اگر بخواهیم بررسی کنیم که آیا سرانجام محتوم مبارزات مردم و نیروهای سیاسی کشور از بعد کودتای ننگین انگلیسی – آمریکائی 28 مرداد 1332 تا 22 بهمن ماه 1357 باید استقرار استبداد دینی در کشور بوده باشد یا می توانست استقرار شرائط دموکراتیک در کشور استبداد زده ایران باشد جواب مثبت است . اما چرا نشد. ؟
به باور من مردم و نیروهای مبارز کشور در هدفهائی که علیه آن مبارزه را آغاز و پشت سر گذاشتند ، اشتباه نکردند . مبارزه با نظام وابسته به بیگانه که بر سرنوشتش مسلط شده بود ، مبارزه با فسادو تبعیض ، مبارزه با قانون شکنی و زیر پا گذاشتن هر روزه قانون اساسی ، مبارزه با سانسور و نفی آزادی بیان ،آزادی مطبوعات و جلوگیری از تشکیل احزاب و تجمعات قانونی . مبارزه با سرکوب ساواک ، شکنجه ، زندان و اعدام مبارزین ، اینها اهدافی بود که مبارزین و نیروهای سیاسی گوناگون در دوران 25 ساله پس از کودتا برای خود انتخاب کرده بودند و بر سر آنها محرومیت ها کشیده و جانها داده بودند . اتفاقا عناوینی که مبارزین امروزی نیز مبارزات خود را با همین عناوین شکل داده و علیه استبداد دینی حاکم هر روز بمصاف آن می روند مبارزه می کنند.
اما چرا آن مبارزات به موفقیت و نتیجه مطلوب نیانجامید. ؟
نظام زیر سلطه پهلوی مسؤل اجرای سیاست های اربابان سیاسی خود بوده و دفاع از استقلال کشور، آزادی و حاکمیت قانون اولویت خواسته ای بیگانگان در ایران نبوده همچنان که اکنون هم نیست. زیرا عمدتا استقلال سیاسی در کشور هائی مانند ایران که از منابع استراتژیک سرشار زیر زمینی و موقعیت بمراتب استراتژیک ترجغرافیائی آن ، از نظر بیگانگان یک تهدید استراتژیک برای منافع دراز مدت آنان بشمار می رود و هشیارانه علیه هر اقدامی تلاش می کنند که آن منافع را تهدید نماید . از این رو سیاست حکومت پهلوی بعد از کودتا علیه حکومت ملی و دموکرات زنده یاد دکتر محمد مصدق دو اولویت داشت یکی جلوگیری از رشد نیروهای استقلال طلب و آزادیخواه ملی که سمبل مهم آن در آن مقطع تاریخی ، زنده یاد دکتر محمد مصدق بود که باید علیه او کودتا می شد و او را محاکمه و تا پایان عمر در تبعید نگاه می داشتند که هیچ ارتباطی با مردم نداشته باشد . این سیاست در دوران استبداد دینی نیز ادامه یافت. اولویت دوم تقویت نیروهای دینی عقبگرا که با کمونیسم شوروی، این رقیب اصلی جهان سرمایه داری ، مخالف باشند. بهمین دلیل هم تاریخ گذشته مبین این رویداد ها هست که علیرغم جلوگیری از تجمع گروه کوچک ملی و یا ایدئولوژیک های غیر دینی ، بشدت و با وسواس جلوگیری می شد ،اما امکان تماس دائمی و بدون هیچ محدودیتی ، این گروه های مذهبی با رهبری روحانیون برای تشکیل جلسات مذهبی ، مساجد ، تکایا و انتشار کتابهائی که بوسیله این گروه ها انتشار می یافت ،از ازادی عمل کامل برخوردار بودند.
این فضای سیاسی آماده پذیرش هر تحریکی در جهت سمت و سو دادن به گرایشات جامعه به سوی فضای دلخواه ازسوی عوامل وابسته خارجی برای جلوگیری از حضور کسترده نیروهای ملی و آزادیخواه و استقلال طلب را فراهم ساخت ، از یک سو .و زمانی که سرمقاله روزنامه اطلاعات با امضای رشیدی مطلق که نام مستعاری بیش نبود در توهین به آیه الله خمینی را منتشر کردند ، توانستند در میان گروه های مذهبی و بخصوص علاقمندان ایشان هیجانی و تحرکی بوجود آورند که حضور دیگر نیروها را درسایه قرار دهد از دیگر سو.در دستور کار حکومت وابسته پهلوی قرار داشت.
طوفان حرکت مردم علیه نظام شاهنشاهی پهلوی علیرغم سیاست « از این ستون به آن ستون فرج است » که به شکل تغییر نخست وزیران صورت می گرفت نتوانست از فروپاشی جلوگیری بعمل آورد و در 22 بهمن ماه 1357 بالاخره فرو ریخت.
حوادث اتفاق افتاده تا این مقطع تاریخی نشان می دهد که مبارزه مردم ایران علیه اهداف تعیین شده بدرستی صورت گرفته و مردم هر کشور دیگری که بخواهند راه استقلال و آزادی را طی کنند باید از همین معبر عبور نماید از این جهت این مبارزات ارزشمند و می تواند با شکوه باشد.
اما سیاست های مخرب و ضد ملی و آزادیخواهی نظام شاهنشاهی در ایستگاه 22 بهمن متوقف نماند و با استقرار جمهوری اسلامی « نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد » آیه الله خمینی ادامه یافت که تا امروز نیز ادامه دارد.
نظام جمهوری اسلامی که کمتر کسی از محتوای آن اطلاع داشت بوسیله قدرت نفوذ و شخصیت آیه الله خمینی ، تمام عوامل لازم برای عقب نگاه داشتن جامعه ایران و سلب آزادی از ملت ایران را بتدریج ، جزء مؤلفه های آن قرار داد.
قوانین شرعی بجای قوانین عرفی ،تسلط پیروان مکتب سالاری بجای شایسته سالاری در مقامهای اجرائی ، حاکمیت روحانیون بعنوان قشر ویژه وبا امکانات ویژه بعنوان حامیان اصلی نظام ، تسلط حوزه های دینی بر اکثر امور کشور و… اینها ریل گذاری های حاکمین بعد از 22 بهمن 57 بود که اولا با مطالبات مردم در جنبش انقلابی خوانائی نداشت و دیگر اینکه این ریل گذاری برای ساختن جامعه آینده ایران بود که توانست جنگ عراق علیه ایران و جنگهای منطقه ای را بر مردم انقلاب کرده ایران تحمیل نماید، همچنین توانست به هدر دادن سرمایه های ملی و نکبتهای موجود را بر مردم و کشور حاکم نماید . در همین جا لازم بذکر است یاد آوری و تکرار کنم برخلاف تبلیغاتی که بخش هائی از افراد ناراضی در جامعه کنونی ملی ایران القا می کنند که شرکت کنندگان در جنبش انقلابی ایران گوئی خواهان استقرار ولایت فقیه بجای آزادی و بجای مجلس مؤسسان ، مجلس خبرگان، بجای انتخابات یکدرجه ای و ازاد انتصابات شورای منصوب نگهبان بوده اند . این کاملا خلاف واقعیات است. اینها نتیجه ریل گذاری های آیه الله خمینی وحلقه روحانیون اطراف ایشان در نتیجه وضعیت و روابط حاکم کنونی بوده و اصلا به شرکت کنندگان در جنبش انقلابی قبل از 22 بهمن هیچگونه ارتباطی ندارد.
اکنون این ما ئیم و دنیائی از تجربه ، بنابراین در ادامه مبارزه عیله تمام مظاهر فساد ، سانسور ، استبداد سیاسی گایمال کردن قانون اساسی ، کسب استقلال سیاسی و… باید از این تجربیات بهره گرفته با گامهای استوار در پی تحقق آرمانها مشروطیت ، نهضت ملی شدن نفت در سراسر کشو و آرمانهای دوران جنبش انقلابی ایران بر آئیم.
به امید آنروزها
حسین منتظر حقیقی
21. 11. 1397