back to top
خانه-اخبار روزنامۀ دونالد ترامپ به علی خامنه ای/ چرا امارات متحدۀ عربی؟ از...

نامۀ دونالد ترامپ به علی خامنه ای/ چرا امارات متحدۀ عربی؟ از ادعای جزایر سه گانه تا “اجماع جهانی” بر علیه حاکمیت مردم ایران

حمید آصفی و همکاران- مقدمه: نامه‌ ای در سایه قطعنامه‌های ضدایرانی

نامه ترامپ به ایران که این بار از مسیر امارات ارسال شد، در شرایطی به تهران رسید که قدرت‌ های جهانی از جمله اتحادیه اروپا، چین و روسیه نه تنها در برابر ادعای مالکیت امارات بر جزایر سه‌ گانه ایرانی (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) سکوت نکرد ه‌اند، بلکه با رأی مثبت به قطعنامه اخیر شورای همکاری خلیج فارس، آشکارا از این ادعا حمایت کرده‌اند. این مقاله به این پرسش پاسخ می‌ دهد: چرا ارسال نامه ترامپ از مسیر امارات، تنها یک اقدام ارتباطی نیست، بلکه حلقه‌ ای از زنجیره تلاش برای عادی‌ سازی نقض حاکمیت ایران با همراهی جامعه بین‌ الملل است؟

امارات: پل ارتباطی یا ابزار تحقیر؟:

انتخاب امارات به عنوان واسطه ارسال نامه، سه پیام کلیدی دارد:

– حمایت جهانی از ادعای امارات: رأی مثبت اتحادیه اروپا، چین و روسیه به قطعنامه شورای همکاری خلیج فارس نشان می‌دهد ادعای ابوظبی بر جزایر ایرانی به ابزاری مشترک برای فشار بین‌المللی تبدیل شده است.

– تقویت محور ضدایرانی: امارات با هماهنگی عربستان و اسرائیل در حال تبدیل شدن به نماد اتحادی است که هدف آن محاصره اقتصادی و امنیتی ایران است. ارسال نامه ترامپ از این مسیر، تأیید غیرمستقیم این محور است.

– نقض حاکمیت ایران: تحویل نامه توسط کشوری که بخشی از خاک ایران را متعلق به خود می‌داند، نوعی تحقیر برنامه‌ریزی شده است تا نشان دهد حتی متحدان منطقه‌ای ایران نیز حاکمیت آن را به رسمیت نمی‌شناسند.

اجماع جهانی علیه ایران: از ادعای جزایر تا قطعنامه شورای همکاری

حمایت اتحادیه اروپا، چین و روسیه از قطعنامه اخیر شورای همکاری خلیج فارس، تحولی خطرناک است:

– اتحادیه اروپا: با رأی مثبت به این قطعنامه، شورای همکاری کشورهای خلیج فارس نشان می‌ دهد، اروپا مناسبات اقتصادی با امارات و عربستان را بر حقوق بین‌الملل ترجیح می‌دهد.

– چین و روسیه: این دو کشور که روابط استراتژیک با ایران دارند، با حمایت از قطعنامه ثابت کردند، منافع اقتصادی‌ شان در خلیج فارس (مانند همکاری با امارات در پروژه‌ های انرژی) را بر تعهدات دیپلماتیک به ایران مقدم می‌ دانند.

– هدف مشترک: این اجماع تلاشی برای تبدیل اختلافات مرزی ایران و امارات به بحرانی بین‌المللی است تا حضور نظامی قدرت‌های خارجی در منطقه و تحریم ایران را توجیه کنند.

جمهوری اسلامی و شکست مطلق دیپلماسی:

سیاست خارجی ایران نه تنها نتوانسته از این توطئه جهانی جلوگیری کند، بلکه با اشتباهات مکرر به آن دامن زده است:

– سوریه: الگوی شکست: سرمایه‌ گذاری کلان ایران برای حفظ بشار اسد (رئیس‌جمهور سرنگون‌شده) نتیجه معکوس داد. امروز سوریه تحت کنترل هیئت تحریر الشام است که آشکارا ضدایرانی عمل می‌کنند.

– سکوت در برابر قطعنامه‌ها: جمهوری اسلامی نتوانسته با اقدامات حقوقی یا دیپلماتیک مؤثر، ادعاهای جعلی امارات را در محافل بین‌المللی افشا کند. سکوت سازمان‌هایی مانند سازمان ملل در قبال رأی مثبت قدرت‌ها به قطعنامه‌های شورای همکاری کشورهای خلیج فارس، نتیجه مستقیم این ناتوانی است.

– متحدان دروغین: روسیه و چین بارها با اقداماتی مانند فروش سلاح به عربستان یا سرمایه‌گذاری در پروژه‌های اماراتی نشان داده‌اند دفاع از حاکمیت ایران برایشان اولویت نیست.

چرایی انتخاب امارات: نقشه‌ای برای بازنویسی جغرافیای سیاسی

انتخاب امارات به عنوان پیک ترامپ بخشی از یک نقشه بزرگتر است:

– عادی‌سازی تجزیه ایران: حمایت جهانی از ادعای امارات گامی برای مشروعیت بخشیدن به تجزیه استان‌های مرزی ایران در آینده است.

– تضعیف ایران به عنوان قدرت منطقه‌ای: تبدیل اختلافات مرزی به بحران بین‌المللی، تمرکز ایران بر پرونده‌های کلانی مانند برنامه هسته‌ای یا حضور در یمن را مختل می‌کند.

– تحقیر سیستماتیک: سطح پایین فرستاده اماراتی (یک مشاور به جای مقام ارشد) **نشان می‌دهد ابوظبی و حامیانش حتی برای نمایشی‌ترین اقدامات ضدایرانی نیز حاضر به هزینه‌کرد سیاسی نیستند.

نتیجه‌گیری: پایان حاکمیت یا آغاز بیداری؟:

نامه ترامپ و حمایت جهانی از ادعای امارات زنگ خطری است که نشان می‌دهد حاکمیت ایران نه تنها در عرصه بین‌الملل به رسمیت شناخته نمی‌شود، بلکه متحدان سنتی نیز پشت پرده در حال تقسیم این کشورند. جمهوری اسلامی با سیاست‌های تنش‌آفرین، ناتوانی در دیپلماسی مؤثر و وابستگی به متحدان پوشالی، ایران را به لبه پرتگاه کشانده است.

منبع: سهام نیوز

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید