back to top
خانهدیدگاه هاغزه. «کشوری که دائما از دست می‌دهم، تا بی‌نهایت»/ مصعب ابو توهه

غزه. «کشوری که دائما از دست می‌دهم، تا بی‌نهایت»/ مصعب ابو توهه

مصعب ابو توهه برنده چندین جایزه ادبی، توانست در پایان سال ۲۰۲۳ جانش را از جهنم غزه نجات دهد. او راه تبعید را ابتدا به سوی مصر و سپس ایالات متحده در پیش گرفت. او در شبکه‌های اجتماعی بسیار فعال بوده و نسل‌کَشی غزه را افشا می‌کند. شعر او، به‌خاطر بی‌پیرایگیِ شفافش، خلاقیتِ آرامش‌بخشش به سبک شعرهای پرِه‌وِر، مخاطبان بسیاری را مجذوب خود کرده است. نادا یافا از سوی اوریان بیست‌ویکم با او دیدار کرده است. شاعر برای معرفیِ جُنگ شعرش «آنچه، پنهان، در گوش من خواهید یافت» به پاریس سفر کرده بود.
در این تصویر، مردی در کنار دریا ایستاده است و یک کتاب در دست دارد. او لباسی آبی رنگ به تن دارد که روی آن کلمه "GAZA" به چشم می‌خورد. پس‌زمینه تصویر را دریای آرام و آسمانی ابری تشکیل می‌دهد. موج‌های دریا به ساحل می‌رسند و فضای آرامی را به تصویر بخشیده‌اند.

اوریان بیست‌و یکم – شما در زبان مادری‌تان، عربی بسیار ادیب هستید و می‌گوئید که شعر کودکی شما را به‌آرامیِ گهواره‌ای تکان داده است. ازسوی‌دیگر، در جُنگ خود، از غسان کَنَفانی، رمان‌نویس فلسطینی و محمود درویش شاعر تجلیل می‌کنید. پس چرا این‌بار، شعرتان را به‌زبان انگلیسی سروده اید؟

م ابو توهه – در واقع، من به هردو زبان می‌نویسم. پیش‌ازاین، یک جُنگ شعر به زبان عربی منتشر کرده ام. یه انگلیسی می‌نویسم تا با دیگران، با جهان در تماس باشم. ما بخشی از جهان هستیم، نوشته‌های دیگران را می‌خوانیم و در این تولید ادبی مشارکت می‌کنیم.

اوریان … – امروز، تبعید برای شما چه معنایی دارد؟ یکی از شعرهای شما کوشیده واژه «Home [خانه]» را توضیح دهد که به زبان فرانسه، مفهوم خانه ، کانون و نیز میهن را بیان می‌کند و مترجم به‌درستی «کشور» ترجمه کرده است.

م ا ت – آری، در این شعر، نوشته‌ام که کشور، «تنوری است که مادرم نان می‌پخت و جوجه سرخ می-کرد، پیش از آنکه بمبی خانه ما را به خاکستر بدل کند.». و درواقع، خانه ما ویران شد، اکنون در شهری کاملاً اشغال‌شده، تانک‌ها از روی ویرانه‌هایش می‌گذرند. کشوری آن‌چیزی است که بی‌وقفه از دست می-دهم، روز به‌روز ، تا بی‌نهایت. نیمی از من در آن‌جا مانده است، زیر آوارها، با لباس‌هایم، وسایل شخصی‌ام، خاطراتم. بدترازهمه این است که نمی‌توانم دیگر بدانجا برگردم. بااین‌وجود، گمان نمی‌کنم که بتوانم دور از کشورم دوام بیاورم… …

«این روزها، ایمانم را تاحدی، نسبت به انسانیت از دست می‌دهم»

هراز گاهی، شاعر کلامش را قطع می‌کند تا به تلفن همراهش نگاهی اندازد. در انتظار خبری از دو تن از خویشان نزدیکش است که چند روز پیش، اسرائیلی‌ها ربوده اند. یکی از آن ها را از آمبولانس «سازمان جهانی بهداشت» ربوده اند. او ناباورانه شانه‌هایش را بالا می‌اندازد و میگوید: «باورنکردنی است، افراد این سازمان به من گفتند که هیچ خبری ندارند، هیچ‌کاری نمی‌توانند بکنند، با اسرائیل طرف‌اند (لبخند تلخی می‌زند)، گوئی اسرائیل یک بلای طبیعی است، عبورناپذیر!»

