ایرانی آیا میداند که حقوق او با منافع نظام در تضاد است! وقتی عدهای با حمله به سفارت آمریکا با وحشیگری کارمندان سفارت آمریکا در ایران را گروگان گرفتند و درخواست حکومت وقت را برای خارج شدن از سفارت نپذیرفتند و حکومت موقت را مجبور به استعفا کردند! و با وجود اینکه ملت ایران به آن کارمندان در ایران امنیت داده بود حرف ملت ایران را هم به زمین زدند! با عمل خود و حامیانشان اولین نشان از تاسیس استبداد جدیدی که میخواستند تاسیس کنند را ترسیم کردند! این خائنان میخواستند برای تاسیس استبداد اصل استقلال را زیر پا بگذارند تا دوباره قدرتهای خارجی محور تصمیمگیری شوند! بعد از انقلاب سعی شد محور تصمیمگیری حقوق ملی گردد! اما این خائنان با خیانت خود با شعار “مرگ بر آمریکا” دوباره قدرتهای خارجی را اینبار غیر مستقیم محور تصمیمگیری کردند! این به اصطلاح “دانشجویان”! خط امام که امروز مقامهای مهمی پیدا کرده اند و “ اصلاح طلب ” شده اند!! تمام فرصتها که میتوانست به نفع ایران باشد یا حداقل به ضرر ایران نباشد را برای پایان دادن به این خیانت نپذیرفتند؟! و در اخر عهد نامهای بدون اطلاع رئیس جمهور وقت بر خلاف حقوق ملی با آمریکا انجام دادند و تسلیم شدند! و تاسیس نظام استبدادی را ادامه دادند! پولهای ایران در آمریکا توقیف ماند و یک سری تحریم های اقتصادی علیه ایران صادر شد و مهمتر از همه چهره زیبا انقلاب ایران با این خیانت زشت شد تا آنجا که حمله عراق به ایران را ممکن ساخت! اما ملت ایران به جای اعتراض به خائنان که بحران گروگانگیری را ایجاد کرده بودند فقط با پایان یافتن آن شاد شد!! و متوجه نشدند که مسئولان آن خیانت طرح خیانت جدیدی را برای ادامه استبداد در مدّ نظر دارند! چندی بعد حمله و توهین به ارتش توسط مسئولان حزب جمهوری اسلامی به ریاست هاشمی رفسنجانی، بهشتی، و خامنهای آغاز شد همراه با تحریکات علیه عراق بدون اینکه خطر حمله به ایران را بفهمند! شاهپور بختیار همراه افسران فراری نظام پهلوی! به پیش صدام رفتند و به او وضعیت ارتش ایران و ضعفهای آنرا اطلاع دادند صدام از جمله به حرف آنها متقاعد شده بود که ۷ روزه ایران سقوط خواهد کرد. قرار بود خوزستان که اشغال شد! به بختیار داده شود! تا در آنجا اجازه تشکیل حکومت موقت پیدا کند! صدام حمله کرد و ارتش ایران در پاسداری از مرز و بوم کشور حماسه آفرید بعد از چند ماه صدام شکست را پذیرفت و از طریق کشورهای غیر متحد در خواست صلح کرد و عربستان و کشورهای دیگر خلیج فارس تعهد کردند که خسارات را بپردازند! اما خمینی و دیگر کسانی که میخواستند همراه او استبداد جدید را بسازند با شعار جنگ نعمت است! صدام باید برود! راه قدس از کربلا میگذارد و.. صلح را در پیروزی ایران نپذیرفتند چون قصد کودتا علیه انقلاب ایران را داشتند، با آمریکا وارد مذاکره شدند و خیانت ایرنگیت را ساختند، جنگ ۸ سال ادامه یافت بدون پیروزی ایران با نوشیدن جام زهر بدون گرفتن غرامت! با بیش از یک ملیون کشته و زخمی و خرابی ایران! بعد از نوشیدن جام زهر باز عدهای از مردم شاد بودند که بحران پایان یافت!! بدون اینکه بپرسند چه کسانی بحران را ساختند؟ چرا ساختند؟ و برای احیای حقوق خود به عنوان بشر و شهروند از مقصران توضیح بخواهند تا دیگر بحران سازی ممکن نشود!! نه اینکار نشد و نفهمیدند که این نظام برای بقای خویش بحرانی دیگر خواهد ساخت! بحران هسته ای!! کمی تحقیق کنید تا ببینید در این ده سال قبل از اینکه تحریمهای اقتصادی سنگین و تهدیدات نظامی صورت بگیرد چه فرصتهایی را این نظام که به نفع ایران بود سوزند و در اخر با تسلیم شدن، به این بحران میخواهد پایان دهد! نه برای راحتی مردم! چون ادامه بحران اینبار نظام را بخطر میانداخت! باز عدهای از مردم شادی کردند بدون اینکه از مقصران ایرادی بگیرند! اگر ایرانی به خود نیاید و از حقوق ملی خود دفاع نکند و آنرا محور تصمیمگیری بجای وابستگی به قدرتهای خارجی چه به شکل نوکر! چه به شکل “مرگ بر!” قرار ندهد! ایران باید منتظر بحران جدیدی باشد که این استبداد برای بقای خود خواهد ساخت! خدا بداد ایران برسد با بیدار کردن وجدان ایرانی برای نجات وطن. نگوییم هر آنچه گفته شد را میدانستیم و اطلاع داشتیم! اگر چنین بود چطور هر بار بحران جدید ساختند و ما را در دام آن انداختند! ببینیم ضعف ما کجا است! و سعی در تصحیح نماییم. بدانید که حیات ایران با ادامه حیات این نظام در خطر است!
شاد باشید.