مطلب زیر توسط یکی از ساکنین شهر چابهار بنام عقیل زاغی لنگرودی، نوشته شده است که در سایت های داخل کشور منتشر شده و با اندکی ویرایش بازنشر می شود. چون به نکته بسیار مهمی اشاره می کند؛ زیرا از چابهار تا چابهار فاصله زیادی وجود دارد که رئیس جمهور مثل بسیاری از مقامات ارشد دولتی که به چابهار سفر می کنند آن را ندید یا نخواست که ببیند:
جناب آقای روحانی خوش آمدید، چابهار را دیدید؟ زیبا بود؟ خوش گذشت؟ ولی حرف های برای گفتن است که شنیدنش برایتان خالی از لطف نیست. نگین شرق کشور؟ دروازه ملل! دریای اقیانوسی! هم عرض جغرافیایی با خلیج میامی امریکا! 8.5 میلیون تن ظرفیت بارگیری اسکله! امکان توسعه تا صدها میلیون تن دیگر! هوا عالی! زمین پاک! دریا بی انتها! سرزمین موج و مرجان و صدها صفت تو خالی دیگر!
و اما آدمها! آدمها کمی خسته ، ناتوان، رنجور، فقیر، غمگین مثل همان ها که در شمال و جنوب، شرق و غرب کشور دیدی. عذر خواهی ام را بپذیر جناب رئیس جمهور اگر کمی خاطرتان را می آزارم! کامتان همیشه شیرین اما کاممان تلخ… تلخ است شاید ندانی! شاید نگویند! شاید نبینی!آنجایی که شما اسکان یافتی و آن اسکله ای که افتتاح کردید چابهار نبود! آن تصاویر واسلایدهایی که از پیشرفت و توسعه نشانت دادند نشانی از شهر و مردمان نداشت! آن همه زرق و برق و آن همه دیدنی! مکران نبود! چابهار فاصله ای قریب با آن نمادهایی که دیدی داشت، کافی بود برنامه ریزان سفرتان با اندکی انصاف شما را فقط کمی به سوی شهرمان هدایت میکردند! شاید کمتر از چند صد متر … تا ببینید ! تا درک کنید ! تا درد بکشید!
می گویم شهرم چون سالها زندگی در اینجا برایم غیرت شهروندی ساخته است. کاش نیم نگاهی به شهرم میکردی ! کاش کپرها را در دل شهر میدیدی ! کاش مدارس کپر نشین شهرمان را می دیدی! کاش میدانستی بی آبی یعنی چه؟ کاش صورت آفتاب سوخته فرزندان معصوم این سرزمین و دستان پینه بسته مادران و پدران این دیار را هم نشانت میدادند. راستی میدانی کپر چیست؟ یا کپرنشین کیست؟ می دانی مدرسه کپری یعنی چی؟ تازه در همین شهر که اکثریت مردم آن یعنی ۶۵ درصد جمعیت حاشیه نشین هستند و در فقر مطلق زندگی می کنند، هزاران کودک حتی از مدرسه کپری هم محروم هستند و هرگز رنگ کتاب و مدرسه را ندیده اند.
میدانی فقر چیست؟ میدانی کمبود امکانات یعنی چه؟ دلمان پر درد است …میدانی درد یعنی چه؟ راستی چه عکس سلفی زیبایی با آن کشتی غول پیکر بنام الوان برای مصرف داخلی و بین المللی گرفته ای! کاش می آمدی و می بردمت زیباترین عکس سلفی دنیا را برایت میگرفتم! با کودک کپر نشین شهرمان! با مادر دلسوخته روستانشین! با صیاد محتاج به نان شب! با پدرماهیگیر شرمسار از فرزندان! با فقر! با بیماری و بی بیمارستانی، با سیه روزی و بدبختی! کاش می دانستی در این شهر دزدی و رانت خواری و فساد بیداد می کند. امروز در خبرها خواندم رای برائت برای ۸۳۹ متهم اقتصادی (بخوان رانت خوار و فاسد) سیستان و بلوچستان صادر شده است (۱). در حالیکه جوانان بلوچ برای نوشتن یک مطلب اعتراضی ساده سالها زندانی و شکنجه می شوند.
زبیاترین عکسهای سلفی دنیا را میتوانی اینجا در میان دهها هزار حاشیه نشین فقر و بینوا بگیری! میتوانی به یادگار بعدها! بگویی به دیاری رفتی که مردمانش نجیب بودند و فقیر .. مردمانش غم نان داشتند و مسولینش غم جان! مردمانش با سیلی صورتشان را سرخ کردند و مسولین سرخی گونه های تجمل را نشانت دادند! دلمان پردرد است، کاش می فهمیدی! کاش میدیدی! و اما کلام آخر:
گاهی لبخندهایت جلوی دوربین ها بد آزارم میدهد جناب رئیس جمهور!
یادداشت ازعقیل زاغی لنگرودی (مسئول روابط عمومی شرکت ملی پخش فراورده های نفتی منطقه چابهار)