«سال ۱۳۹۳، زمانی که منطقه العیس در شمال غرب سوریه توسط نیروهای سپاه قدس ایران و با شلیک گسترده موشکها به تصرف درآمد، «قاسم سلیمانی»، فرمانده وقت سپاه قدس، با شادی و گرفتن عکسهای یادگاری، این پیروزی را جشن گرفت. حال، نه سلیمانی در این جهان است و نه این منطقه در دست دولت سوریه.»
طی عملیاتی به نام «رعد الردوان» که در ۷آذر۱۴۰۳ آغار شد، مخالفان «بشار اسد»، رییسجمهور سابق این کشور، طی یازده روز (۱۸آذر) قسمت اعظم سوریه به دست گرفتهاند.
جمهوری اسلامی از آغاز جنگ داخلی سوریه، یکی از مهمترین حامیان رژیم اسد بوده و با ارائه حمایتهای گسترده نظامی و مالی، از سقوط او جلوگیری کرد. رابطه اسد اما با ایران، هیچگاه به عمق پیوند تهران و «حزبالله» نرسید. بشار اسد همواره تلاش کرده است ضمن حفظ حمایت ایران، نفوذ این کشور را متوازن کند و روابط خود را با سایر قدرتها مانند روسیه و کشورهای عربی، گسترش دهد.
این درحالیست که سال ۱۳۹۱، «مهدی طائب»، فرمانده قرارگاه عمار، در جمع گروهی از دانشجویان عضو بسیج گفته بود: «سوریه استان سیوپنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم.»
حال گروههای مسلح و بخشی از مردم سوریه، این استانی که در ذهن مقامات جمهوری اسلامی بود را، به کشور خود بدل کردهاند. سنگرهای جمهوری اسلامیای که بالاترین میزان نفوذ نظامی در این کشور را داشت، طی ۱۱ روز فروریخت.
براساس گزارشها، تا نیمه اول سال ۲۰۲۲، ایران ۵۷۰ پایگاه از ۸۳۰ پایگاه نیروهای خارجی در سوریه را در اختیار داشت. در مقایسه، آمریکا تنها ۴درصد از پایگاههای خارجی در سوریه را در کنترل خود داشت، که نشاندهنده حضور گسترده ایران در این کشور است.
ورود ایران به سوریه چگونه بود؟
یک دهه قبل، همزمان با تسخیر العیس، جمهوری اسلامی چندین نیروی خود را در سوریه از دست داده بود، اما بااینحال حضور ایران در سوریه چندان شفاف نبود؛ حضوری که از دو سال قبل در آنجا شکل گرفته بود. فرماندهان سپاه پاسداران از حضور «مشاوران» سپاه در سوریه خبر میدادند و وجود نیروها را نمیپذیرفتند، ایندرحالی بود که همان روزها «جواد کریمی قدوسی»، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، از «حضور صدها گردان ایرانی» در سوریه خبر داده بود.
اولین خبرهای مربوط به حضور نیروهای سپاه در سوریه اوایل سال ۱۳۹۱ منتشر شد. یکی از اولین گزارشها را روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» در ۷شهریور، منتشر کرد. در این گزارش، از اعزام «چند فرمانده سپاه پاسداران ایران»، فرماندهان سپاه قدس و همینطور «صدها سرباز ساده» به سوریه خبر داده شد.
در آغاز سال ۱۳۹۱، «سیدعلی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی گفته بود «ایران از سوریه بهدلیل حمایت از خط مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی دفاع خواهد کرد.» او در این سخنان چیزی از حضور ایران در سوریه نگفت. اواخر شهریور سال ۱۳۹۱، «محمد علی جعفری»، فرمانده کل سپاه پاسداران گفته بود: «بهدلیل شرایط خاصی که در منطقه جنگی لبنان و سوریه وجود داشته است، تعدادی از نیروهای قدس در این مناطق حضور داشتهاند، اما این به منزله حضور نظامی ما در آنجا نیست.»
این اولین بار بود که یک مقام ایرانی به صراحت از حضور نیروهای سپاه در کشور سوریه سخن میگفت. اما این صراحت به مذاق کشورهای همسایه، بهویژه لبنان خوش نیامده بود و همین هم باعث شد تا «رامین مهمانپرست»، سخنگو وزارت امور خارجه، رسانهها را به تحریف سخنان جعفری متهم کند. او تاکید کرد «ایران بههیچوجه در منطقه و بهویژه در سوریه، حضور نظامی ندارد.»
این گفته درحالی مطرح شد که در ۲۵مرداد۱۳۹۱، «لئون پانتا»، وزیر دفاع وقت آمریکا، ایران را به حمایت نظامی از اسد متهم کرده بود. پانتا میگفت شواهدی وجود دارد که نشان میدهد سپاه پاسداران ایران در تلاش برای توسعه نیروهای خود در این کشور است و به «نیروهای شبهنظامی در سوریه آموزش میدهد تا بتواند به نمایندگی از رژیم بجنگد.»
بعدها «محمود چهارباغی»، فرمانده توپخانه سپاه در سوریه توضیح داد که «مقام معظم رهبری به سردار سلیمانی گفت برو بشار اسد را حفظ کن. ماموریت سردار سلیمانی این بود که در سوریه نگذارد دولت بشار اسد ساقط شود. آن موقع هنوز داعش نبود، مخالفین بشار اسد بودند که قیام کرده بودند. داعش بعدا به وجود آمد.»
ورود جمهوری اسلامی به سوریه در فضای مبهم رسانهای رخ داد و سالها از سوی مقامات آشکارا بیان نشد. تهران حضور روسیه را نیز مبهم توضیح میدهد. روایت جمهوری اسلامی حاکی از آن است که پس از دیدار «قاسم سلیمانی» و «ولادیمیر پوتین»، ارتش روسیه وارد سوریه شد.
فرماندهان مختلف سپاه مانند چهاراباغی یا «محمد جعفر اسدی»، از نقش سلیمانی در متقاعد کردن پوتین سخن گفتهاند، اما «محمدجواد ظریف»، روایت دیگری ارائه کرده و گفته است: «پوتین پیشتر تصمیمش را گرفته بود و با نیروی هوایی وارد شد، اما نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید.»
هزینه و تعداد نیروهای ایران در سوریه
ایران در ابتدا حمایت خود از سوریه را با تاکید بر مقابله با اسراییل توجیه میکرد و اهمیت ایدئولوژیک اماکن شیعه را برجسته نمیکرد. از سال ۱۳۹۲ با ورود اولین شهدا، گفتمان تغییر یافت و ارزشهای دینی بهعنوان دلیل اصلی حضور ایران مطرح شد. تجمعاتی مانند «مدافعان حرم» در قم، با شعارهای استکبارستیزی و مقابله با وهابیت و سلفیها، به ابزاری برای جذب نیرو تبدیل شد.
گزارشها حاکی است که در سه سال اول، حدود ۱۰ هزار نیروی ایرانی و ۲۰ تا ۳۰ هزار شبهنظامی شیعه تحت حمایت ایران در سوریه حضور داشتند. در سال ۱۳۹۷، «دنی دانون»، سفیر اسراییل در سازمان ملل مدعی شد بیش از ۸۰ هزار شبهنظامی شیعه تحت کنترل ایران در سوریه فعالیت دارند که بخشی از آنها توسط سپاه آموزش دیدهاند.
این حضور هزینههای هنگفتی داشته است. در سال ۱۳۹۴، «استفان د میستورا»، سیاستمدار ایتالیایی و عضو سابق دولت ایتالیا اعلام کرد ایران سالانه ۶ میلیارد دلار به دولت اسد کمک میکند. گزارشهای دیگر این رقم را بین ۳.۵ تا ۴ میلیارد دلار در سال برآورد میکنند. بانک جهانی نیز هزینه جنگ سوریه و پیامدهای آن برای منطقه را ۳۵ میلیارد دلار اعلام کرد. درحالیکه جنگ طی پنج سال نخست، ۲۶۰ هزار کشته برجای گذاشته است.
سال ۱۳۹۹ «حشمتالله فلاحتپیشه»، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، در مورد هزینه جمهوری اسلامی در سوریه میگوید: «زمانی که به سوریه رفتم عدهای گفتند هزینه درست کردم، ولی باز هم تکرار میکنم، ما شاید ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار به سوریه پول دادیم و باید از سوریه پس بگیریم. پول این ملت آنجا هزینه شده است.»
در سال ۱۴۰۲، سندی سری از نهاد ریاستجمهوری ایران منتشر شد که نشان میداد جمهوری اسلامی در جنگ داخلی سوریه بیش از ۵۰ میلیارد دلار هزینه کرده است، اما تنها حدود ۱۸ میلیارد دلار از این مبلغ در قالب پروژههای اقتصادی مانند استخراج معادن فسفات، بهرهبرداری از میادین نفتی و راهاندازی اپراتورهای تلفن همراه قابل بازپرداخت است؛ آن هم طی ۵۰ سال. اجرای این پروژهها نیازمند سرمایهگذاری حدود ۹۴۷ میلیون دلاری دیگر از سوی ایران است. در بخش نظامی نیز هیچ عدد دقیقی از بدهیهای سوریه به ایران مشخص نشده و بازگشت این هزینهها همچنان با ابهامات جدی همراه است که این ارقام، گویای ریسک بالای سرمایهگذاری و سیاستهای پرهزینه و مبهم ایران در سوریه است.
وضعیت حقوقبشر در سوریه و نقش ایران در تشدید بحران
بامداد ۲۱آگست۲۰۱۳، منطقه غوطه در نزدیکی دمشق، به صحنه یکی از وحشتناکترین حملات شیمیایی قرن تبدیل شد. رژیم بشار اسد با استفاده از گاز سارین که یک عامل عصبی مرگبار است، بیش از ۱۴۰۰ تن از غیرنظامیان را به قتل رساند. این حمله که توسط سازمان ملل بهعنوان «جنایتی علیه بشریت» توصیف شد، نقطه اوج جنایات رژیم اسد علیه مردم سوریه به شمار میرود و جهان را در شوک فرو برد.
از آغاز جنگ داخلی در سال ۱۳۹۱، سوریه به یکی از بزرگترین بحرانهای حقوقبشری جهان تبدیل شده است. براساس گزارش «شبکه حقوقبشر سوریه (SNHR)»، تا سال ۱۴۰۲، بیش از ۲۲۲ حمله شیمیایی در این کشور ثبت شده که ۹۸درصد آنها توسط نیروهای رژیم اسد انجام شده است. بازداشتهای گسترده، شکنجه، و محاصرههای مرگبار نیز، ابزارهایی بودهاند که این رژیم برای سرکوب مخالفان به کار گرفته است.
بسیاری جمهوری اسلامی را همدست این جنایات میدانند که بهعنوان یکی از اصلیترین حامیان رژیم اسد، در تشدید این بحران نقش ایفا کرده است.
دخالتهای جمهوری اسلامی به تغییرات جمعیتی و تشدید تنشهای مذهبی و بیثباتی اجتماعی در سوریه دامن زده است. بهویژه که تهران در سیاست شیعهسازی خود در سوریه، مناطق استراتژیکی مانند جنوب دمشق (منطقه زینبیه)، دیرالزور، حلب، و مناطقی در مرزهای اسراییل، لبنان و عراق را هدف قرار داده است.
این سیاست شامل جذب کودکان، جوانان، خانوادههای شبهنظامیان و حتی روسای قبایل و شخصیتهای تاثیرگذار محلی است. ایران از طریق بازسازی مدارس، ایجاد مراکز فرهنگی و تربیتی مانند «ایمان مهدی» و «ولایت» و ارائه کمکهای مالی و خدمات اجتماعی، تلاش کرده است وفاداری محلی ایجاد کند.
در مقابل اقدامات ضد حقوقبشری رژیم اسد و جمهوری اسلامی، جامعه بینالمللی تحریمهایی گسترده علیه سوریه وضع کرد. قانون «قیصر» که در ژوئن۲۰۲۰ توسط ایالات متحده به اجرا درآمد، تحریمهای اقتصادی سختی را علیه مقامات سوریه و حامیان آنها، ازجمله ایران اعمال کرد. ادعا شده است که این تحریمها با هدف جلوگیری از توانایی رژیم اسد برای ادامه سرکوب طراحی شده.
حضور دیپلماتیک ایران در صحنه سوریه
جمهوری اسلامی ایران در آذر۱۳۹۱ با ارائه یک طرح شش مادهای، خواست که بهعنوان بازیگر دیپلماتیک سوریه نیز شناخته شود. این طرح شامل توقف فوری خشونتها تحت نظارت سازمان ملل، ارائه کمکهای بشردوستانه، آغاز گفتوگوهای ملی برای تشکیل دولت انتقالی، آزادی زندانیان سیاسی، تضمین آزادی رسانهها و تشکیل کمیتهای برای بازسازی زیرساختهای سوریه بود. این طرح با هدف پایان دادن به درگیریها طراحی شد، اما بینتیجه ماند.
در همین سال، «علی لاریجانی»، رییس مجلس وقت، تاکید کرد: «ایران همواره موافق اصلاحات دموکراتیک و واقعی در کشور سوریه است و همیشه مخالفت خود را با ماجراجویی در این کشور اعلام کرده است.»
همزمان، جمهوری اسلامی به دفاع قاطع از رژیم بشار اسد در مجامع بینالمللی پرداخت. «علیاکبر ولایتی»، مشاور رهبر جمهوری اسلامی، سال ۱۳۹۴ گفت: «سوریه خط قرمز ماست و ما به کسی اجازه نمیدهیم که با هدف براندازی نظام آن، در آن دخالت کند.»
ایران این موضع را بخشی از سیاست کلان محور مقاومت میدانست و رژیم اسد را برای مقابله با نفوذ اسراییل و حفظ پیوند با حزبالله لبنان، حیاتی تلقی میکرد. ایران جای پای خود در سوریه را آنقدر محکم کرده بود که راهحل خروج از بحران بدون ایران امکانپذیر نبود.
ازاینرو سال ۱۳۹۶، جمهوری اسلامی در مذاکرات صلح سوریه موسوم به نشستهای «آستانه» که با مشارکت روسیه و ترکیه برگزار میشد، نقش فعالی ایفا کرد. هدف این مذاکرات، یافتن راهحلی سیاسی برای بحران سوریه بود و ایران در تمام مراحل آن تاکید کرد که آینده سیاسی سوریه باید با حفظ اسد در قدرت شکل بگیرد. این مذاکرات، خود بهدلیل دیگری برای ماندن جمهوری اسلامی در سوریه بدل شد.
نقل از سایت ایران وایر