back to top
خانهنویسندگانواقعیت جو: بنابر تحقیق پلیس، نیرو‌های مأمور سرکوب گرفتار استرس می‌شوند

واقعیت جو: بنابر تحقیق پلیس، نیرو‌های مأمور سرکوب گرفتار استرس می‌شوند

mamouran sarkoobبا وجود آمادگی‌های لازم، نیروهای سرکوب هنگام رویارویی با اعتراض‌های خیابانی دچار استرس می‌شوند

   نتایج این تحقیق در فصلنامه «مطالعات مدیریت انتظامی» چاپ بهار ۱۳۸۷ و با عنوان «عوامل استرس‌زای کارکنان پایور یگان ویژه پاسداران در کنترل اغتشاشات» منتشرشده است.

   نتایج حاصل از تحلیل داده‌های این پژوهش نشان می‌دهد که بیشتر نیرو‌های یگان ویژه در مورد انواع مخاطرات جانی، استرس در حد متوسط را تجربه می‌کنند، اما در مورد احتمال کشته یا مجروح شدن همکاران خود استرس در «حد زیاد» را گزارش کرده‌اند.

   بیش از ۲۰۰ نفری که در این پژوهش از نظرات آنها استفاده شده گفته‌اند که «ابهام در چگونگی برخورد با اغتشاشگران موجب استرس» آنها می‌شود. آنها همچنین گفته‌اند که «در رابطه احتمال نفرت و انزجار مردم نسبت به خود در هنگام عملیات» از استرس بالایی رنج می‌برند.

   مجموعه این عوامل است که نتیجه خود را در تحقیق دیگری که سال ۱۳۸۷ در فصلنامه «مطالعات مدیریت انتظامی» پلیس منتشر شده، نشان می‌دهد.در این تحقیق که دو هزار نیروی پلیس در آن شرکت داشته‌اند، مشخص شده که تمایل کارکنان پلیس برای حضور در یگان‌های ویژه پائین است و بسیاری حاضر نیستند عضو آن باشند. این فصلنامه بر همین اساس به فرماندهان ارشد پلیس توصیه کرده با افزایش حقوق و مزایا، پاداش، منزل سازمانی و مسکونی، سفرهای زیارتی و تفریحی آنها را تشویق به حضور در این یگان‌ها کنند.

   یکی دیگر از یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که «سطح تحصیلات اکثر پرسنل یگان ویژه پایین و در حد دیپلم» است.

   در موردی سردار علی فدوی گفته است در کنار سردار حسین سلامی بر شیوه برخورد و سرکوب مردم که از طریق فیلم های سطح شهر به تماشا نشسته بودند نظارت و فرماندهی می‌کرده‌اند .

   خطر از دست دادن شهرها در جریان اعتراضات آبانماه سال 98 آنچنان ترس را بر حاکمیت گسترانده بود که سپاهیان و بسیجیان را وارد عمل کردند و به آنها مأموریت دادند مردم را به شدت سرکوب نمایند. اما دادن مأموریت سرکوب، سبب نگرانی دستوردهنده یعنی خامنه‌ای نیز شده‌است. یادآور می‌شود که در جریان اعتراضات دهه 70 اسلامشهر و کشته شدن تعدادی از مردم آن شهر، اختلافاتی در میان فرماندهان میانی و ارشد سپاه بروز کرد. آن زمان، در پی دخالت سپاه در سرکوب مردم اسلامشهر، نارضایی‌ها در سپاه بروز کردند: مدتی پس از برخورد سپاه با اعتراضات مردمی اسلامشهر در سال ۱۳۷۴، که از قضا نخستین مورد عملیات قرارگاه ثارالله در برخورد با اعتراضات شهری بود و به کشته شدن تعدادی از معترضان انجامید، خبری به فضای سیاسی-رسانه‌ای ایران راه یافت که حکایت از نارضایتی برخی فرماندهان میانی سپاه از به کارگیری این نیرو در آن سرکوب و سرکوبهای مشابه داشت.

   فرماندهان منتقد، از مسئولان ارشد خواسته بودند در صورتی که اعتراضات اقتصادی دیگری صورت بگیرد، مقابله با آن به نیروهایی غیر از سپاه سپرده شود تا این نیرو، از هزینه های حیثیتی «سرکوب معترضان معیشتی» در امان بماند. معترضانی که طرح اتهامات سیاسی-امنیتی علیه آنها، به سادگی متهم کردن منتقدان سیاسی طبقه متوسط نبود.

   به دلیل شدت سرکوب و کشتار و خونین کردن خاک کشور، برای جلوگیری از گسترش اخبار و اطلاعات آن در درون و برون از مرزها و نیز جلوگیری از ارتباط مردم با یکدیگر ، اینترنت را کاملا قطع کردند. به دستور خامنه‌ای مقامات رﮊیم نباید نگران هزینه‌های این‌کار بشوند. تنها درصد محدود برای ارتباط میان مسئولان و هواپیمایی هما و ماهان و نیز صدا و سیما و برخی از خبرنگاران وابسته فراهم آوردند و مانع از ارسال و دریافت اطلاعات از داخل به خارج از کشور شدند تا کار خود را به انتها برسانند و همانگونه که برخی ازفرماندهان گفتند جنگ جهانی را با معجزه الهی به پایان رساندند.

   بنا به دستور و مانند سرکوب جنبشهای سال 88 و دیماه سال 96 و مرداد ماه سال 97، این‌بار نیز کلیه دستگاه‌های نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و تبلیغاتی به میدان آمدند تا با سرکوب گسترده، رعب و وحشت شدید ایجاد کنند و با استفاده از سامانه‌های تبلیغاتی، اقدام به فریبکاری، دروغ پراکنی، مظلوم‌نمایی، وارد ساختن اتهام خط‌گیری از کشورهای خارجی و ضدانقلاب(امریکا، اسراییل، عربستان،امارات متحده عربی، سازمان مجاهدین خلق، سلطنت طلب ها، فرانسه و…) به مقابله با مردم بپردازند. بعد از کشتار و جنایت انجام شده ، هیچ اطلاعی در باره تعداد کشته شدگان و دستگیر شدگان ندهند تا شاید شدت فشارهای بین‌المللی کاسته شود. اما عملکرد بعدی برخی از مسئولان و خامنه‌ای نشان داد که فشار وارده بر حاکمیت به دلیل گستردگی جنایات انجام شده به حدی بوده است که همه دست اندرکاران را ناگزیر از گریز از مسئولیت کرده‌است. شدت فشار خامنه‌ای را برآن داشت که به درخواست شمخانی، با دادن دیه به خانواده‌های کشته شدگان موافقت کند. فدوی هم می‌گوید: نیروهای سپاه و بسیج مسلح نبودند در حالیکه قبلا گفته بود اعتراضات و حضور مردم در خیابان ها شبیه عملیات کربلای4 بوده است.

   یک دلیل مهم بر اعلان نکردن اسامی شهیدان و دستگیر شدگان می‌تواند این باشد که کشته شدگان زیر شکنجه را نیز به تعداد شهیدان بیفزایند و منکر دستگیر شدن آنها بگردند. تا به حال، خبر کشته شدن هفت نفر زیر شکنجه به بیرون درز کرده‌است. یک مورد نیز اخیرا در کامیاران بود: جسد دستگیر شده‌ای در حالیکه علائم شکنجه بر روی بدن داشت، در خارج از شهر سنندج پیدا شد. مواردی دیگر در اطراف مریوان و در خوزستان مشاهده شده است: اجساد برخی از جوانان در حالیکه شکنجه شده بوده اند پیدا شده‌اند.

   بنا به اطلاع، قطع ارتباطات اینترنتی موبایل‌ها از ساعت 18 روز شنبه و قطع کامل اینترنت بنا به دستور از ساعت 21.30 دقیقه به دستور شورای عالی امنیت ملی،صورت گرفت و ارتباط ایران با جهان قطع شد. به قول سرداران، جنگ جهانی صورت گرفته بود. آنان به دستور خامنه‌ای از ادوات جنگی بهره گرفتند و دست به آن کشتار زدند به این گمان که جنایت آنها در پرده می‌ماند. غافل از این‌که جنایتی که کشتار بی‌گناهان است، چون خوره آنها را از درون می‌خورد.

 

سخنان برخی ازفرماندهان و عوامل سرکوب:

   با توجه به نوع سرکوب به نظر می‌رسد بیشتر افرادی که به هر شکل در این سرکوب خشن شرکت داشته اند، برای توجیه جنایت خود، حضور مردم در شهرهای ایران را با دست زدن به آتش زدن و ویران کردن، صحنه جنگ کردند تا بتوانند جنایت کشتار مردم را «عملیات جنگی» بخوانند.

سردار حسین سلامی(وی به دلیل خالی بندی‌هایش، شباهت عجیبی با محمد سعید الصحاف آخرین وزیر اطلاعات و فرهنگ، در دولت صدام دارد) گفته‌است: جنگی که این روزها در خیابان‌های ایران آغاز شد، یک سناریوی کامل جهانی بود…: این جنگ تمام شد و مردم دقیق عمل کردند.

سردار فدوی ،جانشین فرمانده سپاه در این مورد می گوید:…جبهه حق نیز مترصد این است که صحنه‌ای بروز کند و از آن جبهه سربلند بیرون بیاید و قابلیت‌های خود را نشان دهد. زمانی با تکالیفی مواجه می‌شویم که باید مقدمات آن را فراهم کنیم البته خدا را نیز شاکریم که همواره این مقدمات را فراهم کرده ایم. در همین حوادث اخیر 48 ساعته اغتشاشات جمع شد، یعنی از بعدازظهر روز شنبه که شروع شد 48 ساعت بعد این اغتشاشات تمام شد. این درحالی بود که در روز اول 28 استان و 100 محله و شهر درگیر این موضوع بودند. به طور نمونه بنده با فرماندهان سپاه برخی شهرها که صحبت می‌کردم در برخی مواقع این اغتشاشات انسان را یاد کربلای 4 می‌انداخت… بعد از چند ساعت اغتشاشگران غافلگیر شده بودند وخیلی تلاش کردند سریع به پای کار بیایند و ابزارهایی نیز فراهم کرده بودند که نتوانستند این کار را انجام دهند. ما به واقع 48 ساعت جنگ کردیم… هیچ کشوری به مانند فرانسه محرک این اغتشاشات نبود. البته مردم آن کشور 11 ماه است که اعتراض می‌کنند که فیلم و عکسی از آن منتشر نمی‌شود.

   گفتنی است همین سردار روزها بعد که متوجه وخامت اوضاع شده بود، گفت نیروهای بسیج و سپاه در برخورد با مردم مسلح نبودند و معلوم نیست که در 48 ساعت جنگ از چه وسائلی استفاده می‌کردند که او را به یاد کربلای 4 می‌انداخت!

سردار یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه گفته‌است: «اتفاقاتی که رقم خورد تا این حوادث شکل بگیرد از بامداد روز جمعه ۲۴ آبان و با اعلام خبر افزایش سه برابری قیمت بنزین و سهمیه‌بندی آن به‌صورت محدود آغاز شد و سپس اعتراضات از روز جمعه به‌صورت محدود شروع شد و در روزهای شنبه و یک‌شنبه به صورت گسترده و در ۲۹ استان و در صدها شهر ادامه یافت….این وقایع با این گستردگی و ابعاد در طول عمر چهل ساله انقلاب اسلامی در نوع خود بی‌نظیر بود. «ما حوادثی هم در ماه‌های ابتدایی انقلاب از حیث بی‌ثبات‌سازی داشتیم و در آن حوادث اکثرا مناطق قومیتی مورد توجه بود، اما اتفاقی که در روزهای پایانی آبان‌ماه رخ داد، مسئله‌ای گسترده و جدید بود که گر چه نمونه‌هایی از آن را مانند حمله به حوزه بسیج و آتش زدن آن و آتش زدن بانک‌ها و مراکز دولتی در اغتشاشات سال ۸۸ و ۹۶ دیدیم اما به لحاظ گستردگی در ابعادی بسیار کوچک‌تر از حوادث اخیر قرار دارد».

سردار سالار آبنوش فرمانده عملیات بسیج که گویا از فرط توهم به پرت و پلاگویی دچار شده ، سخنانی را بر زبان آورده که گویای آن است که این فرماندهان از کره‌ای دیگر به زمین و آنهم به ایران آمده اند. او گفته‌است: «…جنگ جهانی تمام عیاری علیه نظام و انقلاب وضع حمل کرد و خوشبختانه نوزاد آن در لحظه تولد فوت کرد…هماهنگی‌های عجیب و غریبی در فتنه جاری شکل گرفته و فقط منتظر یک جرقه بودند تا کشور را نابود کنند. فتنه گران کشتار در نصف ایران را در نظر گرفته بودند.»

وابسته نظامی عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان، وحشت زده از وسعت جنبش ، گفته‌است: «کشته‌های اعتراض‌های اخیر، «شبیه به سال ۱۳۶۰» (منظور بعد از کودتای سال 60 برضد بنی‌صدر، اولین رییس جمهور ایران) و بیش‌تر از کشته‌های دی ۹۶ و سال ۸۸ است. به گفته گنجی اگر «مراکز رسمی حاکمیت» با ملت سخن نگویند «بعید نیست نسل‌های آینده بخوانند افرادی از ملت برای اعتراض به قیمت بنزین به خیابان آمدند و حاکمیت بدون صبر همه را به رگبار بست و نابود کرد».

امنیتی معروف حکومت حسن روحانی، حسام الدین آشنا(دوست نزدیک سعید امامی که به هنگام دستگیری سعید امامی همخانه او بود) کشتار مردم در آبان ماه را مرصاد 2 خوانده است

سردار جبهه ندیده حسن عباسی هم در کمال بی‌شرمی کشتار جوانان کشور را حجامت نامید و برای عراق و لبنان نیز همین واژه را به کار برد .

   سئوال اینجاست این همه جوان که در مدت جنبش کشته شدند به دست کدام نیرو کشته شده‌اند؟

 

قاتلان جوانان در جنبش کیانند؟:

   البته کارشناس امنیتی در مصاحبه‌ای که با شبکه سه صدا و سیما بعمل‌آورده، مدعی شده‌است: تظاهر کنندگان از قبل اسلحه هایی را آماده کرده بودند که قنداق آن تا شو بود و حدود 40 سانت اندازه آن بود و وقتی دسته آن باز می‌شد به راحتی می‌توانستند تیر اندازی کنند و از پشت مردم را با گلوله بزنند. و باز او مدعی شده‌است که قبل از آغاز اعتراضات تعداد 160 بی سیم آخرین مدل در خیابان مولوی کشف شده بود که احتمالا برای این اعتراضات آماده شده بود که کشف گردید».

     اما دروغ‌ این شخص فاحش است زیرا:

الف: بنا به ادعای برخی از مسئولین کشته شدگان از پشت و با فاصله یک و یک و نیم متری مورد هدف قرار گرفته‌اند و آتش زدن بانک‌ها و مراکز تجاری و پمپ‌های بنزین کار آنها بوده است. اگر راست گفته باشند، با استفاده ازفیلم هایی که توسط دوربین‌های مرتبط با نیروی انتظامی و سپاه و شهرداری که در خیابان های اصلی و مهم شهرها نصب شده است ، می‌بایست فیلم گلوله زدن از پشت در تظاهرات را ضبط کرده باشند ولی از آنجا که کشته شدن جنبش کنندگان آنگونه که گفته اند، نبوده‌است، تا به حال نتوانسته اند این گونه فیلم‌ها را پخش کنند. ممکن است در حال تهیه فیلم‌های جعلی باشند. اما جعلی بودن اینگونه فیلمها به آسای قابل تشخیص است. از این‌رو، ساخت و پخش آنها سبب بی‌آبرویی بیشتر می‌شود.

   دوربین‌های امنیتی و نظامی گسترده در بسیاری از خیابان‌ها به گونه‌ای نصب شده که به خوبی قادر به ضبط هر آنچه اتفاق افتاده (حتی شماره خورو، به قول حسن روحانی)، می‌باشند. ولی تا به حال حتی نتوانسته اند فیلمی گویای صحنه‌ای که با دروغ ساخته و آراسته اند، پخش کنند.

   همچنین دوربین‌های نیروهای نظامی و امنیتی در اطراف بانک ها به خوبی می‌توانند از آتش زدن بانک ها و عوامل آن ، فیلم برداری نمایند. پس چرا تا به حال فیلمی از «آشوبگران» پخش نشده‌است تا معلوم شود چه کسانی بانک‌ها و پمپ های بنزین را به آتش کشیده اند؟

   جالب اینکه بعد از سرکوب تظاهرات، بسیاری از دستگیر شدگان را از طریق همان فیلم ها شناسایی و دستگیر کرده اند. پس چگونه است که هیچ فیلمی از شیوه کشته شدن شهیدان و مجروحان پیدا نشده است، حتی در موردی سردار حسین طائب طی نامه‌ای محرمانه، با معرفی فردی به نام حسین عظیمی، از شهرداری تهران خواسته تا فیلم‌های سطح شهر را از مرکز ترافیک به آن سازمان بدهد (که با استعفای مسئول آن بخش روبرو شد ولی در نهایت فیلم ها به دست سازمان اطلاعات سپاه افتاد).

 

نکاتی جالب از سخنان فرمانده نیروی انتظامی:

   سردار اشتری فرمانده نیروی انتظامی می‌گوید: سهمیه‌بندی بنزین و افزایش قیمت آن از اردیبهشت ماه مطرح می‌شد و دولت دنبال این بود ساماندهی سوخت صورت گیرد،یکی دو مرحله تا اجرا پیش رفتند اما به دلیل عدم وجود زیرساختهای مناسب به تعویق افتاد. او نمی‌گوید به دلیل لو دادن افزایش قیمت بنزین قبل از اجرا از طریق وب سایت‌های فارس و تسنیم بود.

   اشتری ادامه می‌دهد: تا دو، سه روز قبل از اجرا، زمان دقیق مشخص نشد، این موضوع در جلسات مطرح شد، نیروی انتظامی معتقد بود که در زمان و تغییرات قیمتی تجدیدنظر شود اما گفتیم در صورت تصمیم‌گیری برای اجرا آماده هستیم.

     بنابر گفته فرمانده نیروی انتظامی که تحت نظر خامنه‌ای و رحمانی فضلی فرماندهی می‌کند، او از دو سه روز قبل می‌دانسته که قرار است بنزین گران شود. آن وقت حسن روحانی رییس جمهور می‌گوید من روز جمعه خبردار شدم!

   علت شدت برخورد با مردم و کشتار انجام شده را سخنان فرمانده نیروی انتظامی معلوم می‌کند: آمر کشتار خامنه‌ای و مأمور کشتار فرماندهان سپاه بوده‌اند. اشتری می‌گوید:… حوادثی در لبنان و عراق داشتیم و نگرانی ما بر این بود که شاید این حوادث به داخل کشور تسری پیدا کند. البته معاندان مرتباً در شبکه‌های اجتماعی مردم را تحریک می‌کردند حتی می‌گفتند چگونه اعتراض کنند، به طور مثال مدل چین و هنگ‌کنک مبنی بر رها کردن خودروها یا خالی کردن شن و ماسه را در معابر مطرح کردند… تا روز جمعه بعدازظهر مشکلی نداشتیم اما بعد از آن در خرمشهر حرکت مسلحانه شکل گرفت که با عکس‌العمل سریع نیروهای نظامی روبه‌رو شد. همچنین در سیرجان نخستین حمله به پمپ‌بنزین صورت گرفت، در این شهر یک انبار سوخت نزدیک پمپ‌بنزین بود که البته آن محل از دست افراد شرور خارج شد اگر آن محل آتش می‌گرفت خسارات زیادی به بار می‌آمد… سپس در روز شنبه اعتراضات به آشوبها تبدیل شد و در نقاط مختلف گستردگی داشت البته همکاران نسبت به خنثی‌سازی این اقدامات آشوب‌گرانه عمل کردند. روز یکشنبه پس از فرمایشات رهبری، این اعتراضات بسیار کاهش پیدا کرد و درصد بالایی از این تحرکات و به اعتقاد بنده بیش از ۸۰ درصد آن، فروکش کرد».

   به قول این فرمانده نیروی انتظامی با پیام رهبری 80 درصد اعتراضات فروکش کرد اما معلوم نیست وقتی اعتراضات فروکش می‌کنند چرا نیروهای بسیج و سپاه با ادوات جنگی به میدان می‌آیند و آن کشتار را به راه می اندازند به جمله بعدی این فرمانده کم حافظه توجه فرمایید: «… در روز شنبه اوباش به اموال مردم تجاوز کرده و اگر قدرت پیدا می‌کردند شاید دست به جنایات دیگری می‌زدند، روز یکشنبه پلیس در اقصی‌نقاط کشور حضور پیدا کرد که در نهایت در کنار نیروهای عزیز سپاه و بسیج، این توطئه ۴۸ ساعته جمع شد و ورق برگشت، این فتنه بزرگ و متفاوت از وقایعی بود که قبلا شاهد آن بودیم».

   توجیه سردار اشتری برای بستن اینتر نت جالب است او می‌گوید: «اینکه بارها گفته شده اینترنت ملی راه‌اندازی شود برای چنین مواقعی است که به اموال مردم تعرض می‌شود».

 

     از قرار، اتحادی میان فرماندهان ارشد سپاه پاسداران از جمله سردار رحیم صفوی (مشاور ارشد نظامی رهبری- اصفهان )، محمد شیرازی (معاونت نظامی بیت رهبری- شیراز)،سردار حسین سلامی (فرمانده کل سپاه پاسداران- اصفهان)،سردار محمد حسین باقری (رییس ستاد کل نیروهای مسلح- تهران)، سردار قاسم سلیمانی(فرمانده سپاه قدس- کرمان)،سردار حسین طائب(فرمانده اطلاعات سپاه- تهران)، سردار اسماعیل کوثری(فرمانده قرارگاه ثارالله- مشهد)، سردار علی فدوی (جانشین فرمانده کل سپاه- اصفهان)، سردار محمد رضا نقدی (معاون هماهنگ کننده سپاه- نجف – نقده)، سردار غلامرضا سلیمانی(فرمانده بسیج – اصفهان)، سردار سالار آبنوش (فرمانده عملیات بسیج)، سردار حسین اشتری فرد (فرمانده نیروی انتظامی- اصفهان)، سردار ساجدی نیا (معاون نیروی انتظامی – اصفهان)،سردار محمد سعید زاهدیان( فرمانده پلیس امنیت )، سردار محمد خاکپور(فرمانده نیروی زمینی سپاه- لرستان)،،سردار حسن کرمی (فرمانده گردان های ویژه نیروی انتظامی)،سردار غلامحسین غیب پرور(فرمانده گردان های امنیتی امام علی موتورسواران- شیراز)، سردار علی شمخانی) دبیر شورای عالی امنیت ملی- خوزستان) و سپاهی سابق علیرضا رحمانی فضلی (رییس شورای امنیت کشور و وزیر کشور– خراسان )و…. به دستور خامنه‌ای و سران بیت او تشکیل شده و اینان، سلاخی جوانان ایران را فرماندهی کرده‌اند.

   بنا بر خبر زیر، مسئولان نظام به طور کلی از میزان جنایتی که مرتکب شده‌اند، آگاه می‌باشند اما آمار جنایت خود را منتشر نمی‌کنند تا که شامل مرور زمان شود و ضرب آن گرفته شود: خبرگزاری ایسنا به نقل نورنیوز که به نظر می‌رسد یکی دیگر از رسانه‌های وابسته به نهادهای امنیتی است؛ نوشت «آمار دقیق کشته‌شدگان نزد نهادهای مربوطه موجود است، اما عدم اطلاع رسانی درباره آن، از آنجا که نیازمند تفکیک دقیق از حیث چرایی و چگونگی جان باختن افراد بوده، تاکنون به طول انجامیده است.»

 

سناریوی کشته سازی و کشته سازان:

   تا مدتی بعد از جنایات انجام شده در اعتراضات آبان ماه 98، سرداران نظامی تابع ولی مطلقه فقیه خوشحال از پیروزی در جنگ جهانی و در حالیکه دست به دعا شده بودند که عملیات کربلای 4 را با معجزه الهی به پیروزی تبدیل کرده اند و سرمست از تأییدات خامنه‌ای بودند، به ناگاه با فشارهای شدید داخلی و خارجی به دلیل وسعت جنایات روبرو شدند. براثر اعتراضهای برخی از نیروهای میانی سپاه و بسیج و نیروی انتظامی، ترس سراسر وجودشان را فرا گرفت و برای جلوگیری از ادامه ریزش ها در میان حامیان و نیروهای نظامی به فکر فرو رفتند که چه باید بکنند و این گندی را که بالا آورده اند ، چگونه فرو بنشانند .

   با توجه به افشای تعداد کشته شدگان که نظام تلاش دارد مانع از انتشار آن شود، ابتدا با ادعای دستگیری نزدیک به ده تن از بسیجیانی که بر روی مردم آتش گشوده‌اند، تلاش کردند بگویند برخی نیروهای خود سر دست به جنایت در غرب تهران زده‌اند. اما گویا از این آتش، آبی برای آنها گرم نشد. ناچار، مشاوران را گرد آوردند تا راهی برای وضعیتی پیدا کنند که کشتار بی‌سابقه در آن قرارشان داده‌است. نتیجه شور این شد که سردار فاسد علی شمخانی و سید علی خامنه‌ای سناریوی کشته سازی را کلید زدند. هدف از اجرای آن این‌است که از زیر بار مسولیت جنایت علیه بشریت شانه خالی کنند.

   وقتی خامنه‌ای بر میزان جنایت آگاه شد، برای انحراف افکار عمومی گزارشی را تهیه نمود و آن را به سردار علی شمخانی داد تا او با بهره گیری از آن، نامه‌ای را برای «رهبر» تهیه کند و از او درخواست کند، با توجه به اینکه برخی‌ها در درگیری‌های آبان ماه اشتباهی کشته شده اند، آنها را به درجه رفیع شهادت نایل گردانند و دیه قتل آنها را به خانواده آنان پرداخت نمایند و تحت پوشش بنیاد شهید قرار دهند. هدف این است که بدین مکر و فریب، فشارها را کاهش دهند .

خبرگزاری فارس گزارش کرده‌است: « به درخواست مقام معظم رهبری، شورای عالی امنیت ملی، مأمور بررسی دقیق ریشه‌ها، عوامل و دلایل بروز ناآرامیها و همچنین نحوه مدیریت وضعیت جانباختگان و مصدومین حوادث اخیر، شده‌است. در شورای عالی امنیت ملی پیشنهاد شده است بر اساس چارچوب‌های قانونی موجود شهروندان عادی که بدون داشتن هیچگونه نقشی در اعتراضات و اغتشاشهای اخیر و در میانه درگیریها جان باخته اند در «حکم شهید» محسوب شده و خانواده‌های آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیرند‌.

   همچنین در خصوص قربانیانی که در جریان اعتراض های اخیر به هر نحو جان خود را از دست داده‌اند، خواستار پرداخت دیه و دلجویی از خانواده‌های آنان شده و آن را به رهبر حکومت اسلامی ایران پیشنهاد کرده است.

   رهبر حکومت اسلامی ایران در پاسخ به آن، «ضمن موافقت با پیشنهادهای شورای عالی امنیت ملی»، دستور داده … هرچه سریعتر انجام شود و نسبت به افراد مشکوک در هر گروه با جهتی که به رأفت اسلامی نزدیکتر است عمل شود.»

   خامنه‌ای ضمن موافقت با پیشنهاد شورای عالی امنیت ملی گفته است : «در مورد آن دسته از قربانیان حوادث اخیر نیز که به صورت مسلحانه و در درگیری با نیروهای حافظ امنیت کشته شده اند مقرر [شود] پس از بررسی وضعیت و سوابق خانواده آنان، حساب خانواده‌های موجه و آبرومند از فردی که اقدام به عمل مجرمانه نموده جدا شود و خانواده‌های آنان متناسباً مورد توجه و دلجویی قرار بگیرند.»

   خامنه‌ای در مورد نحوه مواجهه با خانواده‌های گروه سوم نیز که مشکوک به شرارت بوده‌اند امر به رویه کردن «رأفت اسلامی و توجه به خانواده‌ها کرده است.»

   با توجه به شناختی که همگان ازکینه جویی و خشونت طلبی و النصر بالرعب خامنه‌ای دارند، روش اخیر او گویای وحشتی است که او با مشاهده ریزش مداوم رژیم و نزدیک شدن خطر سقوط، بدین شکل، بروز می‌دهد. او بتازگی، سرنوشت صدام و شاه سابق و شوروی سابق را مایه عبرت دانسته است. ظاهر امر می‌گوید او نفس خویش و رژیم خون‌ریز ولایت مطلقه فقیه را فراموش می‌کند. اما واقع امر این‌است که ترس خود از گرفتار همان سرنوشت شدن بروز می‌دهد. وقتی علی شمخانی می‌گوید 85 درصد از کشته شدگان توسط نیروهای معاند کشته شده‌اند، می‌توان دریافت شدت وحشت او از کشتار جوانان ایران به چه میزان است.

   وقتی نامه میان خامنه‌ای و شمخانی رد و بدل شد و صدا و سیما از بخشندگی خامنه‌ای «مستند» ساخت، یک روز خبر آمد که علی شمخانی به همراه خانم لیلی واثقی (فرماندار جنایتکار شهر قدس یا قلعه حسن خان)که در گفتگویی گفت دستور تیراندازی به مردم را داده است، به درب خانه برخی از کشته شدگان رفته و به دلجویی از آنها پرداخته‌اند فیلم‌های نمایشی نیز تهیه و پخش شد .

   در ابتدای نمایش، سردار شمخانی سخنانی را بر زبان راند که دروغهای فاحش بودند. او گفت:

«ما از جنس شما هستیم

ما خادم مردم هستیم

متأسفانه اتفاق تلخی برای کشور ما رخ داد

اعتراض مردم نسبت به مسائل معیشتی امری طبیعیو پذیرفته شده است

کسی مخالف این نیست که مردم انتقادات خود را به اشکال مختلف بیان کنند» .

   شمخانی خود را از جنس مردم می‌داند اما نمی‌گوید تنها همسرش در پروژه‌های ویلا سازی (خانم آذرمیدخت طباطبایی) هزار میلیارد تومان در آمد داشته است که شاید با آن بتوان اسلام شهر را به شهری زیبا تبدیل کرد. باز نمی‌گوید پسرانش صاحب شرکت کشتیرانی ادمیرال هستند و نوه 5 ساله اش چندین ویلا در حال ساخت دارد و صدها میلیارد تومان در حساب های مختلف سپرده گذاری نموده و سود حاصل آن را به جیب پدر و مادرش که دختر و داماد شمخانی هستند ، می ریزد.

   در همان دیدار از مردم غرب تهران که با آن همه محافظ و فیلم بردار و خبرنگار صورت گرفت، شمخانی گفت که ۸۵ درصد جان‌باختگان در شهرستان‌های تهران، در هیچ اعتراضی شرکت نداشته‌اند و آنان با سلاح‌های سرد و گرم غیر سازمانی کشته شده‌اند. وی همچنین ادعای کشته سازی از سوی مخالفان جمهوری اسلامی را تکرارکرد و آن را قطعی دانست.

   شمخانی و یاران او به خوبی می‌دانند که کشته شدگان در اعتراضات توسط تیراندازی مستقیم قوای سرکوب تحت امر خامنه‌ای و «سرداران» دستیار او، کشته شده‌اند. فیلم های کشتار توسط شهروندان و خبرنگاران از طریق اینترنت به سراسر جهان مخابره شده‌اند. و می‌داند این سخنان دروغ را برای توجیه اعضای سازمانهای مسلح بر زبان جاری می‌کند.

   بنابراین گفته شمخانی، نزدیک به 120 نفر از حدود 150 کشته مردم در غرب شهر تهران از افرادی بوده اند که به دست معاندین کشته شده اند اما جالب اینست که هیچ فیلمی از شیوه کشته شدن این افراد وجود ندارد که سخنان شمخانی را تأیید کند و نکته دیگر اینکه هیچکدام از خانواده‌هایی که شمخانی با آنها دیدار داشته است مانند سال 88، بسیجی و ازاعضای نیروهای نظامی و امنیتی نبوده اند و در مصاحبه ها نیز روی خوشی به شمخانی نشان نداده اند .

   برای نمایش سناریوی کشته سازی، محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور نیز اخیراً اعلام کرد در میدان ۷۲ تن قم از یک ماشین سواری پژو تعداد ۸۴ اسلحه شکاری با گلوله‌های خاص کشف و ضبط شده که شماری از جان‌باختگان اعتراض‌های اخیر با گلوله خاص این سلاح‌ها کشته شده‌اند. شبکه ۳ صدا و سیما نیز گزارشی منتشر کرد که بنابر آن، واواک، نیروی انتظامی و سپاه، طی یک سال و نیم اخیر انبوهی سلاح کشف کرده‌اند که با هر بار مسلح شدن، قابلیت شلیک ۵ تیر را خواهد داشت که ساچمه‌های قرار گرفته در آن، حتی درفاصله نزدیک قابلیت قطع کردن پای فیل را هم دارد.

   علاوه بر آن، صدا و سیما در گزارش دیگری با عنوان «تأملی بر پروژه کشته سازی حوادث اخیر در رسانه‌های معاند»، برخورد نیروهای امنیتی با معترضین در شهرهای شیراز، بهبهان، سیرجان، ماهشهر و شهر قدس، شهریار و ملارد در غرب تهران و فردیس کرج را «مقابله سخت» توصیف کرد.

   شمخانی همچنین گفت:«استانداران سراسر کشور با توجه به مطالبه جدی مقام معظم رهبری و تدابیر اعلام شده ایشان و همچنین اختیارات ویژه‌ای که از طرف رئیس جمهور محترم به آنها واگذار شده می‌بایست با اقدامات جهادی، ضمن رسیدگی سریع به وضعیت خانواده شهدا و جان باختگان، با برنامه‌ای دقیق و هماهنگ نسبت به جبران و ترمیم خسارت‌های وارد شده به مردم اقدام کنند.»

   نکته‌ای جالب از گفتگوی مادر آقاسلطان در رابطه با سناریوهای قتل دخترش به عنوان مثال سناریوهای مختلفی در مورد کشته شدن ندا آقا سلطان از صدا و سیما با کمک قاتلان سال 88 منتشر شد که مادر ندا اینگونه بیان داشته است : همان زمان چندین برنامه از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد که در آن‌ها هر بار یک نفر به عنوان قاتل ندا معرفی شد؛ یک بار یک خبرنگار، بار دیگر پزشکی که تصادفاً بالای سر ندا بود و دیگر بار هم اعلام کردند زنی از آمریکا برای کشته شدن ندا راهی ایران شده بوده است!

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید