دو سال پیش، درست پگاه ۱۹ تیر ۱۳۹۷ خورشیدی، از فضای مجازی خبر درگذشت محمد بسته نگار، سخنگوی فقید شورای فعالان ملی – مذهبی، روزم را ناخوش و به شدت عصبی و ناراحتم نمود. کمی در خلوت اشک و کوبیدن آرام مشتم به دیوار آرامم فقط میساخت.
درگذشتش و نبودش را نمیخواستم و نمیتوانستم بپذیرم با اینکه از سال ۹۴ به دلیل دیالیزهای مکرر و هفتهای سه بار در بیمارستان پارس تهران رمقی برای پیر روشن اندیش و پرمهر نگذاشته بود و بستن بار سفر و آغوش کشیدن خاک تنها درمان رنجهای سنگین و ویرانگر سالهای پایان عمرش بود؛ ولی با چنین شاخصهایی که برایم بسیار مهم بوده و هست زنده یاد محمد بسته نگار بی جایگزین و بی همتا بوده و هست و خواهد بود:
۱- وقتی برای نخستین بار در ۱۵ سالگی و دانش آموز سال دوم دبیرستان در رشته علوم انسانی، در شهریور ۱۳۷۸ به حسینیه ارشاد برای شرکت در هجدهمین سالگشت درگذشت آیت الله طالقانی رفته بودم.
سخنرانی محمد بسته نگار با استناد به گزاره تاریخی و شناخته شده ” استبداد دینی بدترین نوع استبداد است. ” تنبیه الامه و تنزیه المله آیت الله نائینی با طنینی توامان از صلابت و شهامت، دلسوزی انسانی و عشق میهنی بیش از پیش در ذهن و خاطرهام، چنان خوش نشست که یارای فراموشیاش را به هیچ عنوان ندارم و افزون بر آن رخصتش را هم به هیچ کس نمیدهم.
۲- فرزند خصال خویشتن بود: داماد شادروان آیت الله طالقانی بود و اعتبار خانوادگی در پس پیشانیاش داشت اما خودساخته بود و شخصیتی پویا و پرتکاپو که برای جستجوی حقیقت به گفته زنده یاد مهندس سحابی از ” انباشت تجربه ” دیگران استفاده میکرد اما در هیچ شخصیتی حل نشد و استقلالش را بی خودنمایی و هیاهو نشان میداد.
۳- با اینکه کتابها و مقالههای متعدد به ویژه ” مصدق و حاکمیت ملت ” و… نوشته و منتشر ساخته بود و از ستون پایههای شرکت سهامی انتشار بود؛ اما در کارهای پراگماتیستی و یَدی برای پیشبرد اهداف ملی و میهنیاش دریغ نداشت. از جمع کردن امضای طیفهای مختلف ملی اندیش و مصدقی با پیکان زیر پایش تا زمانی که توان رانندگی داشت و حتی اتوبوس شرکت واحد سوار با یک کیف دستی در تکاپو و تلاش جدی برای پیشبرد هدفی که تعیین نموده بود، اهتمام میورزید.
۴- به همگرایی میان طیفهای مختلف ملی و مصدقی میاندیشید و وقتی بحث اختلاف برانگیزی میدید دلسوزانه و مهربانانه نقد سازنده میکرد و صد البته به گفته آشکارش: ” از سال ۱۳۳۹ خورشیدی که عضو جبهه ملی شده بود تا پایان عمرش خود را عضو جبهه ملی میدانست. ”
با من که میدانست تفاوت نگاه جدی با ایشان و هم اندیشانش دارم بسیار مهربان و خوش رو بود هیچگاه از یاد نخواهم برد که پس از پایان آئین نکوداشت زنده یاد پهلوان حسین شاه حسینی روی صندلی ویلچردار وقتی برای عرض ادب و بوسیدن پیشانیاش رفته بودم، خطابم کرد: ” سراغم را نمیگیری!؟ به من دیگر سر نمیزنی!؟ ”
فقط یادآوری همین خاطره، دلم را میسوزاند.
۵- کنشگر و رهرویی استوار برای نهضت ملی ایران و شورای فعالان ملی-مذهبی بود. مبارز پروازی نبود که ۶ ماه از سال ایران و ۶ ماه اروپا و امریکا و… در سفر و حضر باشد و سرمستانه برای دیگران تئوریهای تخیلی و استراژیهای توهمی صادر کند، منتظر هیچ کس و جریان و قدرتی روی کاناپه ننشسته بود تا سرانجام روی سینی طلا مقام برایش پیش کش کنند!
۶ – در زمانه جولان و هیاهوی بی مایگان فربه از ادعا! و قهرمان سازی و چهره سازی نا به حق رسانهای از اینان با حمایت انکار ناپذیر و دسیسه چینی امپراطوری دروغ رسانهای وابسته به بلوکهای قدرت برون مرزی که هیچ ربطی به نهضت ملی ایران و حقوق از کف رفته ملت ایران ندارند!؛
این خاموشی معنا دار و پر دسیسه در برابر آزادگانی همچون محمد بسته نگار در برابر قهرمان سازیهای این رسانهها، بیش از پیش انگیزه و هوشیاری برای همه دلسوزان میهن به ویژه رهروان راستین نهضت ملی و مصدق بزرگ و آرمان خواهان استقلال و آزادی و عدالت باید ایجاد کند.
یادبود و گرامیداشت، آزاد مردی پرمایه و پرکار، بی ادعا و تهی از ریا که بیش از ۵ دهه در راه نهضت ملی ایران و آرمانهایش استقلال و آزادی و عدالت و تحقق حاکمیت ملت فداکارانه گام برداشت و لحظهای درنگ نکرد و از پای ننشست، بیش از پیش ضروری است.
روز خاکسپاریاش در روز پنجشنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۹۷ خورشیدی از حسینیه ارشاد و خیابان دکتر شریعتی غم و اندوه را به مراتب افزون تر ساخت! در خیابان شریعتی در حال خاکسپاری به سوی اتوبان همت به یک باره خبر درگذشت زنده یاد مهندس عباس امیرانتظام فضای اندوه و ماتم را گویی به چکاد خودش رساند!
ویژگیهایی مثبت و سازنده دیگری هم قطع یقین شادروان محمد بسته نگار داشت که بهتر است شایسته تر از من درباره ایشان بگویند و بنویسند.
اما چیکده سخنم ترجیح میدهم چنین باشد: ” پر تکاپو هم در عرصه نظر و عمل بی ریا و بی ادعا گام بر میداشت. ”
در دومین سالگشت درگذشتش یاد و خاطرهاش را در برهه جولان بی اخلاقی و پرهیاهویی از سوی مدعیان و از کف رفتن منش اخلاقی گرامی باید داشت.
روانش شاد، یادش گرامی و راهش مستدام و پر رهرو باد.