عصرجدید: در پی فتوای آقای خامنه ای، که حتما از آن، آگاهید، سوالی بدین شرح، از سوی هموطنان، به دستمان رسیده است: «آقای خامنه ای در سخنان دو روز پیش، ضمن انتقاد از هاشمی رفسنجانی، از “خواست دشمن برای اعمال نفوذ در انتخابات” گفت، ارزیابی شما از این سخنان چیست؟ درباره این دیدگاه موافقان شرکت در انتخابات که می گویند: “اجرای انتخابات توسط دولت روحانی، مانع تقلب می شود”، نظرتان چیست؟»
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
بنی صدر: به هنگام بررسی صلاحیت آقای خامنه ای برای مجلس خبرگان اول، گفتند که وی مجتهد متجزی است. مجتهد متجزی یعنی اینکه می تواند مسائل ساده را اجتهاد کند. ایشان را با تقلب، رهبر کردند، پس ایشان، تشخیص ندارد که حق فتوا داشته باشد، اما حرفی که می زند، مهم است، می گوید: «واجب است که رای دهید، اگر رای ندهید، حرام است!»، در واقع می گوید که اگر رای ندهید، بدیل دیگری را ایجاد می کنید، که ولایت جمهور مردم است. وقتی آدمی، مدعی شد که بر مردم، ولایت مطلقه دارد، یعنی بر مردم، قدرت دارد، یعنی قدرت ایشان، بر حقوقی که مردم دارند، حاکم است؛ مردم، حق زندگی دارند، ولی اگر آقای رهبر، لازم دید که برای هدفی که ایشان، معین می کند، کسی، کشته شود، آن شخص، از حق حیات خود، محروم است و باید کشته شود، یعنی قدرت، مقدم و مسلط بر حق است. اگر در مقیاس خود حق به مساله نگاه کنیم، حق مطلق، خداست، ولایت مطلقه فقیه، یعنی اینکه حاکمیت آقای خامنه ای، بر خدا هم مقدم و مسلط است، این امر، کفر و انکار خداست.
بعضی گفته اند: «آنهایی که از تحریم می گویند، بدیل ملموسی، ارائه نمی کنند»، ای مردم! بدیل، خود شما هستید، وقتی که می خواهید رای ندهید، یعنی “نه” به ولایت مطلقهِ انکار کننده خدا و دین که مایه فساد دین و دنیا شده است و سی و چند سال هم تجربه کرده اید و “آری” به ولایت جمهور مردم؛ این، بدیل می شود. ولی اگر، پای صندوق رفتید، یعنی، حق خود و بدیل را انکار می کنید، و خود را محکوم به زندگی در این رژیم می کنید، تا وقتی که این کشور، بکلی از میان برود، فعلا که طبیعتش، بیابان شده و اقتصادش، بیابان کار و تولید شده است و در بحبوحه پیشرفتهای علمی و فنی جهان، موضوع بحثمان این شده است که آقای خامنه ای، برای مردم، تکلیف معین می فرمایند که «واجب است که رای دهید، اگر رای ندهید، حرام است»، در حالیکه این امر، حتی انکار رای است، رای به معنای اختیار است و ایشان می گوید که اختیار ندارید که رای ندهید! آخر، شما مردم، چطور، چنین تحقیری را می پذیرید!؟ می گوید که “پای صندوق بیایید که رای دهید که من بر شما، ولی و حاکم هستم، اگر نیایید، فعل حرام، کرده اید”، و این، اجبار است. از آن زمان، که چیزهایی در قم خوانده است و فرضا، چیزهایی یاد گرفته باشد، ایشان تا امروز، تصدی کار علمی نداشته است، آنچه که بلد بود، هم یادش رفته است، و چنین آدمی می گوید: «واجب است که رای دهید، اگر رای ندهید، حرام است»، و اینقدر نادان است که نمی داند در حال گفتن تناقض است! اگر رای دهنده، حق داشتنِ نظر، فکر و انتخاب را دارد که رای دادن، وسیله اش است و تشخیصش، این باشد که انتخابات، قلابی است، رای دادن به شما و ولایت مطلقه تان، کافی نیست، حتما باید به تقلب و مهندسی شما، رای بدهد؟ تحقیر ملت را بس کنید! شما مردم، از تحمل این همه تحقیر، باز بایستید، هر چیزی، حدی دارد!
می گویند: «چون آقای روحانی، انتخابات را انجام می دهد، تقلب نمی شود!»، در حالیکه خود این آقا، مسئول مهندسی انتخابات است، مگر در زمان آقای خاتمی که اصلاحطلب بودند و انتخابات را برگزار کردند، آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور نشد و آن مجلس کذایی، انتخاب نشد؟ آقای ذولقدر گفت: «با یک مهندسی پیچیده، احمدی نژاد را رئیس جمهور کردیم»، این امر در حکومت آقای خاتمی بود و شما مردم، اینها را دیده اید، باز هم این دروغها را می شنوید، و به به و چه چه می گویید؟ اطلاعاتی که درباره مهندسی انتخابات رسیده است:
1- از شهریور، آقای خامنه ای وقتی که از نفوذیها، حرف زد، مهندسی انتخابات را شروع کرد، اولین قربانی اش، هم روزنامه نگاران شدند که آقای سحرخیز، تازه به اعتصاب غذایش، پایان داده است و به همراه دیگران، با وجود بیگناهی، زندانی شده اند. آخرین اظهارات خامنه ای هم درباره واجب بودن شرکت در انتخابات و خائن شمردن رفیق پنجاه ساله اش، آقای هاشمی رفسنجانی بود، بعدش هم امام جمعه های دست نشانده ایشان، حملات به آقای هاشمی رفسنجانی را تکرار کردند. کار خامنه ای اینست که جلوی انتقاد و تعرض به دستیاران و مامورانش در مهندسی انتخابات را می گیرد، چنانکه آمد و گفت که “هرکس بگوید بالای چشم شورای نگهبان، ابروست، عامل امریکاست”، آقای خامنه ای، سرمهندس در مهندسی انتخابات است.
2- کار دوم را اطلاعات سپاه انجام می دهد که آقای طائب، رئیس آن است و به آقای مجتبی خامنه ای متصل است. آنها، دو لیست تهیه کرده اند، یک لیست، حاوی کسانی است که صلاحیتشان، باید تصویب شود، و لیست دوم، حاوی کسانی است که باید به مجلس بروند.
3- کار سوم؛ لیست تهیه شده را به شورای نگهبان، تحویل می دهند که سخنگویش گفت: “اصلا خبر نداریم که آقای جنتی، چگونه صلاحیتها را بررسی کرده است!”. آقای جنتی، هم لیست تائید صلاحیت شدگان را اعلام می کند. آقای سعیدی که نماینده آقای خامنه ای در سپاه است، اخیرا گفته است: «در انتخابات، معیار را می گوییم، کاندیدای اصلح را با معیار و شاخصها می سنجیم و آنها را به مردم اعلام می کنیم»، پس معیار و اشخاص دارنده معیار را سپاه، تشخیص می دهد، اعلام اسامی تائید شدگان را هم از طریق شورای نگهبان و شخص جنتی انجام می دهند.
4- کار چهارم را افراد بسیج و سپاه پاسداران در جریان رای گیری انجام می دهند که باید در صندوقهای مختلف، حاضر باشند و صندوقها را پر کنند.
5- کار پنجم را دوباره شورای نگهبان انجام می دهد. کار دومی که شورای نگهبان، انجام می دهد، در مورد آنهایی است که تائید صلاحیت شده اند ولی حق ندارند به مجلس بروند. شورای نگهبان اعلان می کند که می توانیم صلاحیت را تا لحظه آخر، پس بگیریم، بنابر اطلاع موثق، شورای نگهبان به آقای عارف (سرلیست اصلاح طلبان) ابلاغ کرده است هرگاه کسانی را که نباید انتخاب شوند در لیستش قرار دهد، علاوه بر لغو صلاحیت شدن آنها، انتخاب شدن دیگران هم به خطر خواهد افتاد. بدین دلیل، در فهرست او، ناشناسها از شناسها، بیشتر هستند. هر جایی هم که دیدند نمی توان شمار آرا، را زیاد، دستکاری کرد، شورای نگهبان، آن صندوقها را باطل می کند، بیاد بیاورید که یکبار، صندوقهای آرا را باطل کردند تا آقای هاشمی رفسنجانی را به جمع 30 نفر بیاورند. سپس، نوبت به اعلام نتایج می رسد، که از هم اکنون، معلوم است، یعنی معلوم است که ترکیب مجالس خبرگان و شورای اسلامی، چه خواهد بود، صلاحیتها را به ترتیبی، تنظیم کرده اند که آنهایی که می خواهند از صندوقها، بیرون بیایند.
6- مرحله ششم، کار قوه قضاییه است که دو ماموریت دارد. یک ماموریت، تشکیل پرونده به اتفاق سپاه است که گفتند چند هزار پرونده برای نامزدها، ترتیب داده شده است که در صورت نامزدی هر کدام، قوه قضاییه، آن پرونده را پیش می کشد. آقای روحانی گفته است: «نفع اندک، بهتر از ضرر است»، در حالیکه، اصلا نفعی در کار نیست که اندک باشد! کسی که پای صندوق می رود، باید به نظام ولایت مطلقه فقیه، رای دهد، یعنی حق حاکمیت خودش را نفی کند و خود و کشورش را محروم از بدیل، و محکوم به بقا در وضعیت کنونی و فقر و فساد و خیانت نماید، نفعش کجاست؟ وظیفه دوم قوه قضاییه اینست که اگر کسی خواست بگوید که فلان جا، تقلب شده است و چرا شورای نگهبان، در فلان جا، تبعیض قائل شده است، آقای اژه ای می گوید که “زیر سوال بردن نهادهای نظام مقدس جمهوری اسلامی، جرم است”، یعنی نفس نکشید! البته بعد از تشکیل مجلس نیز، قوه قضاییه، هنوز نقش دارد، بدین ترتیب که کسی، دهن باز نکند و حرفی که نباید بزند را بر زبان نیاورد، به محض بر زبان آوردن چنین حرفهایی، وی را به دادگاه انقلاب، احضار می کنند که در مجالس گذشته، از اینها، فراوان دیده شده است، مثلا یک دفعه که آقای کروبی، رئیس مجلس بود و در اعتراض گفت که این چه مجلسی است و اگر قرار باشد اینگونه باشد، تحمل نخواهد کرد.
7- وظیفه هفتم، بر عهده شاخه تبلیغاتی دستگاه آقای خامنه ای است که ماموریت دارند هر گونه اطلاع و انتقادی که به انتخابات مهندسی شده، انجام گیرد را بقول خودشان، مورد هجمه تبلیغاتی قرار دهند و برای کسانی که باید از صندوقها، بیرون بیایند، تبلیغات کنند، مثلا کل مازندران، پر از برگه های تبلیغاتی شیخ صادق لاریجانی است. برگه های تبلیغاتی بقیه را نیز تخریب می کنند، که توسط ماموران بسیج، انجام می شود.
این هفت کار، مشخصات مهندسی انتخابات است که کسانی که از درون رژیم به ما اطلاع می دهند، ما را از مهندسی انتخابات، با تفصیلی که شرح داده شد، آگاه کردند. قبلا هم در صحبت با شما گفته بودم که اطلاعم در مورد مهندسی انتخابات، دقیق است. پس اینکه تصور کنید که آرا را خواهند خواند، اولا از قبل، ترتیب داده شده، کسانی که می خواهند به هر دو مجلس بروند، تازه، آنهایی که باید رد شوند، رد خواهند شد. یادآوری می کنم که در انتخابات ریاست جمهوری 84، آقای کروبی گفت که “تا بیدار بودم، نفر اول بودم، خسته شدم و یک ساعت خوابیدم و بعد از بیداری، نفر سوم شده بودم!”. بعضی از کسانیکه در برگزاری انتخابات در دوره های گذشته، شرکت داشتند، حقایق را گفته اند و همگی شنیده اند که چگونه، آرا را ضربدر 2 یا 3 می کنند و آرای صندوقها را چگونه، کم یا زیاد می کنند.
با اینحال، فرض کنیم که آرا، دستکاری نمی شوند و استصواب هم نیست و شورای نگهبان، صلاحیتی را تصویب نمی کند، نماینده ای که انتخاب می کنید، به مجلس می رود که چه کند؟ آیا می رود که حق حاکمیت شما را اعمال کند یا مطیع رهبر بشود؟ از جمله ضوابطی که قرار داده اند، اینست که کسی صلاحیت دارد که معتقد و ملتزم به ولایت مطلقه فقیه باشد، پس اگر هم بطور آزاد، انتخاب کنید، کارگزار برای آقای خامنه ای، انتخاب می کنید. از دنیا بپرسید که هیچ ملت عاقلی، تن به این خفت می دهد؟ آقای خامنه ای، حق حاکمیت را غصب کرده است و سپس به شما می گوید برایم، کارگزار، معین نمایید! در صورت آزاد بودن، باید برای ایشان، دستیار معین می کنید که آن دستیارها، وسیله بشوند که ایشان بر شما، ولایت مطلقه را اعمال کند، به خود بیایید!
یک عده هم می گویند: “رای اعتراضی بدهید” و بجای رای دادن به مثلا مصباح یزدی، به آقای هاشمی رفسنجانی، رای بدهید! ولایت مطلقه، وضعیت اقتصادی، موقعیت ایران در دنیا، فقر، آسیبهای اجتماعی، بیابان که دارید، انصافا، عاملِ بیشترشان، آقای هاشمی رفسنجانی است یا آقای مصباح یزدی؟ دوباره می گویم که خفت و تحقیر، اندازه دارد، این هم شد انتخاب؟ اینهایی که این دلیل را می تراشند، اگر آگاهند، تقلب می کنند، اگر هم ناآگاهند، متوجه تناقض حرف خودشان نیستند یا متوجه اند ولی باز، اینها را می گویند؛ اگر اعتراض، صحیح است و قرار است اعتراض کنید و رای اعتراضی بدهید، رای اعتراضی به کل ولایت مطلقه بدهید که بصورت “تحریم” انجام می شود، تحریم، بدین معنا که “من (مردم) بدیل، جانشین و صاحب حق هستم”، چرا بخاطر یک دستمال، قیصریه را آتش می زنید؟ وقتی که به پای صندوق می روید و رای می دهید، دنیا می گوید که ملت ایران به پای صندوق رفته است و گفته است که تابع آقای بیسوادی است که گفته است: “رای دادن، واجب است و رای ندادن، حرام است” و (آقای خامنه ای) نمی داند که رای، به معنی داشتنِ حق نظر و حق حاکمیت است، و اگر من ایرانی، این حق را دارم، تو کی هستی که تشخیص بدهی که من رای را بدهم یا نه؟، من ایرانی، باید طبق حق خود، عمل کنم. شما مردم، با رفتن به پای صندوق می گویید که تابع خامنه ای هستید، می خواهید دنیا برایتان، چه حسابی باز کند؟ تا وقتی که هستم، آنچه را که حق می دانم، به شما مردم خواهم گفت، اینقدر می گویم تا وجدان جمعی به حقوقی که دارید، پیدا بشود.
شاد و پیروز باشید
برگرفته از گفتگو با رادیو عصرجدید در 30 بهمن 1394