هفته پیش نتیجه تحقیقات سازمان عفو بینالملل از وضعیت عراق ده سال پس از سرنگونی صدام حسین منتشر شد. اما رسانه های رژیم، رسانه های فارسی زبان برونمرزی و اپوزیسیون برانداز هیچگونه تمایلی برای انعکاس و یا تبدیل این گزارش هشتاد و دو صفحه ای به چوب انتقاد و زدن آن بر سر رژیم شیعه و هم پیمان جمهوری اسلامی در عراق نشان ندادند. چرا؟ چون این چوب دوسر طلائی بود که گروه های مختلف اپوزیسیون برانداز تلاش می کنند خود را به یک “سر” آن نزدیک کنند تا شاید علاجی بر دردهای دیرینه خود بیابند. البته سایت صدای آلمان (دویچه وله فارسی) جزو محدود سایت هایی بود که گزارشی را که رژیم و اپوزیسیون را در تجاهل آن متحد کرد، منعکس نمود. این نوشتار کوتاه تجزیه و تحلیلی است نقدگونه و موجز در مورد این همسوئی نامیمون که تبعات ناگفته و نانوشته آن برای آینده کشورمان از اهمیت بسزائی برخوردار است. قبل از انتشار نتیجه تحقیقات سازمان عفو بینالملل از وضعیت عراق، گزارشات فراوانی در مورد نقض حقوق بشر و فساد و تباهی گسترده در افغانستان توسط نیروهای ناتو و دولت افغانستان منتشر شده بود، که بسیار شبیه گزارش اخیر سازمان عفو بینالملل در مورد عراق می باشند، و تصویری نامطلوب از ماحصل مستقیم و پی آمد های غیر مستقیم حمله آمریکا به عراق و افغانستان و پروسه های ناکام چلبی سازی و کرزای سازی ارائه می دهند. امروز در افغانستان کار به جایی رسیده است که حتی احمد کرزائی رئیس جمهور افغانستان نیروهای ناتو و آمریکا را به تبانی با طالبان متهم می کند.
اما از آنجایی که برخی از نیروهای اپوزیسیون برونمرزی در پی ایجاد ائتلاف و اتحاد و ارائه “جمع” خود برای ایجاد آلترناتیو به آمریکا و متحدانش هستند، نقد عملکرد آمریکا در عراق و افغانستان و ماحصل نهایی چلبی سازی و کرزایی سازیی آمریکایی باید آویزه گوش اپوزیسیون دمکرات و آزادیخواه و مستقل بشود. زیرا بر طبق گزارش سازمان عفو بینالملل، شواهد مستدل برای ایجاد دمکراسی و استقرار حقوق بشر با همیاری آمریکا و متحدانش در مجاورت ما مایه فخر و مباهات نیست. اجازه بدهید برای تفهیم مطلب بخش هایی از گزارش عفو بین الملل را به نقل از سایت دویچه له بدون کم و کسر و بصورت دقیق منعکس کنم:
بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل نیروهای دولتی عراق و هم خارجی به سادگی قوانین را زیرپا میگذارند، از دادگاههای عادلانه برای بررسی موارد اتهام متهمین در عراق خبری نیست و انواع و اقسام شکنجه در زندانهای عراق در قبال هرکس که با دلیل و بیدلیل به زندان افتاده باشد، اعمال میشود. نقض حقوق شهروندان عراق به بهانه «مبارزه با تروریسم» صورت میگیرد و هر شکنجهای را توجیه میکند: شوک الکتریکی، بیخوابی، بیغذایی و بیآبی، تجاوز یا تهدید به تجاوز به زندانی یا عضوی از خانواده او. بسیاری از بازداشتشدگان در دادگاههایی محاکمه میشوند که کمترین کورسویی از عدالت و قانون در آنها دیده نمیشود. گزارش میگوید که این موارد در عراق بعد از صدام حسین، چیزی استثنایی به شمار نمیرود. به گزارش عفو بینالملل حکومت عراق و نیروهای آمریکایی و بریتانیایی، هرسه در برقراری سیستمی مبتنی بر حمایت از حقوق شهروندان و رعایت قوانین مدنی شکست خوردهاند. نیروهایی که به عراق حمله کردند تا آن را از “چنگ دیکتاتوری صدام حسین آزاد کنند”، دستاوردی جز ادامه همان مسیر برای مردم به ارمغان نیاوردهاند. اما وحشتناک تر از آن وضعیت حدود ۱۱ هزار نفر زن در زندان های عراق می باشد. گزارش از زنانی که به وحشیانهترین شکل شکنجه شدهاند می گوید. از کتک تا شوک الکتریکی بر نقاط حساس بدن و از آزار جنسی تا تجاوز. سازمان عفوبین الملل همچنین از مواردی گزارش کرده که نیروهای امنیتی دختران، همسران و مادرانی را بازداشت کردهاند تا فرد دیگری از خانواده را که تحت تعقیب است به دام اندازند.
علیرغم محکومیت عملکرد آمریکا و بریتانیا ، از آنجایی که این گزارش نیروهای دولت عراق را نیز به نقض گسترده حقوق بشر متهم کرده بود، رسانه های جمهوری اسلامی که حکومت عراق را هم پیمان خود می دانند، به آن نپرداختند. وانگهی نپرداختن به این گزارش و نادیده گرفتن آن توسط رسانه هایی که با امکانات دولتی بریتانیا و آمریکا اداره می شوند، قابل درک است. زیرا این گزارش دول بریتانیا و آمریکا را به نقض حقوق شهروندان عراقی و برقراری سیستم بیعدالتی در عراق متهم می کند. اگر نتیجه تحقیقات سازمان عفو بینالملل را در کنار گزارشات متعدد نهادهای بین المللی در مورد افغانستان و اوضاع و احوال نابسامان این دو کشور قرار بدهیم، تصویر ناخوشایندی از مداخله آمریکا و بریتانیا در پروسه دمکراتیزه کردن منطقه به دست خواهد آمد که باید هشدار دهنده باشد. در سوریه هم شاهد بودیم که چگونه آمریکا اصرار بر برکناری رئیس سکولار شورای انتقالی سوریه و جایگزینی آن با امام جمعه (سابق) یکی از مساجد دمشق داشت، که در این راستا موفق شد.
بعقیده من سال آینده شمسی برای کشور ما سالی حساس و احتمالا ً پر تنش خواهد بود. همانگونه که سفر قریب الوقوع اوباما به اسرائیل و محور اصلی آن در مورد ضرورت حمله به تاسیسات نظامی و هسته ای کشور خبرساز خواهد بود. هشدار اخیر باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در مورد فرصت زمانی یک ساله به ایران نیز قابل تامل می باشد. به همین دلیل وظیفه اپوزیسیون دمکرات و مستقل و آزادیخواه بسیار خطیر می باشد. بنده سه سال و نیم پیش در مقاله ای مستند بنام ” تحریم؟ آری، یا نه؟ وظیفه مـــا چیست؟” در مورد سترونی تحریم ها از منظر شواهد معتبر تاریخی و مستندات مکتوب علمی و استفاده ابزاری از آنها برای مستعد نمودن زمینه حمله نظامی به تفصیل نوشتم و توضیح دادم که چگونه در منظر افکار عمومی و دیپلماسی بین المللی دو مرحله مذاکره و فشار (تحریمات) بصورت پیش زمینه برای مرحله نهایی (حمله) عمل می کنند. و به دور از احساسات و شور سیاسی و یا موضع گیری “اپوزیسیونی” توضیح داده بودم که بر طبق شواهد و مستندات تاریخی تحریم ها منجر به تغییر رفتار رژیم نخواهد شد ـ که نشد!. اکنون نیز باید هشدار بدهم که همسو شدن بخش هایی از اپوزیسیون (از هر دو جناح صادق و فرصت طلب) با سیاست های آمریکا و بریتانیا، تاسیس تلویزیون و برپایی کنفرانس های آنچنانی و سکوت ضمنی در مقابل خطر فراگیر حمله احتمالی و ویرانگر آمریکا و متحدانش از جمله اسرائیل به تاسیسات اتمی و نظامی ایران، نه تنها باعث تغییر رژیم و یا حتی تغییر رفتار رژیم نخواهد شد، بلکه مبارزه دمکراتیک و مردمی ملت ایران برای نفی استبداد را دچار خدشه ای طولانی خواهد نمود، و سرنوشتی سیاه تر از امروز برای ملت ایران رقم خواهد خورد.
در پایان جوابی را که سالها پیش در مصاحبه ای با مدیر مسئول سایت ترکمن صحرا در مورد نقش و وظایف اپوزیسیون برونمرزی بخصوص در رابطه با تهدیدات خارجی داده بودم، در اینجا تکرار می کنم: “آنکس که نیاموخت از روزگار، هیچ نیاموزد ز هیچ آموزگار . سازمان ها و رهبران سیاسی حتی آنهایی که از جورج بوش درخواست کرده بودند تا یاری دهنده جدی مردم جان به لب رسیده ایران برای برقراری حکومتی دمکراتیک باشند، باید به این حقیقت تلخ پی برده باشند که دمکراسی را نمی توان با حمله نظامی و لشکرکشی برای یک ملت به ارمغان آورد. وظیفه و نقش اصلی سازمان های مستقل سیاسی آگاهی دادن به مردم و حمایت و انعکاس خواسته های دمکراتیک و آزادیخواهانه مردم در چارچوب “جنبش سبز” و توسعه و تعمیق مفاهیم حقوق بشر، دمکراسی، مساوات، نفی تبعیض و نابرابری، سکولاریسم و مخالفت با هرگونه دخالت بیگانه باید باشد. چون تهاجم و دخالت بیگانه در راستای حفظ و استمرار حیات رژیم جمهوری اسلامی خواهد بود ـ مخصوصاً جنگ مستقیم با به اصطلاح “شیطان بزرگ” و اسرائیل” ـ که خود “نعمتی الهی” خواهد بود. و اینگونه است که بخش هایی از اپوزیسیون با تحلیل های نادرست و شاید فرصت طلبانه در مورد غم و اندوه جانکاه همسایه سکوت اختیار می کند، غافل از آنکه شاید روزی این شتر افسارگسیخته در خانه ما نیز بخوابد.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
شنبه 26 اسفند 1391