تجربه نشان داده است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی، نه حقوق ملی می شناسد و نه باوری به منافع ملی دارد و اساس سیاست جمهوری اسلامی از زمان گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 به بعد، در این شعار خمینی که “حفط نظام، اوجب واجبات است” جای دارد و بر آن بنا نهاده شده است. بیاد بیاوریم که خمینی گفت؛ حفظ جمهوری اسلامی حتی از حفظ جان امام زمان نیز مهمتر است! حال شما در نظر بگیرید از دید روحانیتی که حاضر است “امام زمان” یعنی سمبل آمال و آرزوهایش را برای حفظ نظام قربانی کند، دیگر حقوق و منافع ملی چه درجه ای از اهمیت پیدا می کنند. پیشبرد این سیاست، اعمال و ایجاد بحران دائمی و نگاه داشتن مستمر کشور در بحران بمنظور کنترل هر چه بیشتر جامعه و قرار دادن آن در اضطراب و نگرانی بمنظور عاجز و منفعل کردن مردم، راهبرد جمهوری اسلامی است. اما شدت و حدت بحران گرایی با زمان متغیر است؛ گاه بحران به اوج می رسد و گاه فروکش می کند البته بدون آنکه پایان یابد و این روند بطور دائم 44 سال است که سیاستهای راهبردی و اجرایی ایران را در بر گرفته است. اگر کمی به عقب بازگردیم در می یابیم که تا قبل از 7 اکتبر 2023، جمهوری اسلامی بدنبال پایان آوردن شدت تنش با امریکا بود. ایران و امریکا در مذاکراتی که با هم در کشورهای جنوب خلیج فارس کرده بودند به توافقی نانوشته دست یافته بودند که اصول کلی آن به قرار زیر است:
1 ـ صادرات نفت ایران آزاد می شود. امریکا که خصوصا بخاطر جنگ روسیه و اوکراین نگران بالا رفتن قیمت نفت بود ورود نفت ایران به بازار را وسیله ای برای مهار قیمت نفت می دید و مشاهده کردیم که صادرات نفت ایران از 300 هزار بشکه در روز به بالای دو میلیون بشکه در روز رسید.
2 ـ توافق دیگر این بود که نیروهای نیابتی ایران در عراق و سوریه به نیروهای امریکایی حمله نکنند. چنانچه شاهد بودیم که قبل از توافق، هر از چندی به نیروهای نظامی امریکا در عراق و یا سوریه حمله می شد اما یکباره بمدت 6 ماه تا 7 اکتبر حمله ای به نیروهای امریکایی نشد.
3 ـ تبادل زندانیان سیاسی و گروگانهای دو کشور و آزاد کردن کنترل شده بخشی از دارایی های مسدود شده ایران.
4 ـ ایران سطح غنی سازی را از 60 درصد بالاتر نبرد و از سرعت تولید آن نیز بکاهد. که عملا چنین شد و تا 7 اکتیر ایران از شدت غنی سازی کاست و از میزان 60 درصد هم بالاتر نرفت.
اما این توافق از فردای 7 اکتبر و اشغال و نابودی غزه توسط ارتش اسرائیل که حمایت کامل امریکا را داشت بهم خورد. پس از هجوم ارتش اسرائیل به غزه، بخش عراقی محور مقاومت علیه پایگاههای ارتش آمریکا به عنوان پشتیبان اصلی جنگ غزه، عملیات نظامی انجام داد. با استناد به گروه بحران، سخنگوی پنتاگون روز ۲۸ دی اعلام کرد که تاکنون در مجموع ۱۴۰ حمله علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه انجام شده که ۵۷ مورد در عراق و ۸۳ مورد در سوریه بوده است. هفته قبل، سه سرباز امریکایی در اردن توسط نیروهای نزدیک به ایران کشته شدند. ایران شدت غنی سازی اورانیوم را نیز بالا برد و ارتباطات بین ایران و امریکا قطع شد. جنگ لفظی بالا گرفت و برخی از وابستگان در خارج از کشور که از جامعه ایرانی کاملا بریده اند و هیچ امیدی به بازگشت به غیر از اینکه امریکایی ها آنها را به ایران ببرند ندارند، باز هم منتظر حمله نظامی امریکا یا اسرائیل به ایران شدند و مرتب تکرار می کردند “سر مار را باید زد”. با اینهمه مدتی است برخلاف اینگونه گفته ها، شاهد نوعی بازگشت دوباره به دوران قبل از 7 اکتبر هستیم. علایم این بازگشت کدامها هستند:
1 ـ جمهوری اسلامی اعلام کرد در کشته شدن سه سرباز امریکایی دست نداشته است.
2 ـ «کتائب حزبالله»، یکی از گروههای “ائتلاف مقاومت اسلامی عراق”، روز سی ژانویه، از تعلیق هرگونه عملیات نظامی خود علیه اهداف آمریکایی خبر داد. این گروه دلیل تصمیم خود را «جلوگیری از شرمساری دولت عراق» خواند و از آن زمان تاکنون هیچ حمله جدیدی به پایگاههای نیروهای آمریکایی در منطقه صورت نگرفته است.
3 ـ روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز روز پنجشنبه اول فوریه نوشت: در اقدام دیگری که نشان می دهد ایران به دنبال کاهش تنش با آمریکا است، بازرسان هستهای سازمان ملل نشانههایی را مشاهده کرده اند که نشان میدهد تهران تسریع در پیشرفت برنامه هستهای و غنی سازی خود را کاهش داده است. رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در مصاحبهای گفت که ایران همچنان به غنی سازی اورانیوم با خلوص ۶۰ درصد ادامه می دهد اما اینک به نظر می رسد ایران غنی سازی اورانیوم خود را که درست پس از حمله اسرائیل به غزه افزایش داده بود، اکنون کمی کاهش داده است. مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت: “کمی کاهش سرعت در غنی سازی وجود دارد. آنها هنوز هم به ذخایر اورانیوم خود اضافه می کنند اما با سرعتی کندتر.”
4 ـ روزنامه اعتماد نزدیک به اعتدالیون نوشت : “تنش مستقیم ایران و امریکا هر چه باشد، بیش از هر چیز به نفع اسراییل گرفتار در بن بست غزه است. در این شرایط که زمزمههای جنگ بالا گرفته است و احتمال دخالت عناصر غیرقابل کنترل نیز وجود دارد، با توجه به هزینههای فوق تصور هر گونه درگیری مستقیم، هنوز بهترین اقدام برای ایران و امریکا دیپلماسی و گفتوگوی مستقیم است، آن هم پیش از وقوع هر گونه درگیری در هر سطحی که گفتوگو پس از درگیری احتمالی گرچه هنوز مفید است، چه بسا منافع امروز را نخواهد داشت. این هم به نفع دو کشور و هم به نفع توازن منطقهای و هم به نفع بشریت و مردم مظلوم غزه است.”
5 ـ فرمانده سپاه روز 11 بهمن در سخنرانی خود گفت: “این روزها هم از میان کلمات مقامات آمریکایی برخی تهدیدات را میشنویم، ما به آنها میگوییم شما ما را آزمودهاید و فصل مشترک ما با شما این است که همدیگر را میشناسیم و هیچ تهدیدی را بدون پاسخ نمیگذاریم، به دنبال جنگ نیستیم، ولی از جنگ نمیهراسیم.” این پیام هم پوشیده به امریکایی ها می گوید ایران خواستار برخورد نیست زیرا برخوردها به جنگ می انجامند.
جالب اینکه بدنبال کشته شدن 3 امریکایی، مقامات آمریکایی برنامهٔ حملات علیه اهدافی در سوریه و عراق که شامل «پرسنل و تأسیسات ایرانی» نیز میشود، را از قبل اعلام کردند و بعد از چند روز به حملات نظامی در عراق و سوریه دست زدند. یعنی عملیاتی در داخل ایران صورت نگرفت و تنها نیروهای جمهوری اسلامی خارج از کشور تهدید شدند. اینکار نیز روز جمعه دوم فوریه صورت گرفت. امریکا به اهدافی در عراق و سوریه حمله کرد و چند ایرانی نیز در بین قربانیان بودند.
امرهای بالا بعلاوه بر آنچه این روزها در داخل کشور می گذرد همه با هم این تحلیل را تقویت می کند که جمهوری اسلامی بدنبال پایین کشیدن فتیله تنش و بحران است و قصد دلبری در داخل و خارج دارد. در برنامه های تلویزیونی جمهوری اسلامی این روزها بحث هایی براه می افتد که قبلا سابقه نداشت. در این برنامه ها وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور به شدت مورد نقد قرار می گیرد. اما این تحرکات برای چیست و چه هدفی را بدنبال دارد؟ بر کسی پوشیده نیست که انتخابات نزدیک است و خلاصه پیامی که جمهوری اسلامی برای مردم دارد این است که:
“می بینید که عده ای در خارج، از آمریکا و اسرائیل می خواهند به ایران حمله شود اما آمریکا با ما رابطه دارد و به ما بعنوان یک قدرت بلامنازع می نگرد. شما مردم اگر بخیال این هستید که آمریکا بدنبال چلبی سازی است اشتباه می کنید بیاید با هم راه حل میانه ای را برای زندگی پیدا کنیم. این نظام عوض نخواهد شد. شما مردم در مورد هر آنچه می خواهید می توانید نقد کنید غیر از اصل نظام و مسائل سیاسی اساسی. “
آیا جمهوری اسلامی بعد از “خالص سازی” با حذف افراد، حتی افراد خودی، کاملا راحت شده است و می خواهد با کم کردن بحران در روابط خارجی خود و باز کردن نسبی فضای فرهنگی و اجتماعی عمر خود را تضمین کند؟ کار حذف اینبار رکورد دیگری زده است. در خراسان جنوبی برای انتخابات مجلس خبرگان تنها صلاحیت یک نامزد قبول شده است آنهم رئیسی که با یک رای می تواند انتخاب شود! با تایید نشدن صلاحیت حسن روحانی، یکی از امنیتیترین چهرههای تاریخ جمهوری اسلامی با داشتن سابقه دو دوره ریاستجمهوری، دبیری شورایعالی امنیت ملی، نمایندگی پنج دوره مجلس شورای اسلامی، نایبرئیسی مجلس، سه دوره عضویت در مجلس خبرگان، ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک (راهبردی) ریاستجمهوری و مشاور رئیسجمهوری در امور امنیت ملی، او عملا از فعالیت سیاسی در ساختار رسمی حکومت منع شده است. پورمحمدی که در مقامات مهم و امنیتی بوده نیز حذف شده است. آیا پشت این عملیات سپاه پاسداران قرار دارد که در فکر جانشینی خامنه ای است؟ آیا آنها می خواهند به جامعه بگویند که باید با جمهوری اسلامی بنوعی ساخت و راه دیگری وجود ندارد؟ واقعیت این است که جمهوری اسلامی، سالهای متمادی، استراتژی کار خود را بر مدیریت بحران سازی متمرکز کرده است. بارها پیش آمده است که فضا برای مدتی باز شده اما بعد از چندی دوباره وضعیت به سابق باز گشته است. علت این امر این است که نظامی که به مردم تکیه ندارد، بحران، محور اصلی تحرکاتش می گردد، بویژه نظامی که در آن فساد و جنایت سیستماتیک شده باشد. چنین نظامی توان عادی شدن ندارد و نمی تواند روابط عادی با کشورهای دیگر برقرار کند. اگر چه توان کم و زیاد کردن بحران را از خود نشان داده ولی توان جدا شدن از بحران را ندارد. جمهوری اسلامی، سرسختانه در مقابل خواستها و نیازهای مردم ایران ایستاده است. اعدامهای متعدد در چند ماه اخیر نیز یکی از علائم این ایستادگی مخرب است. مانورهای عادی سازی اخیر با این هدف است که آنها بتوانند در قرار و مدارهایی که با قدرتهای غربی می گذارند در موضع قوت باشند و به آنها بگویند که حداقل بخشی از مردم با نظام همراه هستند و آلترناتیوی برای این نظام ممکن نیست.
از اینرو در آستانه انتخابات، بسیار مهم است که ملت ایران در اکثریتی فراگیر انتخابات را تحریم کند. این امر بازیهای جمهوری اسلامی را بهم خواهد زد. موفقیت تحریم، احساس همبستگی و شادی بوجود خواهد آورد و بویژه در برهه ای که جمهوری اسلامی ضعیف شده است این امکان را باز خواهد گذاشت که با تکیه به همبستگی ملی بتوان گامهای بزرگتری در راه کنار گذاشتن این رژیم شیطانی برداشت. از اینرو میتوان با تحریم ”انتخابات” از مشروعیت دادن به رژیم خودداری کرد و حتی با تحریم خیابانها در روز ”انتخابات” فعالانه در جنبشی با مدریت در خور خود شرکت کرد. مردم ایران در فعالیتهای خود باید به یاری زنان و مردان مستقل و آزاد که عمری را در مبارزه گذرانده اند و سالم مانده اند بشتابند. هرگز نباید فراموش کرد که آلترناتیو را مردم ایران تعیین می کنند. باید با صدای بلند به جهانیان گفت که این نظام یک نظام عادی نیست و با برداشتن گامهای بلند هم نشان داد که ملت ایران قادر به تغییر این نظام است و وابستگانی که هر از چندی ذوق می کنند که امریکا به ایران حمله کند از مردم ایران نیستند. تحریم انتخابات رژیم فاسد و درمانده و تقبیح حرکات وابستگان که امید خود را به قدرتهای خارجی بسته اند، کمک به ادامه و روشن کردن جنبش زن، زندگی، آزادی است و لازمه تلاشی مهم برای احیای جنبشی حول استقلال، آزادی و عدالت برای پایان دادن به وضعیت سیاه امروز می باشد.
مهران مصطفوی
18 بهمن 1402