دوست و برادر گرامی جناب آقای خزعلی بیش از یک دهه است که با هم آشنا و در تماس هستیم و قصد من از ادامه این دوستی دانستن و گفتن و شنیدن حقایق انقلاب و کشور بوده ولی هر چه به جلو رفتیم امیدم به شما که در خط مردم و استقلال و آزادی حرکت کنیدکمتر شدتا هفته گذشته که بسیار ناامید شدم وقتی مصاحبه های شما در مورد قتل ورزشکار جوان نوید افکاری را دیدم و شنیدم .
آقای خزعلی آیا واقعا شما گذاشتن سنگ قبر بر محل دفن یک ورزشکار بی گناه به قتل رسیده را پیشرفت میدانید ؟
آیا این بود اصلاحات شما و دوستانتان ؟ آیا اگر این اتفاق برای فرزند شما پیش می آمد هم، چنین میگفتید ؟
چطور می توانید از کنار چنین جنایت وحشتناکی به این راحتی بگذرید و باز در صحنه سیاسی کشور خود را اپوزوسیون رژیم بنامید ؟ بعد گذاشتن سنگ قبر را پیشرفت در اصلاحات بدانید ؟ جناب خزعلی مزار رامین حسین پناهی و زانیار و لقمان مرادی و فرزاد کمانگر ها کجاست؟ گورهای بی نام و نشان و جان باختگان ایران در خاوران ها کجاست؟ من که جز ناراحتی و شرم از بودن چنین حکومتی مستبد و خونریزی در ایران مطلب دیگری نمی توانم بگویم .
جناب خزعلی به قول خودتان شما هنوز به دنبال اصلاحات هستید و نه گذار از این حکومت جنایت کار فاسد.
ممکن است بگویید به دنبال اصلاح چه چیزی هستید؟ آیا فکر میکنید چیزی برای اصلاح مانده و چطور با بودن ولی فقیه می خواهید این اصلاحات را انجام دهید ؟ شما دیگر اصلاح طلبان را باور ندارید ولی مثل آنها پشت سر ولایت فقیه هستید و هر کجا هم در این مورد از شما سئوال میشود می گویید دستم زیر سا طور رژیم است و از صحبت کردن در مورد ولی فقیه طفره می روید ولی در اصل شما هم به دنبال قدرت و مقام هستید با همین حکومت و قبول ولایت فقیه جعلی .
یعنی شما به اندازه خانم سپهری هم شهامت ندارید واقعیت ها را بگویید ؟ ایشان هم دستشان زیر ساتور رژیم است هم زندانی بوده و مشروط آزاد شده و هم برادرش در زندان است ببینید چه با شهامت در مورد ولی فقیه جعلی و غیر منتخب صحبت میکند و به درستی می گوید باید بلدوزر انداخت و این حکومت فاسد را زیر و رو کرد و باز شما می گویید باید اصلاح کرد در جایی که بسیاری از اصلاح طلبان از رژیم بریده و به خط براندازان پیوستند.
جناب خزعلی گرامی در زمانی که تصمیم گرفتید درنمایش انتخابات رژیم شرکت کنید دو نامه سرگشاده برای شما نوشتم و توضیح دادم که شرکت در نمایش انتخابات رژیم به نفع مردم وشخص شما هم نیست و فقط تنور نمایش انتخابات ولی فقیه را داغ تر می کنید .
ولی شما متاسفانه مطالبی گفتید و کار خود را انجام دادید ولی نتیجه همان شد که من گفته بودم .
بعد از ترور و کشته شدن قاسم سلیمانی سردار جنایت کار سپاه قدس در صف نماز میت و پشت سر ولی فقیه حاضرشدید و باز نامه ای برای شما نوشتم و دوباره بودن خود را توجیه کردید که نمی خواستید مردم و تشیع جنازه را برای خودشان مصادره کنند و مطالبی گفتید که برای من قابل قبول نبود .
ولی این بار و در مورد قتل ناجوانمردانه نوید افکاری دیگرنمیتوانم قسم حضرت عباس شماراباور کنم چون دم خروس دیگر پنهان شدنی نیست .
شما در یکی از مصاحبه های خود طوری صحبت کردید که گفته های وکیل و قوه قضایه مورد تایید شما است.
در سخنان خود فرمودید که همه مراحل تحقیقات اولیه دادرسی و صدور حکم در دستگاه قضایی ایران طبق قانون و دقیق انجام میشود ولی یادآوری می کنم که بسیاری از هموطنان هیچ اعتقادی به قوه قضاییه ندارند و البته در این سالها قوه قضائیه هم نشان داده که نه مستقل عمل میکند و نه مورد اعتماد است در مورد کشته شدن دانشمندان اتمی کسانی را گرفتند و به کشتن دانشمندان اعتراف کردند و به اعدام هم محکوم شدند و بعد آزاد شدند و مشخص شدکه زیر شکنجه از آنها اعتراف گرفته بودند و بسیار کسان دیگر و خود شما بارها بازداشت و محاکمه و شکنجه شده اید طبق گفته خودتان و در همه موارد به روند دادرسی اعتراض داشتید و ازخود و کارتان دفاع کردید و بر اساس گفته شما که همه مجرمین همیشه اتهامات خود را انکار می کنند. پس در مورد شما هم بنا بر گفته های شما در مورد نوید افکاری باید محکومیت و زندان شما را درست بدانیم و گفته های قوه قضائیه و دادرسی را قبول کنیم و اعتراضات شما را صحیح ندانیم ؟
جهانگیر شادانلو فعال سیاسی 10مهر1399