ابتدا در زیربه بخشی از نامه آقای بنی صدر به آقای خمینی در ۲۲خرداد سال ۶۰، یعنی هشت روز قبل از کودتا، توجه فرمائید:
“تهدید فرمودید «… والا تا آخر خواهم رفت». تا آخر کجاست؟ شمائید و دژخیمانتان و اعدام. از حکومت شما یک کربلا کم بود آنرامی خواهید آماده کنید من آماده ام. پیغمبر اسلام گفت «دین جز محبت نیست»، شما میگوئید: «دین جز تهدید نیست» امام (علی) فرمود: « هر عزیزى که حق را رها کرد، ذلیل میشود و هر ذلیلى حق را گرفت، عزیز میشود». اینطور نیست که شما فکر کنید هر چه برخلاف مصلحت و واقعیت بفرمائید، این مردم از شعور خالى هستند و کورکورانه خواهندپذیرفت. الان به شما میگویم – تا باز نگوئیدنمیدانستید– اگردراین کودتای خزنده قدمهاى بعدى هم برداشته شوند، یعنى تهدید شما عملى گردد، کشور در این جنگ داخلى، توام با جنگ خارجى موجود، فرو خواهد رفت و مسئول این جنگ کسى جز شما نیست”.
اگر ایران هنوز باقی است یعنی این که قوتهای ملت ایران از ضعف هایش تا امروز بیشتر بوده اند. و اگر هربار درپی پیروزی، بعداز مدتی کوتاه، مقابل کودتای اقلیتی چماقدار و وابستگان به قدرتهای خارجی شکست جنبش خویش و تأسیس استبدادی نو را شاهد بودند، یعنی این که ضعف هایش علت بازسازی شدن استبداد بودهاند.
اگر از تجربه نیاموزیم و ضعف ها را به قوت ها تبدیل نکنیم، همان ضعف ها هشدار میدهند که، در آینده نیز، تجربه شکست و بازسازی استبداد، تکرار میشود. میبایست تغییر کنیم و ضعف ها را به قوت ها بدل سازیم تا شکست های دیروز، نویدپیروزیهای آینده را بدهند.
قبل از جنبش ملی کردن نفت، در جلسه مجلس شورای ملی، نماینده حزب توده برقراری تعادل را دستآویز کرد و گفت: از آنجا که نفت جنوب را به انگلیس دادهایم، نفت شمال را هم برای برقراری تعادل به روس بدهیم. دکتر مصدق در آن جلسه مجلس گفت: وقتی دست راستم را قطع کردند، بنام تعادل دست چپم را قطع نمی کنم، با آن دست، دست قطع شده را بر می گردانم. خواست احیاء حقوق ملی، خواست ملت شد و جنبش ملی کردن نفت پیروز گشت. امابعد از مدتی شاه و روحانیان وابسته، دستیار امریکا و انگلیس شدند و با وسیله کردن شماری از نظامیان و بکارگرفتن قمهکشان و چماقداران، موفق به انجام کودتا برضد حاکمیت مردم شدند. از آن پس، مصدق سانسورشد و بردن نام او جز برای ناسزاگرفتن به او، ممنوع شد.
طرفداران کودتا با وجود سانسور مصدق و نبود فضای آزاد، به مناسبت مدعی شدند و میشوند که کودتایی در کار نبود، اختلاف بین شاه و مصدق پیش آمد، طبق قانون، شاه نخست وزیرش را برکنار کرد! مدعی میشوند مصدق بود که میخواست کودتا کند. کودتاگران حاکم امروز نیز تفاوت دو تفکر حاکم بعد از انقلاب یکی جانبدار استقلال و آزادی که در پی استیفای حقوق مردم بود و دیگری استبداد و وابستگی که در پی استقرار ولایت مطلقه بود را به دعوا و اختلاف بین آقای بنیصدر رئیس جمهور منتخب و آقای خمینی تقلیل میدهند. این زورپرستان از جنبش ملت ایران و حقوق ملت که با کودتا زیر پاگذاشته شد و از هدف اول انقلاب که تغییر نظام اجتماعی، از یک نظام زیرسلطه به یک نظام مستقل و آزاد بود، صحبتی نکرده و نمی کنند. اما زمان دروغ کوتاه است،شکسته شدن سانسورها، کودتای شاه و همدستانش را افشا کرد، آن زمان شاه کودتاگر، میبایست برود و رفت.استبداد ولایت مطلقه هم رفتنی است، زیرا بنا بر قاعده، صاحب حق، ملت ایران، ماندنی است.
بعد از انقلاب کسی تصور برگشت استبدادی دیگر را نمیکرد، انتظار خیانت را از کسی نداشت. تجدید شکستن قلم ها و تعطیلی احزاب و جرم شناختن آزاد اندیشی را تصور نمیکرد. اما تمامیت خواهان با زد و بند با قدرتهای خارجی به نام “اسلام عزیز” با اینکه اقلیت بودند، کودتایی را طرح ریزی کردند. طرح کودتا که بنام طرح آیت یا کودتای خزنده معروف بود، توسط افرادی ملی که مخالف خیانت بودند افشا شد اما متاسفانه ضعف ها دوباره امکان کودتایی دیگر را ممکن ساختند و کودتا انجام گرفت.
چهل سال است که کودتاگران، مثل دوران پس از کودتا برضد حکومت قانونی دکترمصدق، از حقوق زیر پاگذاشته شده ملت، از اعدام دگراندیشان، صحبت نمی کنند و کودتا را با وجود افشای طرح آن، با وجود «جرائم» دوازده گانه (جانبداری از حقوق انسان و دموکراسی و…) که در مجلس رسوا، برشمرده شدند، اختلاف میان آقای بنیصدر و آقای خمینی قلمداد می کنند و برکناری او را “قانونی” میخوانند!.
آقای بنیصدر هنگام کودتا هشدار نامهای را خطاب به مردم و گروه ها و سازمانهای سیاسی منتشر کرد و از آنها خواست به مقاومت بر خیزند و مانع از باز سازی استبداد شوند.
مقاومت مردمی با شرکت برخی از سازمانها ملی و چپ مستقل شکل گرفت که در اوج خود در روز سی خرداد با سرکوب شدید نیروهای درخدمت کودتا مواجه شد. تعداد زیادی از هموطنان شهید شدند. موفقیت کودتا، دستگیریها گسترده و سپس شکنجه و اعدام بسیاری را که “جرمشان” مخالفت با کودتا، دفاع از حق حاکمیت خویش و رئیس جمهور منتخب بود را در پی داشت. یادشان گرامی باد
متأسفانه کودتای فاسدان مستبد برضد انقلاب، درخرداد ۱۳۶۰، سرکوب بس خونین و اختناق شدید را مداوم گرداند. امروز، ایران تحت ولایت مطلقه فقیه است و روش آن، به ضرورت، خیانت و جنایت و فساد است و ایران را ویران و ایرانیان را از رشد در استقلال و آزادی باز میدارد.
تا زمانی که ملت، بر حقوق خویش وجدان نجوید و حقوند نگردد و سانسورها را نشکند، انقلاب خود و اصول و اهداف آن، یعنی آزادی و استقلال و استقرار حاکمیت ملی و بر قراری عدالت اجتماعی را پینگیرد، کودتاگران حاکم خواهند ماند. زمان آن است که با شناخت حقوق خویش و عمل بدانها و با تبدیل ضعفها به قوتها و شکستن سانسور، عرصه را بر نظام ولایت مطلقه تنگ نماییم و با رها شدن از استبداد در عینیت و در ذهنیت، حیات ملی را نجات دهیم.
مجامع اسلامی ایرانیان- ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ برابر با ۱۸ ژوئن ۲۰۲۰