back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oگفتگوی مستقیم با امریکا و «انتخابات» و سقوط و ناجی؟:

گفتگوی مستقیم با امریکا و «انتخابات» و سقوط و ناجی؟:

 

سخنان خامنه ای دو جمله: مخالف گفتگو با امریکا نیستم و همه جریانهای معتقد به نظام لازم است در انتخابات شرکت کنند:

 

 خامنه ای: با مذاکره مستقیم با امریکا مخالفت نمی کنم و چهار تذکر می دهم:

به گزارش «خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران» (2 فروردین 1392) خامنه ای گفته است:

نسبت به مذاکره با امریکا خوشبین نیستم. البته من مخالفتی هم ندارم.

1- ما هیچگاه نگران قصد تغییر نظام جمهوری اسلامی از جانب شما نیستم زیرا آن زمانی که این قصد را داشتید و به صراحت هم می گفتید، هیچ کاری نتوانستید انجام دهید و بعد از این هم نخواهید توانست.

2 – موضوع دوم: ما بارها گفته ایم که بدنبال سلاح هسته ای نیستیم اما آمریکائیها می گویند باور نمی کنیم. در این شرایط چرا ما باید حرف آمریکا را در مورد صادقانه بودن پیشنهاد مذاکره، باور کنیم؟ برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره یک تاکتیک آمریکائی برای فریب افکار عمومی دنیا و مردم ایران است و اگر اینگونه نیست، باید آمریکائیها این موضوع را در عمل ثابت کنند. آنها در مواردی گفته اند که برخی افراد از طرف رهبر ایران با آمریکا مذاکره کرده اند، در حالیکه این سخن، دروغ محض است و تاکنون هیچ کس از طرف رهبری با آمریکا مذاکره نکرده است .فقط در چند مورد، دولتهای مختلف، در برخی موضوعات مقطعی، با آمریکا مذاکراتی انجام دادند که در همان مذاکرات هم دولت موظف به رعایت خطوط قرمز رهبری بود و امروز نیز، باید این خطوط قرمز رعایت شود.

3 – تمایل نداشتن آمریکائیها برای به نتیجه رسیدن و پایان مذاکرات هسته ای بود: اگر آمریکائیها واقعاً تمایل به حل موضوع هسته ای ایران دارند، راه حل آن نیز آسان است و باید به حق غنی سازی هسته ای ایران برای اهداف صلح آمیز اعتراف کنند. اجرای مقررات نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز می تواند نگرانی ها را از بین ببرد. تجربیات و شرایط صحنه نشان می دهد که آمریکائیها بدنبال حل این موضوع نیستند و می خواهند با باقی ماندن آن، بهانه ای برای فشار به ملت ایران و به قول خودشان فلج کردن ملت داشته باشند اما به کوری چشم دشمنان، ملت ایران فلج نخواهد شد.

4 – اگر آمریکائیها صادقانه می خواهند قضایا تمام شود، راه حل پیشنهادی ما این است که در گفتار و عمل، دست از دشمنی با ملت ایران بردارند .سیاست های خصمانه آمریکا بر ضد ملت ایران در 34 سال گذشته شکست خورده است و اگر این سیاستها ادامه پیدا کند باز هم شکست خواهند خورد.

 

انقلاب اسلامی:

1 – چهار تذکر او به چهار شرط خمینی در مورد گروگانها می ماند. با تناقض های آشکارتر: در تذکر اول می گوید: نگران قصد تغییر رﮊیم از سوی امریکا نیست و در تذکر چهارم شرط می کند که در گفتار و عمل، دست از دشمنی با «ملت» (= رﮊیم مافیاهای نظامی – مالی) بردارید! در حقیقت، شرط اصلی که هم در تذکر اول و هم در تذکر چهارم بدان می پردازد، اینست: امریکا اطمینان بدهد رﮊیم را بر نمی اندازد.

2 – در تذکر دوم، اینست که هرگونه گفتگوئی میان نماینده خود و امریکائی ها را تکذیب می کند. بدیهی است که فکر می کند مردم ایران از اسناد سری که ویکیلیکس منتشر کرده و نیز ماجرای پیشنهاد طرح تفصیلی گفتگو با امریکا که صادق خرازی (سفیر سابق رﮊیم در فرانسه) و سفیر وقت سوئیس در تهران خبر ندارند. پرسش مهم این تأکید او که پیش رو می نهد، اینست: مذاکره مستقیم را چه کسی تصدی خواهد کرد؟ حکومت و یا کسی که او معین می کند و به نمایندگی او گفتگو خواهد کرد؟ هرگاه دومی باشد، معنای سخن او اینست که گفتگو و ارتباط همچنان می باید سری باشد و دوباره توسط وکیلیکس و یا دیگری فاش نگردد. هرگاه حکومت گفتگو کند، به قول او می باید، خط قرمزهای او را رعایت کند. حق اینست که اگر بنا بر عادی کردن رابطه باشد و لازم نشود جام زهر کشنده ای هم سربکشد، او کسی نیست که بگذارد نان این کار را غیر خودش بخورد. در غیر این صورت، اصرار خواهد کرد که تسلیم نامه را دیگری امضاء کند.

3 – در تذکر سوم، حد توقع خود را در آنچه به پرونده اتمی مربوط می شود، معلوم می کند: غنی سازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز. نظارت آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی را (اجرای مقررات آﮊانس) نیز می پذیرد. بدیهی است پاسخی برای این پرسش ندارد که هرگاه برنامه اتمی هدفی جز این نمی داشت، چرا در همان اول کار، از راه شفاف سازی فعالیتهای اتمی، مانع از بوجود آمدن بحران و گرفتار شدن مردم کشور به قطعنامه های شورای امنیت و مجازاتها، نشده است؟.

 

٭ تحلیل گران امریکائی در باره موافقت خامنه ای با گفتگوی مستقیم با امریکا نوشته اند:

خبرگزاریها (21 مارس 2013): ایران با گفتگوی مستقیم با امریکا موافقت کرد. رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت الله علی خامنه ای گفت با مذاکره با امریکا مخالفت ندارد. این نخستین بار است که رهبر این جمهوری عدم مخالفت خود با گفتگو با امریکا را اعلان می کند. پیش از این، او اجازه گفتگو با کشورهای 5+1 را داده بود. پیشرفت حاصل در گفتگو، در تصمیم او مؤثر شده است. با وجود این، او براینست که امریکا نمی خواهد مشکل حل شود. زیرا می خواهد وسیله فشار بر ایران را در دست داشته باشد.

در 23 مارس 2013، فلینت لورت و هیلاری مان لورت مقاله ای با این عنوان «آیا اوباما ارتباط با ایران را از یاد برده است؟»، انتشار داده اند. در حکومت بوش، تا زمان حمله به عراق، این دو کارشناس و در شورای امنیت ملی امریکا کار می کرده اند. هیلاری مان لورت کارشناس ایران است و کسی است که در باره عراق و افغانستان و القاعده، با نمایندگان رﮊیم گفتگو کرده و اینک نیز جانبدار تضمین سپردن امریکا است که رﮊیم ایران را سرنگون نمی کند. نوشته او در باره سفر اوباما با اسرائیل و سخنان خامنه ای و امکان مصالحه میان امریکا با ایران است:

پرزیدنت اوباما این فرصت را یافته است که به بحران روابط امریکا با ایران پایان ببخشد. با وجود این، برغم پیشرفت در گفتگوهای کشورهای 5+1با ایران بر سر پرونده اتمی، خطر برخورد نظامی امریکا با ایران، در دور دوم ریاست جمهوری اوباما، نه کاهش که افزایش یافته است. علت آن نیز اینست که حکومت اوباما خود را گرفتار این تصور غلط کرده است که فشار «دیپلماتیک» ایران را بر آن می دارد که دست از غنی سازی اورانیوم بردارد. این تصور خطرناک است. زیرا ظرف سال جاری و یا سال آینده روشن خواهد شد که اوباما نیز می گوید ایران می تواند توانائی تولید بمب اتمی را بدست آوردایران غنی سازی اورانیوم را رها نخواهد کرد.

رهبر جمهوری اسلامی ایران، علی خامنه ای گفت ایران می تواند به گفتگوهای بین المللی در باره اتم ادامه دهد اما او در حسن نیت امریکا شک دارد. اگر حکومت اوباما تغییر رویه ندهد و استقلال استراتژیک ایران و نفوذش را در منطقه بپذیرد – که در آن ملحوظ است حق ایران بر غنی کردن اورانیوم – و تن به فشار اسرائیل و دوستان امریکا در منطقه، برای حمله به تأسیسات اتمی ایران، ندهد، مشکلش با ایران حل می شود.

گفتگوهای فنی در استانبول میان ایران و کشورهای 5+1 باید خوشبینی در باره چشم انداز پیشرفت دیپلماسی اتمی در قبال ایران را زایل کرده باشد. بعد از گفتگوها در سطح سیاسی میان دو طرف در قزاقستان، در ماه گذشته، برخی از کارشناسان برجسته در امور ایران، اینطور اظهار نظر کردند که مجازاتهای وضع شده ایران را به میز مذاکره بازگرداند. بسا ایران تن به مصالحه با شرائطی بدهد که حکومت اوباما دیکته می کند.

اما خواندن گزارش درباره گفتگوهای استانبول، شخص را به نتیجه دیگری می رساند: مجازاتها ایران را به زانو در نیاورده اند و این دولت حاضر نیست به شرایط دیکته شده تمکین کند. پیشنهادهای تهران برای مصالحه ای دیرپا، همان ها هستند که طی سالها اظهار شده اند: قبول انقلاب و استقلال ایران و قبول حق ایران بر غنی سازی اورانیوم تحت نظارت آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی. موقع آنست که حکومت اوباما وجود جمهوری اسلامی را بپذیرد و پیشنهادی را به ایران ارائه کند که تهران آن را جالب بیابد.

مهارت و قابلیت اوباما در تغییر روند مجازاتها به روند گفتگوها – یا گنجاندن آنها در گفتگوها برای رسیدن به مصالحه – به او این امکان را می دهد که مجازاتها را بخشی از هدف دیپلماتیک سازنده بگرداند.

در استانبول، نماینده امریکا جزئیات بیشتری در باره پیشنهاد ارائه شده توسط کشورهای 5+1 در آلماتی، ارائه کرد. و طرف ایرانی همان واکنش منفی پیشین را اظهار کرد.

پیشنهاد از ایران می خواهد غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد را متوقف کند و تأسیسات اتمی فردو را تعطیل کند. در عوض، بخش ناچیزی از مجازاتها لغو خواهند شد: امریکا بمدت 6 ماه، قانون مجازات کشور ثالثی را که به ایران طلا و یا فلزات قیمتی دیگر بفروشد را اجرا نخواهد کرد. در استانبول، نماینده ایران پیشنهاد امریکا را رد کرد و گفت: توازنی میان آنچه از ایران خواسته می شود با مجازاتهائی که به حال تعلیق در می آورید، وجود ندارد. گفتگو کنندگان امریکائی گفتند: بعد از 6 ماه، واشنگتن ممکن است بطور موقت برخی مجازاتهای مالی و بانکی را نیز بلااجرا گرداند. اما این امر ایجاب می کند که ایران قدمهای مهم دیگری بردارد.

در استانبول، طرف امریکائی حاضر نشده است بگوید امریکا چه مجازاتهای مالی و بانکی را ممکن است به حال تعلیق درآورد.

این رویه، کار دیپلماسی را به شکست می کشاند و پیش از آنکه دوران ریاست جمهوری اوباما به پایان رسد، فاجعه ببار می آورد. در سیاست تهدید ایران، امریکا به انتهای توانائی خود رسیده است. تهدید کشورهای ثالث به مجازات در صورت معامله با ایران، به ندرت اثر بخش است.

در همان حال، امریکا نمی تواند به کشورهائی چون چین مجازات تحمیل کند بی آنکه با خطرهای دیپلماتیک و اقتصادی جدی و نیز واکنش قانونی رویارو شود.

و ایران می تواند به پیشرفت اتمی خود ادامه دهد. ایران در حال حاضر، اورانیوم 3 تا 4 درجه برای سوخت نیروگاه اتمی و نیز اورانیوم 20 درجه برای رآکتور پزشکی تهران، تولید می کند. می تواند به تکمیل فنی سانتریفوﮊهای خود بپردازد و آسان، برای رآکتورهای دریائی و یا برای برنامه فضائی خود و یا مقاصد مشروع دیگر، اورانیوم با درجه بیشتر غنی کند. همه این فعالیتها هم، برابر قرارداد منع گسترش سلاح هسته ای، مجاز است و مهم، آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی می تواند بر فعالیتهای اتمی ایران نظارت کند و همچنان گزارش کند که ایران از این نوع فعالیتها به فعالیت برای تولید سلاح هسته ای منحرف نمی شود.

اما این فعالیتها هیچگونه تهدیدی متوجه اسرائیل نمی کنند. با وجود این، از نگرانی اسرائیل نیز نمی کاهد. زیرا توانائی اتمی ایران برای اسرائیل غیر قابل قبول است. زیرا اسرائیل می خواهد در قلمرو اتمی، در منطقه، تنها باشد و آزادی عمل در تولید سلاح هسته ای داشته باشد. از این رو، اسرائیل به حکومت اوباما فشار می آورد با توسل به حمله نظامی، تأسیسات اتمی ایران را از میان بردارد.

در این اوضاع و احوال، اوباما ناچار از گزینشی است که می تواند ناگزیر و بس ناگوار باشد. در حقیقت، او باید بپذیرد که دیگر امریکا قدرتی نیست که بتواند دلخواه استراتژیک خود را به کشورهای خاورمیانه تحمیل کند. این امر، یک واقعیت است اما هر رئیس جمهوری امریکا مایل است به روی خود نیاورد و حاضر نمی شود در علن، آن را بپذیرد.

باری، در مقام تن ندادن به پذیرش واقعیت، او می تواند دست به جنگ دیگری برضد یک کشور دیگر در خاورمیانه بزند که سلاح کشتار جمعی ندارد. سلاح شیمیائی نیز ندارد و بهیچ رو موجودیت اسرائیل را نیز تهدید نمی کند. اما برای حفظ برتری نظامی اسرائیل بر منطقه، می باید مورد حمله نظامی قرار گیرد. اما دست زدن به این جنگ، برای موقعیت استراتژیک امریکا در منطقه و جهان، فاجعه آمیز است.

تنها راه بیرون رفتن از این بن بست، اتخاذ یک دیپلماسی جدی است. بطور جدی، پذیرفتن منافع ایران است. اما چنین سیاستی ایجاب می کند که حکومت اوباما دست بکاری بزند که رئیس جمهوری که دور دوم ریاست جمهوری خود را می گذراند بسا مایل به انجام آن نیست و آن قبول موجودیت جمهوری اسلامی و پذیرفتن منافع ملی ایران و حاضر به تعامل با صاحب نقش مهم او در خاورمیانه است.

 

انقلاب اسلامی: شرائطی که خامنه ای با امریکا در میان می گذارد، کمتر از توصیه های این دو کارشناس امریکائی هستند. باوجود این، نوشته اینان و چهار تذکر خامنه ای قرار می گیرند در برابر موضع رسمی امریکا و اسرائیل که چشم پوشیدن از غنی سازی اورانیوم است. و جهتی که این دو کارشناس نشان می دهند، حاکی از اینست که، فعلاً، بنای امریکا بر شدت عمل است. هرچند اطلاع واصل حاکی از اینست که موافقت خامنه ای با گفتگو با امریکا، حاصل اطمینان دادن امریکائیها به او است.

انقلاب اسلامی شماره ۸۲۵ از ۱۹ فروردین تا ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید