یکی از این منابع زیرزمینی بسیار پر بها، خاصه در یک قرن و نیم گذشته، نفت و گاز است. نفت را طلای سیاه می نامند، طلای سیاهی که بلای جان ملت هایی است که در کشورهای نفت خیز زیر سلطه زندگی میکنند.
برای مثال تاریخ صد و پنجاه سال گذشته خود ما ایرانیان شاهدی بس قوی بر امر فوق است. در طی این مدت هر زمان نسلهای پیش و حال ایران تلاش کردند، آزادی و استقلال خود و کشور خویش را باز یابند، به جهت وجود نفت و گاز فراوان در ایران، قدرتهای جهانی با دست و پا کردن مستبدی خونریز و نادان، بلایی بدتر از بلا های طبیعی را بر سر مردم ایران آوردند و هنوز نیز می آورند.
هدف این بلا ها همیشه این بوده و هست که استبدادی بی رحم و جنایتکار را حاکم بر مردم کنند. تا او همانند سگ درنده ای به جان مردم افتاده و پاسدار منافع قدرتهای جهانی گردد. با اینکار منابع طبیعی زیر زمینی و رو زمینی مردم که بیش از همه به نسلهای آینده ایران تعلق دارند، خیلی راحت و بدون اعتراض و مزاحمت غارت و چپاول می شوند.
وظیفه اصلی مستبدین دستکم در یک و نیم قرن گذشته تا هم اکنون در ایران این بوده که راه غارت نفت و گاز ایران را برای غارت گران جهانی هموار کنند. برای اینکار مردم ایران بایستی با ترس و وحشت دائمی بر سر میهن خویش و جان فرزندان مستعد و آزاده خود گذران عمر کنند. چرا که میدانند اگر فرزندان آنان معترض و مزاحم مستبدین در غارت وطن شان ایران گشتند، آنها فرزندان آزادیخواه ایران را یا سر به نیست، یا از موطن خود فراری و یا اسیر زندانهای مخوف استبداد جهت حذف و خنثی کردن، میکنند.
واقعیت های تاریخ بیش ار صد سال گذشته ایران بطور کاملاً روشنی شهادت میدهد که هدف از کودتای سال 1299 رضا خانی، تمدید قرار داد دارسی بمدت 60 سال جهت غارت نفت بود، کودتای 28 مرداد 1332 برای بر کنار کردن نماینده واقعی مردم، دکتر محمد مصدق، و استحکام استبداد محمد رضا شاه به قصد چپاول نفت بود. گروگانگیری در سفارت آمریکا و در ادامه آن، حمله عراق به میهن ما ایران، و ایجاد جنگ بمدت هفت سال، بنا بر گفته وزیر دفاع وقت انگلستان در دادگاه، « در خدمت منافع غرب و اسرائیل »، و بیش از همه در راستای محکم کردن پایه های استبداد ولایت مطلقه فقیه، در ضدیت و خنثی کردن اثرات انقلاب مردم ایران بود. البته در کنار همه اینها ایجاد « ضد ضربه نفتی » که انقلاب مردم ایران با همت نمایندگان واقعی آنان سبب گردیده بود، نیز بود.
ابوالحسن بنی صدر منتخب ملت ایران قیمت نفت ایران را پس از انقلاب سه برابر بیشتر از دوره شاه کرد. او کارگردان « ضربه نفتی دوّم » بعد از ضربه نفتی اول در سال 1973 بدست اعراب در جنگ با اسرائیل، بود. در اینصورت بایستی علیه او نیز، همانند دکتر محمد مصدق، کودتا میکردند و کردند. چرا که نمایندگان واقعی مردم ایران هرگز اجازه غارت منابع زیر زمینی و رو زمینی وطن خویش را که به ملت ایران تعلق دارند، به هیچ قدرت خارجی نداده اند و نمی دهند.
ابوالحسن بنی صدر پیش از انقلاب، در 7 شهریور 1356 کتابی تحت عنوان: « نفت و سلطه یا نقش نفت در توسعه سرمایه داری در پهنه جهان و زمان » را در انتشارات مصدق، بقلم خود منتشر کرد. او در مقدمه کتاب، صفحه 22 در مورد محتوی کتاب اینطور می نویسد: « این کتاب در دو بخش تدوین شده است. در بخش اول ساز و کارهای روابطی مطالعه میشود که از رهگذر نفت میان کشور ما و کشورهای صنعتی برقرار شده است، و در بخش دوم قیمتهای نفتی و نقش آن و حرکت انتقالی درآمدهای نفتی، (بیشتر به غرب) در دو فصل تحلیل می گردد…»
با وجود آنکه نزدیک به نیم قرن از انتشار این کتاب می گذرد، هنوز نیز امر های واقع مستمری که در زمینه نقش نفت و انتقال پولهای آن به جیب قدرتهای جهانی صورت میگردد، بعلاوه ایجاد انواع جنگ ها و بحران ها که بر سر غارت نفت و گاز، بخصوص در کشورهای زیر سلطه نفت خیز مسلمان نشین جهان، ایجاد میکنند، محتوی کتاب با شفافیت تمام معلوم خوانندگان خود میکند.
برای مثال در صفحه 9 کتاب پرسش و پاسخی را که میان خلیل ملکی و بوین، وزیر خارجه حکومت کارگری وقت انگلستان واقع شده است، برگرفته شده از کتاب « طلای سیاه یا بلای ایران » بقلم ابوالفضل لسانی، اینگونه آمده است:
خلیل ملکی از بوین می پرسد:
« شما از جان ما چه میخواهید؟ چرا نمی گذارید مردم این کشور روی آسایش ببینند؟ چرا این باندهای فاسد و سیاهکار را تقویت میکنید؟ چرا نمی گذارید یک حکومت ملی علاقمند و دل سوز بحال ملت ایران تشکیل گردد و چرا هر روز شکاف بین حکومت و ملت را زیادتر میکنید؟ چرا و چرا و چرا ….. از جان ما ( مردم ایران) چه میخواهید؟
و بوین با خونسردی تمام پاسخ میدهد: اویل، اویل، اویل؛ نفت، نفت، نفت. »
آنچه را خلیل ملکی بیان میکند، در این چهار دهه پس از وقوع انقلاب مردم ایران، بسیار بیشتر و بدتر از آنزمان گشته است. در این چهار دهه اخیر هم غرب و هم مستبدین حاکم بر سرزمینهای نفت خیز با یاری و کمک همدیگر، پای پدیده ای نو و دیگر را بنام «تروریسم جهانی » جهت توجیه غارت و چپاول نفت و گاز کشورهای منطقه، همراه با ایجاد ترس و وحشت مردم از تروریستها، هم در کشورهای غرب و هم در کشورهای نفت خیز، به میان آورده اند.
خانم سارا واگن کنشت Sahra Wagenknecht اقتصاد دان و سیاستمدار آلمانی که تا سال 2019 رئیس فراکسیون چپ های آلمان در مجلس فدرال این کشور بود، مصاحبه طولانی در مورد زندگی خود و نظرات سیاسی و اقتصادی خویش با مجله آلمانی اشپیگل به عمل آورده است. در بخشی از این مصاحبه که به صورت کتابی پر فروش در آمده است، مصاحبه گر نظر خانم واگن کنشت را در مورد تروریسم جهانی و سیاست غرب در قبال « مبارزه با تروریسم جهانی » سئوال میکند. جوابی که ایشان میدهد، بخصوص برای ما ایرانیان که چهل است با دولت تروریست پرور ولایت مطلقه فقیه سرو کار داریم، بسیار با اهمیت است. جواب خانم واگن کنشت این است:
« یکی از عوام فریب ترین و مزوّرانه ترین کارهای ما سیاستمداران غرب این بازی با تروریسم و مبارزه با تروریسم جهانی است. نام واقعی مبارزه با تروریسم، جنگ بر سر غارت و چپاول نفت و گاز کشورهای صادر کننده این دو محصول است. »
خانم واگن کنشت حقیقت بسیار مهمی را بر زبان میآورد. برای مثال اگر ما فعالیتهای واقعی قاسم سلیمانی این « قهرمان ملی و دینی » رژیم ولایت مطلقه فقیه را شناسائی کنیم، بطور خیلی کوتاه و خلاصه این بوده است:
او نفت خام از کشور ایران و عراق دریافت میکرد، آنرا بوسیله قاچاقچی های زیر دست خویش در سپاه پاسداران و حزب الله لبنان بفروش میرساند. با پول آن اسلحه میخرید و سربازان مزدور ( میلیشیا ) از کشورهای فقیر نشین مسلمان اجاره میکرد تا به جنگ و کشتن مردم سوریه، عراق، ایران، عمان و… بگمارد. این « سردار شهید اسلام » با پوتین در کشتار مردم سوریه، و با ترامپ این « شیطان بزرگ « در سرکوب دیگر تروریست ها که باز نیز دست ساخت مستبدین کشورهای نفت خیز عربستان سعودی و دیگر شیخ نشین های عرب بودند، مثل داعش و…. همکاری نزدیک میکرد. یعنی جهت استراتژی غارت نفت و گاز برای این دو قدرت سیاسی بزرگ جهان، دست به عملیات تروریستی میزد.
« سردار قاسم سلیمانی » در واقع رئیس حکومت دولت سایه و یا دولت موازی بود. او ذوب شده در ولی مطلقه فقیه، فقط بطور مستقیم از علی خامنه ای دستور میگرفت. وجود اینگونه دولتهای سایه و بشدت فاسد در نظامهای توتالیتری رسم و متداول است. اعضاء دولت و حکومت واقعی در کشورهای مستبد توتالیتر زیر سلطه ای، چون در ایران، اینگونه تروریست ها هستند.
خوانندگان گرامی این سطور جهت روشن گشتن بیشتر نقش نفت و گاز در انواع جنگ ها و بحران ها و یا بنابر درست نظر ابوالحسن بنی صدر، « ایجاد ده جنگ و تحمیل آنها به مردم ایران» در راستای حمایت و استحکام بخشیدن به نظامهای استبدادی، ترجمه مقاله مندرج در اشپیگل شماره 22 بتاریخ 24 تا 30 ماه مای سال 2020 که در ذیل میآید را مطالعه کنید.
نام مقاله: در تله
نویسندگان مقاله:
Adam Assad; Mirco Keilberth; Susanne Koelb; Maximilam Popp; Christoph Reuter; Ranian Salloum; Anna-Sophie Schneider
لیبی: اوردوگان، رئیس جمهور ترکیه برای محرمانه حاکم گشتن بر کشور نفت خیز کویری لیبی خود را به جنب و جوش انداخته است. او از این منطقه نیز میتواند برای اروپائیان خطرناک شود.
آلا فتحی یاد گرفته است با جنگ زندگی کند. او وقتی 9 سال پیش دیکتاتور لیبی ممر القذافی سقوط کرد، در خیابان تظاهرات میکرد. او تماشا میکرد که چگونه سربازان مزدور میلیشیا
در جنگهای خونین مابین خویش کشور لیبی را میان خود تقسیم کردند. در حال حاضر نیز او نظاره میکند که چگونه بر سر شهر او مرگ میبارد.
فتحی، 35 سال دارد و صاحب یک شرکت است. او همراه با همسر و پسر سه ساله خویش در شمال غربی تریپولیس، که زیاد از جبهه جنگ دور نیست، ساکن است. هفته پیش یک نارنجک به خانه همسایه او اصابت کرد و موشکی نیز درختی را در جلو خانه او به آتش کشاند. فتحی احساس میکند در تله افتاده است.
او یکی از صدها هزار انسانی است که در پایتخت کشور لیبی زندگی میکند و نمیداند، به کجا پناه برد. در تلفن توضیح میدهد که شرایط زندگی در چند ماه گذشته بطور دائم بدتر و سختتر میشود. او میگوید: « همه چیز نادر شده است، نان، بنزین، گاز. بطور واقعی بخاطر وجود جنگ روزهای متوالی مواد خوراکی برای خرید اصلاً وجود ندارد. مدام برق قطع میشود.» او شبها بخاطر بمب ریزی نمیتواند بخواب رود. جنگ جویان به منطقه مسکونی او نزدیک شده اند. باندهای سارق در خیابانها در حال حرکت و جنب و جوش هستند. اتومبیل همسر او را بتازگی به سرقت بردند. او میگوید: « آدمها وحشی و بیرحم شده اند.»
فتحی آرزو داشت درس بخواند و پزشک شود. ولی از درد ناچاری در این اثنا وسایل لوله کشی برای خانه ها، مثل شیر آب و ابزار حمام و دستشویی میفروشد تا قادر به امرار معاش خانواده خود گردد.
در لیبی میتوان مشاهده کرد که چگونه تمامی یک کشور بدست سربازان مزدور در جنگی خانمان سوز فرسوده و داغان میشود. ( آیا در میهن ما ایران نیز دقیقاً همین عمل بدست سربازان مزدوری که بر آنان نام « پاسداران و جانبازان انقلاب » را گذارده اند، صورت نمیگیرد؟: مترجم)
در یکطرف لشکریان نخست وزیر، فایز سراج، و در طرف دیگر جنگ جویان ژنرال جنگنده، خلیفه هفتار، قرار دارند. تا هم اکنون هزاران نفر انسان غیره نظامی در جنگها و حملات متقابل این دو متخاصم، جان خویش را از دست داده اند.
تا چندی پیش اینطور بنظر میرسید که گویا هفتار در این جنگ پیروز میشود. لشکریان او گاهی مواقع به تسخیر و تصرف تریپولیس خیلی نزدیک شده بودند. ولی در این اثنا، البته به کمک ترکیه، وضعیت سراج بشکل شگفت آوری تغییر جهت داده و او دست بالا را گرفته است.
زیرا که در کنار این دو طرف متخاصم، قدرتهای منطقه ای نیز ماههای متواری است که به جنگ داخلی در لیبی دامن میزنند. در کنار ترکیه دو کشور قطر و ایتالیا به نخست وزیر حکومت فعلی لیبی، سراج، کمک میکنند. حکومت او از جانب سازمان ملل نیز به رسمیت شناخته شده است. در حالیکه عمارات متحده عربی، روسیه، مصر و فرانسه از ژنرال خلیفه هفتر حمایت و به او در جنگ داخلی در لیبی کمک میکنند.
اینطور میتوان گفت که نیمی از کشورهای جهان بر سر کشور لیبی و ذخایر نفت و گاز موجود در آن علیه یکدیگر در جنگ و نزاع هستند. جنگ در لیبی خیلی زود تر میتوانست پایان پذیرد، اگر از خارج در آن دخالت نمی کردند و گروههای متخاصم در جنگ با یکدیگر را با سلاحهای جنگی، پول و سربازان مزدور تغذیه و حمایت نمیکردند. ( دقیقاً عین همین امر در جنگ هفت ساله میان ایران و عراق صورت گرفت، طوریکه خیلی بیشتر از نیمی از جهان، با پول و سلاح جنگی و نفرات در آن دخالت کردند و با کمک همدیگر، نظام سیاسی دلخواه خویش، یعنی به نظام ولایت مطلقه فقیه در ایران استحکام و استواری بخشیدند: مترجم) علاوه بر همه اینها بحران ویروس کرونا نیز وضعیت انسانهای ساکن در لیبی را خیلی سختتر و بدتر نیز کرده است.
بخاطر خطر گسترش پاندومی در تریپولیس سراج نخست وزیر آن کشور از شهروندان میخواهد که در خانه های خود بمانند و بیرون نیایند. همزمان ارتش ملی لیبی به فرماندهی هفتر به خانه های مسکونی مردم شروع کرده با نارنجک و موشک شلیک کند تا حکومت لیبی را به زانو در آورده و شکست دهد. مردم ساکن در شهر تریپولیس دچار خشونتی کور و پر شقاوت گشته اند. آلا فتحی میگوید: « خطر تهدید آمیز روز به روز جلوتر میآید و نزدیکتر میشود.»
در ماه ژانویه امسال حکومت آلمان فدرال طرفهای متخاصم در جنگ داخلی لیبی را همراه با همه حامیان آنها، جهت مذاکره برای ایجاد صلح به برلین دعوت کرد. در برابر چشمان افکار عمومی مردم جهان شرکت کننده گان در نشست جهت متارکه جنگ به تفاهم رسیدند. بسیاری از ناظران مذاکره و نشست در برلین را بمثابه پیروزی دیپلماسی آلمانی قلمداد کردند.
امروز، چهار ماه بعد از آن نشست، راجع به آن قرار و مدارها که در برلین منعقد گشتند، هیچ کسی اصلاً صحبتی نمیکند. زیرا خلاف آنچه امیدوار بودند، نشست برلین هیچ صلحی با خود به ارمغان نیاورد. کاملاً برعکس: جنگ و کشتار مردم چنان شدتی بخود گرفته است که قبل از آن هرگز نبود.
البته تعادل قوا بشدت تغییر کرده و جابجا شده است. در گذشته مدت زیادی هفتر بر جنگ مسلط بود و پیشروی میکرد. حالا ولی سراج و هم پیمان او اردوگان، رئیس جمهور ترکیه، در حال پیشروی هستند. واکنش هفتر در برابر از دست دادن زمین این شد که به افراد خود دستور داده به ساکنان غیره نظامی شهر حمله کنند. در هفته گذشته موشکهای شلیک شده از جانب لشکریان او، یکی به بیمارستانی در مرکز شهر تریپولیس و دیگری به خوابگاه پناهندگان که از دیگر کشورهای جهان به آنجا آمده اند، اصابت کردند.
هدف هفتر اینست که زمینهای از دست داده را دوباره پس گیرد. ولی در این هفته لشکریان او میبایستی مهمترین پایگاه سکوی پرتاب موشکهای هوایی ال وتیجا Al-Watija در غرب تریپولیس را نیز از دست دهد.
البته بیش از همه این اردوگان است که مسیر جنگ را به نفع حکومت سراج تغییر داده است. در ماه نوامبر سال پیش حکومتهای آنکارا و تریپولیس قراردادی با یکدیگر امضاء کردند که بنابر آن ترکیه اجازه دارد چاه های گاز بدست آمده در دریای میانه را غارت کند. این عمل، اتحادیه اروپا را بشدت عصبانی و ناراحت کرد. چرا که اتحادیه اروپا به تحریم علیه آنکارا شدت بخشیده بود. اردوگان پس از امضاء این قرارداد شروع کرد سلاحهای جنگی و جنگ جویان بیشتری را به کشور لیبی ارسال کند. اردوگان تلاش میکند در سایه بحران ویروس کرونا خود را به حاکم سری لیبی ارتقا دهد.
البته اردوگان در مذاکرات نشست برلین قول داد که دست از مداخله در کشور لیبی بردارد. ولی او نیز همانند دیگر کشورهای شریک در جنگ داخلی لیبی، به هیچ قرار و مداری پایبند نیستند. دقیقاً روز 24 ماه ژانویه، یعنی پنج روز بعد از ملاقات در برلین، یک کشتی حامل تانک های جنگی از شهر بندری مرسین در ترکیه عازم لیبی شد.
در جبهه هفتر هم با وجود تحریم سلاح جنگی، او را مجهز به بیشترین سلاحهای جنگی کرده اند. از بعد از کنفرانس برلین بیش از صد محموله بزرگ سلاحهای جنگی از عمارات متحده عربی به شرق لیبی صادر گشته است. در مجموع شیخ های عرب در سال پیش بیش از 850 حمله با پادهوا ها و جت های خویش علیه رژیم سراج به پرواز در آوردند. به موازات آن، گروه واگنر، جنگ جویان مزدور را از روسیه به لیبی می فرستد. گروه واگنر، یک شرکت خصوصی جهت امور امنیتی است که با سران کرمل تماس و رابطه ای تنگاتنگ دارد.
کشورهای شرکت کننده در جنگ داخلی لیبی طمع دستیابی به منافع بسیار زیادی را در سر دارند:
لیبی بیشتر از هر کشور دیگری در قاره آفریقا ذخایر نفت دارد. این کشور منطقه ای وسیع جهت فرد گیری برای جهادیست ها است. علاوه بر اینها، هر دولتی که بتواند سواحل کشور لیبی را کنترل کند، قادر است تصمیم بگیرد چه تعداد مهاجر و پناهنده از طریق دریای میانه اجازه ورود به اروپا را دارند. در نزاع مابین ترکیه و عمارات متحده عربی جنگ ایده ئولوژی هم نقش مهمی ایفا میکند: اردوگان و سراج با اخوان وال مسلمین رابطه خوبی دارند. شاهزاده ابودبی، محمد ابن زاید نظرش اینست که این گروه یک سازمان تروریستی است.
برنده اصلی این جنگ در واقع اردوگان است. او لشکریان سراج را نه تنها با پهبادها و سیستم دفاع موشکی تقویت میکند، بلکه جنگ جویانی که بیشترشان را سربازان مزدور گروههای سوری مخالف اسد، و هم پیمان با او تشکیل میدهند، نیز در این جنگ به لیبی ارسال میکند.
بنابر داده های مخالفین سوریه تعداد هفت هزار نفر سوری با اردوگان قرارداد نظامی بسته اند. ترکیه به هر سرباز مزدور سوری 2 هزار دلار ماهانه دستمزد میدهد. تقریباً پنج برابر آن مقدار دستمزدی که این افراد در سوریه میگیرند. همزمان حکومت در آنکارا به شرکای خود در سوریه فشار میآورند. تا گروههای جنگجویی که ترکیه از آنان حمایت میکند، بخشی از نفرات خود را به لیبی فرستند.
یکی از فرماندهان آنها گزارش میکند که « هر لشکر بایستی 200 نفر از سربازان خود را به لیبی انتقال دهد. و الا دیگر از جانب ترکیه حمایت نخواهند شد.» همان فرمانده میگوید. « ما چاره دیگری نداریم. چون نمیتوانیم برای خود حامی دیگری پیدا کنیم. »
یکی از افسران سوری که نام خود را آدنان معرفی میکند، و از ماه ژانویه در لیبی مستقر شده است، میگوید:
« اینجا نیز همانند اوایل جنگ در سوریه گشته است. دامنه جنگ هر روز بزرگ و بزرگتر میشود. هر روز دو هواپیما از ترکیه در تریپولیس فرود میآید. ما هر بار 100 سرباز مجروح جنگی را به خانه میفرستیم و 300 سرباز جدید وارد جبهه میکنیم.»
جنگ بر سر منابع نفت و گاز لیبی نه تنها هنوز تصوری برای اتمام آن وجود ندارد، بلکه بر عکس، این جنگ بطور روز افزون خشن تر و ویرانگر تر میگردد. هفتر امکان دارد به حملات خویش علیه مردم غیره نظامی لیبی شدت بخشد با این قصد که بتواند سراج را مجبور به متارکه جنگ کند. علاوه بر اینها عمارات متحده عربی و روسیه نیز به حملات خویش علیه لیبی شدت خواهند بخشید.