برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید
بنی صدر: امروز تولد مصدق است. او همیشه زنده است نه بخاطر اینکه سمبل و نماد استقلال و آزادی است و زندگی جاوید یافته است بلکه از اینرو که در رژیم کنونی که از رژیم شاه ضد مصدق شد و حتی در مجلس اول یکی از تقصیرات نخستین ریس جمهوری این یود که مصدقی است . اکنون آقای روحانی فیلم تبلیغاتی درست می کند و در این فیلم اثری از آقای خمینی و خامنه ای نیست. از امیر کبیر و مصدق هست. همین نکته به شما مردم ایران میگوید که کسانی که بر خط استقلال و آزادی استوار ایستاده اند، در تنگناها و بزنگاهها به مانند امروز از حق و حقوقی که شما مردم ایران دارید، پا فراتر نگذاشته اند و حاضر نشدند که این حقوق را به مسلخ، مصلحت ببرند و سر ببرند، جهت یاب تحول جامعه ایرانی هستند. نه اینکه ما هستیم که در آن خط قرار داریم بلکه خود جامعه ایرانی سمت و سویی را پیدا کرده است، بطوریکه نامزد برگزیده دستگاه ولایت مطلقه فقیه(شورای نگهبان)به مصدق میچسبد، همان آدمی که در مجلس اول رای بر ضد بنی صدر داده بود آن هم به این دلیل که بنی صدر، در خط و ربط ملی گرائی مصدق است! امروز از او مدد میگیرد برای اینکه با رقیب خود که قاتلی تاریخی است، گلاویز امر انتخابات شود! این خود دلیلی است بر اینکه ایستادن بر حق ایران را از بدیل محروم نمیکند. من به آن کسانی که از راه مصلحت، حقوق خویش را از یاد بردند و به این عنوان در ایجاد آن ترس شرکت کردند: که اگر نیایید و رای ندهید، هر آیینه این قاتل تاریخی (رئیسی) رئیس جمهور میشود، میگویم که شما نه تنها حقوق خود را نادیده گرفتید حال اینکه می باید بر حقوق ایستاد تا این جامعه بطرف حقوق تحول کند و متوجه بشود که بدیل حقوق مدار وجود دارد امروز به پایان رسید. بازنده شما هستید که خود را بعنوان بدیل حذف کردید! به عنوان مبلغ حقوق نیز این اعتبار را از خود سلب کردید، چیزی هم نیز بدست نیاوردید، چون بدون شرکت شما در این کارزار همین صحنه ها ساخته میشد، همین ترس ها ایجاد میشد، که شد و همین نتایج به بار میآمد، که آمد. پند بگیرید از تجربه! اندر بلای سخت پدید آید بزرگمردی و بزرگ زنی و سالاری.
در بزنگاههاست که معلوم میشود که طرز فکرها بن مایه ای از قدرتمداری دآرند و یا ندارند. بن و پایه طرز فکر آن ها حقوق است و یا نیست؟! بسیار نظریه ساخته اند و میسازند. نوگرائی دینی و اسلامی و غیره. همه معلوم شد و به کجا رسید؟! نتیجه آن این بود؟! این ها میخواهند از نو یک بیان قدرتی بسازند، آن هم از نوع غربی که خود در بن بست است . تازه میبینم که درخود غرب بن بست آشکار است. هم انتخابات امریکا و هم رفراندم انگلستان و هم انتخابات فرانسه به فریاد میگوید که این بیان های قدرت در بن بست هستند و نمیتوان ازآن ها توانائی و یا کارائی انتظار داشت. امیدوارم اگر پند من را نمیشنوند، پند زمانه ، تجربه روز را بشنوند و خود را از حیز انتفاع ساقط نکنند. اما این روز چه روزی است؟ در این روز چه چیزی به نمایش در آمده است؟ آیا مردم ایران حقوق خویش را ملاحظه کردند و دیدند که حقوقمند هستند وشتابان رفتند تا حقوق خود را به عمل در آورند؟ این نامزدها از گرایش های متفاوت مردم نمایندگی میکردند؟ برآمده از حرکت مردم بود؟ خیر- هیچکدام ار اینها نبود. تمامی آن ها متعلق به رژیم ولایت مطلقه فقه هستند. زمینه اینکه یک فرد قاتل نامزد ریاست جمهوری شود را چه کسی فراهم کرده است؟ آقای روحانی. چون او بود که یکی از آن سه قاتل را وزیر دادگستری کرد(پور محمدی). بعد خود او در این انتخابات کذائی گفت: مردم دیگر کسانی راکه 38 سال است که به اعدام و زندان مشغول هستند را نمیخواهند. وقتی شما آقای روحانی این امر را عادی کردی و مقبول کردی که یک قاتل میتواند وزیر شود، دیگر چرا قاتل دیگری نتواند رئیس جمهور شود؟! ایشان میگوید که این امر تعمیدی بوده است و شورای قضائی گفته است و باید پیشنهاد آنان را می پذیرفته است. خوب آقای روحانی، شما که این توانائی را ندارید که پیشنهاد یک قاتل را بعنوان یک وزیر، رد کنید. چه توانائی دارید؟! آنهای که میتواند یک قاتل را بعنوان یک وزیر به شما تحمیل کنند، شما در برابر آن ها چه توانائی دارید؟ آیا رای مردم به شما توانائی خواهد داد؟ خیر توانائی نمیدهد. چرا که شما در مقام انتخاب، نظام را انتخاب میکنی و مردم هم وقتی تن میدهند به انتخاب بین بد و بدتر، ناچار عواقب آن را نیز باید بپذیرند. نتیجه اینکه هر کاری که آدمی انجام بدهد که حق نباشد، روزی یقه او را خواهد گرفت. آدمی که در جای خود می گوید دیگر ملت افرادی که 38 سال مشغول اعدام و زندان بودند را نمیخواهند، این گرفتاری را دارد که رقیب او یکی از آن 3 یا 4 قاتل زندانیان در تابستان1367. پس مردم ایران از ترس رفتند پای صندوق رای. چند تا ترس، شماره کنیم، یک ترس از جنگ، که اگر آقای روحانی رای نیاورد و ما نرویم پای صندوق و این آقای رئیسی بیاید، معنایش این است که این مافیاهای نظامی مالی دوباره حاکم بشوند و اینها این جنگهای شش گانه را تشدید بکنند ،خطر حمله به ایران تشدید می شود. آقای روحانی هم وقتی در مشهد گفت اگر آن شخص در امریکا شد رئیس جمهور یعنی آقای ترامپ اینها هم در این طرف گفتند گار انبر دو لبه دارد، این حرف یعنی چه ؟ یعنی اگر آقای رئیسی بشود رئیس جمهور ایران به خطر می افتد از جمله خطر جنگ. بدین ترتیب ترس را تشدید و القا کرد و به ایرانی ها فهماند که اگر ایشان نشود این خطر وجود دارد و ممکن است اینها این وضعیت را به وجود بیاورند. ترس دوم، ترس از تحریم ها، غیر از آنها که تبلیغ می کردند اگر تحریم انتخابات باشد تحریمها تشدید میشوند، در سطح نامزدها و در سطح خارجی دو ترساننده مشاهده شد،یکی آقای ترامپ در امریکا، الآن یکماه نمیگذرد که ایشان تعلیق سه ماه تحریم ها را در آنچه که به اتم مربوط میشود را تمدید کرده بود ولی لازم دیده است دوباره به مدت چهار ماه تحریم هایی که راجع است به قرارداد وین یا به اصطلاح برجام است را به حال تعلیق در آورد که این یک حمایت از آقای روحانی و به اصطلاح امتیازی است به او ،در عین حال تحریم هایی برای برنامه موشکی وضع شد که این هم یک اخطار بود که هرگاه آن طرف- رئیسی- از صندوق بیرون بیاید خطر تشدید تحریم ها هست . میدانیم که کنگره امریکا بررسی طرح تمدید تحریم ها را انداخته به بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران. آقای روحانی هم این ترس را القا کرد وقتی گفت اگر ایشان به ریاست جمهوری برسد بقیه تحریم ها را هم بر میدارد،معنایش این است که اگر من به ریاست جمهوری نرسم آن طرف مقابل بیاید تحریم ها که میماند هیچ تشدید هم میشوند.پس این دوتا ترس، از داخل و خارج ،تازه بگویم به اینکه یک مقام امریکایی،معاون مشاور امنیتی رئیس جمهور سابق گفته است آقای رئیسی میشود رئیس جمهور به لحاظ اینکه انتخابات در ایران آزاد نیست و مهندسی خواهد شد و اورا می آورند،خود این هم یک اخطار و ایجاد ترس است. یک مقام امریکایی، مشاور امنیتی سابق وقتی در سی ان ان بگوید بعد به فارسی ترجمه بشود و در سایت ها منتشر بشود، به هر ایرانی می گوید بدو پای صندوق اگر نه ممکن است این رئیسی بشود و از هم اکنون هم امریکایی ها به اصطلاح تهدید ها را شروع کرده اند. اما اینها همه ترسها که ایجاد می کردند نیست. حالا بیائیم ترسهایی که در داخل ایجاد می کردند را ببینیم چیست. یک ترس همین هست که خود آقای روحانی گفت، کسانی که به اعدامها و زندان کردن ها اشتغال داشتند !یعنی که این کسان؟ آقای رئیسی است دیگر. دارد ایجاد ترس می کند،اگر این آقا بیاید تمام آدم کشها را به کار می گیرد و دمار از روزگار مردم ایران در می آید. خیلی ها برای تشویق و تبلیغ اینکه بروید و رای بدهید هم می گفتند اگر این آقای رئیسی بشود رئیس جمهور، ایران دیگر جای زندگی نخواهد بود و خیلی ها ناچارند کشورشان را ترک بگویند. خب، اما تنها آقای روحانی نبود که ترس را القا میکرد، خود آقای رئیسی هم این کار را می کرد،چطور؟ شما به ستاد این آقای نگاه کنید، همه آنهایی که در این جنایت ها دست داشتند، همه آنهایی که این مهندسی انتخابات را در دفعات پیش انجام میدادند و برخی از وزیران آقای احمدی نژاد در ستاد این آقا جمعند. فهرست اینها در گزارشی در سایت انقلاب اسلامی در هجرت در ستون نویسندگان ما هست. شنوندگان میتوانند مراجعه کنند همه با اسم و رسم در آنجا هست. این یعنی ایجاد ترس، سوابق این جور آدمها را مردم دیده اند، اینها که نرفته اند توی آب زمزم و از آنجا فرشته بیایند بیرون. اینها همان آدمها هستند. بر اینها دو فرمایش آقای خامنه ای را اضافه کنید، ترس چهارم. این آقا آمد دو حرف زد یکی راجع به اینکه روحانی گفته بود این جنگ را برجام از بین برد و دیگری اینکه ،توافق 2030 یونسکو که مال دو سال پیش است و حالا این آقا در دمادم انتخابات مناسب دیده است توی دهن این روحانی بزند. این تو دهنی زدن به این آشکار ،چون خودش میداند ایرانی ها هرچه را او بگوید بله مردم می گویند نه، از این ولایت مطلقه عاصی شده و به تنگ آمده اند و میروند رای میدهند به آقای روحانی. حالا اینکه ایشان میداند و به این دلیل گفته است؟ من توی دل او نیستم و نمیدانم در دلش چه می گذرد،بنا ندارم نیت خوانی هم بکنم. اما میدانم اثر حرفش این است، همین امروز هم اثر آن در ایران مشهود و قابل مشاهده است. این یک رشته ترس ها. حالا شما بیائید بر این ترسها، ترس پنجم را اضافه کنید که اگر این آقای روحانی نشود چه خواهد شد؟ این را آنهایی که به اصطلاح میخواستند تحریم را بشکنند و در تمام این کوششهایشان شما کلمه حق را پیدا نمیکنید که بگویند رای دادن عمل به حق حاکمیت است. مطلقا نیست، من همه را پیگیری کردم.ایجاد ترس هست که آقا ما دیگر نمیتوانیم تحمل هشت سال دوره احمدی نژاد را داشته باشیم،این بیاید، دیگر از ایران هیچی نمیماند، این مختصری هم که هنوز از سبزی و کشت و ذرغ در ایران مانده هم از بین می رود و ایران یکسره میشود بیابان و مردم باید به هر کجای دنیا که توانستند هجرت کنند و ایران میشود خالی از سکنه. خب، این ترس را درس خوانده ها ایجاد کردند. دوباره می گویم یک جامعه ای برای تحول محتاج بدیل است یک بدیلی برای ایجاد امید، یاد آوری توانایی به مردم، یاد آوری حقوقی که ذاتی حیات هر انسان است. نه اینکه کارشان این باشد یک منظره وحشتناکی بسازند که اگر این آقای رئیسی بشود رئیس جمهور، چون در رژیم فضا بسته است ولی اینها آزاد بودند در تبلیغات اما کسی در درون نبود به اینها توضیح بدهد که بابا، آنهایی که میکشند ، زندانی میکنند کیانند؟ مگر نه اینکه قوه قضائیه است، مگر نه اینکه دادگاه انقلاب است، مگر نه اینکه سپاه پاسدار و بسیج است؟ مگر نه اینکه نیروهای انتظامی و لباس شخصی ها هستند؟ اینها در اختیار رئیس جمهور است؟ که اگر روحانی بشود اینها این کار هارا نمی کنند و اگر رئیسی بشود می کنند؟. چرا به مردم دروغی به این آشکاری را می گوئید؟ اینها در اختیار آقای خامنه ای هستند و کار خودشان را هم آنجور که مصلحتشان اقتضا می کند انجام میدهند. مگر از آقای روحانی در این چهار ساله ملاحظه کردند؟ نسبت به دوره آقای احمدی نژاد کمتر اعدام کردند؟ کمتر زندانی کردند؟ کمتر سانسور کردند؟ برای همین انتخابات از یک روز پیش سانسور عمومی است. فرستنده های تلویزیونی را نمیشود دید و نه شنید. انترنت را به قدری کند کرده اند که قابل مراجعه نیست. اینها واقعیت ها هستند. شما چطور این واقعیتها را از مردم پنهان میکنید و وارونه جلوه میدهید حقیقت را؟
این پنج دسته ترس. یک جامعه ای که از ترس میرود پای صندوق و توجه هم نمیکند که وقتی یک جامعه ای ترس خودش را ابراز کرد طبیعتا آن رژیم گستاخ میشود. دنیای بیرون هم همین داوری را میکند که معاون مشاور امنیتی آقای ترامپ کرده است. البته نمایندگان مجلس اتهادیه اروپا هم 150 نفرشان همین حرف را زدند که انتخابات آزاد نیست، بنا بر این گویایی ندارد. اختیار مطلقه با آقای خامنه ای است ورئیس جمهور کاره ای نیست.
با همه اینها که گفتم حالا میرسیم به قانون تحول. از دین ها شروع کنیم، آنها که تاریخشان در اختیار هستند. موسی بود با برادرش، حتی قومش ترسان و لرزان بودند. آنها ایستادند بر اصل تا موج فراگیر شد و آن قوم به او گروید و آنها از سلطه فرعونی بیرون رفتند. عیسی، حواریون که معروف هستند، آنها 12 نفر بودند که قلع و قمع هم شدند. یکی از آنها سنت پل رفت به رم و بنیان گذاشت دین مسیح را، آنها هم یک اقلیتی بودند و چون بر یک حقوقی ایستاده بودند انسانها را به برادری، به دوستی، به مهر، به محبت میخواندند (در آقاز اینطور بود)، به حقوق می خواندند. سخنگوی حقوقی میشدند که ذاتی حیات انسان هستند. پس تمایل در آنها پدید آمد و با همه سرکوب ها اینها فراگیر شد. بعد آنها از خود بیگانه شدند، شدند استبداد فراگیر کلیسا. دوره رنسانس شد، روشن فکرهای جانبدار اصالت انسان چکار کردند؟ مصلحت سنجی کردند در چهار چوب استبداد مطلقه کلیسا راه حل پیدا کنند؟ نه. آنها ایستادند بر یک حقوقی و این ایستادگی موج برانگیخت و شد دوران رنسانس بعد هم پیدایش دولت ملت ها بعد هم دموکراسی در غرب. قانون تحول این است. در علوم اجتمایی هم این نظریه پرورانده شده است.
بعضی ها در داخل گفته اند آنهایی که تحریم کرده اند به امید وضعیتی در آینده یا که برنامه ای دارند برای آینده یک اقلیت بسیا ناچیزی هستند. مشکل این است که از دید واقعیت که نگاه کنیم یک اکثریت بزرگی میدانند انسان حقوق دارد و مایل هم هستند اما عامل نیستند به حقوقشان، این واقعیت است. میدانند که دموکراسی، مردم سالاری چیز خوبی است اما عملی هم نمیکنند. هر گاه آن اقلیت به اندازه کافی باشد حتی به اندازه پنج درصد جامعه ایرانی، مردمی که حقوق خود را بشناسند و به این حقوق عمل کنند. این موج ایران را میگیرد و این وضعیت تغییر میکند و ایران دوران دموکراسی بر مبنای استقلال و آزادی و آن پنج دسته حقوق را پیدا میکند. این قانون تحول است. پس کار کسانی که بر حقوق ایستاده اند از تحولی که کرده است جامعه ایرانی و این تحول سبب شده است که شما مقایسه کنید آن برخوردهایی که امروز این نامزدها، حتی این قاتل تاریخی آقای رئیسی طرح کرده است با آنچه در دوره آقایان موسوی و احمدی نژاد طرح بود، آنوقت مشاهده میکنید که آنها که بر حقوق ایستاده اند عامل تحول هستند. اگر جامعه نمیخواست، اینها که درون آن رژیم بزرگ شده اند و در آن رژیم میگفتند حقوق بشر غربی است و دموکراسی غربی است و حقوق شهروندی کشک است. همه اینها این حرف ها را میزدند. حالا وارونه آن حرف ها را میزنند چون در جامعه یک همچمون خواستی بوجود آمده است. این خواست که خود بخود بوجود نیامده است. از رای دادن به نامزدهای برگزیده دستگاه ولایت فقیه بوجود نیامده است که. این از ایستادن به حقوق بوجود آمده است. از آن قانون تحول بوجود آمده است که یک عده ای ایستاده اند بر حقوق و فرا میخوانند جامعه ایرانی را به شناختن و عمل به آن حقوق.
الآن دیگر در تهران اگر باز هم تمدید دیگری نکنند این رای و رای گیری تمام شده است. نتیجه هم اگر مهندسی نکنند آقای روحانی تمدید میشود چهار سال دیگر. پس چیزی تغییر نکرده است. اما من الآن میگویم این روند بدتر شدن، ادامه خواهد یافت مردم ایران! این چهار سال این روند متوقف نشد. خود اینها در این مناظره ها قشنگ واضح به شما گفتند این همه مسئله ایجاد شده است. بخشی از این مسئله ها در این چهار سال ایجاد شده است. در نظام ولایت مطلقه فقیه که محور قدرت است نمیشود وضعیت را بهبود داد برای اینکه قدرت از تخریب بوجود میآید. تخریب یعنی ویران کردن، بدتر کردن و امکانات را از بین بردن و فرصتها را سوزاندن. آنکه میتواند تحول ایجاد کند، در شما مردم است به ترتیبی که توضیح داده ام در همین گفت و گوها و اخیرا هم در جمعی در آلمان گفتم. آن چهار کاری که تحریم کنندگان میباید تصدی کنند که اساسش قوت بخشیدن به بدیل است و ایجاد هسته ها برای اینکه در آن هسته ها رابطه ها، رابطه های حق با حق بشود و شهروندان ایران زندگی حقوقمند را تمرین کنند و ببینند چقدر تفاوت میکند وقتی که انسان به حقوق خویش عمل میکند و بنده زور نمیشود.
شاد و پیروز باشید
مصاحبه رادیو عصر جدید با ابوالحسن بنی صدر جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