انقلاب اسلامی: اما خبرها و نظرها و شایعه ها که در باره یک رﮊیم و شخص اول آن و دیگر سرانش منتشر می شوند، موقعیت آن شخص اول و دیگر سران را، با مرز دقتی بالا، گزارش می کنند. خبرها که در داخل و خارج انتشار می یابند و اظهار نظرها که انتشار می یابند و نیز شایعه ها، همه گویای آنند که رﮊیم در بن بست است و عامل، ولایت مطلقه فقیه و خامنه ای و دستیاران او هستند. برخوردها در رأس رﮊیم به غایت شدید هستند و اگر نه همه آنها، بخشی از آنها زیر چشم مردم ایران و جهان روی می دهند. در فصل اول، به وضعیت سنجی از زبان خبرها و نظرها می پردازیم. این وضعیت سنجی معلوم می کند که زمان، دیگر آن زمان نیست که «اصلاح طلبی» چون خاتمی ریاست جمهوری بجوید و خامنه ای بگوید من او را مدیریت می کنم. در این زمان، او یا باید بگوید که بن بست وجود ندارد و به تصدی وضعیت در بن بست ادامه بدهد و یا زیر بار کنار کشیدن برود بگذارد حکومت کشور را در جهت بیرون بردن از بن بست، اداره کند. تا این زمان، او زیر بار نرفته است زیرا تن دادن به تغییر را پایان ولایت مطلقه خود می داند.
و چون، این بار، یک طرف رویاروئی سپاه است و هاشمی رفسنجانی نیز ناگزیر شده است بگوید سپاه به کمتر از کل کشور رضا نمی دهد، گزارشی که در فصل دوم، آورده ایم می گوید که سپاه کار تصرف دولت را از کودتای خرداد 60 آغاز کرده است و اینک مقامهای گوناگون دولت را اعضای سپاه تصدی می کنند.
در فصل سوم، نظرها و گزارشها و اظهاریه هائی را گرد آورده ایم که گویای جبهه بندی در خاورمیانه بر ضد «ایران» و تنگ کردن حلقه اقتصادی و نظامی هستند که رﮊیم خود دستیار امریکا و اسرائیل بوده است در انداختن به گردن ایران.
و در فصل چهارم، گزارشهائی را از نظر خوانندگان می گذرانیم که گویای بهای سنگینی هستند که ایران، بابت فعالیتهای تروریستی در جهان می پردازد. القاعده و رابطه اش با رﮊیم مافیاهای نظامی دست آویز می شود. از نو، به «اکتبر سورپرایز»، رجوع می شود از جمله، بخاطر بهائی که بابت بی توجهی به اطلاعات صحیح پرداخت می شود.
داده های اقتصادی که در فصل پنجم، گردآورده ایم گویای افزایشها هستند: افزایش بدهی دولت به مردم و با نظام بانکی و بدیهی به خارج و افزایش تورم و افزایش بیکاری و افزایش فقر. و
و خبرهای تجاوزها به حقوق انسان می گویند که همراه با افزایش بدیهی و تورم و… سرکوب گری رﮊیم نیز افزایش می یابد: