نوسانات بازار ارز از زمان نهایی شدن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا شدت گرفت و ظرف هفتههای اخیر به اوج رسید. ایران ۵۳ روز افزایش قیمت را نه فقط در حوزه ارز و طلا، که در بازارهای سیبزمینی، برنج، گوشت و مرغ هم تجربه کرد. برخی شهروندان اعلام میکنند در حال حذف مواد غذایی مختلف از سفرههای هستند.
در هفتههای اخیر، همزمان با کنش و واکنش رهبران ایران و امریکا نسبت به مذاکره بین دو کشور، نرخ دلار مدام دچار نوسان شد. این خیز قیمت غیر از نوسانات مداوم پس از انتخابات ریاستجمهوری امریکا بود. قیمت دلار تا روز ۲۲ بهمن جاری به ۹۳ تا ۹۴ هزار تومان نیز رسید. اما یکباره نه تنها متوقف شد که با یک دنده عقب، به ۸۹ هزار و ۳۰۰ تومان نیز رسید، دلیل آن تزریق ارز به بازار بود ولی از روز پنجشنبه دوباره افزایش یافت. نوسانات قیمتی، زندگی روزمره مردم را نیز متزلزل کرده است.
دورنمای دلار ۱۰۰ هزار تومانی
بعد از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، نوسانات قیمت ارز و طلا تشدید شد. مردم ایران یکبار تجربه ریاستجمهوری ترامپ و تهدیدهایش در حوزه فعالیتهای هستهای ایران را داشتند، انتخات او کافی بود تا بازار نسبت به آن واکنش صعودی نشان دهد. این واکنشها تا ۲۲ بهمن ادامه داشت و قیمت دلار به ۹۳-۹۴ هزار تومان نیز رسید. آخرین جهشها زمانی رخ داد که آیتالله خامنهای، آب پاکی را روی دست کسانی ریخت که امید به مذاکره و تسهیل شرایط داشتند و بعد از آن، ترامپ نیز اعلام کرد توافق در حد خلع سلاح ایران و ممانعت از جنگ صورت خواهد گرفت. یعنی قرار نیست وضعیت بهبود پیدا کند. روزنامه اطلاعات، به نقل از آلبرت بغزیان، کارشناس اقتصادی، نوشت: «بانک مرکزی تمایل دارد دلار گران شود. این طور به نظر میرسد که بانک مرکزی و وزارت اقتصادی و دارایی کاری به فشاری که به مردم وارد میشود، ندارند. با توجه به فضای تنش بین ایران و آمریکا دلار حتما گرانتر هم خواهد شد.»
البته وقتی خط و نشانهای رهبران دو دولت تمام شد و دلار آخرین جهش قیمتی خود را ثبت کرد و تنها یک گام تا پیشبینی دلار ۱۰۰ هزار تومانی راه داشت، یکباره دولت با تزریق ارز موجب شکست قیمتها در روز چهارشنبه شد و تا ۸۹ هزار و ۳۰۰ تا ۵۰۰ تومان کاهش پیدا کرد.
محسن، یکی از صرافهای تهران، حتی وضعیت یک ساعت بعد قیمت را نمیتواند حدس بزند، او دلار برای فروش ندارد و تا اطلاع ثانوی هم خرید ندارد، فقط قیمت را میگوید. البته تابلوی قیمتی او خالی از قیمت است. این کاری است که ظرف سالهای اخیر برای پنهان کردن قیمت لحظهای دلار صرافیها موظف بر انجام آن هستند.
هم زمان با افزایش قیمتها، منابع حقوق بشری و کاربران شبکههای اجتماعی از اعتراضات خیابانی شبانه در شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد خبر دادند. ویدئوهای منتشر شده، معترضانی را نشان میدهند که آتش روشن کرده و علیه رهبر جمهوری اسلامی شعار میدهند. سایت حقوق بشری ههنگاو از بازداشت دست کم پنج نفر در جریان اعتراضات شبانه در کهگیلویه و بویراحمد خبر داده است.
سیبزمینی ۷۰ هزار تومانی
نوسان قیمتی، بازار خوراکیها را هم مصون نگذاشته است. سیبزمینی یکی از سادهترین مواد غذایی است که مردم میتوانند از آن استفاده کنند، در حالی که دچار افزایش قیمت روزانه شده بود، از چند هفته قبل جزو مواد غذایی نایاب شد. قیمت سیبزمینی حتی تا ۶۰ هزار تومان و بالاتر نیز افزایش یافت. دولت با توزیع آن، قیمت را در سطح بازارهای میوه و ترهبار اندکی کنترل کرد و در محدوده ۳۸ هزار تومان آن را عرضه کرد.
فرشته، در این روزها، سیب زمینی را ۷۰ هزار تومان هم خریده است. گوشت از ۷۰۰ هزار تا یک میلیون تومان و مرغ را کیلویی ۹۰ هزار تومان میخرد. او یک زن بازنشسته و مستاجر است. اجاره خانه او ۲۵ میلیون تومان است، در حالی که ماهی ۱۲ میلیون تومان مستمری همسرش را دریافت میکند. او به یورو نیوز میگوید: «هر ماه بچهها مبلغی برایم واریز میکنند، وگرنه هیچ ماهی را نمیتوانم بگذرانم.»
سفره آب رفته کارگران
وضعیت کارگران، با اندکی تفاوت، مانند بازنشستههاست. دریافتیهای آنها بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان است که حتی معادل اجاره خانهشان نیز نمیشود. این گروه، مجبور شدهاند مواد غذایی پروتئینی را به دلیل قیمتها از سفرههایشان حذف کنند. آنها اسکلت و پای مرغ را جایگزین گوشت، مرغ و تخم مرغ کردهاند. وحید، ساکن جنوب تهران است. خانه اجارهایاش دو اتاق تو در تو است که آشپزخانه کوچکی هم گوشه آن است. حقوقش ۱۳ میلیون تومان و اجاره خانهاش ۱۰ میلیون تومان است.
او به یورونیوز میگوید: «سه میلیون تومان حتی هزینه قبضهای ماهانه نمیشود. معمولا قبل و بعد از ساعت کاری، به عنوان پیکموتوری و یا مسافربر کار میکنم تا بخشی از هزینههای خورد و خوراک خانه را تامین کنم. البته هر چقدر هم درآمد داشته باشم، باز هم از قیمتها عقب هستم.» او جزو کسانی است که معمولا از ارزانترین مناطق خرید میکند، با این حال باز هم توان خرید میوه، گوشت و مرغ را ندارد.
حمیدرضا امام قلی تبار، بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور، به خبرگزاری تسنیم، گفته است: «جامعه کارگری برای تأمین معیشت خانواده روزهای سختی را سپری میکند؛ این اتفاق در سایه سونامی نابرابری درآمد و هزینه خانوارها، از گذشته تاکنون به وجود آمده است که منجر به حذف اقلام زیادی از کالاهای ضروری سبد معیشت و سفره آنان شده است.»
به گفته او، در سالهای اخیر موضوع نابرابری دستمزد کارگران با تورم و سبد معیشت، دغدغهی همیشگی این قشر بوده و عقب ماندگی مزدی کارگران به قدری زیاد بوده که دریافتی ماهانه آنها نه در جهت تامین سبد معیشت بلکه برای پرداخت تعهدات قبلی آنان صورت میگیرد. اکنون، حقوق کارگر توان پوشش حتی ۵۰ درصد معیشت را ندارد.
بازار نایاب دارو
چندین ماه است که بازار دارو ملتهب است. غیر از افزایش قیمتها، کمبود و کسریها به شدت به چشم میآید. حتی داروهای ساده نیز به سختی پیدا میشود. در عوض در بازار آزاد، انواع داروهای وارداتی با چند برابر قیمت به فروش میرسد.
محمد چند ماهی است که گرفتار سرطان پروستات شده است، او همه پساندازش را صرف درماناش کرده، اما به دلیل آن که قیمتها مدام افزایش پیدا میکند، تنها چارهاش فروش خانهاش بوده و حالا مستاجر است. او آخرین بار داروی مورد نیازش را ۴۰ میلیون تومان خریده است. دارویش ساخت ایران است. حالا هزینههای درمان و اجاره خانه، بزرگترین دغدغه اوست.
درآمدها به هزینهها نمیرسند
شرایط سخت اقتصادی ایران، محصول یکسال اخیر نیست، به همان اندازه که شعارها علیه دنیا غلیظتر میشود و ایران اعلام مقاومت میکند و آن را نه تنها از زبان حاکمیت که از زبان مردم نیز تکرار میکند، جمعیت ایران، حداقل یک پله فقیرتر میشوند. دی ماه امسال و در شرایطی که دلار در محدوده ۷۹ هزار تومان بود، مرکز آمار ایران اعلام کرد ۲۷ درصد از ایرانیها با درآمد روزانه دو دلار زندگی میکنند؛ یعنی یکسوم ایران توان تأمین حداقلهای زندگی خود را ندارند. با توجه به افزایش قیمت دلار، این ۲۷ درصد درآمدشان به زیر دو دلار رسیده و جمعیت تازهای به درآمد دو دلاریها اضافه شده است.
فرناز و همسرش هر دو شاغل و صاحبخانه نیز هستند. او میگوید: «هر بار که به خرید میرویم، اقلام خوراکی کمتری میخریم، اما پول بیشتری پرداخت میکنیم. نه حقوقمان تغییر کرده و نه تغییری در سبک زندگیمان دادهایم، با این حال، هر ماه مجبوریم بخشی از پساندازمان را خرج زندگی روزمره کنیم. این موجب شده استرس بیشتری نسبت به آینده داشته باشیم.»
در حالی که بخشی از جامعه ایران، حرفهای منصوبان حکومتی را تکرار میکنند و خواهان مقاومت هستند، اما بخشی دیگر خواهان پایان این وضعیتاند. آنها نمیدانند این پایان قرار است با جنگ و حمله نظامی باشد یا توافق و توقف فعالیت هستهای، آنها تنها خواهان پایان این وضعیت پرنوسان هستند.
.
یورونیوز