back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هاسیاست خارجی نظام ولایت مطلقه بعد از انتخابات از دید بنی...

سیاست خارجی نظام ولایت مطلقه بعد از انتخابات از دید بنی صدر

Banisadr-Enhetat Usa-1عصر جدید: نظر شما در باره سیاست خارجی رژیم بعد از انتخابات ریاست جمهوری چیست؟

 برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 بنی صدر: در روزهای انتخابات ترامپ به عربستان رفت و خطاب به کشورهای مسلمان گفت که ایران باید منروزی شود و موضوع دشمنی کشورهای مسلمان گردد. نه غرب، نه امریکا؛ نه اسرائیل، بد نیستند و مزاحم مردم مسلمان نیستند. انگار نه القاعده را یوحود آورده اند و نه به داعش را کمک کرده اند! امر مهمی که در سفر آقای ترامپ به عربستان و بعد هم به اسرائیل روی داد این است که آن اتحاد شومی را که اوباما حاضر نشده بود  منطقه را به آن بسپارد, آقای ترامپ قبول کرده و حامی اش اشت. حالا آقای ترامپ آن قراردادهای فروش اسلحه را بست و اتحاد سعودیها بعلاوه شیخهای متحد سعودیها در خلیج فارس و اسرائیل را به رسمیت شناخت و گفت که آمریکا حامی این اتحاد است.  من چند نوبت از خطر این اتحاد در همین رادیو شما صحبت کردم و توضیح دادم که اگر اوباما رفت این اتحاد میتواند واقعیت پیدا کند. حالا آقای ترامپ از کشورهای مسلمان خواسته که ایران را بحال انزوا در بیاورند و با ایران از در دشمنی و خصومت در آیند.

از اینطرف آقای روحانی گفته است که اگر ایشان برای دور دوم به ریاست جمهوری برگزیده بشود بقیه تحریمها را برمیدارد. اما همین دیروز کمیته سنای آمریکا تحریمهای جدیدی وضع کرد، یعنی فعلا در آغاز دور دوم ریاست جمهوری ایشان، آمریکا تحریمهای جدیدی را در حال وضع کردن است. در منطقه هم که ولیعهد سعودی گفت که جنگ را به درون ایران می برد.  آمریکا هم یک ستون نظامی را در سوریه بمباران کردند و گفتند که چون این ستون متعلق به ایران بوده اینکار را کردند و به این ترتیب حکومت آقای ترامپ در خصومت علنی با رژیم ایران است. در برابر این اتحاد کی قرار دارد؟ ایران تک و تنهاست و گرفتار 6 جنگ هم هست. سردبیر روزنامه لوموند نوشته که ایران و روسیه در برابر این اتحاد قرار دارند. بر فرض که واقعیت داشته باشد اما همکاری ایران و روسیه نه تنها سودمند نیست زیانمند هم هست زیرا مانند بحران سوریه ایران باید جنگ را یکند  و نیرو بفرست اما روسیه در  سطح بین المللی مذاکرات را می کند.

یعنی قوا را ایران میدهد و زد و بندها را در مقیاس جهانی روسیه انجام میدهند. نه تنها روسیه برای ایران سودمند نیست، بلکه ضرر هم دارد. یک کشوری باید بر دو پایه استقلال و آزادی روابط خود را با کشورهای بیگانه تنظیم بکند. حال اگر قرارداد ترکمنچای را که آقای روحانی به امضای آن فخرمیفروشد، فرض کنیم که نبود، یعنی این رژیم به جای این قرار داد، از خیر این اتم میگذشت یعنی نه خود تکنولوژی اتمی بلکه از این ادعایی که دارد و میگوید ما میخواهیم سوخت برای نیروگاههای اتمی تهیه کنیم! از خیر این میگذشت، خود قرار داد بی محل میشد و بنا میشد که فرصت را مغتنم بشمارد آنهم نه برای تجدید روابط مسلط و زیر سلطه (که هم اکنون برقرار است) بلکه جانشین کند این روابط را با همه دنیا با رابطه عادی برپایه استقلال و آزادی. در چنین وضعیتی ما الان تحت چنین شرایطی نبودیم و آن اتحاد هم چنین توجیهی نداشت. حال این نوار گفتگوهای آقای هاشمی رفسنجانی که شما انتشار دادید و من هم آنچه شما انتشار دادید دیدم، گویاست. ایشان میگوید : یک دوست سابق ما که نماینده مجلس اول و دوم هم بوده است از امریکا به ایران رفته است و به دیدار ایشان رفته است در این ملاقات به او گفته است که بنا بر این دارند که ایران را همان نوع تحریم کنند که در مورد عراق کرده اند! به این ترتیب که نفت در ازای غذا و دارو. به این ترتیب که درآمد حاصل از فروش نفت به حسابی تحت کنترل سازمان ملل متحد برود و از این محل ایران بتواند دارو و غذا وارد کند و نمایندگانی از سازمان ملل مدیریت و کنترل جیره بندی غذا و دارو را نیز بر عهده بگیرند. او می گوید چون این امر قابل تحمل نبوده است، آقای خامنه ای و نه آقای روحانی ناگزیر شده است با واسطه گری حکومت عمان با نمایندگان اوباما وارد گفتگو بشوند و مسئله اتم را حل کنند.    

این اطلاع می گوید بر خلاف آنچه که آقای خامنه ای مدعی بود که گویا آقای صالحی و نمیدانم کی رفته اند پیش او و به ایشان گفته اند ما یک گفتگو هایی بکنیم و او هم گفته است اعتمادی به امریکا ندارم ولی مانع هم نمیشوم نه، این دروغ است و او دروغ می گوید. واقعیت همینی است که آقای هاشمی رفسنجانی می گوید. آقای خامنه ای کشور و مردم کشور را با بحران اتمی به لبه پرتگاه برده است. حالا دیده که دارد سقوط میشود و در این سقوط او هم سقوط خواهد کرد. دستپاچه به دنبال واسطه شده و به قول خودش نرمش قهرمانانه انجام داده است برای اینکه مسئله را حل کند. این آدم بی ظرفیت که برای اینکه معلوم نشود در چه شرایطی به نرمش قهرمانانه تن داده است دروغ می گوید، همان آدمی است که بعد، وقتی قرارداد وین که اسمش را گذاشتند برجام و در آن 105 تعهد به پای این ملت نوشتند امضا شد باز جرئت و جسارتش را نداشت بگوید من این را تصویب می کنم. یک قرار دادی است در تاریخ ایران بی مانند برای اینکه نه این آقا مسئولیت آن را قبول کرد و گفت با مجلس است، شورای نگهبانش هم که باید با قانون اساسی تطبیق بدهد از مسئولیت سر باز زد، مجلس هم با اینکه کمیسیون معین کرد و آن کمیسیون هم در حال تهیه گزارش بود ظرف بیست دقیقه اجازه داد اجرا شود، چیزی را تصویب و امضا نکرد فقط اجازه داد. آقای روحانی هم گفت ما چیزی امضا نکردیم که ببریم مجلس، پس او هم تعهد نکرد. این چه جور قرار دادی است که هیچکس مسئولیت آن را قبول نمی کند و  همه در آن رژیم میخواهند و دارند نانش را می خورند. حالا آن قرار داد و  تعهداتی که در آن است سر جایش است، یعنی آقای ترامپ لغوش نکرد و به عنوان وسیله تهدید نگهش داشت. در کنار آن، به اسم اتم و تروریسم و تجاوز به حقوق بشر تحریمها جدید وضع می کند. توی منطقه هم که این اتحاد را به وجود آورده است. حالا در برابر این، چه قرار می گیرد؟ حکومت آقای روحانی که اصول سیاست خارجیش را آقای رهبر معین می کند. انسجام لازم هم در این رژیم نیست. انتخابات 29 اردیبهشت را از این دید که نگاه کنیم، می بینیم که ضعف بزرگ رژیم را آشکارا بیان کرد. به چه معنا؟ به این معنا که، شما می بینید یک قاتل را نامزد ریاست جمهوری کرده اند، شانزده میلیون رای به نام او خوانده اند که اطلاع واصل از وزارت کشور حاکی است در وزارت کشور کمیسیونی با حضور نماینده آقای خامنه ای تشکیل بوده و نتیجه آن، این میشود تا هفت میلیون به آرای آقای رئیسی افزوده بشود.حالا شانزده میلیون خوانده اند. تازه حالا که شانزده میلیون خوانده اند آقای موحدی کرمانی می گوید این رای های آقای رئیسی حلال است،پس مال طرف مقابل حرام است .گفت اگر سه میلیون از رای های آقای روحانی کاسته  و به رای آقای رئیسی اضافه بشود، یعنی تقلب شده است. معنایش این است که دور دوم بشود. یعنی تقلب شده و سه میلیون  از آرای آقای رئیسی به نام آقای روحانی خوانده  شده است. حالا اطلاع جدید حاکی از این است که آقای جنتی از آقای خامنه ای خواسته است تا اجازه بدهد انتخابات را باطل کنند و او هم رضایت نداده است. خب، حالا، آقای رئیسی به روحانی تبریک نگفت هیچ، خط و نشان هم برایش کشید و گفت او از امام رضا سیلی خواهد خورد. معنای این چیست؟ معنایش این است، آن طرفی که تمام قوا را در اختیار دارد، حالا با تقلب یک آرایی را خوانده و گفته است من پایگاه اجتماعی محکمی هم دارم. این طرف هم آقای روحانی است که طرف مقابلش مدعی است سه ملیون رای قلابی برایش خوانده شده ،هیچ قوه ای هم در اختیار ندارد. این حاصل آن انتخابات است. خب، رژیمی با این موقعیت، حکومتی با این موقعیت، البته ضعیف است. حالا در روز اول وقتی آقای روحانی گفت  این یک هفته که گذاشتید مردم خوش باشند البته برای این گذاشتیم، مردم خوش باشند که بروند پای صندوق رای نیز همین ضعف را بیان کرد. این هم دین و ایمان این آقایان حاکم، وقتی که لازم بشود سرکوب کنند دین را می کنند وسیله، وقتی قرار است مردم را پای صندوقها بکشند “دین و ایمان” یادشان می رود. اینکه دین وسیله قدرت میشود نمونه بارزش همین انتخابات است. او التماس می کند بگذارید مردم این چهار سال آینده را هم این خوشی را داشته باشند! بگذارید، یعنی اینکه شما آقای رئیس جمهور هیچ توانایی ندارید و دارید با التماس از طرفی که همه قوا را در اختیار دارد می خواهید که بگذارند مردم این چهار سال آینده هم همین خوشی یک هفته قبل از انتخابات را داشته باشند. خب، ضعف های این حکومت یکی دوتا نیست، الآن در توی زندانها، زندانیان در وضعیت بسیار سختند، چند تن از آنها در اعتصاب غذا به سر می برند،از جمله آتنا دائمی ،اسماعیل عبدی، هنگامه شهیدی که استقامت آنها در شمار نادر استقامتها است و قابل ستایش. بر حق خودشان ایستاده اند. اما اینطرف چه؟ آقای روحانی در جریان این انتخابات، بگیر و ببندها جزء مسائل کشور نبود؟ چرا، یک دفعه گفت، که مردم آنهایی را که 38 سال کارشان اعدام و زندان بوده است نمیخواهند.

بطور مشخص یک انسانهای آزاده ای در این زندانها در کمال سختی، رفتار غیرانسانی با آنها میشود و آنها با استقامت تمام مقاومت میکنند. این یک ضعف داخلی که آقای روحانی خود اعتراف دارد. اعتراف هم نمیکرد فرقی نمیکرد برای اینکه همه میدانند، به قول خودش یکبار هم  گفته بود بازوی ایشان توانا نیست. شاید هم از جهتی دیگر، بازویش کم زورتر هم شده است بنا بر توضیحی که دادم.

درسطح داخلی ناتوان، در سطح خارجی ناتوان، و کشور در معرض تحدید، تحدید خیلی جدی. در برابر این تحدید آنطرف که قوا در اختیارش است چکار میکند؟ ناگهان می بینیم آقای سردار سپاه پاسدار امیرعلی حاجی‌زاده می آید میگوید سومین شهر زیرزمینی تولید موشک دزفول راه اندازی میشود. اگر فرض کنیم که این یک ارکستر بوده باشد، یکی از اینطرف ساز میزند یکی از آنطرف. یکی میگوید باید به راه تفاهم رفت، یکی میگوید به راه دشمنی باید رفت. رژیمی که نمیتواند در برابر منطقه و جهان یک صدا داشته باشد، یک همچین رژیمی قرار گرفته است در برابر تحدیدهای واقعی.

آقای خامنه ای! شما که بنابر صحبت های دوست پنجاه ساله ات تن دادی به نرمش قهرمانانه و آن قرارداد ننگین، حالا اگر وضعیت دیگری پیش آمد چه؟! این دفعه چیزی از ایران باقی مانده است که معامله کنی؟ یک سوالی است. شما مردم ایران نباید این سوال ها را طرح بکنید؟ یک کمی فکر بکنید در این زمینه ها. ببینید که واقعا کشور را در چه موقعیت داخلی و خارجی، این رژیم قرار داده است.

یک قلم فقر، که این یکی از موضوعات اصلی این انتخابات بود. پنج موضوع بود در انتخابات. در درجه اول که هر پنج موضوع را خط استقلال و آزادی طی چهل سال از انقلاب به اینطرف و قبل از انقلاب هم از کودتای 28 مرداد به این سو طرح کرده است. اقتصاد تولید محور و فقرزدایی، حقوق انسان، حقوق شهروندی، خط و ربط مصدقی، که استقلال و آزادی است. و دموکراسی که با ولایت مطلقه فقیه در تضاد قطعی است. اینها در قلمرو و حوضه مبارزات انتخاباتی، موضوع بحث شدند. همین کسانی که در مجلس اول به جرم همین موارد، این آقایان از جمله آقای روحانی رای به عزل رئیس جمهوری دادند، به لحاظ اینکه مدافع حقوق انسان بوده، مدافع حقوق شهروندی بوده، مدافع دموکراسی بوده، در خط استقلال و آزادی بوده. امروز شده اند موضوع های اصلی. این پیروزی کسانی است که در  خط و ربط استقلال و آزادی بر حق ایستاده اند و هیچ از آن مردم نمیخواهند. هیچ موقعیتی مطالبه نمیکنند. در پی هیچ موقعیتی نیستند. سخنشان هم واضح و روشن است. به آن مردم میگویند این رابطه را شما خانم و آقای ایرانی! شهروند ایرانی! این رابطه را با قدرت قطع کن و با حقوق خود برقرار کن و به این حقوقی که داری عمل کن آنها را بشناس و به آنها عمل کن. خواهید دید که روز و روزگار شما تغییر میکند. و در درون از فقر و اقتصاد مصرف محور رها میشوید. چشمان باز، گوشهای شنوا آنچه باید دید و آنچه باید شنید را ببینید و بشنوید و اختیار کشور را به کسانی که کشور را میبرند به لبه پرتگاه بعد هم تسلیم میشوند و به این تسلیم ننگین خود، عنوان نرمش قهرمانانه میدهند، اختیار کشور را به همچنین آدمهایی ندهید.

مجری برنامه: آقای بنی صدر اگر یک یا دو دقیقه فرصت دارید سوالی است از یک هم وطن دیگر: با توجه به پیش بینی های قبلی آقای بنی صدر، بعد از مرگ آقای خامنه ای با توجه به انتخاب مجدد آقای روحانی چه اتفاقاتی میتواند در ایران بیفتد؟

این سوالی است اساسی وبا یک و یا دو دقیقه نمیشود. جمعه آینده همین سوال را طرح کنید بحث میکنیم. حالا چون شما این سوال را طرح کردید به مناسبت میگویم که سال روز فتح خرمشهر هم بود. طی طرحی که شده بود اگر در خرداد 60 که قرار بود هیئت عدم تعهد جواب موافق صدام را بیاورد و اطلاع داده بود که موافقت از رژیم صدام گرفته شده است، کودتا انجام نمی گرفت، جنگ در خرداد 60 به پایان میرسید. ما 3 طرح نظامی هم تهیه کرده بودیم، که اینها میبایست ظرف چهار ماه انجام میگرفت که یکی از آنها جبهه خرمشهر بود و آزاد کردن آن شهر. خوب، خیلی دیرتر آن طرح اجرا شد. توی خاطرات آقای رفسنجانی است که میگوید آقای خمینی دائم می پرسید آن سه طرحی که آقای بنی صدر میگفت کجا هستند چرا اجرا نمیشوند؟ چرا اجرا نمیشوند برای اینکه شما کودتا کردید. و موقعیتی که بعد از کودتا بوجود آمد موقعیتی نبود که با آن کشت و کشتار و زد و خوردها و آن روحیه شکنی ها بشود آن طرح ها را اجرا کرد. خیلی دیر یکی از آنها که خرمشهر بود انجام گرفت. از آن زمان تا حالا بحث این است که اگر بعد از خرمشهر جنگ را تمام میکردیم چه میشد؟ چه کسانی میخواستند و چه کسانی نمیخواستند؟

به هر حال، اینها که این بحث ها را میکنند از یک امر مهم غافلند، و آن اینکه آلن کلارک وزیر دفاع در حکومت تاچر در دادگاه گفت جنگ در سود انگلستان و غرب بود، اسباب ایجاد و ادامه اش را فراهم کردیم. بنا بر این، عواملی آنها داشتند که توانستند به رغم اینکه بهترین موقع بود برای پایان دادن به جنگ، لااقل خرداد سال 60 که نگذاشتند. کودتا کردند. بعد از فتح خرمشهر بازهم نگذاشتند. و جنگ را ادامه دادند تا در شکست به پایان بردند و جام زهر را دادند دست آقای خمینی گفتند سربکش.

شاد و پیروز باشید

 

  برگرفته از مصاحبه با رادیو عصر جدید جمعه ۵ خرداد ۹۶

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید