back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: ایرانیان باید داعش را آینه ای تصور کنند که در...

بنی صدر: ایرانیان باید داعش را آینه ای تصور کنند که در آن ببینند چه رژیمی در ایران حاکم است

banisadr-abolhasssanعصر جدید: نظر شما را در باره مسئله داعش و ایستادگی کوبانی و از سوی دیگر بازداشتهایی اخیر فعالان سیاسی در ایران خواستاریم.

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 


بنی صدر: خمینی زدایی به این معنی که آقای خمینی خشونت را تقدیس کرد را این رزیم نکرده است. آقای خمینی بانی تقدیس خشونت و انکار حق و روش کردن جنایت برای ایجاد رعب وحشت بود. در واقع آنچه امروز تحت عنوان داعش و داعشیزم موجود است، خصوصا در وسایل ارتباط جمعی و مقامات غربی تبلیغ میشود پیامد و حاصل خمینیزم در خشونت گستری و آن شعار النصر با لرعب است. مثلا میگویند این داعشیها اعمال و جنایتهای موحش مرتکب میشوند که وجدان انسانی را منزجر میکند، مثل این سربریدنها تازه نیست. خوب شما این را مقایسه کنید با خنجر آجین کردن فروهر ها آن هم موحش و ضد انسانی بود. میگویند که داعش زخمیها را میکشد، خوب این رژیم هم میگفت که زخمی ها را نباید به بیمارستان برد باید همانجا کارشان را تمام کرد. اعدامهای دسته جمعی بعد از کودتای خرداد 60 با شبی پنجاه نفر شروع کردند و کارشان به چهارصد پانصد تا رسید و در تابستان 67 بعد از سرکشیدن جام زهر شکست در 3 شب چند هزار را اعدام کردند. در واقع ایران سالهاست که در رژیمی زندگی میکند که امروز میگویند داعش میتواند چنین رژیم وحشتی را در قلمروی که تصرف کرده برقرار کند. داعشی ها با غیر خودیها هر گونه رفتاری را مجاز می دانند. در ایران دوره آقای خمینی مردم را دسته بندی به کتبی غیر مکتبی نیمه مکتبی و ضد مکتبی تقسیم کردند. آقای خامنه ای کرد دو دسته خودی و غیر خودی. داعش هم همینکار را می کند.

حال برگردیم به اصل و ریشه. زمانی اصل حق است. در اینصورت رفتارهایی مانند نصر بالرعب و خشنونت و جنگ را ناممکن می کند. پس اگر کسانی بخواهند بر مردمی حاکمیت قرار دهند نمی توانند مبنا را حق قرار دهند باید مبنای دیگری پیدا کنند. یاداور می شوم که آقای خمینی در نوفلوشاتو در برابر حکومتی قرار گرفت که برای مردم حقی قائل نبود. تقدم را به حاکمیت خودش می داد. و مزاحمان قدرت خویش را از بین می برد. اگر درجه مخالفت بالا بود اعدام و ترور بود پایین بود زندان بود و کمتر از آن بود بیکاری وتحت تعقیب و مراقبت ساواک و این ها بود. آقای خمینی در برابر او گفت،نه، انسان حقوقمند است. اگر شاه برود و مردم بیایند، برای ما اسلام دین حق است و دین حقوق است ایرانیها همه از حق و حقوق بهره مند خواهند شد. بسیار خوب، آنجا جنبش همگانی لازم بود و  مبنای جنبش همگانی می شود حق. با مبنای زور و قدرت جنبش همگانی نا ممکن می شود. آنجا خشونت نا ممکن میشود برای اینکه باید جمهور مردم با هم تفاهم پیدا کنند، یک وجدان همگانی بر تغییر، آنچه نمیخواهند و آنچه که میخواهند پیدا کنند. پس مبنا باید حقوق بشود. شده بود حقوق، استقلال، آزادی، حقوق انسان، حقوق ملی، ولایت جمهوری مردم، صحبت ها این ها بود. حالا این آقا آمد به تهران و گفت آن حرف ها را باب مصلحت زده و حالا که آمده و به اصطلاح می خواهد قدرت جدید را بر قرار کند، به تدریج و آرام آرام، آن مردم حق دارند، جایش را به این داد که مردم تکلیف دارند، مکلفند. تکلیف معین می کنم برای مردم. در نوفل لو شاتو، مردم بودند عمل می کردند و ایشان می گفت خمینی دنبال مردم است. درایران، شد انقلاب را آقای خمینی کرد و مردم اطاعت کردند، رابطه شد، ایشان مطاع و مردم هم مطیعند و بعد هم آخر دم از ولایت مطلقه فقیه زد. این دم زدن از ولایت مطلقه همین کاری هست که البغدادی، عینا بعد از گرفتن موصل کرد، دم از ولایت مطلقه زد و گفت همه مسلمان ها می باید از او پیروی کنند. پس به این ترتیب توجه می شود که به محض اینکه شما حق را بر داشتید، این خلاء را در جا قدرت مساوی با زور پر می کند، به محض اینکه پرکرد، محتوای بیان و سخن تغییر می کند زبان استقلال و آزادی جایش را به زبان زور می دهد. عمل می شود عمل زور ،نتیجه اش میشود اینکه کشور ایران بعد از انقلاب خصوصا از کودتای خرداد 60 به این طرف در رژیمی زندگی می کند که حالا غرب میگوید داعش می خواهد چنین رژیمی را برقرار کند. خب،حالا این از لحاظ مبنا، مبنا روشن است به محض اینکه بمنا شد  قدرت ،خشونت می شود روش،جز این هم ناممکن است،خشونت هم که شد روش،دیگر کسی صاحب حقی نیست. آن قدرت حاکم است که آنچه لازم دارد تقدم مطلق دارد،هرکس با آن قدرت در بیفتد، بنا بر وسیله کردن دین، ملحد می شود، محارب می شود، منافق میشود، بنا بر درجه عنوان پیدا می کند. مفسد می شود ،منحرف می شود، این گروهی که در سال 88 تقلب را نپذیرفتند اهل فتنه شدند. حالا داعشی ها هم عینا همین طورند و هیچ فرقی ندارند.

کار به جایی می رسد که حالا رسیده، یک رژیم خود اعلام می کند که جوانهای مردم را دستگیر می کند، به چه جرم؟ به این جرم که این ها با هم در باب آقای خمینی لطیفه مبادله می کردند. این جرمشان بوده، این گونه رفتار شرم آور است اما می کند. آن دراویش گنابادی،قرنها توی این کشور زندگی کرده اند و با کسی هم کاری نداشتند،با این رژیم هم کاری نداشتند،زندگی خودشان را می کردند. حالا افتاده اند به جان آنها. می گویند این داعشی ها دختر ها را می فروشند، مگر این رژیم این کار را نکرده؟ در خود کشور صیغه سرا ایجاد نکرد؟ این دختر های ایرانی که می برند در خلیج فارس می فروشند اینها مال کیند؟ اینها یک چیز هایی است که ایرانی ها باید در خود ببینند، این داعش را یک آینه تصور کنند در این آینه ببینند که چه رژیمی دارند .آن شهرهایی که در ایران  در آن جنبش اعتراضی کردند،آخرینش همین جنش اعتراضی سال 88،خب،کشتار نکردند؟ کردند. به جوانهای مرد تجاوز نکردند؟ کردند. دختر هارا به آن وضعیت فجیع شکنجه نکردند، تجاوز نکردند، نکشتند؟ کردند. در زندان کهریزک آقای خامنه ای کارها شد که در زندان کهریزک آمریکایی ها در بغداد(ابوغریب) کردند بلکه از آن هم در جنایت  پیشی گرفتند. حالا قبل از اینکه به این بپردازیم که  اگر بخواهیم وضعیت تغییر بکند ما چکار باید بکنیم ،بپردازیم به داعش. داعش را کی ایجاد کرد؟ آقای جو بایدن معاون آقای اوباما، سرزنش کرد و گفت متحدان ما در منطقه،ت رکیه و دولت سعودی و این شیخ های خلیج فارس، داعش را پدید آوردند. حالا بعد دید که اگر به این علنی توی دنیا بگوید سر و صدا می شود، سر و صدا هم شد و پوزش خواست. اما واقعیت این است که اینها ساخته اند اما نه اینکه امریکا و اروپا غایب بودند واطلاع نداشتند. الآن این اسلحه این داعشی ها از کجا آمده؟ایرانی ،دارند. امریکایی،دارند، روسی دارند و چینی هم دارند. کی اول اینها را برای جنگ با اسد به سوریه فرستاده؟ ازکجار رفته اند؟ از ترکیه. از هشتاد کشور در آنجا جمع شده اند و دارند جنگ می کنند. پس این پدیده، پدیده داعش، پدیده طبیعی سرزمین سوریه و عراق نیست.اتفاقا یک گزارشی از عراق به من رسید ،می گفت به این که توی این داعش،آنهایی که مال منطقه هستند یعنی عراقی و سوری هستند مورد اعتماد گردانندگان نیستند. تصدی کارها با آنهایی است  که ازجاهای دیگر دنیا آمده اند. غیر طبیعی است اگر غیر از این می شد،برای اینکه اینها آنجا کس و کاری ندارند و مجبورند  به رهبری بچسبند هرچه هم آنها می گویند اطاعت کنند.خیالشان هم از بابت اینها راحت است.

حالا، در این کوبانی روزهای درازی است که مردم این شهر دارند مقاومت می کنند.نخست وزیر آقای اردوغان گفت به اینکه نخواهیم گذاشت شهر سقوط کند، بعد حالا امریکایی آمده و میگوید این سقوط و یا عدم سقوط کوبانی استراتژیک نیست. آقای محترم،انسان و حقوقش استراتژیک هست یا نیست یعنی چه؟ شما یک آدمهایی را بردید آنجا و گفتید شما مختارید در جنایت، همه اسباب جنایت را هم در اختیارشان گذاشته اید،حالا مردم یک شهری را به امان خدا رها کرده اید در برابراین متجاوزها و بعد هم می گوئید استراتژیک نیست؟ یعنی چه که استراتژیک نیست؟ جان انسان است، حقوق مردمی است که در آن مکان زندگی می کنند . حال برسیم به ترکیه: آقا شما چرا گذاشتید که در این مدت طولانی آدم ها با اسلحه و نفرات به سوریه رفت و آمد کنند و امروز تبدیل شدند به آن چه امروز شدند؟! چرا به تماشا ایستاده اید؟ هر روز هم نشان میدهند که تانک های ترکیه ای قطار شده اند در مرزها و عمل نمی کنند . چرا عمل نمیکنند؟ واضح است. میگویند که استراتژیک نیست، حال من این جمله را سر راست می کنم: اگر آن جا را داعش بگیرد، کما اینکه قسمتی را هم گرفته است، ساکنین آنجا را داعشیان، میگویند که ایرانی هستند و یا باید جزیه بدهند یا اگر نه، اگر در این قلمرو بمانند کلکشان را خواهیم کند. در واقع در حال تصویه نژادی هستند. در ایرانی بودن آن ها شک نیست ، چرا که یکی از هفت قومی هستند که بانی ایران بودند و من همیشه گفته ام که کردها هر جای کره زمین باشند، از دید من ایرانی هستند. هرگاه یک بیان دوستی رویه می کردند بجای بیان دشمنی، وضعیتی بسیار بهتر از امروز میداشتند و تنها نمی ماندند، این انتقادی است که بر آنها وارد است. اما وقایع جاری ربطی به این ندارد که از این مردم دفاع نشود ، حال هر جور می خواهند فکر کنند، دفاع از حقوق بر طرز فکر آدمی انسان مقدم است. حال اینهای که استراتژیک میگویند یعنی چه؟ یعنی اگر داعش آنجا را بگیرد، کار آسان می شود، هم به نفع اسد می شود، هم به نفع آقای اردوغان است، هم به نفع امریکا و بلاخره به نفع رژیم ایران است. چرا؟

به دلیل اینکه، تا وقتی این مردمان آنجا ساکن هستند، آقای اسد بخواهد بیاید دوباره بگوید که شما باید تحت امر من باشید، خواهند گفت که اسد به جان کردها افتاده و داد و هیاهو براه می افتد، اما الان اگر اسد بیاید آنجا، خواهند گفت که او این مردم را از دست داعش رها کرد و کردها باید در جا تابعیت آقای اسد را بپذیرند، چون فرض این است که اسد آنها را رها کرده است. این سود آقای اسد، اما سود آقای امریکا که میگوید استراتژیک نیست: آقای معاون امریکا اعتراف کرده است که امریکا و متحدانش، داعش را ساخته اند و عذر خواهی که واقعیت را عوض نخواهد کرد! و از طرفی شما تنها ابر قدرت دنیا نیز هستی! لطف کرده و متحدان خود را ناگزیر کن که مرزهای خود را ببندند. اگر امریکا بخواهد چنین کاری کند، وضعیت جدیدی در منطقه بوجود می آید و آن این که: به محض اینکه مردم منطقه بدانند که ایالات متحده امریکا دیگر جانب رژیم های استبدادی و فاسد منطقه را دارد (حداقل در مورد آنچه خود می گوید خطر بزرگ برای همه بشریت) و میگوید که باید مرزهای خود را ببندند والا این امریکا خواهد بود که این مرزها را خواهد بست ، اگر این را بگوید آن مردم منطقه خواهند گفت: حال دیگر می شود از شر این رژیم های فاسد رها شد، و این جنبش های مردمی، منافع امریکا را به خطر جدی خواهد انداخت، در حایکه با رژیم های مثل اسد که سر تا به پا فاسد هستند براحتی می شود خورد و برد براه انداخت، در حالیکه یک رژیم مردم در سوریه، مانع خرد و برد خواهد شد. این است که امریکا می خواهد در وضعیت کنونی، بدون تغییر بماند و بحران حل شود. حال اگر آنجا را داعشی ها بگیرند، امریکائی ها با خیال راحت به این عنوان که من آنم که نیروی هوائی خود را به جنگ داعش فرستادم، آن مکان را از آن خود خواهد کرد. اما رژیم ایران: در حال حاضر، هر روز در این سایت های رژیم، شاهد هستیم که میگویند: اگر ایران نبود اربیل سقوط کرده بود! مردم کوبانی از کمک های نظام مقدس جمهوری اسلامی تشکر کردند! روزمره از این دروغ ها  وجود دارد . حال بعضی از این خبر ها هم بکلی دروغ نیست برای اینکه میدانیم که قوای رژیم ایران در آنجا در حال جنگ هستند. و هر روز غم خوار این قربانیان شده است! و میخواهد از این پس نان حامی گری خود را بخورد. حال آقای اردوغان چطور: آقای اردوغان اگر الان بخواهد حمله کند و یا اسلحه به خود کردها بدهد و بگوید از خودتان دفاع کنید  که به نظر من یک کار انسانی است و حداقل کار است، چرا که این شما بودید که این داعشی ها را به جان کردها انداختید، حداقل این است که آن ها از شما حرف شنوی داشته باشند و نروند و شهرهای مردم را کن فیکون کنند. و اگر این کار نمیکنید، لااقل بگذارید که خودشان کار دفاع از خود را بر عهده بگیرند. چه میگوید: فرض کنیم که فردا کردها رفتند و موفق هم شدند ( به احتمال زیاد هم میتوانستند که از خود دفاع کنند چون که کسی که متجاوز نیست ، جانانه میجنگد و موفق هم می شود) این موفقیت باعث مزاحمت بعدی من خواهد شد. به محض پیروزی، شیرینی پیروزی زیر دندانشان میرود و فردا براین من مزاحمت ایجاد خواد کرد. اما اگر این پیروزی خود کردها نباشد و داعش باشد، من میتوانم بگویم که آی مردم دنیا دیدید که من حق داشتم که می گقتم : یک سرزمین امن در خاک سوریه؟! حالا موافقت کنیدکه من بروم این شهر را از دست داعش بگیرم و یک منطقه ای را آزاد کنم . با این کار هم قسمتی از سوریه را اشغال می کند و همین کار را هم با عراق بکند ، مخصوصا با مناطق نفت خیز و بعد نیز بگوید که ما اینجا ها را گرفته ایم  و نسبت به آن ها دارای حق هستیم . در هر حال سود در این است که تکان هم نخورد و تا حال نیز تکان نخورده است، مگر اینکه با ان نظر منطقه امن موافقت کنند که در آن صورت آن منطقه امن ممکن است مورد نزاع دائمی با سوریه بشود  به این علت است که امریکای ها تن به خواست ترکیه برای منطقه امن نمی دهند . با این توضیحات متوجه میشویم که وقتی می گویند استراتژیک نیست، چه معنی میدهد. هر گاه مبنا حقوق بود، حقوقی که آن مردم دارند، برای زندگی کردن درصلح . استراتژیک تر از این کاری در دنیا نبود. اما هر دولتی از دید منافع خود در این مسئله نگاه می کند و اگر از این دید نگاه کنید، البته استراتژیک نخواهد بود. از این روست که هر مردمی، می باید همگرائی با یکدیگر، زندگی با یکدیگر، استقلال و ازادی خویش را قدر بداند و پای بیگانه را به خانه نیآورد و اگرآورد، وضعیت عراق و سوریه پیش خواهد امد. این درس عبرتی است برای مردم دنیا و بخصوص برای هموطنان من.

شما کردها بانیان ایران بودید، یعنی چه که شما الا و للا ، هر چه غیر کرد است دشمن شماست و شما هم دشمن غیر کرد ها هستید؟! همه با هم هموطن هستیم و با یکدیگر دوست. این بیان ضروری است. شما که با آن ها که قرن ها با هم زندگی کردید، نتوانید زندگی کنید، آیا میتوانید زیر سایه هواپیما های امریکائی زندگی کنید؟ نمیتوانید! این واقع بینی است، درس تجربه را باید قدر دانست و به آن عمل کرد. حال چرا منطقه در این وضعیت قرار گرفته است؟ ببینید، اگر انقلاب ایران همان پیروزی گل بر گلوله، (که آقای صدام به ایران حمله کردو در گفتگوی خود با خانم سفیر امریکا گفته بود که ما طوفان انقلاب ایران را از سرزمین های منطقه برگرداندیم) قرار بود در جاهای دیگر منطقه رویه می شد. چنانکه در خیلی از جاهای دنیا، رویه شد و پیروز هم شدند، الان هم دمکراسی دارند. در بهار عربی در یکی دو کشور نتیجه داد. دیگر این منطقه دیگر این منطقه امروز بود؟ منطقه ای بود که در ان صلح و پیشرفت جاری بود  و از نو دوباره لقب گهواره بشری نام می گرفت . اما آن رویه جانشین شد با یک رژیم استبدادی و خون ریز، استبداد ولایت مطلقه فقیه، در طول زمان زاد و ولد کرد و این طرز فکر صادر شد، الان شما ببینید چند خلیفه پیدا شده است؟ همه هم بر همان رویه که توضیح دادم.

امروز یک خبرنگار آلمانی اینجا آمده بود و دو ساعتی مصاحبه اش طول کشید. در آخر صحبت خود اینطور گفت که اگر این تحول در ایران شکل بگیرد و ایرانیها به این خشونت نه بگویند, یک رژیم حقوقمداری را مستقر کنند, هم آن موج تمام کشورهای اسلامی را در شعاع خود قرار می دهد و وضعیت جهان را به کل تغییر می دهد. او نفع و زیانی در تحلیل یکطرفه نداشت و به این نتیجه رسید. و واقع امر هم همین است. ایران قلب یک تمدن بزرگیست که از شرق دور تا غرب دور دامن گسترده است. به این دلیل هر تغییری در ایران در دنیا منعکس شده است. چنانکه انقلابش همین طور شد و دیگران هم همان رویه را به کار بردند و بدون خشونت و با جنبش همگانی وضعیت خود را عوض کردند. استبداد و خمینسم را هم به همان نوع صادر کرد. القاعده و داعش پدید آمد و در شمال آفریقا گروه های بسیار خشن روی کار آمدند. از دید من بدیل کار خود را انجام داده است و مردم ایران باید از دید من می خواهند یک دولت حقوقمدار داشته باشند. می دانند که شهروندان حقوقمند هستند. اما می گویند که این رژیم خود را به ایران تحمیل کرده است و ما می ترسیم که جنبشی کنیم و ایران شود افغانستان و یا تجزیه شود. سخن من با این مردم اینست که باید به حال خود نگاه کنند و ببینند که میزان خشونت از ایران و افغانستان کمتر نیست. جنبش همگانی ترس را بی محل می کند. خشونت را بی محل می کند و چون خود در این جنبش شرکت می کنند, خود آینده را می سازید. کاری که باید در انقلاب ایران انجام می شد و دولت به دست یک بدیل حقوقمدار و ملی سپرده می شد. تجربه به مردم ایران اینرا آموخته است و اینبار می توانند اینکار را بکنند و هرگاه این عمل انجام نشود, وضعیت کشور ایران و منطقه همین است. مردم خود می توانند داوری کنند که آیا آنهائی که بیش از سی سال مردم را از جنبش ترساندند راست می گفتند یا من و آنهائی که از عدم جنبش مدام هشدار می داده و می دهیم؟ اگر این رژیم بماند, آنچیزی که ازش می ترسیم, خواهد شد و نشانه های این آینده در عراق و افغانستان آشکار است و شریک بودن این رژیم در نتیجه وضعیت در منطقه قابل انکار نیست. نیروی جوانهای ما و مال و ثروت ملت در دست اهداف این استبداد است. اینها خرج گسترش خشونت در منطقه می شود.

 این وضعیت اگر بخواهد بدون بمب و موشک و هواپیمای جنگی تغییر کند, یک جنبش می خواهد. لا اقل به خود بقبولانید در زندگی روزمره که می توانید حقوقمند زندگی کنید. هم اکنون یک مسئولیت سنگین و یک فرصت بزرگ برای مردم ایران به وجود آمده است. من تردید ندارم که یک جنبش همگانی نه تنها وضعیت مردم ایران را تغییر می دهد بلکه در تمام منطقه و در بزرگترین کارخانه تمدن سازی جهان و بنابر این بر تمام جهان اثر خواهد گذاشت.

 شاد و پیروز باشید.

 

برگرفته از مصاحبه با رادیو عصر جدید بتاریخ 18 مهرماه 1393

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید