back to top
خانهنویسندگانعلی شفیعی: مهار کامل در استبداد فراگیر ( بخش دوّم )

علی شفیعی: مهار کامل در استبداد فراگیر ( بخش دوّم )

schafiei ali1در نوشته پیشین سه مشخصه از « سیاستها » که در دولتهای استبداد فراگیر جهت مهار کامل مردم جامعه بکار میروند، همراه با مثال ها در مورد چگونگی مهار کامل در دو رژیم فراگیر حاکم بر کشور چین و ایران تشریح و با یکدیگر مقایسه شدند.

در نوشته کنونی به بررسی اینگونه « سیاستها » جهت مهار کامل مردم در دو رژیم فوق ادامه میدهم:

 

  1. 4.کنترل و مهار کامل آحاد مردم جامعه:

 

در نظامهای استبداد، صاحبان قدرت فراگیر تلاش میکنند، تمامی مردم کشور خویش را در چنگال خویش اسیر و زندانی کنند. طوریکه مردم گروگان و برده آنان گردند. این امر به طرق ذیل امکان پذیر میگردد:

نه تنها انسان چینی و یا ایرانی حق داشتن زندگی شخصی و خصوصی خودش را ندارد، بلکه هیچ فضای آزاد و مستقلی جهت فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی برای او نباید باقی بماند.

بدین صورت که نه تنها رفتار هر فرد در بیرون از خانه خودش تحت کنترل و مهار کامل دولت استبداد فراگیر قرار میگیرد، بلکه افکار و احساسات درونی او نیز بایستی تحت نفوذ و مهار کامل آن درآید. ابزار و وسایلی که برای رسیدن به این مهار کامل بکار میبرند، عبارتند از:

الف. سانسور: بدین صورت که تمامی ابزار و وسایل ارتباطات جمعی موجود در کشور، از روزنامه ها و مجلات و رادیو و تلویزیون گرفته تا، اگر قادر گشتند، ارتباطات دیجیتالی و اینترنت و دیگر وسایل ارتباطات جمعی که شکل جهانی دارند، بطور کامل در مهار دولت فراگیر قرار می‌گیرد.

ب. فریب و دروغگویی: جریان مداوم دروغ گفتن و دروغ پراکنی های نظام یافته ( Propaganda ) از طریق وسایل ارتباطات جمعی که در انحصار و اختیار کامل دولت استبداد فراگیر قرار دارند، بطور مداوم جریان دارد.

بنابر تحقیقات خانم هانا آرنت Hana Arendt، سر شناس‌ترین پژوهشگر دولت های فراگیر، « تنها ابزار تبلیغاتی که در دولت فراگیر، مورد استفاده سران دولت قرار میگیرد، دروغگویی مداوم است»

ج. ایجاد انحراف در تعلیم و تربیت کودکان و نو جوانان: سرگرم کردن و منحرف کردن کودکان و نوجوانان، بخصوص آموزش دشمنی و کینه ورزی کردن نسبت به « غیره خودی ها »، در دستور کار همه دولتهای فراگیر قرار دارد. در حقیقت سوء استفاده ابزاری کردن از کودکان و نوجوانان و جوانان، یکی از ستون پایه های جباریت است. این‌کار را با بزرگسالان نیز میکنند، ولی نزد کودکان و نوجوانان، شانس بیشتری دارند.

برای مثال همه نوجوانان و جوانانی که در نظام های سیاسی استبداد فراگیر تعلیمات تروریستی میبینند و درس کشتن و کشته شدن را میآموزند، جهت عملیات تروریستی و از میان بردن مردم بیگناه غیره نظامی، چه در درون کشور خودشان و خواه بیرون از کشور، دست به عملیات تروریستی میزنند، بنابر پژوهشهای گوناگون که در این مورد صورت گرفته اند: سن آنان از 15 سال شروع میشود تا 25 سال.

ایجاد انحراف در تعلیم و تربیت اینگونه کودکان و نوجوانان و جوانان، قربانی کردن آنان جهت کسب قدرت، به صورت عمومی در راستای خدمتگزاری به دوام و قوام دولت فراگیر، صورت میگیرد.

برای مثال نگاه کنید به سن افراد عضو بسیج و یا نیروهای امنیتی پلیسی شخصی پوش و یا نظامی، چه در ایران و خواه در کشور چین.

در واقع تلاش و هدف غائی دولت استبداد فراگیر این است که انسانهای تحت حاکمیت خویش را « ز گهواره تا گور » در مهار و کنترل کامل خویش درآورد و نگاه دارد.

 

  1. 5.سلب تمامی حقوق انسان جهت مهار کامل او:

 

نظام استبداد فراگیر نه تنها به حقوق ذاتی حیات انسانها، حقوق شهروندی هر شهروند، حقوق ملی مردم کشور، و حقوق هر ملتی بمثابه عضوی از اعضای جامعه جهانی، بطور مداوم تجاوزی آشکار میکند، بلکه به حقوق طبیعت، که فضای حیاتی و حق حیات هر زینده ای در طبیعت است، نیز تجاوز، آن را ویران و تبدیل به بیابان بی آب و علف و حیوان میکند. ( در این مورد رجوع کنید به کتاب « حقوق پنجگانه »، بخصوص بخش حق طبیعت، بقلم ابوالحسن بنی‌صدر، انتشارات انقلاب اسلامی و یا سایت انقلاب اسلامی در هجرت).

در هر دو کشور ایران و چین، استبداد فراگیر به قصد مهار کامل مردم، حقوق پنجگانه آنها را سلب میکند. طوریکه در جوامع تحت حاکمیت استبداد های فراگیر، محیط زیست، خیلی بیشتر از کشورهای دیگر، در خطر جدی نابودی قرار دارد.

برای مثال در هر دو کشور چین و ایران، فعالان حفظ و نگاهداری سلامت محیط زیست، تحت تعقیب نیروهای امنیتی این دو نظام قرار میگیرند.

بنابر اخبار موثق، به دستور مقامات امنیتی این دو کشور، فعالان محیط زیست را توقیف، دستگیر، زندانی، شکنجه و معدوم میکنند. طوریکه گویی در این دو کشور تحت مهار کامل دو دولت فراگیر، ویرانی طبیعت و نابود کردن زیندگان در آن، جزء « اسرار نظامی و امنیتی » این دو دولت هستند. و حالا دولت چین وعده می دهد تا سال 2060، دیگر گاز کربن به هوا متصاعد نکند.

از جنبه حقوق شهروندان، آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی رسانه های گروهی و بطور عملی، آزادی دین و عقیده و مرام، که در حقیقت، سرچشمه و منبع اصلی وجدان فردی و همگانی مردم این جوامع هستند، بایستی در مهار کامل دولت استبداد فراگیر قرار گیرند.

بر اینها اضافه کنید، آزادی هنر و هنرمند شدن و آموزش هنری را که تماماً در پنجه مخوف صاحبان قدرت در هر دو نظام استبداد فراگیر، اسیر و زندانی است.

هم در کشور چین و هم در میهن ما ایران، بطور مکرر پر شمار اخبار و اطلاعات موثق در مورد دستگیری های نویسندگان، هنرمندان، روشنفکران آزادیخواه ، شنیده، خوانده و یا دیده میشوند. اینگونه افراد و شخصیتهای علمی و هنری، چون نیروی محرکه جامعه هستند و سازنده نیروی محرکه نو و جوان در این دو جامعه، بایستی یا تحت مهار کامل دولت قرار گیرند و یا حذف شوند تا مهار کامل برای دولت تحت استبداد فراگیر میسر گردد.

به همین دلیل حذف استعدادهای خلاق در ابعاد وسیع آن، رسم دولت استبداد فراگیر، چه در چین و خواه در ایران است. کار اصلی شخصیت های خلاق در این دو جامعه، واقف کردن مردم جامعه خویش، نسبت به حقوق پنجگانه ای است که دارند. اگر مردم این هر دو جامعه به حقوق پنجگانه خویش معرفت یافتند، مانع مهار کامل خود میشوند. در نتیجه سبب سقوط حتمی دولت فراگیر خواهند گشت.

 

  1. 6.ایجاد سازمانهای مخوف امنیتی، پلیس مخفی، پلیس سیاسی، همراه با جاسوسی همه از هم:

 

در نظامهای استبداد فراگیر دستگیری ها و بازداشت های خودکامه مخالفین واقعی و یا فرضی، بعلاوه سرکوبهای خونین هر گونه اعتراض مردمی از جانب دولت فراگیر، توسط سازمانهای مخوف امنیتی، پلیس سیاسی، پلیس مخفی و جاسوسی جانب داران دولت فراگیر از مردم، جزء اصلی ترین دستور کار دولت تحت استبداد فراگیر محسوب میشوند.

برای مثال در هر دو دولت تحت استبداد فراگیر چین و ایران، بگیر و ببندهای خودکامه مخالفین دولت بطور مداوم جریان دارند. هدف اصلی اینگونه بگیر و به بندها، ایجاد ترس دائمی در تمامی مردم چین و ایران از مخالفت کردن با استبداد فراگیر حاکم و متصدیان اصلی قدرت است. ترس از سازمانهای مخوف امنیتی هر دولت استبدادی، خاصه دولت تحت استبداد فراگیر از دیر زمان تا هم اکنون، از مهمترین ارکان دوام و قوام و ادامه حیات اینگونه نظام های سیاسی بوده و هست. در حقیقت سرکوب های دولت تحت استبداد فراگیر، همگی ضامن بقای دولت و وسیله مهار کامل مردم هستند.

در دولت فراگیر هر گونه استقلال و آزادی در اندیشه و رفتار و گفتار آحاد ملت بایستی در نطفه خفه شود. این امر زمانی صورت میگیرد که آحاد مردم کشور بطور مداوم در ترس و وحشت از اینگونه سازمانهای مخوف امنیتی نگاه داشته می‌شوند.

مردم باید از جاسوس ها و خبر چین های دولت فراگیر بطور دائمی ترس داشته باشند. تک تک مردم نه تنها بایستی خود از خبر چینهای رژیم در ترس دائمی باشند، بلکه ترس خود را به دیگران، خاصه نزدیکان خویش نیز انتقال دهند.

در حقیقت سیاست اصلی دولت فراگیر در زمینه امنیتی در این امر خلاصه میشود:

سازمانهای امنیتی دولتی در اشکال رنگارنگ آن، چه مخفی و خواه علنی، مثل پلیس سیاسی، بایستی در نظر و روانشناسی مردم، قوی، کارساز و مجهز به مدرنترین ابزار جاسوسی با قدرتی فراگیر و شکست ناپذیر جلوه کنند.

با ایجاد این روانشناسی ترس در مردم، استبداد فراگیر قادر میگردد، همه مردم را در وحشت و هراس دائمی نگاه دارد.

بر اساس تلقین به قدر قدرت بودن سازمانهای امنیتی دولت فراگیر، بازداشتگاه های بزرگ و وسیع، و یا زندانهای مخوف سرشناس در کل جهان، با هدف مهار کامل مردم ساخته شده و میشوند.

 

  1. 7.ضرورت وجود بازداشتگاه ها و زندانهای بزرگ مخوف پر آوازه، در خدمت مهار کامل مردم:

اگر ما همه نظامهای سیاسی با گرایشات فراگیر را در طول تاریخ مطالعه کنیم، دستگیر مان میشود که ایجاد بازداشتگاه های بزرگ و یا زندانهای مخوف بدست دولتهای تحت استبداد فراگیر، از منظر آنها، ضرورت حیاتی دارد.

برای مثال در اوایل قرن بیستم در آلمان دوران نازی ها « بازداشتگاه های هیتلری » شهرتی جهانگیر داشتند. نام آنها به زبان آلمانی Konzentrationslager (KZ) بود. در زبان عامه مردم آلمان، به اینگونه بازداشتگاه ها « قرارگاه های نابودی » Vernichtungslager می گفتند.

در روسیه شوری در دوره نظام فراگیر لنین و استالین اینگونه بازداشتگاه ها نام گولاک Gulag را داشتند.

امر قابل تأمل اینکه، گولاک دولت تحت استبداد فراگیر لنین و استالین خیلی زود تر از بازداشتگاه های هیتلر ایجاد شده بودند. یعنی از سال 1925 در روسیه شوری گولاک تأسیس شده بود. حال آنکه در آلمان ابتدا در سال 1933 نازیها به قدرت رسیدند و از سال 1935 شروع به تأسیس بازداشتگاه های خویش کردند.

تعداد زیادی از مورخین آلمانی معتقدند که نازی ها نوع سرکوب مخالفین سیاسی خویش را از دولت فراگیر و نظام کمونیستی بلشویکی آموختند و در واقع شیوه سرکوب مخالفین خویش را از بلشویکها تقلید میکردند.

در حال حاضر نیز در کشور چین اینگونه بازداشتگاه های مخوف وجود دارند. در نوشته پیشین در گزارشی که از مجله اشپیگل ترجمه شد، این امر کاملاً مشخص شده بود.

در ایران هر سه دولت نیمه فراگیر رضا خانی، محمد رضا شاهی و خمینی و خامنه ای، زندانهای مخوف شان شهرتی جهانی داشتند و هنوز نیز دارند.

برای مثال زندان مخوف اوین ساخته رژیم پهلوی است. نظام ولایت مطلقه به آن نام « دانشگاه اوین » را داد. زندانیانی که در این « دانشگاه » شکنجه و تسلیم « خشونت مقدس » خمینی و خامنه ای میشوند، مفتخر به گرفتن درجه افتخاری « توابین » میگردند.

در حقیقت کار اصلی اینگونه بازداشتگاه ها و زندانهای مخوف در هر نظام استبدادی، شکنجه کردن و اقرار دروغ از مخالفین دولت گرفتن است. با این هدف که با صحنه سازی اقرار قربانیان شکنجه به « اشتباه خویش »، رفتار دولت استبدادی با آنان، درس عبرتی شود برای همه مردم ایران، جهت ایجاد ترس و وحشت به قصد مهار کامل مردم.

 

  1. 8.در سیاست خارجی، دولت تحت استبداد فراگیر، به دیگر کشورها و ملتها بطور مداوم تجاوز می‌کند. در نتیجه از جنبه دیپلماسی و روابط با دیگر کشورها یا در جنگ و ستیز دائمی با دیگران، و یا در انزوا قرار میگیرد:

 

دولت فراگیر اگر زیر سلطه بود، برای مهار مردم جامعه تحت حاکمیت خویش مدام پای قدرت ها و دولتهای خارجی را در امور داخلی کشور خویش به میان میآورد. این عمل را بخاطر ترساندن مردم و در نتیجه مهار بیشتر آنان میکند.

حال این دولتها اگر سلطه گر بودند و یا خواستند بشوند، در هر دو صورت، سیاست خارجی آنان هرگز از سیاست داخلی شان جدا و مجزا نیست، بلکه سیاست خارجی ربط مستقیم با سیاست داخلی آنان دارد و به عکس.

در عمل دولت تحت استبداد فراگیر هم در درون کشور تحت مهار خویش به حقوق مردم خود تجاوز میکند و هم در خارج از کشور، این تجاوز کاریها را ابتدا در سطح کشورهای همسایه و همجوار خود در منطقه و سپس اگر قادر بود، در سطح دیگر کشورهای جهان توسعه میدهد.  

برای رسیدن به این هدف، یعنی تجاوز در سیاست خارجی، اولا گرایش به نظامی گری را در زندگی مردم وارد میکند. مثلاً قانون « نظام وظیفه» در کشور وضع میکند و آنرا به صورت شدیدی به اجرا میگذارد. در کنار اینکار انواع سازمانهای نظامی و شبه نظامی را در داخل و یا خارج از کشور، جهت تقویت دولت خویش تأسیس میکند.

در واقع مهمترین اولویتها را دولت فراگیر به ایجاد ارتش و قوای نظامی بسیار قوی میدهد. هدف اصلی این ارتش قوی دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر بطور مستقیم و غیره مستقیم و به صورت نظامی و غیره نظامی است.

به همین دلیل استبداد فراگیر غالبا از جنبه دیپلماتیک و دیگر روابط با خارج از جانب ملتها و دولتهای دیگر، طرد و منزوی میگردد.

دولت فراگیر یا بطور مداوم بطور مسلحانه و غیره مسلحانه با دیگر دولتها در جهان یا در جنگ و ستیز قرار دارد و یا منزوی از سوی پرشمار کشورهای دیگر میشود.

برای مثال هم کشور چین و هم ایران هر دو در این روش الگو هستند. البته چین در مقام سلطه گر، چون از نظر اقتصادی و نظامی فوق العاده قوی است. در حالیکه ایران در هر دو نظام شاهی و ولایت فقیه در مقام زیر سلطه بوده و هست. دانستنی است که از زمان بازکردن نظام اقتصادی به روی سرمایه داری، چین سیاست خارجی خود را تغییر داده است. باوجود این، برنامه‌اش این است که ارتش خود را ارتش اول جهان بگرداند.

علاوه بر هر هشت علامت شناسایی رژیم های استبدادی فراگیر که در بالا آمدند، هر نظام فراگیری جهت برقرار کردن مهار کامل بر جامعه خویش، بیشترین نقش را به ترور، تأسیس سازمانهای تروریستی دولتی، تروریست پروری و مرگ آفرینی، هم در جوامع تحت حاکمیت خویش و هم در دیگر کشورها و جوامع میدهد.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید