عصرجدید: افتضاح سیاسی ایران_ترکیه که اخیرا منجر به ترمیم حکومت ترکیه شد چه ابعادی دارد و چه تاثیری روی مذاکرات اتمی می گذارد؟
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
بنی صدر: ابتدا تولد حضرت مسیح را تبریک عرض می کنم. یکی از تخصصهایی رژیم ولایت مطلقه فقیه که در طول مدت حاکم بودنش بر ایران از خود نشان داده، تخصص در جنایت و یافتن انواع راه جنایت است، یکی از نمونه هایش این است که آقای حسینیان اخیرا گفته است: «امام گفته بود، اگر محاربی، سنگ پرت کند، حکمش اعدام است!» و می بینیم که یکی از کارهای رژیم در درون و برون مرزها ترور است، مجوزش هم جرمهایی است که خود می تراشد و برایش مجازات اعدام قائل می شود. از قربانیان ترورها در سال 2013، گروه آقای رجوی است که اکنون در کمپ لیبرتی پناهنده هستند و دیشب آنها را به خمپاره بسته اند، آنطور که آنها می گویند، باعث کشته شدن 3 نفر و زخمی شدن 50 نفر شده است. اگر رژیمی، زبانی جز خشونت نشناسد، هیچ فرصتی را هم برای اعمال خشونت از دست ندهد، چه می تواند بکند جز اینکه این رژیم کرده است که ایران را بنابر قول آقای هاشمی رفسنجانی در شرایطی قرار داده است که 26 آذر 1392، وی در رفسنجان درباره مساله اتم گفته است: «در شرایط بدی بودیم و در شرایط بدی قرار داریم یا باید تسلیم شویم یا جنگ را بپذیریم». تخصص دیگر رژیم این است که بحرانها را تا تسلیم ادامه می دهد و در دورانی که بحرانها را ادامه می دهد، افتضاحهای بین المللی هم می سازد، چنانکه بحران گروگانگیری، افتضاح اکتبرسورپرایز، ادامه جنگ بمدت 8 سال و افتضاح ایران گیت ها را ساخت. به تازگی ابعاد جدیدی از افتضاح ایران گیت انتشار پیدا کرده است که معلوم می کند، یک سازمان بین المللی قاچاق اسلحه و مواد مخدر هم بوده است. و حالا بحران اتمی و افتضاح ایران_ترکیه.
اول به بررسی اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی بپردازیم. البته در مصاحبه دیگری درباره اظهارات ایشان صحبت کردم ولی در اینجا می خواهم درباره بعد دیگری از این اظهارات صحبت کنم. وضعیت تسلیم یا جنگی که آقای رفسنجانی می گوید را چه کسی ایجاد کرده؟ کسی غیر از آقای خامنه ای؟ اگر از آقای هاشمی رفسنجانی بپرسید، خواهد گفت: «نه!، این وضعیت را آقای احمدی نژاد و حکومت او ایجاد کرده اند»، اما خودش هم می داند که دروغ می گوید، زیرا خطوط اصلی سیاست داخلی، خارجی و اقتصادی در دست آقای رهبر است، گفتگوهای محرمانه را هم آقای ولایتی به نمایندگی از آقای رهبر انجام داده است، بحران اتمی را هم او (رهبر) ساخته و وضعیت را به تسلیم یا جنگ رسانده است، بنابرین، در واقع آقای هاشمی رفسنجانی با زبانی که مخصوص خود اوست، دارد به آقای رهبر نیش می زند و می گوید: این وضعیت تسلیم یا جنگ را تو ساختی! حالا که این وضعیت را آن آدم ساخته، نقش مردم، این وسط چیست؟ رفسنجانی می گوید: «مردم به میدان آمدند و کسی را که می خواستند، انتخاب کردند و حالا اعتدال در کشور حاکم است و جنگی هم که ممکن بود روی بدهد، مثل جنگ عراق نیست»، یعنی باید به تسلیم رضایت دهیم! بنابرین توافق ژنو و آنچه که بعد می شود، چیزی جز تسلیم نیست! نقش مردم این وسط، این است که یکی از 8 نفری را که صلاحیتشان را شورای نگهبان آقای خامنه ای تائید کرده را رئیس جمهور کنند و او این تسلیم نامه را امضا کند، نقش مردم به عهده گرفتن امضای تسلیم نامه و پرداختن هزینه سنگینش است! مردم نقش دیگری دارند، کار دیگری کردند؟ نه! آقای ظریف در ژنو چه چیز را امضا کرده؟ تسلیم نامه!
بعضی از آقایان اصلاحطلب می گویند: «فرضا توافق ژنو، ترکمنچای و تسلیم نامه است، راه حل دیگری که شما دارید، کدام است؟ کار دیگری می شد انجام داد؟». خوب توجه کنید، یک آقای رهبر مطلقه ای، به اصطلاح ریشه فسادی، چنین فساد بزرگی را بوجود آورده، صدها میلیارد دلار زیان به کشور رسانده و کشور را در موقعیت جنگ یا تسلیم قرار داده، حالا باید راضی شویم به اینکه جز تسلیم راه حل دیگری نبوده! اولا راه حل دیگری بوده، شما با منطق صوری(صورت سازی) تقلب می کنید، می خواهید حقیقت را از مردم بپوشانید! چرا باج را به خارجی بدهی و تسلیم خارج بشوی؟ مگر نمی شد به مردم ایران تسلیم شد، مگر نمی شد حقوق شهروندی مردم ایران را پذیرفت، مگر نمی شد حق حاکمیت را به مردم پس داد؟ اگر این کار انجام می گرفت، زندگی سیاسی شفاف می شد. اگر همین مساله اتمی که از مردم ایران مخفی است، آشکار می گشت، چه محلی برای تسلیم یا جنگ می ماند؟ هیچ محلی! مردم بابت ضعفی که بخرج دادند و تسلیم استبداد شدند، هزینه پرداختند اما از این به بعد بجای پرداختن هزینه های بعدی ناشی از تسلیم، حقوق اقتصادی، سیاسی، انسانی و فرهنگی خود را می یافتند، چرا شما اینرا با مردم طرح نمی کنید؟ می گوید: «اینکه شدنی نیست، ما از شدنی ها حرف می زنیم!»، پس معنایش این است که صاحب حقوق شدن هفتاد و چند میلیون مردم ایرانی شدنی نیست، نقش مردم همین است که بیایند رای بدهند، کسی برود تسلیم نامه را امضا کند، دلشان را نیز خوش کند که اگر این تسلیم نامه امضا نمی شد، جنگ می شد! اولا آقای قذافی تسلیم نامه را هم امضاء کرد، هرچه تاسیسات اتمی داشت را برچید، چه بر سر او و لیبی آوردند؟ ببینید، لیبی در چه روزگاری است. یک ملت باید مسئولیت زندگی در دنیا را بپذیرد، باید کشورش را کشور مستقلی بداند و بکند. الان در سنای آمریکا صحبت از مجازاتهای بیشتر است که یکی اش این است که اگر اسرائیل به ایران حمله کرد، آمریکا باید حمایت کند، چه کسی می گوید که آنرا تصویب نخواهند کرد؟ هیچ چیز روشن نیست، هیچ تضمینی هم وجود ندارد!
اکنون بحران اتمی به افتضاحی سر باز کرده است که مبنایش پول ایران است، البته فسادهای دیگر هم موضوع کار قاضی ای که این کارزار قضایی را راه انداخته، هست ولی آنچه که محور و موضوع تبلیغات است، این است که می گویند که آقای ضراب که خودش گفته است که بابک زنجانی ارباب ایشان است، ظرف چهار سال، 87 میلیارد یورو و در سال گذشته 10 میلیارد یورو پول به ایران رد و بدل کرده است و از قِبّل آن، خورد و بردهای بزرگ شده است که این عده را بابت فساد گرفته اند. اول از جهت اینکه ببینیم، مایه اش چه بوده، بررسی کنیم؛ شخصی(رابرت لوینسون) در سال 2007 در ایران گم شد، آنزمان گفتند که او عضو اف بی آی بوده است و بعد کارآگاه خصوصی شده و به دنبال قاچاق سیگار برای موسسه ای خصوصی به ایران رفته و ناپدید شده است و همزمان با افتضاح فساد در ترکیه، رو شد که این آقا، مامور سی آی اِی بوده است و این آقای مامور، اول درباره ثروت مافیای هاشمی رفسنجانی در کانادا تحقیق انجام داده و ماموریتش این بوده که هم ثروت خانواده های حاکم را بررسی کند و هم خصوصا ببیند که رژیم چگونه تحریمها را دور می زند. در کانادا شخصی اهل لیتوانی (بوریس بیرشتین) را پیدا می کند که بخاطر شرکت در جنایتی سازمان یافته نمی توانست به آمریکا برود و به او وعده می دهد که اگر در این ماموریت کمکش کند، برایش ویزای آمریکا می گیرد ولی آن شخص با آدمهای آقای خامنه ای ارتباط داشته است.
آن شخص اهل لیتوانی در 2006، او(لوینسون) را به هتلی در استانبول دعوت می کند تا ببیند که چگونه پولشویی و دور زدن تحریمها را انجام می دهند، او(لوینسون) می آید و می بیند که اولا پیشنهاد بر سر نفت ارزان در ازای کالاهایی است که آنزمان در معرض تحریم بودند یا تحریم شده بودند، او هم بعد از اینکه همه اطلاعات را جمع می کند، گزارشی به سی آی آِی می دهد، سی آی اِی هم می گوید که این گزارش فوق العاده است، منتظر شکار بعدی باش. اینکه او(لوینسون) به کیش رفت، به دنبال شکار بعدی رفته بود و آنجا شخصی بنام صلاح الدین را دید. صلاح الدین کسی است که طباطبایی را که دوره شاه در سفارت ایران در آمریکا بود را ترور کرد و به ایران گریخت، الان هم در ایران زندگی می کند. صلاح الدین به او(لوینسون) توسط واسطه ای می گوید که به کیش بیاید تا اطلاعات جدیدی درباره پولشویی و دور زدن تحریمها به او بدهد، او نیز از دبی به آنجا می رود در حالیکه هتل را پس نمی دهد و می گوید: «فردا برمی گردم»، هیچگاه برنمی گردد. پس ماجرا در واقع این بوده است که سی آی اِی دنبال یافتن چگونگی دور زدن تحریمها توسط ایران بوده است و تاکنون 3 محل را شناسایی کردند و بساطش را برچیدند؛ شیخ نشین های خلیج فارس، قبرس و حالا ترکیه. شرکتهایی هم که آمریکا اخیرا به لیست تحریم افزود و ایران بدان اعتراض کرد نیز در دور زدن تحریمها فعال بودند.
آنهایی که در دور زدن تحریمها شرکت داشتند به کجا متصل بودند؟ به بیت آقای رهبر! حالا تلاش می کنند که پوشش درست کنند و می گویند: آقای زنجانی به آقای احمدی نژاد نزدیک بوده! اسم ناطق نوری را به میان آوردند ولی خیر!، آقای زنجانی با شخص مجتبی خامنه ای در ارتباط است. در باب فسادهای مالی مجتبی خامنه ای، غیر از اطلاعاتی که ایرانی ها انتشار دادند، چند گزارش ویکی لیکس هم به آن فسادها اختصاص داشت. پس در واقع ایالات متحده آمریکا و اسرائیل برای اینکه تسلیم، کامل انجام بگیرد، باید فشار را باز هم بیشتر کنند، گرچه توافق ژنو چیزی باقی نگذاشته، با این حال این ضربه را به شخص آقای رهبر وارد کرده اند، هدف هم مستقیما او بوده است، بدلیل اینکه منشاء فسادها اوست، اصلا ولایت مطلقه، منشاء فسادهاست، تا وقتی هم که هست، همین آش است و همین کاسه! کار و امکان دیگری ندارد که انجام دهد، نمی شود کشور را دائما با زور اداره کرد و گفت: آقای زور، شما فساد راه نیاندازید! به آقای نقاشان نگاه کنید که الان یکی از میلیاردرهاست، در اکتبرسورپرایز نقش داشت! آقای زنجانی در ایران_ترکیه نقش دارد! آنهایی هم که در ایران گیت نقش داشتند، همه از این قماش هستند. پس ربط افتضاح سیاسی ایران_ترکیه با مساله تسلیم اتمی روشن شد.
حال به بررسی این افتضاح از لحاظ سیاسی بپردازیم. شخصی(فتح الله گولن) پرنفوذ اهل ترکیه و ساکن آمریکا که دارای شبکه گسترده ای، خصوصا در پلیس و دستگاه قضایی ترکیه است و مدارس خصوصی بسیاری نیز دارد، اکنون به جان آقای اردوغان افتاده است که تحلیلگران آمریکایی دو دلیل برای آن شمرده اند؛ اینکه آقای اردوغان حد خودش را نگه نداشته و می خواهد قدرت منطقه شود و در دو مساله کاری کرده که باب طبع آمریکایی ها نیست، یکی در مساله سوریه و دیگری در مساله کودتای مصر با اینکه آمریکایی ها در ظاهر گفتند که نباید کودتا می شد. اسرائیل هم برای گوشمالی دادن آقای اردوغان چند دلیل دارد پس از این فرصت استفاده کردند که با یک تیر دو نشان بزنند. آیا اینکه از لحاظ سیاسی خواسته اند آقای اردوغان را بزنند، معنایش این است که فساد نبوده؟ فساد بوده، ولی دقت کنید که یک حکومت نباید بگذارد خلاء بوجود بیاید، چون خلاء را همیشه زور پر می کند، زور هم در قلمروی اقتصاد، فساد مالی است، فساد مالی بوده، آنها هم از این فساد مالی برای وارد کردن ضربه استفاده کردند و ضربه محکمی هم وارد کردند.
رو شدن این فساد چه وضعیتی را درست کرده است؟ اگر از لحاظ عمومی به منطقه نگاه کنیم، می بینیم که از انقلاب به این طرف، هروقت هر دولتی در منطقه خواست قوت بگیرد، ضربه خورده و ضعیف شده، گاهی نیز کارش به سقوط کشیده است. مثل آقای صدام که فاتح جنگ ایران و عراق شد بلحاظ اینکه کار ولایت مطلقه این است که بحران بسازد و در شکست تمام کند، (صدام) سپس دور برداشت که حالا من قدرت منطقه شده ام، شروع به امر و نهی به کویت کرد که من از تو دفاع کردم و اگر من نبودم، موج انقلاب ایران همه شما را جارو کرده بود، بعد هم با سفیر آمریکا صحبت کرد و خانم سفیر جوابی به او داد که او خیال کرد که اگر کویت را بگیرد، آمریکا چشمش را می بندد و رفت کویت را گرفت و (در دوره پدر آقای بوش) آمدند بلایی را که می دانید بر سرش آوردند، خود آقای بوش هم آمد، کلکش را کند! حالا در دورانی که ما داریم حرف می زنیم، یک دوره رژیم ولایت مطلقه را مسخره می کردند که قدرت منطقه شده، او هم جدی می گرفت و می گفت: من قدرت منطقه ام! ببینید که از لحاظ فشار اقتصادی، سیاسی، نظامی چه بلایی دارند بر سر ایران می آورند و چگونه دست رژیم را در همه جای منطقه بند کردند.
بعد نوبت آقای اردوغان رسید که به مصر رفت، بعد گفت که آقای اسد باید برود، بعد هم شروع به تبلیغات و فیلم ساختن و زنده کردن دوران امپراطوری عثمانی در ذهن مردم ترکیه کرد که می خواهیم آن قدرت را تجدید کنیم! و این با ابرقدرت در حال انحلالی که آمریکاست، سازگاری ندارد، بهترین وضعیت برای آمریکا این است که رژیمهای منطقه در تعادل ضعف باشند یعنی یکدیگر را ضعیف نگهدارند تا آن ابرقدرت بعلاوه دست نشاندگانش در منطقه کما فی السابق بتوانند، هستی منطقه را بخورند و ببرند. سالها پیش نیز درباره تعادل ضعفها نوشتم و هشدار دادم. اگر دیدید که گذاشتند دولتی در منطقه قوام بگیرد، آنوقت قابل سوال است که چرا با اردوغان این کار را می کنند؟ اردوغان 11 سال است که دارد حکومت می کند، بعد هم می خواهد نامزد ریاست جمهوری بشود، اقتصاد ترکیه را هم قوت بخشیده، اسباب اقتصادی فراهم کرده که حرفش در منطقه خریدار داشته باشد. آنطرف هم عربستان است که پولش از پارو بالا می رود. آمریکا هم نمی خواهد عربستان یکه تاز منطقه بشود و دمش را به دم اسرائیل گره کند و هم نمی خواهد ترکیه یا ایران یکه تاز منطقه شوند پس از هر ضعفی استفاده می کند، تنها آمریکا هم نیست، اروپا هم با او در این هدف همراه است و نتیجه اش وضعیتی است که در منطقه داریم، خروج از این وضعیت یک راه حل بیشتر ندارد، نه اینکه اصلا راه حل ندارد یا راه حلش تسلیم است، راه حلش مردم این کشورها هستند. هرگاه مردم کشورهای منطقه به امکاناتی که دارند، توجه کنند و از این امکانات استفاده کنند و برای خودشان موقعیت تحصیل کنند، حقوق ملی خودشان را قدر بشناسند.
تصور نکنید چون که با آمریکا در ژنو توافق کردند پس دیگر با ولایت فقیه نمی شود، درافتاد، اتفاقا این توافق نشان داد که چقدر ضعیف است، انتخابات ریاست جمهوری 92 را مهندسی کرد اما در همان مهندسی، ضعفش را آشکار کرد که ولایت مطلقه در ایران، بیش از 5 درصد رای ندارد. وضعیتش در منطقه نیز اینجور است که می بینید، بار سنگینی روی دوشش است که مدام باید به همه(شیخهای خلیج فارس، روس، چین، سوریه، حزب الله، حماس، عراق و ترکیه) باج بدهد که در مورد ترکیه، آقای اردوغان از آقای ضراب بخاطر سرمایه گذاری اش تشکر کرده! او (آقای رضا ضراب) از کجا آورده که در ترکیه سرمایه گذاری کرده؟ پول مردم ایران است دیگر! شما مردم ایران می توانید در دنیا بگویید که ملت سرفرازی هستید که هست و نیست شما را در بیرون مرزها می خورند، افتضاح پشت افتضاح بار می آید!؟ ایران گیت هم یک افتضاح مالی بزرگ بود، توجه کنید که میلیاردها دلار اسلحه را به ایران فروختند و قسمتی که فضاحتش عالم گیر شد، این بود که اسلحه آمریکایی را سه برابر قیمت می فروختند، یک قسمت را به کارخانه فروشنده می دادند، یک قسمت خرج سیا(C.I.A) خصوصی می شد که از بازرسی کنگره معاف بود، یک قسمت هم به کنتراهای نیکاراگوئه داده می شد، میلیاردها دلار ثروت در آنزمان خورد و برد شد. ایران گیت تنها در آمریکا نبود، در کشورهای اروپایی هم بود، در فرانسه بابت خرید مهمات، 15 میلیون دلار رشوه داده بودند که بین چپ و راست فرانسه تقسیم شد! آخر حدی دارد، مگر می شود ملتی را اینطور غارت کرد، هر روز یک افتضاح جدید؟ هر وقت افتضاح بین المللی می شود پای ایران در آنجاست که به دستگاه ولایت مطلقه فقیه برمی گردد! خود را از شر این دستگاه خلاص کنید تا راحت شوید.
شاد و پیروز باشید.
گفتگو با رادیو عصرجدید در 6 دی 1392
گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:
http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1