back to top
خانهدیدگاه هاحامد: بررسی سوره قیامت در قرآن - بخش دوم

حامد: بررسی سوره قیامت در قرآن – بخش دوم

ghyamat 1با رشد به صفات بینهایت خداوند (بسم الله)

قیامت ، برانگیختگی بر مبنای وجدان همگانی توحیدی است ،

که بنا شده است بر:

وجدان تاریخی و علمی و اخلاقی خودآگاه و مبتنی بر صلح و توحید و یگانگی .

 

وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذِیرَهُ (15)

لقى‏: لِقَاءْ مقابله و روبرو شدن است فعل این واژه- لَقِیَهُ‏، یَلْقَاهُ‏، لِقَاءً، او لُقِیّا و لُقْیَه است که این معنى در مورد ادراک حسى، یا بوسیله چشم یا عقل اطلاق میشود. در آیه گفت :لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ‏- آل عمران/ 143). یعنى (قبل از اینکه مرگ را دریابید آرزویش را داشتید) و گفت:لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً- الکهف/ 62).در مسافرتمان باین رنج و زحمت رسیدیم.

اما مُلَاقَات‏ خداى عزّ و جلّ عبارت از قیامت و بازگشت باوست. در آیه گفت:وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ‏- البقره/ 223).

و قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ‏ مُلاقُوا اللَّهِ‏- بقره/ 46 «1». لِقَاءْ مصدر دوم ملاقات است در آیه گفت:وَ قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا- یونس/ 7).

و إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ‏ و فَذُوقُوا بِما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا- الجاثیه/ 34)

عذر: آنست که انسان بخواهد با آن گناهان خویش را محو کند و یا سیستم خود را بازسازی کند و دوباره حرکت کند ، به سه شکل این امکان دارد 1- من این کار را نکرده ام 2- دلیل کارش را بگوید و کارش را صحیح بداند 3- اشتباه کردم و جبران میکنم (توبه)؛

عذر :پلیدی و اشتباه را با چیزی پاک کردن ؛

نذر: دانستن و حذر کردن انذار :اعلام است با تخویف ، چیز غیر واجب را بر خود واجب گردانی برای ایجاد سیستم حفاظتی دور نگر و برای خطرات بیرونی و آینده

 

بنا بر این تواناییها و زمینه سازیها و هدفهای انسان به طور کلی بر او روشن است ،

هر چند که برای عدم انطباق با مسیر و هدف رشدیاب و تکاملی ، عذرها و بهانه هایی ،

به دلایل روابط غیرتوحیدی و طبقاتی و برتری طلبی ناشی از آن و ،

دلایلی که برای توجیه آن ساخته میشود ، آورده میشود .

 

ولی انسان در عمق وجودش به واسطه روح خداوندی و اصول راهنمای حاکم بر هستی ،

ازعدم انطباق با مسیر حرکت و زمینه های حرکت درست ،

و عدم انطباق با هدف و تعادل منطبق با برابری و یگانگی با انسانها و هستی و ،

قرار و استقرار مبتنی بر تعادل و آنتروپی منفی آگاه است .

 

لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ (16)

 

حرک‏: حَرَکَ‏ جنبید حَرَکَه- نقطه مقابل و ضدّ سکون و آرامش است که بیشتر در باره اجسام بکار مى‏رود و در حقیقت حرکت یعنى جابجائى اجسام و بسا که عبارت تحرّک کذا در باره تغییر حالت چه از نظر زیاد شدن یا کم شدن اجزاء چیزى بکار رود.

حرک: حرکت: ضدّ سکون. و آن انتقال جسم است از مکانى بمکانى و گاهى باستحاله نیز گفته میشود خواه در زیادت اجزاء باشد یا در نقصان آن (مفردات) مثل رسیدن سیب و پوسیدن آن‏ لا تُحَرِّکْ‏ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ‏ قیامت: 16 زبان خویش بتلاوت قرآن مجنبان تا بآن عجله کنى که جمع کردن و فراهم آوردن آن بعهده ماست و چون آنرا بخوانیم قرائت آنرا تبعیّت کن.

در سوره طه آیه 114 هست‏ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضى‏ إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً در خواندن قرآن پیش از آنکه وحى آن تمام شود شتاب نکن و بگو پروردگارا مرا دانش افزاى.

عجل‏: العَجَلَه: خواستن و قصد چیزى قبل از مدّتش، که از مقتضیات میل و شهوت است (شتاب زدگى) و از این جهت در همه جاى قرآن- عَجَلَه- مذموم و ناپسند شده است ، در آیات:(سَأُرِیکُمْ آیاتِی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ‏- 37/ انبیاء) «1» (وَ لا تَعْجَلْ‏ بِالْقُرْآنِ‏- 114/ طه) (وَ ما أَعْجَلَکَ‏ عَنْ قَوْمِکَ‏- 83/ طه) (وَ عَجِلْتُ‏ إِلَیْکَ‏- 84/ طه) و در آیه اخیر یادآورى مى‏کند که هر چند شتابزدگى او مذموم است امّا چیزیکه آن را بشتاب و عجله واداشته است کارى و امرى پسندیده است و آن طلب خشنودى خداى تعالى است‏

در آیات: أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ‏- 1/ نحل) (وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ‏ بِالسَّیِّئَهِ: 6/ رعد) «3» (لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَهِ قَبْلَ الْحَسَنَهِ- 46/ نحل)

بنا بر این به جای حرکت تدریجی برای زمینه سازیِ استقرارِ روابطِ قدرت و ،

توجیهِ عدمِ انطباق با مسیر و هدف و قرار و استقرار مبتنی بر تعادل و آنتروپی منفی ،

و به جای توجیه سازی برای قدرت و تکاثر و بزرگ نمایی و تکاثر و کشیدن یکطرفه به درون خود ،

باید به اصول توحیدی در هستی و در انسان رجوع کنی .

 

پس برآیندِ آنچه که به پیش فرستادی و آماده سازی کرده ای و ،

مسیر و هدفی که تعیین کرده ای را ، برای کسب روابط قدرت و تمرکز و تکاثر در خود توجیه نکن.

 

إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (17)

جمع‏: جَمْع‏- یعنى نزدیک نمودن و پیوستن بعض از چیزى به بعض دیگر آن مى‏گویند:جَمَعْتُهُ‏ فَاجْتَمَعَ‏- (جمعش کردم و جمع شد) خداى عزّ و جلّ گوید:وَ جُمِعَ‏ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ- 9/ قیامه).

و آیات‏ وَ جَمَعَ فَأَوْعى‏- 18/ معارج) و جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‏- 2/ الهمزه).

(مال و ثروت را جمع کرد و در دفینه‏ها حفظ کرد) تکاثر ،

قرء: جمع کردن. «قَرَأَ الشّى‏ء قَرْءاً و قُرْآناً: جمعه و ضمّ بعضه الى بعض» درک کردن ، بدست آوردن برآیند،

سَنُقْرِئُکَ‏ فَلا تَنْسى‏ (6/ اعلى) «1».

تَقَرَّأْتُ‏: فهماندم.

به جایِ توجیهِ تمرکز و تکاثر ،

به اصول توحیدی حاکم بر هستی و روح خداوندی خودت توجه و تمرکز کن .

 

و ما ابتدا و مسیر و هدف تکاملی رشد یاب را توسط برآیند آنها به تو میفهمانیم ،

و بر ماست که با برآیندِ اصول هستی و روحی از خداوند که در توست ،

تو را به درک توحید و مسیر و هدف صحیح و رشدیاب برسانیم .

 

و تو با استفاده از این برآیند و درک وفهم مسیرت را به جای عذر اوردن و توجیه نقد کن

تا به مسیری که با اصول توحیدی درون و بیرونت منطبق است برسی.

 

فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ (18)

 

قرء: جمع کردن. «قَرَأَ الشّى‏ء قَرْءاً و قُرْآناً: جمعه و ضمّ بعضه الى بعض» درک کردن ، بدست آوردن برآیند

سَنُقْرِئُکَ‏ فَلا تَنْسى‏ (6/ اعلى) «1». تَقَرَّأْتُ‏: فهماندم.

 

پس زمانی که آن را یعنی روش قرار تعادلی در اصول توحیدی و مبتنی بر اصول هستی و انسانی را

به تو فهماندیم ،

آن مسیر و هدف را تبعیت کن و دنبال کن ،

پس گاهی که فهماندیم و فهمیدی آن را و درک کردی ،

پس تبعیت کن از آن درک و فهم ، و آن را عمل کن .

 

ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ (19)

 

البیان‏- کشف و آشکار شدن چیزى است ،

 

بنا براین با زندگی در این مسیر رشدیاب و استقرار در تعادل همه جانبه و زندگی در آن ،

پس با فهم و درک مسیر درست و عمل به آن ،

به روشنایی و تبیین توحید ، به ایمان خواهی رسید.

 

این روشی است که این سوره برای برنامه ریزی و ایجاد قرار و استقرار تعادل توحیدی به انسان ارائه میکند .

 

یعنی هر چه دارید و با آن زندگی میکنید ،

یا نتیجه فکر و عمل و مسیر و هدف انتخاب شده ی خود آگاه و توحیدی و رشد یاب خودبرانگیخته تان است ،

و یا نتیجه ی فکر و عمل و مسیر و هدف انتخاب شده برایتان ،

و به عبارت دیگرتقلید شده ی توسط ناخود آگاه و ضد رشد است .

 

این مساله در تمام ارکان و اجزای زندگی هر انسانی اعم از زن و مرد جاری است ،

ولی برای نمونه یکی از موارد ارتباط آن و انطباق آن در زندگی اجتماعی را که به عنوان یک امر مستمر در قران بیان شده است را میاوریم :

 

در قران از زن و مرد در یک کلمه و آن آدم نام برده شده است ،

از همین نام بردن مشخص است که آدم یگانه است ، و زن و مرد دارای حقوق انسانی یگانه و برابر ،

و زوجی جدا نشدنی و تکمیلگر با حقوق برابرند ،

 

ولی روابط برتری طلبانه و زور مدارانه و غیر انسانی و غیر توحیدی به تدریج در طول تاریخ زن را انسان مادون و مرد را انسان درجه اول نامیده است .

 

بنا بر این همانطور که در سوره قیامت بیان میشود مسیری را انسانهای نا آگاه و برتری طلب انتخاب کرده اند که مسیری با پیش زمینه و هدفی عیر توحیدی بوده است و به نتیجه ای غیر توحیدی میرسد ،

 

روابط برده داری و رساندن زن به مادون انسان نتیجه وهدف این روابط زورمدارانه بوده است ،

 

و قران در آیات سوره بقره مساله ای را طرح میکند که :

 

در انطباق با قیامت عمل انسان در رابطه با زوج مونث انسان است و آن اینکه ،

زنان شما که نیمی از جامعه شما هستند نتیجه ی عمل شما و قیامت شما و جامعه ی شما هستند ،

 

اگر با این نیمه و زوج خود برابر و ازادانه عمل کردید نتیجه ی آن برابری و ازادی خودتان است ،

 

و الا نه ،

 

مسیر و آنچه پیش میفرستید در رابطه با اجزای جامعه و زوج خود هدف او و هدف شماو هدف جامعه را مشخص میکند

 

 

({نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ (223)

 

زنان شما محصولِ شکل آباد کردن و ساختن و برانگیختن شمایند،

نتیجه و بازخورد ، هر روشی که در پیش گیرید و بخواهید و به آن عمل کنید ،

و به تدریج برای خودتان جلو بفرستید و برخورد کنید و روح خداوندی و توحیدی خود را حفظ کنید .

 

و بدانید که شما با روح خداوندی و وجدان خود و زندگی توحیدی روبرو خواهید شد ،

 

و به تدریج شما نتیجه ایمان به رشد و تکامل و زندگی دو طرفه مبتنی بر توحید و روابط عمیق روحی انسانی را در زندگی سبز و تکاملی خواهید دید (223).

 

قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ (223)

این همان ، قدم و اخر، در ایات سوره قیامت است ،

 

در آیه 223 میفرماید :

 

زنان محصولِ شکل آباد کردن و ساختن و برانگیختن شما هستند نمیگوید زرع شما هستند میگوید آنها ،

یا نتیجه و محصول برخورد عمیق فکری و عملی انسانی و روحی و تکاملی شما هستند ،

و یا نتیجه عمل بهره کشانه و غیر انسانی و مادی و غیر تکاملی شما خواهند بود ، و

هر جور که برخورد کنید نتیجه را در برگشت به خود خواهید دید ، انی شئتم یعنی همین ،

 

اینکه میگوید قدموا لانفسکم یعنی هرجور که برخورد کنید همانطور نتیجه اش را در رشد و تکامل آنها و به طور طبیعی در برخورد آنها خواهید دید .

 

برخورد آنها با شما ، و شکل و نتیجه زندگی شما با آنها ،

بسته به آنکه سبز و رشد یابنده باشد و یا همراه با تضاد و کاهنده ،

محصول شکل رابطه شما با آنهاست،

 

و اینکه میگوید : انهم ملاقوه یعنی اینکه اگر با زن برخورد انسانی و رشد یابنده و فکری و روحی کردی و حالت مادی و استثماری و رابطه یکطرفه بهره کشانه نداشتی نتیجه اش را ،

در برخورد تکاملی او با خودت خواهی دید و آن ملاقات او ، به معنی زندگی سبز و رشدیابنده است ،

 

و در غیر اینصورت آتش و تضاد و انهدام خواهد بود.

 

این مساله بیانگر و روشنگر مسیر و هدف برای تبیین رفتار با زن در قران است و

 

به همین دلیل بر خلاف مترجمان با تفکر زورمدارانه که قرآن را مبتنی بر عمل قدرت تعریف کرده اند ،

و از ایات سوره نساء ، زدن زنان را به خورد مردم داده اند .

 

این ایات سوره قیامت و سوره بقره و بررسی سیستمی و علمی ایات سوره نساء ما را متوجه دید علمی و اجتماعی وانسانی قران از همه ی این امور مستمر تاریخ ،

و برای ایجاد رشد و تکامل انسانی که هدف قران است مینماید که:

 

همین مساله در سوره ص ودر رابطه با ایوب پیامبر نیز توسط بعضی زورمداران در رابطه با زنان طرح شده است که همه ی اینها نه ناشی از توحید و ادیان الهی که ناشی از تفکر قدرت و یونانی است

 

کَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَهَ (20)

 

عجل‏: العَجَلَه: خواستن و قصد چیزى قبل از مدّتش، که از مقتضیات میل و شهوت است (شتاب زدگى)

عجل‏: العَجَلَه: خواستن و قصد چیزى قبل از مدّتش

 

این طور نیست که این مراحل :

 

   1- إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ

   2- فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ

   3- ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ

  

را پیروی کنید،  

 

و به خاطر زندگی در روابط طبقاتی و شرک ، و تاثیرات آن در زندگی و ناخودآگاهتان ،

دوست دارید تا استخوان بندی و چارچوب ناگهانی و تکاثری را تبعیت و پیگیری کنید،

 

و نه اینکه توسط درک تدریجی و عمل همگانی و وجدان همگانی انجام گردد.

 

میخواهید تا تغییر توسط شما صورت و شکل بگیرد و سریع ببینید .

 

و به جای تعیین مسیر و هدف و رشد خودانگیخته ی همه جانبه و همگانی ،

بر مبنای وجدان همگانیِ مبتنی بر وجدانهای تاریخی و اخلاقی و علمیِ تصحیح شده ی مبتنی بر فطرت برابر و آزاد انسانها ،

و در نتیجه رشد به صفات بینهایت خداوند .

 

از مسیر کوتاه تر و در چارچوب روابط طبقاتی و قدرت ،

رسیدن به آنها ، مسیر و هدف مبتنی بر تکاثر مسیر و هدف را توجیه میکنید ،

و این بر مبنای حب و دوست داشتن و عادت کردن به روابط قدرت و ثروت است ،و نه بررسی و بکار انداختن فکر و کسب روش صحیح ،

 

تحبون العاجله و این در سوره بعدی که انسان است نیز توضیح داده شده است :

 

({ از سوره انسان توضیح داده شده است و برای درک بیشتر عاجله باید خاطر نشان کرد که سوره انسان سوره بعد از قیامت است :

 

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلاً (23)

 

همانا ما به تدریج نزول دادیم روش حرکتی و بر مبنای زمان بندی را به تو که تنزیل و پایین آمدن سیستم هستی بود برای فراهم کردن توانایی و انطباق خواست انسان با امر و خواست خداوند در صورت خواست انسان ؛

 

انا نحن نزلنا علیک القران همانا ما به تدریج نازل کردیم برتو قران را در زمانهای مختلف و بر اساس تغییرات جامعه، تا تمرین باشد برای جامعه تا بتوانند تنزیلا را یعنی تدریج را تمرین و پیاده کند

 

فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً (24)

 

حرکت بر مبنای روش توحید و پایداری بر آن و دوری کردن از پوشاندن توحید و دوری از اعمال ظالمانه است ،

 

سیستم شرک به جای شروع بر مبنای توحید، بر مبنای جلوگیری از رسیدن به توحید وخیربا یکی شدن با غیر خدا و شرک شروع کرده و در پایان سعی در پوشاندن آن دارد

 

اثم : انجام کاری و عملی و یکی شدن با مسیری که غیر توحید و خروج از توحید است و مانع یگانگی با مسیر توحید میشود

 

وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَهً وَ أَصِیلاً (25)

 

و برای عدم اطاعت از گناه و ظلم؛ یادآوری کن و تمرین و برنامه ریزی کن روش های آگاهانه تکاملی که ترا پرورش میدهد ،

از ابتدای هر عملی از اصل و هدف هر عملی ،

و آن را تا انتها و پایان هر حرکت ادامه بده

 

یعنی برنامه ریزی جهت رشد و تکامل برای آغاز و اصل و انجام و هدف هر حرکت و کنترل سیستم جهت انطباق نهایی حرکت با سیستم توحیدی ، سیستم شرک به جای شروع بر مبنای توحید بر مبنای ظلم وستم و تجاوز شروع میکند و در پایان میپوشاند آن را})

 

اینجا متوجه این نکته بسیار مهم در توضیح ابتدا و مسیر و روش و هدف در هر سیستم میگردیم که هم در سوره قیامت طرح شده است و هم در سوره بعدی و بسیار مرتبط و منسجم :

 

درادامه ی سوره انسان میبینیم که:

 

({ وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً (26)

 

و با سیستمی که با توحید طراحی شده و اصل و شروعش از توحید و به توحید است ، و در شب ،

پس انطباق کامل با روشهای تکاملی پرورش دهنده هستی داشته باش و همه امکانات و تواناییها را در راه انطباق با روشهای تکاملی پرورش دهنده قرار بده ،

 

و به این شکل شناور میشوی پس بر همین مبنا شناور شو و حرکت طولانی ات را در شب ادامه بده تا صبح و روز ،

تا به روز و روشنایی که رسیدی با برنامه و آمادگی قبلی برسی و به یسر برسی .

 

إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَهَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلاً (27)

 

همانا گناهکاران و ظالمان و پوشانندگان مسیر عدالت و توحید کسانی هستند که :

 

به علت زندگی در روابط ناصحیح و ظالمانه به تدریج به نزدیک بینی و کوتاه بینی دچار میشوند و دور تر از آن را رها میکنند ،

و به علت همین بعد از این شب را نمیبینند و بنا بر این به ظلم و ستم ادامه داده ،

حال آنکه در بعد از آن روزی را که خود را برای آن آماده نکرده اند و روز انطباق کامل با مسیر یگانگی است ،

 

ثقیل است و وزن دارد ، و آنها خود را با پوشاندن توحید و رفتن به سوی ظلم آماده نکرده اند .})

 

بنا براین عاجله یعنی دید سطحی و نزدیک بین و در روابط قدرت و شرک جامعه داشتن ،

که در هر دو سوره قیامت و انسان و پی در پی بیان شده است ،

 

پس با انتخاب مسیر سطحی و وسیله ی منطبق با روابط قدرت و تمرکز و تکاثر موجود در جامعه ، و عدم نقد آن و عدم انتخاب وسیله و روش صحیح ، به مسیر نادرست و نرسیدن به هدف ، خواهیم رسید .

 

وَ تَذَرُونَ الْآخِرَهَ (21)

أخر: آخِر در برابر اوّل و همچنین در مقابل واحد بکار مى‏رود.

(وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ‏- 46/ عنکبوت) (به راستى که زندگی نهایی و دید استراتژیک همان حیات حقیقى است )

گاهى هم لفظ (دار) حذف مى‏شود مانند آیه (أُولئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ إِلَّا النَّارُ- 16/ هود) و زمانى هم لفظ دار، به آخرت توصیف مى‏شود یعنى آخرت براى (دار) صفت مى‏شود و گاهى هم مضاف الیه براى واژه دیگر که هر دو مورد در این آیه آمده است (وَ لَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ‏- 32/ انعام) و آیه (لَأَجْرُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ‏- 41/ نحل).

و با این کار فقط وسیله و مسیر را از دست نمیدهید و اشتباه انتخاب نمیکنید ،

بلکه با توجیه وسیله و مسیر و تاکتیک برای رسیدن به هدف ،

هدف و استراتژی و آخره نیز مبتنی بر عاجله و درک سطحی و همان تکاثر و تمرکز و قدرت تعیین میگردد .

 

و بنا براین به هدف درست و توحیدی و منطبق با تغییر تدریجی با تغییر و تصحیح وجدان همگانی ناشی از تغییر و تصحیح وجدان تاریخی و علمی و اخلاقی و رشد در هستی نخواهید رسید،

و با انتخاب وسیله نادرست و غیر منطبق با هدف ،

نهایت و دید استراتژیک را نیز علاوه بر تاکتیک و مسیر از دست خواهید داد.

 

وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهٌ (22)

 

نضر: نَضْرَه و نَضَارَه یعنى زیبائى و

 

نَضْرَهَ النَّعِیمِ‏- المطففین/ 24 (در چهره ابرار و بهشتیان و رخسارشان نشاط و شادمانى نعمت‏هاى بهشتى نمایان است) یعنى درخشش و فروغ نعمت‏ها.

نضر: نضر و نضارت بمعنى طراوت و زیبائى است. راغب گوید: «النَّضْرَهُ:الحسن کالنّضاره» در مصباح نیز آنرا زیبائى و نضیر را زیبا گفته است .

وَ لَقَّاهُمْ‏ نَضْرَهً وَ سُرُوراً انسان:11 خدا در ظاهرشان طراوت و زیبائى و در قلوبشان شادى قرار داده است.

 

شادی و زیباییِ ناشی از شادی ، نتیجه ی انطباق انسان و جامعه با رشد و تکامل و یگانگی است ،

درست برعکس ناراحتی و اضطراب که ناشی از عدم انطباق با اصول هستی و رشد ،

و نتیجه تضاد با خود انسانی و اصول هستی است.

 

در این رابطه آیات سوره انشقاق این را بیان میکنند که :

 

({     6- یا ایها الانسانُ اِنَّکَ کادِحٌ الی رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ

 

ای انسان تو به سوی رب و هدفت تلاش میکنی، تلاش شدید و آن   را ملاقات میکنی .

نمیفرماید تو به سوی الله تلاش میکنی ، میفرماید توبه سوی آنچه و آنکه تو را پرورش داده و هدفت است ، ربت ، تلاش میکنی حال این رب میتواند پول باشد و یا قدرت و یا الله ؟

آنچه هدف توست تو را پرورش میدهد ، آنچه در فکر آن هستی و هدف توست ، آن تو را پرورش میدهد و بر مبنای محدوده ها و چارچوبهای خود تو را تربیت میکند ، آنچه در فکر آنی ، آنی .

 

7- فَاَمّا مَن اوتیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ

 

پس کسی که برآیند عملش پیش رو و تحت کنترل خودش است و با خود آگاهی و اراده آنها را جمع آوری کرده است .

 

8- فَسوفَ یُحاسِبُ حِساباً یَّسیرً ا

 

به زودی و به آسانی کارهایش را محاسبه می کند و برآورد درست و آسانی دارد .

 

9- و یَنقَلِبُ الی اَهلِهِِ مَسروراً

 

به سوی اهلش با خوشحالی بر می گردد .   یعنی اعمالش را منطبق با تفکر و خود آگاهش و سیستم توحیدی درونش و هستی توحیدی بیرونش یافته و با احساس رشد و پیشروی همواره احساس جلو رفتن و رضایت دارد})

 

و این شادی و نشاط ، به دلیل این است که مسیر و هدف با هم منطبق هستند و هر دو با وجدان فردی و همگانی و تاریخی و علمی و اخلاقی در رشد و تکامل بوده و با اصول هستی انطباق دارند .

و این شادی را در هر لحظه با انطباق مسیر و هدف و رشد درک و احساس میکنند :

 

إِلى‏ رَبِّها ناظِرَهٌ (23)

نظر: نَظَر بر گرداندن و توجه دادن چشم ظاهر و چشم باطن براى دیدن و ادراک چیزیست. که مقصود از این عمل تأمل و تحقیق در باره آن است. و نیز مقصود از دیدن و تأمل بدست آوردن معرفت و شناختى است که بعد از تحقیق حاصل میشود و آنرا- رویه- یعنى اندیشه و تدبر گویند.

– نَظَرْتَ‏ فلم‏ تَنْظُرْ- یعنى نگاه کردى امّا اندیشه و تأمل نکرده‏اى در آیه گفت:قُلِ‏ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ‏- یونس/ 101 یعنى تأمل و اندیشه کنید که در آسمانها چیست ؟

هدفگیری و سمت گیری .       به سمت پرورش دهنده اش سمت گیرنده و حرکت کننده است و از آنجا که مسیرو هدف را با هم منطبق بر اصول توحیدی انتخاب کرده است همواره در ابتدا و در مسیر و نهایت او را و توحید و رشد در انطباق با صفات او هدفگیری و سمت گیری کرده و میبیند .

وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ- آل عمران/ 77

و هیچ تاثیری بر آنها نخواهد گذاشت ، تاثیر خداوندی و کلام تدریجی او و تاثیر تدریجی او تاثیر صفات بینهایت خداوند بر انسان و سمت گیری و حرکتش به سوی آنها است ،

 

چون به سمتش نمیروند و به سمت آن صفات حرکتی نمیکنند آن صفات نیز تاثیری نگذاشته و به سمت آنها حرکتی نمیکنند.

 

وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَهٌ (24)

 

بسر: البَسْرُ: خواستن چیزى عجولانه قبل از موعد آن است.

بَسْر: خرماى زرد ناپخته،

بَسر: بُسُور: چهره در هم کشیدن،

 

عبس و بسر و بسل هر سه بمعنى چهره در هم کشیدن میباشد ولى یکى از دیگرى شدیدتر است.

درابتدا فکر میکند که صرفا با در نظر گرفتن هدف و بدون انطباق مسیر و هدف در تکمیلگری و انطباق با توحید به رشد و گشودن پیشروی خواهند رسید ،

بنا بر همین وسیله و مسیر را بر خلاف هدف و غیر منطبق با هدف و در تضاد با هدف انتخاب میکند .

 

و درک نمیکند که هر هدف وسیله ای از جنس خود دارد و بدون انطباق با هدف از هر وسیله و روابط قدرت نمیتوان و نباید استفاده کرد ،

و همین قرار گرفتن در روابط قدرت و انتخاب وسیله منطبق با روابط در تضاد با هدف است که ،

در بین مسیر او را متوجه عدم انطباق با رشد و روزافزون شدن تضاد ها و تلاشی میکند ،

که ناشی از عدم انتخاب مسیر درست و در نتیجه عدم انطباق با هدف توحید و رشد و تکامل است.

 

پس به نگرانی و اضطراب و احساس عدم رشد و احساس کمبود یعنی عذاب میرسد .

 

سمت گیریهایی و رویه هایی در آن روشنایی به مسیر نادرست و غیر توحیدی و مبتنی برتضاد و تلاشی منجر گردیده و به تدریج از نتیجه که شکست و انهدام است آگاه میشوند.

 

متناظر و توضیح دهنده ی آیات بالا آیات سوره انشقاق هستند که در زیر آورده میشوند و این وضعیت را در انتخاب مسیر و هدف توضیح میدهند:

 

({   10- وَ اَمّا مَن اوتیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهرِهِ

 

و کسی که جمع آوری و نتیجه کارهایش پشت سرش است ( منظور این است که او آن را بررسی نکرده و از آن نتیجه گیری نمی کند ) مجموعاً اموری است که تحت کنترل خودش نیست و تحت تاثیر ناخودآگاه اوست و توسط سیستم به او نوشانده شده است . به آن خود آگاه نیست و ناخود آگاهانه از پشت سر به او میرسد.

 

به همان نسبت که خودمان را توجیه و سانسور می کنیم ، جلوی اندیشیدن خود و آگاهی از ناخودآگاه و جلوی تصحیح ناخودآگاه را میگیریم .

وقتی کاری بدون تفکر و آگاهی انجام شود ، اجازه بروز ابعاد دیگر قضیه داده نمی شود و این ناخودآگاه است که ورودیها را بسته و همه چیز را درحصار محدودیتها و مطلق های خود قرار میدهد و به تدریج همه ی کارها و اعمال بر مبنای ناخودآگاه و سیستم مبتنی بر شرک قرار میگیرد .

 

11- فَسَوفَ یَدعُوا ثُبُوراً

 

پس به زودی دچار نقصان و نابودی خواهد شد و به علت عدم کنترل آگاهانه بر روی تفکر و عمل خود به سوی نقصان روش و عمل صحیح خواهد رفت .

 

12- وَ یَصلی سَعیراً

 

و با آتشی که در حال فروزان شدن است ملازم خواهد بود . این آتش تضادی است که درونش به دلیل نادیده گرفتن فطرت به پا خواهد شد .  

 

13- اِنَّهُ کانَ فی اَهلِهِ مَسروراً

 

به درستی او تا زمانی که در نزد همفکران و همراهانش در شرک و در سمت غیر توحیدی بود ، راضی و خشنود بود })

 

پس بنا براین به تدریج و در مسیر متوجه تضاد و تلاشی ناشی از تضاد وسیله و هدف ، تضاد بین مسیر و هدف ان میشود و متوجه میشود که :

 

تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَهٌ (25)

 

اصل- فقیر- کسى است که مهره‏هاى پشتش شکسته شده.

فَقَرَتْهُ‏ فَاقِرَهٌ: مصیبتى که پشت را مى‏شکند به او رسید.

احتیاج را از آن فقر گفته‏اند که آن بمنزله شکسته شدن فقار ظهر (ستون فقرات) است در تعذّر رسیدن بمراد (مجمع).

فَاقِرَه‏: داهیه بزرگ. این از آنست که بلاى بزرگ پشت انسان را میشکند.

 

چهره‏هائى در آنروز درهم کشیده است و این را به خاطر تضاد مسیر وهدف با توحید و رشد ،

و در نتیجه احساس شکست و احساس کمبود موفقیت و رشد متوجه میشود و ،

هر لحظه توقّع دارد که بلائى کمر شکن بسرش آید و منتظر آینده ای هستند ،

از شکستی که ستون فقرات و پایه های سیستم فردی و جمعی را خرد و متلاشی خواهد کرد.

 

کَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِیَ (26)

 

بلغ‏: البُلُوغ‏ و البَلَاغ‏- به انتهاى هدف و مقصد رسیدن و یا انجام دادن کارى در پایان زمان و مکانى معیّن و

رقى‏: رَقِیتُ‏ فی الدَّرَج و السُّلَّم: از پلّه‏ها و نردبان بالا رفتم.

خداى تعالى گوید: (فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبابِ‏- 10/ ص) (با سبب‏ها و وسایلى بالا روید).

ارْقَ‏ على ظَلْعک: هر چقدر مى‏توانى و نیرو دارى بالا برو.

رَقِیَ‏ یَرْقَى‏ رُقِیّاً و ارْتِقَاء و إرْقَاء و تَرَقَّى‏- یعنى صعود و بالا رفتن).

 

هرچه به انتهای مسیر و نهایی شدن مسیر و رسیدن به هدف نزدیک میشود ،

متوجه تضاد و تلاشی بیشتر میگردد ، پس هر چه بالاتر میرود بیشتر متوجه میشود که اشتباه کرده است و

 

وَ قِیلَ مَنْ راقٍ (27)

 

راق اسم فاعل بمعنى بالا برنده است‏ «وَ قِیلَ مَنْ راقٍ» راغب گوید: اشاره است بر آنکه بالا برنده و حمایت کننده ندارد.

طبرسى آنرا کیست که دکتر و شفا دهنده او باشد ؟

 

میپرسد چه کسی است رشد دهنده ؟

کیست که دکتر و شفا دهنده او باشد و ،

و به جای اینکه درک کند که خود او بوده و هست که باید رشد کند و انتخاب کند و هدایت یابد ،

و در مسیر و به دنبال هدف درست رشد کند و شاد و رشد یاب باشد ،

به دنبال رشد دهنده و نجات دهنده از بیرون خودش و حل کننده میگردد.

 

وقتی تغییر را از بالا و با تکیه بر قدرت و روابط ثروت و قدرت میخواهید انجام دهید ،

متوجه میشوید که تغییر ساختار و رشد ممکن نیست و فقط شکل عوض میشود و ساختار قدرت و روابط بر سر جایش میماند و وجدان همگانی بر روابط طبقاتی و برتری طلبی مانده ،

و شکست پشت سر شکست به شما این را نشان میدهد .

 

(روش تغییر مبتنی بر رشد و تکامل ، تغییر از پایین و همگانی و همه جانبه ، تغییر وجدان همگانی و بر مبنای تغییر و رشد وجدان تاریخی و علمی و اخلاقی فرد و جامعه است .

و بدون این تغییر و رشد مبتنی بر آن ، مسیر مناسب با رشد در هدف را نخواهید داشت )

 

ولی با تفکر پیش ساخته مبتنی بر تمرکز قدرت و ثروت و تغییر از بالا همواره به دنبال مسیر از بالا و از بیرون سیستم خواهید بود .

 

بنا بر این همواره در جستجوی راه و روش رشد از بیرون خودتان و جامعه تان و از بالا خواهید بود و دنبال تغییر دهنده و ناجی و شفا دهنده در جایی بیرون از فرد و جامعه میگردید .

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید