درست بدنبال امضای برجام با ادامه و تشدید سیاست دخالت در کشورهای دیگر منطقه از سوی آقای خامنهای و با روی کار آمدن آقای ترامپ در امریکا از روح برجام چیزی باقی نماند. سخنان اخیر آقای عراقچی بیانگر تنگنایی که اکنون رژیم در آن قرار گرفته است. آقای عراقچی که برای نظارت بر آقای ظریف به تیم مذاکره کننده ایران اضافه شده بود مورد اعتماد شخص خامنهای است. آقای عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت امور خارجه هفته گذشته در اندیشکده انگلیسی «چتم هاوس» گفت:
“اگر امریکا همچنان جلوی تجارت آزاد ایران بایستد، ایران نمیتواند توافقی را که «هیچ نفعی» ندارد ادامه دهد”. آقای عراقچی اولا تصریح میکند که توافق هستهای تاکنون هیچ نفعی برای ایران نداشته است. این سخنان آقای عراقجی گفته ریس بانک مرکزی آقای سیف در سال گذشته در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ را یادآور کرد که تصریح کرده بود برجام تا کنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است. آقای عراقچی احتمال خروج ایران از این توافق یکطرفه در صورت استمرار سیاست فعلی آمریکا در نقض مکرر برجام را هم مطرح میکند. اما ایرادی که آقای عراقچی به امریکا میگیرد این است که در پاراگرافهای ۲۶ و ۲۸ و ۲۹ قرار داد آمده است که برجام باید در فضای سازنده صورت گیرد و امریکا اینکار را نکرده است. اما او اضافه میکند که آمریکا نقض فاحش برجام را نکرده است. و ایران اعتراضات خود را در موارد بالا به کمیسیون داده است. اما از سوی دیگر همین آقای عراقچی در دفاع در ماندن در برجام میگوید: “برجام از حمایت جهانی برخوردار شده است. همه اتفاق نظر دارند که برجام یک سند پایدار و معتبر بین المللی است که تمام طرفهای امضا کننده باید به مفاد آن پایبند باشند و آن را اجرا کنند. برجام قابل مذاکره نیست و هیچ تبصرهای در آن پذیرفته نمیشود. ” البته همه میدانند که ایران بهیچوجه نمیتواند علیه امریکا شکایت کند زیرا طبق برجام و مکانیسمهای گنجانده شده در آن تنها ایران است که باید به تعهدات خود بعمل کند. با توجه به گزارشهای مکرر سازمان بین المللی انرژی اتمی که آخرین آن دو روز پیش منتشر شده است ایران مو به مو به همه تعهدات خود تاکنون عمل کرده است. جالب است یاد آوری کنیم که ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ آن زمان که تیم آقای ظریف با سربلندی از برجام دفاع میکرد در یک نشست ویژهی بررسی برجام، آقای عباس عراقچی اعلام کرد “از برجام تمامقد دفاع میکنم و باید جشن بگیریم. “
با اینکه آقای عراقچی برای اولین بار إقرار میکند که برجام برای ایران دستاوردی نداشته است با توجه به اینکه اینکه خارج شدن از برجام به معنی از دست دادن کامل اروپائیان نیز هست و ایران را در شرایط بدتری از امروز قرار خواهد داد، سئوال اینجاست که آیا ایران نی تواند از برجام خارج شود؟
امریکای ترامپ تا به امروز موفق شده است که مانع همکاری بانکهای اروپایی و سرمایه گذاری در ایران یشود و در واقع همین موضوع است که باعث شده آقای عراقچی اعتراف کند که ایران سودی از برجام نبرده است. فشار از سوی امریکا تا حدی بالاست که حتی گروههای علمی و هنری هم رغبت رفتن به ایران را پیدا نمیکنند زیرا وجود ویزای ایران در پاسپورت برای آنها به هنگام سفر به امریکا دردسر ایجاد میکند. آقای ترامپ توانسته است حداکثر استفاده از امکاناتی که برجام به امریکا میدهد بهره برده و در راستای خواستههای متفقینش اسرائیل و عربستان نه تنها تحریمهای جدی امریکا برداشته نشده است بلکه تعداد انها افزون شده است و مهمتر اینکه موفق شده بر خلاف خواسته اروپاییها عملا اثر تحریمهای اروپایی نیز باقی بماند. اما اکنون ترامپ به این هم راضی نیست و تلاش میکند اروپاییها را راضی کند که با همکاری دیگری ایران را وارد مذاکرهای جدید کنند. دو مورد جدید یکی محدودیت برای موشکهای بالیستیک ایران و دیگری فشار برای خروج ایران از کشورهای منطقه است برای هر دو مد نظر هستند.
در اروپا رهبری به دست فرانسه است و این امر چند دلیل دارد اول اینکه انگلستان با خارج شدن از اروپا مشکلات خود را دارد، خانم مرکل آلمان هنوز حکومت خود را مستقر نکرده است در صورتیکه ماکرون در فرانسه با رای بالا انتخاب شده است و در مجلس هم رای بالایی دارد. از سوی دیگر او رابطه خوبی با کشورهای عربی بخصوص عربستان و با دولت اسرائیل دارد. اما او میخواهد از ضعف ترامپ و پوتین نیز استفاده کند و نقش خاصی برای فرانسه در سیاست جهانی قائل شود. پیشنهاد ماکرون که حتی حاضر به سفر به ایران میباشد این است که به خامنهای بگوید آماده است نقش میانجی را بین ایران و عربستان بازی کند اما شرط اینکار این است که ایران در سیاست موشکهای بالیستیک خود تجدید نظر جدی کند. اگر ایران حاضر شود این امتیاز را به او بدهد او حاضر خواهد بود عربستان را به مذاکره با ایران در مورد سوریه و یمن و لبنان وادارد. البته اینکه آیا آقای ماکرون قادر به اینکار باشد جای سئوال است. تردید اصلی از اینجا ناشی میشود که بازار ایران اهمیت بازار کشورهای عربی را ندارد و بتازگی فرانسه مبالغ عظیمی سلاح به عربستان فروخته و از سوی دیگر اسرائیل تنها به محدود شدن برنامه موشکهای بالیستک ایران راضی نمیشود زیرا مشکل اول خود را حضور نظامی حزب الله در لبنان میداند امری که با آن عربستان برای کاستن از نفوذ شیعهها همصداست. اخیرا ماکرون گفته است: “ایران شریک ما نیست. ما روابطی با ایران داریم که حول محور توافق هستهای شکل گرفته است. باید این توافق را با بحث و گفتگو درباره برنامه موشکی ایران تکمیل کنیم”.
بهرحال هر چه نتیجه رفتار امریکا و اروپا باشد ایران در شرایط سخت تری قرار میگیرد. بیرون رفتن امریکا از برجام جیزی را عوض نمیکند مگر قرار گرفتن ایران در موقعیت سخت تر زیرا نگرانی صاحبان صنایع اروپا در سرمایه گذاری در ایران بیشتر میشود. اروپاییها به امریکاییها هشدار میدهند که برای فشار بیشتر آوردن به ایران نیازی به خارج شدن از برجام نیست. بلکه باید با ایران دور جدیدی از مذاکرات را آغاز کرد. تاکنون دو دور مداکره بین امریکا و اروپا در مورد ایران انجام شده است که اولی در لندن و دیگری همین هفته در پاریس صورت گرفته است. این مذاکرات هنوز به جایی نرسیده است اما به نظر میرسد هر دو طرف در باره موضوع موشکهای بالیستیک ایران هم نظر هستند.
با تمام اختلافی که بین امریکا و اروپا وجود دارد با اینحال رژیم ایران در مقابل انتخابی دیگر است تسلیمی جدید و زانو زدن در قبال درخواستهای جدید غرب و یا تسلیم مردم شدن. ۳۰ سال اخیر نشان داده است که رژیم ایران انتخایش هرگز تسلیم به خواستههای مردم نبوده است. علائم اولیه تسلیم رژیم ایران حداقل در دو مورد نشان داده است:
۱ ـ عقب نشینی در سیاست موشکهای بالیستیک. “محسن رضایی” فرمانده اسبق کل سپاه درباره توانمندی موشکی ایران یکسال قبل گفته بود: “همانطور که سیلی بیست هزار سانتریفیوژی، آمریکاییها را پای میز مذاکره کشاند و موجبات به رسمیت شناختن حق غنیسازی کشورمان را فراهم ساخت، امیدوارم که با حمایت رئیس جمهور به زودی برد موشکهای ایران نیز از مرز پنج هزار کیلومتر عبور کند. بیتردید پس از رسیدن توان دفاعی ما به برد پنج هزار کیلومتری که قادر خواهد بود اهدافی ازجمله “جزیره دیهگو گارسیا”، پایگاه هوایی امریکا در حمله به طبس، را تهدید کند؛ امریکا از عملکرد خود پشیمان خواهد شد و در خواهد یافت که اینگونه اقدامات، هیچ سودی در پی ندارد. ” با اینحال محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران، روز سهشنبه ۹ آبان گذشته گفت که برد موشکهای ساخت ایران «طبق سیاستهایی که رهبری تعیین کردند» دو هزار کیلومتر انتخاب شده است. او گفت: «این میزان فعلاً کفایت میکند، چرا که آمریکاییها به اندازه کافی در شعاع دو هزار کیلومتری اطراف کشور ما حضور دارند که در صورت تهاجم به آنها پاسخ داده خواهد شد. ” در نتیجه این اولین عقب نشینی در زمینه موشکهای با لیستیک است. اما امریکا به این میزان راضی نیست زیرا شعاع ۲۰۰۰ کیلومتری اسرائیل را شامل میشود.
۲ ـ دخالت در کشورهای منطقه. حمید بعیدینژاد سفیر فعلی ایران در لندن و رئیس سابق تیم کارشناسی هستهای، با انتشار یادداشتی هدف سفر اخیر عراقچیی به انگلستان که عملا وزیر خارجه ایران شده است را مشخص کرد. او در یاه تصمیمات مهم ایران و انگلیس برای خاتمه دادن به جنگ یمن مینویسد: “البته وقتی به مباحث مربوط به تحولات منطقهای میرسد، تفاهم دو طرف کامل نیست و دو کشور اختلاف نظرات مهمی با یکدیگر دارند. اما در عین حال با توجه به اشتراک نظر دو کشور مبنی بر ضرورت پایان هر چه سریعتر جنگ یمن که به یک جنگ تمام عیار غیر انسانی انجامیده است، ایران و انگلیس تصمیمات مهمی در خصوص اقدام به پایان دادن به بحران اتخاذ کردند. ” تندروهای رژیم در اینباره مینویسند: “بعیدینژاد در حالی از مذاکرات دوجانبه ایران و انگلیس پیرامون مسائل منطقهای صحبت میکند که پیشتر دولتمردان هرگونه مذاکره در این زمینهها را رد میکردند؛ چرا که این اقدام از جمله زیادهخواهیهای آمریکا به حساب میآید که دونالد ترامپ در قالب توافق مکمل برجام، رویای دستیابی به آن را در سر میپروراند. به این ترتیب مذاکرات دوجانبه ایران و انگلیس پیرامون مسائل منطقه نهتنها نفی صحبتهای گذشته دولتمردان و رد کردن خطوط قرمز رهبر معظم انقلاب، بلکه اجرایی کردن خواستههای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نیز به شمار میرود. ” اما سیدجلال ساداتیان، سفیر پیشین ایران در لندن ۵ اسفند ۱۳۹۶ با اشاره به سفر اخیر عباس عراقچی به لندن بیشتر از این میگوید: “هر ملاقاتی میتواند اهداف مختلفی داشته باشد. از ظاهر سفر آقای عراقچی به لندن بر میآید که این سفر با هدف شکستن حمایت اروپا از ترامپ است…. اینکه شما بخواهید در مسائل بینالملل سفت و محکم بگویید الا و بلا همین است و بخواهید بر سر مواضع خود بایستید باید از ابعاد مختلف دست پری داشته باشید. اما وقتی مشکلاتی وجود دارد که شما را وادار میکند که به اقتضائات پاسخ بگویید، بحث موشکی هم میتواند به نحوی مورد توجه قرار بگیرد. همانطور که گفتم جنبههای اقناعی کار میتواند بسیار موثر باشد. وقتی در شرایطی به یکباره موشکی که روی آن نوشته اسرائیل باید نابود شود را شلیک کنید نمیتوانید هدف خود را پیش ببرید. در یک مقطعی این اتفاق افتاد و زیانهای ناشی از آن نیز در فضای بین المللی متوجه ایران شد. ” او در ارتباط با توضیح حمید بعیدینژاد مبنی بر اینکه ایران و بریتانیا برای حل بحران یمن تصمیماتی گرفتهاند نیز میگوید: “تا کنون ایران بر سر موضوعات مربوط به منطقه با استراتژی دیگری حرکت کرده است. اما فشارهای مربوط به بحث موشکی شاید مسائل مربوط به منطقه را هم شامل شود. اگر مباحث منطقهای مطرح شود، نه فقط یمن بلکه موارد دیگری هم میتواند در دستور کار قرار بگیرد. “
همه این تحرکات نشان از عقب نشینی ایران است و البته این موارد تنها قدمهای اولیه هستند که نه برای اروپا و نه برای امریکا کافی نیستند و همانطور که آقای ساداتیان میگوید مذاکرات آینده همه موضوعها را در بر میگیرد.
۳ ـ موارد دیگر برای مذاکره. در این مذاکرات امریکاییها اصرار دارند که محدودیتهای هستهای بعد از دوره ۱۰ ساله برجام هم ادامه پیدا کند. اما اروپاییها معتقدند در کادر برجام کنونی ایران تنها به اندازه نبازهابش میتواند غنی سازی کند و از آنجا که نیازی ندارد نمیتواند غنی سازی را توجیه کند زیرا تنها راکتوری که ایران دارد را روسها ساختهاند و سوختش را هم روسها تامین میکنند و ساخت راکتور دوم وعده داده شده هم حداقل ۱۰ سال طول میکشد و همین سناریو هم در باره آن اجرا خواهد شد. پس دست ایران برای غنی سازی بعد از برجام نیز بسته است زیرا نمیتواند غنی سازی را توجیه کند.
به غیر از موارد بالا امریکا مسئله حملههای ارتش سایبری ایران و مسئله حقوق بشر را نیز مطرح کرده است. اما این دو مسئله بیشتر برای چانه زنی هستند. ابن یادآوری لازم است که چه مسئله موشکهای بالیستیک و چه مسئله دخالت در کشورهای منطقه هر دو در دست سپاه پاسداران قرار دارند و روحانی و وزیرانش تنها میتوانند نظاره گر باشند.
با توجه به علائم اولیهای که رژیم از خود بروز میدهد و با توجه به تجربه ۳۹ سال اخیر رژیم ولایت فقیه، نباید تعجب کرد که بار دیگر برای حفظ خود این رژیم به همه کار راضی شود و صد البته هر شکستی را پیروزی جلوه دهد. حال چه باید کرد؟ آیا باید امید به اصلاح سیاست خارجی رژیم بست و یا امید به ترامپ و همپیمانانش برای فشار بیشتر آوردن بروی رژیم و یا همچون رژیم امید به روسیه و چین و تا حدی اروپا. نتیجه این راه حلها بخطر انداختن هر چه بیشتر ایران و ضعیف تر کردن آن است. در این موقعیت برای جلوگیری از تراکم و تکاثر هزینهها و از دست رفتن بیشتر فرصتها، مردم ایران خود باید عمل کنند. با حضور مردم در صحنه، قدرتها و رژیم نمیتوانند عمل کنند. نباید اجازه داد غرب و اصولا قدرتهای خارجی که تنها به منافع خود میاندیشند و اگر لازم باشد یا با رژیم معامله میکنند و یا بر مهرههای خود در دورن و بیرون رژیم را برای تغییر رژیم سرمایه گذاری میکنند فرصت جدیدی یابند. قدرتهای خارجی در منطقه ما، کشورهایی با رهبران بی لیاقت و ضعیف و بی کفایت، و یا کشورهایی در بحران و جنگ میخواهند. با همبستگی هر چه بیشتر باید هر چه زودتر به این رژیم ـ که برای حفظ خود حاضر است همه چیز بدهد جز فرصت به مردم خود ـ پایان داد. ادامه حیات این رژیم، حیات ملی ما را بخطر میاندازد. بر ما ایرانیان است که سرنوشت خود را بدست گیریم و با ملی کردن دولت راه رشد و آبادانی میهن را هموار سازیم تنها برجامی که میتواند راه حل باشد برنامه اقدام جامع مشترک ملت ایران است. هر ایرانی باید از خود بپرسد برای این برنامه چه میکند.