back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هاارزیابی ضعف های ایران در مقابل سیاست ترامپ از دید بنی صدر

ارزیابی ضعف های ایران در مقابل سیاست ترامپ از دید بنی صدر

Banisadr-Khoda-1عصر جدید: آقای ترامپ به تشکیل اعضای دولت خود مشغول است. نظر شما را در باره تحریمها ی جدید و سیاست ترامپ می خواهیم.

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر: هنوز آقای ترامپ کار خود راشروع نکرده، مجلس نماینگان امریکا با اتفاق منهای یک رای تحریمها را بمدت 10 سال تمدید کرد و دیروز هم فروش هواپیمای مسافربری به ایران را تحریم کرد. خود آقای ترامپ هم یک سری انتصابات انجام داده است که دو تا از آنها گویایی بسیار دارد. یکی مشاور امنیتی آقای ترامپ نظامی است و خود را ضد اسلام معرفی میکند، دیگری رئیس سی- آی-ا است که خود را ضد ایران توصیف میکند. بنابر این حکومت آقای ترامپ در حال خود نمائی است در آنچه که مربوط به وطن ماست. مبنای این سیاست چیست؟ چرا این نامزدی که حال رئیس جمهور شده است، تقدم در همه کار را با یقه گیری از ایران شروع میکند؟! هنوز نیامده است، اول کشوری را که هدف قرار داده است، ایران است! در همین کشور فرانسه دیشب بین نامزدهای راست فرانسه بحث بود. اینجا هم سیاست رژیم ایران در منطقه، سیاستی زیان بخش توصیف میشد. به این ترتیب رژیم کنونی ولایت مطلقه فقیه، زمینه ای در افکار عمومی غرب دارد و نیز یک زمینه ای در افکار عمومی دنیای اسلام سنی، بخصوص همسایه های عرب ایران، دارد که نتنها در سطح دولت ها؛ حتی در سطح جامعه ها هم، رژیم حاکم بر ایران، ایران را به حال انزوا در آورده است. این کار یکی از پایه های مقاومت ملی در مقابل فشار از بیرون، از گروگانگیری بدین سو، شکسته اند و نگذاشته اند که این پایه دوباره ترمیم بشود. ایران در انقلاب آن زمینه مساعد را در افکار عمومی جهان پیدا کرده بود و ملت ها با ایران موافق بودند، حال دیگر با ایران نیستند. قبلا نیز این سنجش های افکار که انجام میشد، ایران و در مواردی اسرائیل، در دید مردم دنیا کشورهای مخل صلح در سطح جهان تلقی می شد.

 حال آقای روحانی میگوید: قرارداد وین را که ایشان با حکومت اوباما انجام داده است را اگر انجام نداده بود، با ریاست جمهوری آقای ترامپ ببینید ایران در چه وضعی بود! و مدعی است که ایران را از انزوا بیرون آورده است. چون کشورهایی مثل چین و روس و بخشی از کشورهای در آسیا با ایران در موافقت هستند و اروپا نیز میگوید که قرارداد وین را امریکا باید اجراء کند و چون قرار داد بین المللی است، امریکا به تنهایی نمیتواند نقض کند، پس این یک موفقیت است!! عرض کنم به خدمت شما که بابت این موفقیت، بهای سنگینی پرداخته است که یکصد و پنج تعهد است. یک مورد آن، آب سنگین است، آژانس 2 بار بابت آب سنگین اخطار کرده است که از میزان مقرر بیشتر شده است. یعنی تعهداتی رژیم ایران سپرده است که میتواند وسیله دست حکومت ترامپ بشود، برای اینکه تحریم ها برگردند و وضعیت به قبل از قرار داد وین بازگردد. یکی دیگر از این آقایون که دور و بر این آقاس ترامپ هستند و قبلا هم نماینده آمریکا  در حکومت بوش در سازمان ملل بود، به تازگی فرموده اند که راه حل ایران فقط تغییر رژیم است. اما این تنها پایه نیست که ویران شده است. یعنی مقبولیت جهانی به مغضوبیت جهانی تبدیل شده است. آن کشورهای را هم که رژیم ایران می گوید با ایران خوبند، از ایران باج میگیرند. همان کشورها در وضع تحریم ها بر ضد ایران شرکت کردند. این داستان بستگی به میزان بد و بستان دارد. آقای ترامپ هم گفته است که با روس ها زد و بند خواهد کرد. حال اگر بر ضد ایران زد و بند کرد، چگونه میشود؟ در هر صورت یک وضعیت اطمینان بخش وجود ندارد. حال فرض کنیم که تمام اروپا و آسیا بگوید که آقای ترامپ وضعیت غیر مطمئن ایجاد کرده است و معلوم نیست سرنوشت اقتصاد و غیره در دست یک دیوانه چگونه خواهد شد! خوب آقای اوباما به اروپا سفر کرده تا به اروپائیان اطمینان خاطر بدهد. بلاخره امریکا سیاست دارد: یک آدم به تنهایی نخواهد توانست این سیاست را زیر و رو کند! از طرفی میبینیم که نخست وزیر ژاپن، دوان دوان به دیدار ترامپ رفته است، چین گفته است که حاضریم به تعامل با ترامپ داشته باشیم. وقتی کشورهای در این سطح از توانائی اقتصادی، نگران هستند، ما نمیتوانیم بگوییم که وضعیت برای ما اطمینان بخش است!! آقای خامنه ای درست فرمایش کردند: نه شادی دارد و نه گریه. عرض کنم به شما باید به ایشان گفت: آقای خامنه ای، این شما نیستید که بها برای این داستان بپردازی، شما احتیاج به فشار از بیرون داری، برای سلطه بر درون. اگر بنا بود شما هم بهایی بپردازی، آنوقت میدیدیم چه میفرمایید!

 اما غیر از این حالت عدم قبول، مغضوبیت در مواردی و عدم قبول در مواردی و این که رژیم ایران باج گذار است در یک موارد، اینها تنها ضعف ایران در مقابل آقای ترامپ نیست و ضعف های دیگری هم دارد، از جمله: ضعف اقتصاد. شهر نیویورک به تنهای اقتصادی برابر با کل روسیه دارد. حال ببینید که اقتصاد ایران در چه شان و منزلتی در اقتصاد جهان دارد! تازه این اقتصاد، یک اقتصاد مصرف محور و رانت محور است. در نتیجه اقتصادی است که وابسته به بودجه دولت است که خود به اقتصاد مسلط خارجی وابسته است، چون باید نفت را به آن اقتصادهای خارجی بفروشد، کالا و خدمات را وارد کند. بابت کسر بودجه هم که اسکناس چاپ می کند و خرج می کند که نتیجه اش افزایش نرخ نقدینه شده است. این اقتصاد ایران است که بسیار آسیب پذیر است. بودجه دولت آسیب پذیر است به خاطر اینک وابسته است و به همین جهت است که تحریم ها این رژیم را وادار کرد که برود به پای تسلیم و به قول آقای خامنه ای نرمش قهرمانانه و قرار داد وین را امضا کند و 105 تعهد را بر عهده بگیرد. آن اقتصادی که جامعه دارد و به اقتصاد دولتی وابسته است، گرفتار بیکاری مزمن و شدید  گرفتار تورم و گرفتار گریز سرمایه ها است. ببینید اولین اثر این وضعیت خصومت آمیز، فرار نیروهای محرکه، سرمایه و استعداد است. چون اطمینان نیست،سرمایه به کجا بیاید؟ به کشوری که اطمینان نیست آقای ترامپ با او چه خواهد کرد. در این سایت های رژیم دیدم، از قول مجله فوربس نوشته اند، ایران دارد می شود ابر قدرت نفتی! اینها با این کلمات بسیار خوشند، دستشان می اندازند و با این کلمات دلشان را خوش می کنند. حالا چرا ابر قدرت نفتی می شود؟ می گوید برای اینکه نفوذش در عراق، نفت جنوب ،عراق که چهار میلیون و چهل و پنج هزار بشکه نفت تولید می کند که بخشی است مصرف داخلی است و ایران سه و نیم میلیون بشکه، اینها را در این سایت نوشته بود، عربستان هم ده میلیون و چهارصد هزار بشکه تولید دارد و بنا بر این، ایران دارد هموزن عربستان  می شود. می گویند همان عراق که مناطق مشاع (مشترک) نفتی با ایران دارد از آنجا استخراج می کند و دیناری هم به ایران نمی دهد. زبان فریب همین است. خیال نکنیذ آقای ترامپ زبان عجیب غریبی بکار برده است، همین زبان است. آقا دارد در سوریه و عراق و یمن می جنگد، در فلسطین مرتب پول و اسلحه و شهروند ایرانی قربانی میدهد و می گوید شده ایم ابر قدرت منطقه و حالا هم شده ایم ابر قدرت نفتی. در واقع، واقعیت را با مجاز می پوشاند، با دروغ. واقعیت این است که ایران، ضعیف تر از اینکه هست ممکن نیست تصور شود. این هم ضعف اقتصادی.

 حالا بیائیم به اصطلاح ضعف نظامی را ببینیم. خوب این فرماندهان پاسدار که مرتب تهدید می کنند، امریکا را تهدید می کنند ،دولت سعودی را تهدید می کنند، اسرائیل را تهدید می کنند. حالا  یک وقت این آقای ظریف گفت با چند تا بمب کلک کار ایران کنده است که خیلی بهش توپیدند که چرا این حرف را زده ای. من نمی گویم می روم روی خط اینکه تجهیزات نظامی سپاه پاسداران و ارتش ایران چه مقدار است و مال کشورهای منطقه چه مقدار است، در دور تا درو ایران قوای پایگاه های اطلاعاتی امریکا و اسرائیل و اینکه ایران در محاصره است نه من اصلا می روم روی بحث انسان. خودم در مرحله اول جنگ ایران و عراق فرماندهی کرده ام و میدانم انسان است که اگر آن عرق وطنیش جنبید، جانانه از وطن دفاع می کند . اما اگر نه، شما شدی یک سازمان سیاسی مسلح که اقتصاد را هم در دست داری و فربه شده ای، خوب شما بکار جنگ نمی آئی.  به عنوان نیروی نظامی یک ضعف بزرگی هستید، انگیزه می خواهد، آن انگیزه شما کدام است؟ یک نیروی نظامی برای اینکه انگیزه داشته باشد باید خود را متعلق به یک ملتی بداند و خود را سرفراز و مفتخر بداند که متعلق به آن ملت است و تحت فرمان آن ملت است . یک گروهی که مدعیند پاسدار انقلابی است که آن ملت، بدون اسلحه، با گل  انجام داده و گل را بر گلوله پیروز کرده است و حالا این آقا آمده و با اسلحه میخواهد آن انقلاب را حفظ کند و از ابتدا هم در مقابل همین ملت قرار گرفته است. در خرداد شصت کودتا کرده،جنگ را به مدت هشت سال ادامه داده و یکی از دلایل این بوده که بشود قوای نظامی اول کشور، یک ملتی را به روز سیاه نشانده است و حالا هم بخش بزرگ و اساسی اقتصاد را تصرف کرده است . این حمایت مردمی ندارد، بنابر این، ارزش نظامی ندارد، بر اینها شما عامل ضعف بعدی را اضافه کنید،اینکه،ما دولتی بریده از ملت داریم. یک  ولایت مطلقه فقیهی است که ملت نمیخواهد. در نتیجه در رابطه با فشار از بیرون، دولتی آسیب پذیر است، ملت، حامی آن نیست. نگاه کنید به وقتی که عراق به ایران حمله کرد، دولت آن زمان از حمایت کامل مردم بر خوردار بود، با یک ارتش متلاشی در مقابل مهاجمی که با چندین لشگر مجهز به ایران حمله کرده بود ایستاد . آن ارتش تجدید سازمان کرد و با یک عراق تحت پشیبانی کشور های منطقه بعلاوه ایالات متحده امریکا، بعلاوه اروپا مقابله کرد . در خرداد شصت هم، اگر پیشنهاد صلح قبول شده بود ایران پیروز جنگ بود و غرامت هم گرفته بود. حالا آنها خیانت کردند و این پیروزی را از مردم ایران ربودند و سرانجام ،جام زهر شکست را هم سر کشیدند. اواخر، دیگر آن حمایت مردمی نبود، در نتیجه ناچار شدند جام زهر را سر بکشند . یکی از همین ملاتاریا توی اهواز بر منبر رفت و گفت ملت به دولت خیانت کرد! چون حاضر نشده است از ادامه جنگ حمایت کند . این هم از آن فرمایشات جدید در تاریخ بشر است، دولتی که باید متعلق به ملت باشد سوار ملت است و می گوید من که خواستم هشت سال جنگ را ادامه بدهم تو ملت چرا حمایت نکردی و جوانانت را در اختیار من نگذاشتی تا در آنجا به کشتارگاه بفرستم . حالا، آقای خامنه ای شما از آن زمان محبوب تر شده اید؟ شما که در مغضوبیت اول هستید. این هم ضعف نیروی نظامی که در واقع ضعف مضاعف است. چرا؟ به لحاظ اینکه یک بحران اتمی ساخته که خود الان هم وسیله فشار است. عرض کنم به شما ، بابت اینکه سپاه قدس دارد و این سپاه قدس در کشور های منطقه مداخلات نظامی دارد هم، وسیله فشار است و بابت اینکه در منطق که آن کمر بندی که قرار بود بشود کمر بند سبز شده است کمر بند مرگ و ویرانی هم او را یکی از عوامل میدانند ،پس مغضوبیت دارد، این است که تحمل فشار از بیرون را ندارد مگر در حدی که سرکوب درونی را توجیه کند و مردم را از ترس بی حرکت بکند. از آن به آن طرف دیگر فلج است . حالا بیائیم  ببینیم که یکی دیگر از پایه های مقاومت را این رژیم ولایت مطلقه چگونه از بین برده است و آن هم به اصطلاح بنیادی دینی بوده که از دولت بیرون بود،حساب و کتاب علیهده داشت،خرجش را مردم میدادند و یکی از کار کردهایش این بود که هر وقت استقلال ایران به خطر می افتاد،این برای بسیج مردم به دفاع وارد عمل می شد.  

این وارد عمل میشد برای بسیج مردم به دفاع، خوب حالا همین رژیم آنرا به حال و روزی در آورده است که الآن دارد، فاقد اعتبار و محروم از آن کار کرد، برای اینکه خود این آقای مطلقه است که استغلال ایران را نابود کرده است. استقلال معنایش این است که ما از فشار بیرونی رها باشیم، سیاست موازنه عدمی یعنی این ، که ما در درون توانمند بشویم و با بیرون در روابط قوا خودرا قرار ندهیم که فشار در مرزهای ما صفر باشد، این میشود استقلال. خوب او همه را از بین برده است. هر تغیری در هر جای دنیا ما باید بنشینیم عزا بگیریم که این اثرش بر ایران چه خواهد بود. اصلا چنین چیزی شده است؟ ایران بعد از انقلاب  بهترین فرصتها را از لحاظ بیرون بدست آورد. برای اینکه از پایان صفویه تا انقلاب، ایران تحت فشار بین دو سنگ آسیاب بود. روسها در شمال، انگیسی ها و آمریکایی ها در جنوب. با این انقلاب رها شد از میان این دو سنگ، میتوانست راه رشد را در پیش بگیرد، اگر پیش گرفته بود که یک کشور نیرومند و توانمند میشد، مردم منطقه و دنیا هم غیر از این بود. الآن اینطور نیست، آن فرصت از دست رفته است و ایران باج گذار یکطرف است و با طرف دیگر هم همین است دیگر مرتب تحریم و… ایران گرفتار شش جنگ دائمی است، یعنی از گروگانگیری گرفتار این شش جنگ است. جنگ نظامی، جنگ اقتصادی قبلا هم اینرا توضیح داده بودم، جنگ مذهبی، جنگ تبلیغاتی، جنگ سیاسی و جنگ دیپلماتیک. دائمی. یک کشور گرفتار جنگ دائمی چگونه میتواند رشد اقتصادی بکند؟ تازه آن طرف مقابل میگوید بیخود آقای اوباما گلوگاه ایران را نفشرد که جان از تن بدر برود، حالا من این کار را میکنم، آقای ترامپ حرفش این است. حال آنکه دروغ میگوید، نه اینکه آقای اوباما ارفاقی انجام داده است، 105  تعهد از ایران گرفته است. ولی او میگوید نه، فشارهای اقتصادی را باید وارد کرد، وارد کرد، وارد کرد تا… از اینجا به بعد است که خطر ناک است، یعنی خطر ملموس میشود. به چه معنا؟ به این معنا که- دفعه پیش هم اینرا توضیح دادم- اگر همین انتصابات با آن مواضعی که گرفته است اگر به عمل در بیاید، پس باید در منطقه ما منتظر مثلث ریاض، تلاویو، واشینگتن باشیم. ضد کی؟ ضد ایران. کی بهایش را میپردازد؟ مردم ایران. اگر ما در این شش نوع جنگ نبودیم، چنین مثلثی هم تشکیل نمیشد، یعنی ما ترسی نداشتیم که چنین مثلثی تشکیل بشود. و بالاخره آخرین هم بگویم که این مجموعه کامل بشود و هموطنان ما ببینند چرا ما از درون ضعیف شدیم، البته فکر راهنما هم هست، آن را هم قبلا توضیح داده اما در یک فرصت دیگری باز میگردیم به اهمیت اندیشه راهنما، اما فعلا اینرا بگوییم.

اینکه مقامی را نصب میکند که او خود را ضد اسلام میخواند یعنی چه؟ کی عامل این وضعیت است؟ کی شروع کننده است؟ مردم ایرانند؟ نه، مردم ایران در انقلاب گل را بر گلوله پیروز کردند. اسلام را به مثابه بیان استقلال و آزادی به بشریت پیشنهاد کردند. از آن اسلام کسی نه هراس داشت نه با آن ستیز داشت. از زمانی که آقای خمینی به ستایش از خشونت شروع کرد گفت کینه ها بپرورید و خشونت را رویه کرد، از گروگانگیری شروع شد ادامه یافت به جنگ هشت ساله و… یواش یواش آن منع در ذهنها شکست و گرایش به خشونت همگانی شد. غرب مسلط از این فرصت استفاده کرد. آمده خود داعش را میسازد، از این زمینه مساعد استفاده کرده است. القاعده میسازد، داعش میسازد و از آنها استفاده و بعد هم وسیله کار میکند. اسلام مساوی میشود با خشونت و اسلام ستیزی مشروع میشود. این گرایش تنها در آمریکا نیست در اروپا هم دارد گسترش پیدا میکند. مردمی که مردم کشور ما باشند و مردم کشورهای مسلمان باشند، دو راهکار دارند یک راهکار این است که بیایند بگویند جنگ صلیبی- چون آقای بوش هم که گفت جنگ صلیبی- جنگ صلیبی جنگ است دیگر، او ضد اسلام تبلیغ میکند من هم ضد غرب تبلیغ میکنم، جنگ و گلاویز. خوب، همین وضعیت است که هست و ادامه پیدا میکند، به کجا می انجامد ؟ کی بهایش را میپردازد؟ کی ویران میشود؟ کی از بین میرود؟ ما.

راهکار دوم این است که بیاییم بگوییم نه، اسلام به مثابه اندیشه راهنما بیان حقوق است، در بر گیرنده حقوق است، دین محبت است، در بر گیرنده قواعد خشونت زدایی است، صلح را حقی از حقوق انسان میشناسد و خود به این حقوق عمل کنیم، اینهم یک راهکار است. حالا اینکه ما بیاییم خودمان هم بشویم اسلام ستیز آیا اینهم راهکار است؟ ببینید چیزی را شما عوض نمیکنید. به عکس، آنچه را که غرب سیاست خود توجیه میکنید در کشور ما و در منطقه ما، یعنی خشونت را توجیه میکنید، سرکوب را توجیه میکنید، توجیه میکنید ویرانی را که این غرب بر کشورهای ما حاکم کرده است. خودشان هم که دارند میگویند اسلام چیز مزخرفی است و همه اش خشونت است و همه اش بد است و همه اش فلان. وقتی شما آن اسلام به مثابه بیان استقلال و آزادی را برداشتی چه جایش میماند؟ خلا. خلا را چه پر میکند؟ تمام اشکال مختلف زورمداری، از ضدیت با نژاد، ضدیت با دین دینی که آنها با آن دشمنی دارند، ضدیت با رنگ سیاه و سفید و…هم اکنون در آمریکا ببینید که- همین امروز در روزنامه لوموند دیدم- میگوید منعشان ریخته است، دیگر حالا راحت میگویند نژاد برتریم و نژادستایی میکنند و سیاه ها را اذیت میکنند و مسلمان ها را اذیت میکنند، جایش را به این میدهد، چیز دیگری نیست برای اینکه جایش را بگیرد، نمیتواند هم بگیرد برای اینکه آنکه غلط است باید نقد کرد، صحیح کرد. بنا بر این راهکاری که پیش پای ما هست این است که نیرومند بشویم. همین. نیرومند شدن هم به این است که حقوقمند بشویم، و یک اقتصاد تولید محور پیدا کنیم، به اینکه دولت حقوق مدار پیدا کنیم، به اینکه مبشر صلح و دوستی در منطقه و جهان باشیم، اول در وطن خودمان بعد در جهان.

این راهکاری است که خط استقلال و آزادی به ایران، به مردم منطقه و به جهان امروز پیشنهاد میکند. در برابر آن گرایش تهاجمی ضد مدار، راهکاری بهتر از این نمیتوان یافت.

شاد و پیروز باشید

مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید