حتی تمامیت ارضی و بحری ایران را هم تهدید میکند.
موقعیت جغرافیایی به ایران امکان میدهد تا از منظر تجاری، اقتصادی، حملونقل و گردشگری، بهرهبرداریهای زیادی داشته باشد، اما در عین حال، سیاستهای خاص داخلی و بینالمللی جمهوری اسلامی و وضعیت خاص مشروعیت داخلی و بینالمللی این کشور، منجر به بروز مسائل و اختلافات متعددی با همسایگانش شده است.
«محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه ایران (۱۳۹۲–۱۴۰۰)، در کتاب خاطراتش گفته است که «جایگاه جمهوری اسلامی ایران و چهره بیرونی آن یعنی وزارت امور خارجه در فضای رسانهای جهان هیچگاه مطلوب بوده است.» این وضعیت نامطلوب ناشی از عملکرد تحریکآمیز سیاسی، امنیتی، مذهبی و نظامی است و در میان کشورهای همسایه ایران، بازتاب عمیقتری دارد.
ایران با هفت کشور مرز زمینی دارد. شامل پاکستان، افغانستان، ترکیه، ترکمنستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و عراق. با هشت کشور هم مرز و تماس دریایی دارد که عبارتاند از روسیه، قزاقستان، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی. هر کشور در این جایگاه بهطور بالقوه از نظر تجاری و اقتصادی، در موقعیت مناسبی قرار دارد.
این همسایگان میتوانند برای ایران و شهروندان ایرانی فرصتهایی را در زمینههای مختلف ایجاد کنند، اما نگرانی کشورهای منطقه خلیج فارس از اقداماتی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طی چهار دهه گذشته در صدد آن بود، این پنجره را مسدود کرده و ضمن وجود یک بدبینی مزمن، بیش از دو دهه تحریمهای بینالمللی و راس آنها تحریمهای آمریکا، عملا امکان همکاری تجاری و بازرگانی واقعی را از بین برده است.
در فرهنگ حاکم بر جمهوری اسلامی، توان نظامی کلیدیترین ستون قدرت تصور میشود. همین وضعیت باعث حاکم شدن یک گفتار میلیتاریزه در بیان مقامهای جمهوری اسلامی، خصوصا «علی خامنهای» شده و فرهنگ عمومی و سیاسی حکومت ایران را شکل داده است. طبیعی است که در چنین وضعیتی، همسایگان ایران هم بهطور دائم با دیده شک و تردید به همسایه خود نگاه کنند.
به گفته جواد ظریف، این وضعیت یک دهه پس از شروع حکمرانی علی خامنهای تشدید شده و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مشخصا بخش خارجی آن یعنی «نیروی قدس»، محور تنظیم روابط با همسایگان بوده است: «در پیوند با برخی از همسایگان حتی در زمینه سیاسی، مسوولیت از وزارت امور خارجه گرفته شده است. این گسیختگی روابط خارجی ما را دچار تنش و چالش جدی میکند… . چرا تاجیکستان که یکی از سه کشور فارسزبان است و یا آذربایجان که یکی از چهار کشور جهان با اکثریت شیعه است، پیوندهای تلخی با ایران دارند… . محیط همسایگی جمهوری اسلامی چنین است.»
موقعیت جغرافیایی ایران این امکان را میداد که در زمینه تجارت منطقهای و جهانی نقش مهمی ایفا کند. ایران میتوانست یک پل ارتباطی میان آسیای مرکزی، قفقاز، کشورهای خاورمیانه و حتی اروپا عمل باشد و از این رهگذر، مشاغل تازه و رفاه عمومی برای شهروندان خود فراهم کند.
این امر بهخصوص در تجارت نفت و گاز، کشتیرانی و ترانزیت کالا اهمیت دارد، اما در ۴۵ ساله اخیر بهدلیل نگرانی از سیاستهای بیثبات و تحریکآمیز و سرانجام اعمال تحریمهای متنوع که ناشی از عملکرد جمهوری اسلامی است؛ راههایی که حتی از نظر اقتصادی بهتر بود از ایران عبور کند، در پیرامون این کشور تاسیس شود و از داخل سرزمین ایران نگذرد.
عملکرد جمهوری اسلامی باعث شده حتی مسیر عبوری هواپیماهای مسافربری از آسمان ایران یا کشتیرانی تجاری در خلیج فارس که از قبل برقرار بوده و استفاده از آن سود مالی سرشاری نصیب ایران می کرده، از حریم آسمان و دریای سرزمینی ایران بهطور محسوسی کاسته یا حتی در مواردی قطع شود.
ایران بهواسطه دسترسی به خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر، که زمانی بخشی از جاده معروف ابریشم بوده، میتوانسته یک کانون حملونقل برای منطقه باشد. این موقعیت میتواند بهویژه در زمینه ترانزیت کالا از کشورهای همسایه و حتی چین و هند به اروپا، یا بالعکس، سودمند باشد. طرح تاسیس بندر چابهار و تقویت آن برای سهولت ترانزیت کالا از هند به افغانستان که محصور در خشکی است، باوجود اینکه حتی در زمان ریاست جمهوری اول «دونالد ترامپ» از تحریمهای آمریکا معاف شد، بهدلیل سومدیریت جمهوری اسلامی ایران، بلاتکلیف ماند.
هممرز بودن ایران با کشورهای مختلف و تنوع فرهنگی و طبیعی، این امکان را به ایران میدهد که نهتنها با فراهم کردن نیازهای شهرهای مرزی از وابستگی زیاد آنها به پایتخت و حتی مرکز استان کم کند، که در حوزه گردشگری هم فعال باشد. بهویژه جاذبههای تاریخی و طبیعی ایران میتواند مقصد گردشگران از کشورهای همسایه و فراتر از آن باشد، اما این فرصت استثنایی با سیاستهای آشفته و غیر ملی جمهوری اسلامی، بهطور مثال در ارتباط با افغانستان، به ورود بیضابطه میلیونها شهروند افغانستان به ایران منجر شده است. بهطوری که گفته میشود یک ششم کل جمعیت افغانستان اینک ساکن ایران شدهاند. پدیدهای که میتوانست برای هر دو کشور افغانستان و ایران فرصت باشد، اینک به تهدیداتی برای ایران بدل شده است.
جنس مسائل و اختلافات ایران و همسایگان
باوجود فرصتهای اقتصادی و تجاری، وضعیت خاص ایران از نظر مشروعیت داخلی و بینالمللی و سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی، باعث بروز چالشهایی در روابط با همسایگان شده است.
برخی از این مسائل را می شود به این شکل صورتبندی کرد:
از آنجا که ایران با کشورهای مختلف مرزهای زمینی و دریایی دارد، اختلافات مرزی حل نشده در برخی از این نقاط بهوجود آمده است. برای مثال، خودداری از مشخص کردن حدود دریایی با کویت باعث شده که یک میدان مشترک نفتی باعث اختلاف شدید دو کشور شود و با واگذاری بخشی از آن از سوی کویت به عربستان سعودی، یک اختلاف جدی سهجانبه شکل بگیرد.
در دریای خزر با کشورهای هممرز، بهویژه در زمینه تقسیم منابع آبی و نفتی، ازجمله مسائل پیچیدهای است که ایران با آن مواجه است.
سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در حمایت از گروههای مختلف ستیزهجو در کشورهای منطقه مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن، نگرانیهایی را برای برخی از همسایگان ایران ایجاد کرده است. این سیاستها موجب افزایش تنشها در روابط با کشورهای عربی، نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی شده است.
بحرین که زمانی جزیی از ایران بوده، نزدیکی تاریخی و فرهنگی با ایران دارد و بسیاری از ساکنان آن به زبان فارسی تسلط دارند و با مساعدت دولت ایران پیش از انقلاب بهمن۱۳۵۷، بهطور مسالمتآمیزی موفق به کسب استقلال شده، نمونهای از وخامت وضعیت جمهوری اسلامی در میان همسایگانش است.
این کشور بارها مدعی دستگیری افراد آموزشدیده توسط سپاه پاسداران بوده است. بحرین نزدیک ۱۰ سال است که روابط خود با ایران را قطع کرده است. این کشور میتوانست بهواسطه پیشینه خود با ایران یک روابط استثنایی داشته باشد، اما در جهتی کاملا مخالف سوق داده شده است.
بحرانهای داخلی ایران در زمینههای اجتماعی و اقتصادی و همچنین تحریمهای بینالمللی و فشارهای خارجی، باعث شده که این کشور نتواند روابط مستحکمتری با همسایگان خود برقرار کند. از سوی دیگر، برخی از همسایگان ایران بهویژه در حاشیه خلیج فارس، با نگرانیهایی در خصوص امنیت و ثبات داخلی ایران مواجه هستند.
یک ملاحظه اساسی این است که اگر وضعیت در داخل ایران به بیثباتی کامل برسد، موج میلیونها مهاجر و پناهنده احتمالی چه چالشهایی برای آنها ایجاد خواهد کرد. همین حالا هم که وضعیت در ایران به آنجا نرسیده، کشورهای همسایه نیروی کار از ایران وارد نمیکنند و ترجیح آنها استخدام افراد از شبهقاره هند است، مبادا که جمهوری اسلامی نیروهای سپاهی و اطلاعاتی را به نام نیروی کار به کشورشان گسیل کند.
کشورهای همسایه مانند ترکیه و عربستان سعودی، زمانی رقابتهای سیاسی و اقتصادی جدی با ایران داشتند. ترکیه در زمینه جذب سرمایه خارجی، گردشگری، تولید و صدور کالا و عربستان سعودی بهعلاوه همه اینها، رقابت در زمینه انرژی، خصوصا تولید و صادرات نفت.
سومدیریت طولانیمدت جمهوری اسلامی باعث شده که ایران اساسا به کشورهایی که زمانی خود را رقیب میدانستند، برای امور سادهای همچون تامین کالا وابسته شود. نفت ایران عملا از بازارهای رقابتی جهان حذف شده و همین موضوع، اهمیت و وزن ایران در اوپک را به سقوط کشانده است.
سیاستهای کلان سازمان کشورهای صادرکننده نفت، زمانی در همکاری و همراهی ایران و عربستان، دو عضو کلیدی این سازمان ترسیم میشد.
رقابتهای سنی–شیعی، در زمینههای مختلف مانند انرژی، سیاستهای منطقهای و روابط با قدرتهای جهانی تشدید شده است. این رقابتها بهویژه در زمینه حمایت از کشورهای منطقه، ازجمله سوریه و یمن، منجر به تنش دائمی میان ایران و برخی از همسایگانش شده است که در راس آنها عربستان سعودی و در مراحل بعدی، امارات و بحرین و کویت قرار دارند.
وضعیت مشروعیت جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالمللی و تحریمهای گستردهای که علیه این کشور وضع شده است، بر روابط ایران با همسایگانش فوق العاده تاثیرگذاری منفی داشته است.
کشور بزرگ و زمانی قدرتمند ایران، برای دور زدن تحریمها و کنترل سقوط پیدرپی ارزش ریال، واحد پول ملی خود و البته تداوم واردات و صادرات کالا، وابسته به دبی، یکی از شیخنشینهای امارات متحده عربی است.
کشورهای حوزه خلیج فارس، در رابطه با مسائل امنیتی و اقتصادی تحت فشار کشورهای غربی قرار دارند و این امر بر همکاریهای ایران با آنها تاثیر منفی گذاشته است. نمونه آن، فشارهای ایالات متحده به امارات در دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ برای کاهش مبادلات تجاری و مالی با ایران بود که منجر به تحریم موسسات مالی و تجاری متعددی در امارات شد.
نیازمندی ایران به یک دولت ملی
شاید در بین همه همسایگان، این پدیدهای منحصر به فرد باشد که قدرتمندترین فرد ایران که سیاستهای او عامل تنشهای طولانی بوده، در بیش از سه دهه گذشته از هیچکدام از کشورهای همسایه بازدید نکرده است. ۳۵ سال از عمر ۴۵ ساله جمهوری اسلامی تاکنون با حکمرانی علی خامنهای سپر شده است. او طی این مدت، به هیچکدام از کشورهای همسایه ایران نرفته و حتی دعوت پادشاه عربستان برای حج را هم نپذیرفته است.
از یک سو، فرصتهای زیادی برای همکاری و توسعه اقتصادی با همسایگان وجود دارد، اما از سوی دیگر، مسائل و اختلافات داخلی و خارجی موجب شده که ایران در شرایطی بسیار پیچیده و پرتنش قرار گیرد و با تداوم آنها، فرصتهای همکاریهای بلندمدت منطقهای آن، روزبهروز کمتر شود.
همسایگان ایرانی بهطور مثال برای عبور یک جاده ترانزیتی تا چه زمانی میتوانند منتظر عادی شدن دولت ایران شوند، یا هند چند سال دیگر برای پیدا کردن یک راه مطمئن حملونقل کالا به افغانستان، در انتظار عادی شدن شرایط بندر چابهار باشد؟
در نهایت، سیاستهای جمهوری اسلامی، ایران را با داشتن همسایگانی متعدد که هرکدام دارای ویژگیها و منافع خاص خود هستند، منزوی و آسیبپذیر کرده است.
مجموعه ای که «ایرانوایر» در روزهای آینده با عنوان «سایه سنگین همسایگی» منتشر خواهد کرد، نگاهی ژرفتر به جزییات این مسائل دارد که جمهوری اسلامی در ۴۵ سال اخیر قادر به حل آنها که نبوده هیچ، بلکه اساسا بانی و عامل آنها است. آفریننده مشکل میتواند بخشی از راه حل باشد؟ جواب مثبت نیست؛ حال آنکه چنین عزمی هم از سوی حکومت ایران وجود ندارد.
حل این مسائل، به یک حکومت مقبول و مشروع و یک دولت ملی در ایران محتاج است.
نقل از ایران وایر