اول بنام آنکه:
اول او اول بی ابتدا است آخر او آخر بی انتها است
و اما بعد:
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت.
دردا و دریغا که دکتر عبدالصمد تقى زاده، یار همرزم، همراه و همگام سالیان طویل سلوک طریق رهایی و رهرو راسخ وادی مهر و وداد وطن، به شور و شوق و فدا، نادیده صبح مقصود در بامداد دوشنبه ۲۴ دی ماه۱۴۰۳ خورشیدی جلالى برابر با ۱۳ ژانویه ۲۰۲۵میلادی، سیر از غریبی و فراق، صدف تن بشکست و گوهر جان بر جانانه برد.
وی به تاریخ ۲۰ شهریور ماه ۱۳۱۱ هجری شمسی دیده بر جهان گشود، نوزدهمین بهار زندگی او مصادف با بهار نهضت ملی ایران شد، در فراز جوانی به خیل رهروان ره حصول استقلال و آزادی وطن به رهبری دکتر محمد مصدق پیوست و دل به نهضت ملی ایران سپرد، پای در رکاب ارادت آن رهبر کبیر، به هنگامه جوش و خروش و صعود این جنبش، در صف فعالان نیروی سوم به جبهه ملی ایران پیوست.
به دوران خزان و حرمان و خسران و سلطه نامیمون عوامل داخلی کودتای بیگانگان در نبرد بازیافت استقلال و آزادی میهن، توفیق پیکار در نهضت مقاومت ملی به زعامت آیت الله سید رضا زنجانی، یار او شد.
وی در پیروزی و شکست به درازای یک عمر برسر پیمان و آرمان و اصول راه مصدق بزرگ، پایدار و وفادار ماند، ساغر عهد نشکست و به صدق و پاکبازی و به رغبت و میل در این راه سنگ زیرین آسیا شد.
شرکت فعالانه در نبرد، او را از تحصیل علم بازنگذاشت، جزمی کمال جوی و عزمى استوار داشت.
اندکى پس از فراغت از تحصیل در رشته پزشکی از دانشگاه تهران، به صلاحدید پیشکسوتان هم رزمش راهی بریتانیا شد تا دل و جان به آب حکمت، ز غبارها بشوید و در عین کسب تخصص به کار تمشیت و تقویت و سازماندهی مقاومت در خارج از کشور بپردازد.
از بدو ورود به بریتانیا در آواخر دهه ۵۰ میلادی به موازات کار و تحصیل دست به کار تشکیل حوزه های مقاومت زد و از دادخواهان قربانیان بیداد در وطن شد.
در طول استبداد مطلق العنان شاه به مدد فعالیت در انجمنهای دانشجویان ایرانی و کانون هاى صنفى وقت، دربرگرفتن پرده ریا از رخ خودکامه در زمره آئینه داران حقیقت شد.
بی جهت نبود که یساولان و چماق داران محلی نظام کودتا، آشفته از رسوایی و بی قرار از تهور ایرانیان مبارز و مخالفینی بی باک، در آستانه سال ۶۳ میلادی به جلسه منعقد در منزل شخصى دکتر تقی زاده یورش برده و هیچ از ضرب و شتم و تخریب فرو نگذاشتند، حادثه ایکه عزم او را در ادامه مبارزه جزم تر و بر هم و همتش افزود.
به هنگامی که آقای ابوالحسن بنی صدر در سال ۶۳میلادی در پاریس سکونت گزید در ساماندهی تشکیلات و فعالیتهای جبهه ملی سوم در خارج از کشور به کیمیای اخلاص یار و همراه و همگام و هم پیمان او شد.
دکتر تقی زاده در کار نشر و پخش خبرنامه جبهه ملی سوم ایران رکنی رکین و حصاری حصین، یاری امین و یاوری بی نظیر و بی بدیل بود.
به میزان استقامت و استواری در پیکار با استبداد، در تعلیم و تعلّم علم و تالیفات تخصصی علمى هم رتبه ای والا یافت، او در مقام استاد برجسته و صاحب کرسی تدریس آسیب شناسی کالج دانشگاهی دانشگاه لندن در دهه ۷۰ میلادی به واسطه تحقیقات بدیع و یافته های جدید در شمار نامزدان نوبل پزشکی درآمد.
فکر تاسیس انجمن اندیشه در بریتانیا به هدف مبارزه با سانسور، بازتاب حقیقت و ایجاد بستری سیال به جهت تبادل اندیشه و گسترش فرهنگ خردجویی از ابتکارات او بود.
در کار انتظام دادخواهی قربانیان بیداد، صداى بى صدایان شدن و در استمداد از سازمانهای مدافع حقوق بشر جهانى همراه با نهیب و طلب یارى از وجدان عمومی کشورهاى میزبان در رفع ظلم جارى و مطالبه اجرای عدالت نقشی بسزا داشت.
بدانگه که در اوج ستم دیوار بلند ترس فرو ریخت و ایران یکسره در شور و غرور بر ستم تاخت تا بنیاد ظلم برانداخته و طرحی نو در اندازد، در تلاش سترگ استحصال استقلال و آزادی و در طلب کرامت انسانی همراه و همگام با مردم ایران در انقلاب شرکت فعال جست و بویژه در طنین جهانی بانگ رهایی سهمی بسزا یافت.
افسوس و صد افسوس که در اوج وجد، هوش بدر شد، صبح نخستین به چند نپائید و صبح پسین نادمیده در محاق ستم شد.
در آزمون پیروزی، دامن زهد به سودای قدرت نیالود، پیمان نشکست و در فراز و نشیب روزگاران همراه با یار دیرینه اش، ابوالحسن بنی صدر به صدق و وفا و صفا بر طریق مصدق استوار ماند.
در پی درخواست شماری چند از اساتید دانشگاه ملی، وی در اسفند ۱۳۵۷ نخستین رئیس دانشگاه ملی پس از انقلاب شد.
در سال ۱۳۵۸ بدنبال خروج دکتر علی شریعتمداری از دولت موقت، مهندس مهدی بازرگان منصب وزارت علوم و آموزش عالى را به وی پیشنهاد کرد، با امتناع دکتر تقی زاده در پذیرفتن این وزارت، دکتر حسن حبیبی عهده دار این سمت شد.
نخستین رئیس جمهور منتخب ایران دکتر تقی زاده را در سال ١٣۵٩ با حفظ سمت به ریاست سازمان پژوهش های علمی و صنعتی کشور منصوب نمود. مسئولیتى که وی تا واپسین روزهای خروج ناگزیر عهده دار انجام آن بود.
او در شمار نادره کسانی شد که در محک تجربه دو کودتا از آتش آزمون زمانه سیاوش وار به سلامت و سربلندی و صلابت گذر کرد.
پس از کودتای خرداد ماه ۱۳۶۰ آنگه که به ظلمت ظلم و آفت ایام، قرص خورشید در سیاهی شد، ناچار به اختفا و سپس جلای دوباره وطن شد.
در تبعید دوباره، فزون بر چهار دهه تلخى شب فراق وطن را به مدد شهد پایمردى و پایدارى بر اصول بر خود هموار آسان و هموار نمود.
اگر چه او دیده به حسرت دیدار مام میهن بست اما به همت همسر دلبندش خاک وطن چشم انتظار عودت پیکر او است.
افول ستاره درخشان نهضت ملی ایران بر دوست، یار و همسر عزیز و ارجمندش خانم فروغ تقی زاده، فرزندان برومندش آقایان آرش، هادی و ستار تقى زاده و همچنین دوستان و دیگر بازماندگانش تعزیت و تسلیت باد.
سخنان علی امیرحسینی در مراسم بزرگداشت مرحوم دکتر عبدالصمد تقی زاده بتاریخ ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ در لندن.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خانم عذرا بنی صدر نیز پیام زیر را به مجلس بزرگداشت فرستاده بودند که توسط خانم فیروزه بنی صدر خوانده شد:
درگذشت آقای دکتر تقی زاده را به فروغ جان همسر گرامی ایشان و فرزندان عزیز آرش، هادی، و ستار و خانواده محترمشان تسلیت می گویم. ایشان مردی شریف و اهل کمک و مبارزی خسته ناپذیر در راه استقلال و آزادی ایران بودند و زندگی خود را در این راه سپری کردند. روحشان شاد. مسلما ایشان الگویی خوبی برای هموطنان هستند.
من اولین بار با ایشان در لندن آشنا شدم. سال ۱۳۴۸ همسرم و آقای علی متین دفتری جمع شده بودند تا فیلمی از زندگی مصدق بسازند. از آنزمان همسرم با ایشان در رابطه بود. بعد از کودتا علیه بنی صدر زمانی که جو ترور و وحشت در ایران حاکم شده بود و زندگی بر من و پسرم، علی سخت شده بود و مجبور بودم از خانه ای به خانه ای دیگر بروم تا برای مردم دردسر ایجاد نکنم، آقای دکتر تقی زاده پیشنهاد دادند که از ایران خارج شوم. با خوشحالی پذیرفتم و اندی بعد همراه ایشان و دیگر دوستان با فرزندم مخفیانه از ایران خارج شدیم. همراهی ایشان در آن سفر مایه دلگرمی بود. از سال ۶۰ به بعد هم دوستی ما حفظ شد. در طی همه این سالها دکتر تقی زاده استوار در راه استقلال و آزادی ایستاد.
راهش گرامی و روحش شاد
عذرا حسینی بنی صدر