اوریان… – شما با کمک نیکوکاران، کتابخانه ای در غزه تأسیس کرده اید که نامش را ادوارد سعید گذاشته اید. پس از بمباران‌های اسرائیل در سال ۲۰۱۴ که کتابخانه شخصی شما را ویران کرده بود. در گفتگوی پایان جُنگ، با طعنه تعریف می‌کنید که چگونه توانستید از میان آوارها، نسخه‌ای از گلچینی از ادبیات آمریکا را بیرون بکشید … آیا امروز، هنگامی‌که مشاهده می‌کنید «جهان آزاد» ارزش‌های موسوم به «غربی» را از بین می‌برد، تناقض شگفت‌انگیزتر به‌نظر نمی‌رسد؟

م ا ت –شوربختانه، کتابخانه ادوارد سعید نیز به‌نوبه خود نابود شده، کارمندش کشته شد. ولی به دیده‌ی من، این کتاب‌ها نمادهای ارزش‌های غربی نیستند. آن‌ها به انسانیت تعلق دارند. ارزش‌های عصر روشنگری جهان‌شمول‌اند. عرب‌ها در بستر تمدن‌شان، به انسانیت خدمت زیادی کرده اند، نه فقط به ادبیات، به علوم نیز… گرچه این روزها، ایمانم به انسانیتِ این جهان را کمی از دست می‌دهم. کشورهایی که از اسرائیل پشتیبانی می‌کنند، که در ادبیات بسیار درخشیده اند، آیا هنوز چیزی دارند به ما بیاموزند، درحالی که با سکوت، ناظر بر نابودی ما هستند؟ هنگامی‌که فکر می‌کنم در وضعی هستیم که باید دراین‌باره بحث کنیم که آیا «نسل‌کشی» است یا نه… چه فلاکتی… حال‌آنکه، اگر این «نسل-کشی» نبود، آیا آنچه در این لحظه در غزه می‌گذرد، قابلِ‌قبول بود؟ آیا باید صبر کرد تا نیمی از خلق فلسطین نابود شود تا بر نسل‌کشی گواهی داد؟ و در آن زمان، چه خواهیدکرد؟

«حتی زیرزمین، ما آسایش نداریم»

اوریان … – شعرهایی را که در این جُنگ می‌خوانیم در سال ۲۰۲۱ سروده‌شده اند یعنی پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳. بااین‌حال، احساس می‌کنیم که اکنون نوشته شده اند. آیا شما احساس می‌کردید که قرار است چه پیش آید؟

م ا ت – درواقع، این جُنگ در سال ۲۰۲۲ به زبان انگلیسی منتشر شد. به‌تازگی، جُنگ دیگری منتشر شده است با عنوان Forest of Noise (جنگلِ هیاهو) . شوربختانه، آنچه در جنگ نخستین می‌بینیم، امروز تکرار می‌شود، البته در سطحی دهشتناک‌تر: بازهم خمپاره بیشتر، مرگ و ویرانیِ بیشتر. بُهت‌آور است. در غزه، از چند تجاوز اسرائیل گذر کرده ایم: در سال ۲۰۰۹، من زخمی شدم، ۱۶ سال داشتم، سپس دوباره در ۲۰۱۴ و باز هم در سال ۲۰۲۱. اکنون، در ۲۰۲۴، نه فقط ما را به طور دسته‌جمعی می‌کَشَند، بلکه جهان نیز کشته‌شدن ما را مستقیماً تماشا می‌کند و هیچ‌کس نیز به دادمان نمی‌رسد. پس از انتشار نخستین جُنگ، امیدوار بودم که اوضاع دگرگون شود. افسوس! و به خود گفتم، پس این شعرها بیهوده‌اند؟ در واقعیت، جهان می‌خواهد که چنین باشد… مافلسطینی‌ها را به‌عنوان انسان نگاه نمی‌کنند. نه فقط اسرائیل. در جُنگِ دوم، , Forest of noises نوشته ام که فقط گورستان‌ها ما را می-پذیرند.

اوریان … – در جریان این تهاجم، گورستان‌ها را نیز بمباران کردند…

م ا ت –حتی در زیر زمین، ما را آسوده نمی‌گذارند. شعری با عنوان «ترکشِ خمپاره در جستجوی خنده است»، در جُنگ نخست از مرگ همه عضوهای یک خانواده در ماه مه ۲۰۲۱ روایت می‌کند. ولی، امروز چند خانواده قتلِ‌عام شده است؟ چندی پیش، خودمن ، چند پسر عمو، پسر عمه و پسرخاله‌ام را از دست دادم که همراه با زن و فرزندان‌شان هدف گرفته شده بودند. تاریخ تکرار می-شود،کشتار پس از کشتار. بااین‌وجود، همه این خانواده‌ها متفاوت بودند، هر کدام داستانی سوا داشتند. گاهی به من که دلی پر خون دارم، می‌گویند: «چرا از کشتار ۷ اکتبر صحبت نمی‌کنی؟» و من پاسخ می‌دهم که فرزند ۷ اکتبر نیستم، که در یک اردوگاه پناهندگان، از پدرومادری پناهنده، زاده شده ام و پدربزرگم در سال ۱۹۴۸ از یافا اخراج شده است.

اوریان … – اتفاقاً، کودکی یک از دو موضوع‌ همیشگی شعرهای شماست، این بند دهشتناک را به خاطر دارم:

مردی را دیدم که کودکی بی‌سر را بیرون آورد،
کودکی دیگر بی دست و پا را.
چُنان کوچک بودند که نمی‌فهمیدی دختر است یا پسر؟
نفرت از این جزئیات بی‌خبر است
(…)
کودکان از حماس نبودند
لباس و اسباب‌بازی‌شان از حماس نبود

م ا ت –آری کودکان قربانیان اصلی‌اند، چه کشته‌ها و چه زندِگان. چه شماری عضوشان قطع شده است؟ چه تعدادی برای همه زندگی، آسیبِ روحی دیده اند؟ آیا می‌دانید که امروز در غزه، رسانه‌ها برای گروه جدیدی از کودکان، نام‌گذاری جدیدی ابداع کرده اند: «زخمی‌های -تنها-زندگان-خانواده‌شان» (۱)؟ هزارودویست کودک، پدر، مادر، برادر و خواهرشان را ازدست داده‌اند. تازه باید مدرسه‌های ویران‌شده را افزود، مدرسه‌های مردمی که از بالاترین سطح سواد به‌رغم فقرشان برخوردار بودند. هر چه نشانی از آموزش داشت، بمباران شده است. تمام دانشگاه‌ها ویران شده است… همه.

«هق‌هق گریستن در سکوت»

اوریان … – ازاین‌رو، جُنگ شعر شما ارزش یک مستند را دارد. پر است از رقم و تاریخ روزها. همچنین، عکس‌ها را بر آن افزوده اید، همراه با شرحی شاعرانه، مثل توت‌فرنگی‌های لاهیا، ناحیه شمالی غزه که میوه‌هایش مشهور بود.. بااین وصف: «و بااین‌وجود، توت‌فرنگی‌ها از رویش بازنایستاده‌اند».

م ا ت –افسوس، امروز چنین نیست. زمین ویران شده است. همه‌چیز آسیب دیده است.در دوران محاصره نیز، اسرائیلی‌ها همه‌چیز را جیره‌بندی کرده بودند، حتی مقدار بنزینی را که وارد غزه می‌شد. همیشه به بهانه‌ی حماس. و به ما می‌گویند: آری، ولی خطای شما فلسطینی‌ها، تفرقه‌ و پراکندگی شماست. فراموش می‌کنند که اسرائیلیان هرکاری کردند تا ما را از هم جدا کنند. ابتدا، از نظر جغرافیائی، بین باریکه غزه و کرانه باختری. سپس، عملاً با پشتیبانی‌شان در ابتدا از حماس برای شکاف انداختن بین مردم. من مورخ نیستم، ولی آنچه را که دیده‌ام بازگویی می‌کنم.

اوریان … – بااین‌همه، شما می‌توانید به کنایه و طنز متوسل شوید … به احتمال زیاد، با کریس مارکر* موافق خواهید بود که می‌گفت: «طنز ، نشانه‌ادب از نومیدی است»؟ شعری دارید با عنوان هق‌هق گریستن در سکوت.

م ا ت –می‌دانید، طنز ویژگی فرهنگ ماست، در این‌مورد تنها نیستم. این نشانه این است که انسانیت‌مان را از دست نداده ایم.

اوریان … – در واقع، ما این خویشتن‌داری را در جُنگ شاعران زن و مرد غزه می‌بینیم که در مجموعه لیبِرتالیا از انتشارات اوریان بیست‌ویکم منتشر شده است که دو شعر از شما نیز چاپ شده است. عنوان آن «که مرگ من امید بپاشد» از آخرین شعر رفعت العرعیر**، دیگر شاعر انگلیسی‌زبان الهام گرفته است. او را می‌شناختید؟ مصعب ابو توهه لحظه‌ای جُنگ شعر را که در اختیارش می‌گذاریم ورق می‌زند: «رفعت دوست من بود… (آه عمیقی می کشد). می‌بینم که کتاب به دو زبان چاپ شده است. عالی است. عنوان زیبایی هم دارد.» با تأسف از مرد جوان خندان و صمیمی جدا می‌شویم. مصاحبه مطبوعاتی دیگری در انتظارش است. شایسته‌ی چنین موفقیتی است.

— –

۱ – این کودکان با نشانه‌ی کودکان زخمیِ خانواده‌های کشته شده از سوی WCNSF مشخص شده اند.

* – کریستیان بوش-ویلنُو معروف به کریس مارکر (۱۰۲۱ – ۲۰۱۲)، سینماگر و شاعر فرانسوی.

** – رفعت رفیق سعید العرعیر، متولد ۱۹۷۹ در غزه، شاعر و کنشگر اجتماعی فلسطینی که در روز ۶ دسامبر ۲۰۲۳ همراه با پسر، برادر و خواهر و سه فرزند او در بمباران اسرائئیل در غزه کشته شدند.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید