back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oعامل بن بست رﮊیم، خود در بن بست – یک طرف رویاروئی...

عامل بن بست رﮊیم، خود در بن بست – یک طرف رویاروئی ها سپاه است – زمان تغییر:

خامنه ای در بن بست است و عامل بن بست است و سپاه به کمتر از کل کشور راضی نیست و انتخاباتی وجود ندارد:

انقلاب اسلامی: با آنکه اظهارات هاشمی رفسنجانی، یک روز بعد از دیدارش با خامنه ای، در اجتماع استانداران اسبق، نه یک بمب معمولی بود که منفجر می شد، در درون کشور، صدا نکرد. یک دلیل آن، بی تفاوتی نزدیک به کامل مردم ایران نسبت به رﮊیم و نزاعهای درونی آنست. باجود این، وقتی مردم از زبان او می شنوند که رﮊیم در بن بست و عامل بن بست هم «رهبر» است، می باید خویشتن را مسئول باز ستاندن اختیار کشور از ملاتاریا و مافیاهای نظامی – مالی و از آن خود کردن این اختیار بشناسند و بدیلی بگردند که جامعه ای برخوردار از جمهوری شهروندان است:

 

٭هاشمی رفسنجانی: رﮊیم را در بن بست و سپاه را درکار تصرف کل کشور و حضور خویش در انتخابات را بیهوده می بیند. نگفته ها و یا انتشار نیافته ها از گفته و انتشاریافته بسی مهمترند:

 ☚ در 27 فروردین 1392، سهام نیوز گزارش کرده است: سه روز پیش تعدادی از استانداران دوران سازندگی و اصلاحات به دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتند. این دیدار در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و با هدف دعوت از هاشمی رفسنجانی برای حضور در این عرصه برگزار شده است. در این دیدار که چند ساعت به طول انجامید، استانداران سابق تلاش کردند هاشمی رفسنجانی را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری قانع نمایند. هاشمی در این دیدار طی سخنان مبسوطی به نقد روند جاری کشور پرداخت و شرایط را برای حضور خود، به واسطه عدم اعتماد رهبری منتقی دانست.

● یکی از استانداران دوران اصلاحات به سحام نیوز گفت که آقای هاشمی با نقل سخنان مفصل خود با رهبری در مورد مسائل و چالش های اساسی کشور که اتفاقا شب قبل از ملاقات ما بود به اختلاف دیدگاه خود و ایشان اشاره کردند و گفتند اساسا ایشان طور دیگری فکر می کند و اشکالات موجود را قبول ندارد. هاشمی به رابطه ویژه خود با رهبری و نقش ویژه در معرفی ایشان به امام، شورای انقلاب، ریاست جمهوری و رهبری در دهه های گذشته پرداخت و گفت: “من آقای خامنه ای را از مشهد به تهران آوردم و با دوستان در شورای انقلاب صحبت کردم و به شورا بردم”. بسیاری از دوستان با سابقه انقلاب از این کار من گله کردند اما من گقتم “حضور ایشان لازم است”. مراحل بعد را هم که خود می دانید چگونه بوده. رابطه ما مثل دو برادر بوده اما مسائلی که در این سال ها پیش آمده موجب شده که ایشان دیگر به من اعتماد نداشته باشند، اگرچه من برادرانه راه برون رفت کشور از بن بست را گفته ام. در این وضعیت نمی توان کاری کرد و تاکید نموده بود که حضور من هم به صلاح نیست.

● هاشمی همچنین به وضعیت کشور و حاکمیت نظامیان بر عرصه های مختلف کشور پرداختند و گفتند: شرایط امروز تغییر کرده است. «مهندسی رزمی سپاه امکاناتی از جنگ داشت که در سازندگی کشور می توانست موثر باشد و ما در آن زمان پروژه هایی مثل راه سازی به آنان دادیم؛ هم برای کشور مفید بود و هم برای سپاه، اما حالا سپاه، نبض اقتصاد، و سیاست خارجه و داخله را در دست گرفته و به کمتر از کل کشور راضی نیست. اصلاح این وضعیت بدون هماهنگی آقای خامنه ای امکان پذیر نیست.»

● هاشمی همچنین انتقادی هم از عدم پایبندی در دعوت ها کرد و گفت: «در ۸۴، استانداران و برخی از چهره های اصلاحاتی آمدند و از من دعوت کردند؛ ما که آمدیم رفتند کاندیدای خودشان را آوردند و بسیاری از آنها را ما دیگر ندیدیم. البته از آن دسته افراد در میان شما نیست و شما حتما مصمم هستید اما این هم واقعیتی است.» اشاره هاشمی رفسنجانی به دعوت کسانی بود که در سال ۱۳۸۴، در نیمه راه، او را رها کردند و دکتر معین را به صحنه آوردند و با شکاندن آرا زمینه دخالت پاسداران و روی کار آمدن احمدی نژاد را فراهم ساختند.

 ☚ به دنبال انتشار این اظهارات، دفتر مجمع تشخیص مصلحت، تکذیبی آبکی و مبهم انتشار داد. اما سحام نیوز تأکید کرد گزارش او صحیح است. دو استاندار اسبق دیگر که در جلسه حضور داشته اند، تصدیق می کنند هاشمی رفسنجانی این سخنان را گفته است. آنچه گفته شده است، هرسه امر قابل تکذیب نیستند زیرا واقعیت جسته اند. دست کم از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بدین سو، بر همگان معلوم شده است که رﮊیم در بن بست است و عامل هم ولایت مطلقه فقیه و شخص خامنه ایست. این واقعیت را چند کس، از جمله احمدی نژاد، بازگو کرده اند. همه می دانند که سپاه بر دولت و اقتصاد کشور بسط ید یافته است و حاضر نیست موقعیت بدست آورده را رها کند و چه کسی نمی داند که انتخابات فریب تحقیر آمیز مردم است.

☚ اما اطلاع از چگونگی رهبر شدن خامنه ای و کوشش مداوم او برای تصفیه حساب با هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان، امکان می دهد که خبر حاکی از صریح تر و شدید تر بودن سخنان هاشمی رفسنجانی را صحیح ارزیابی کنیم:

1 – هاشمی رفسنجانی گفته است خامنه ای وضعیت کشور را خوب ارزیابی می کند و خود را در موضع برد می داند و بر اینست که بنائی را که ساخته هنوز به پایان نرسیده است. باید این بنا را به پایان رساند وگرنه کل نظام فرو می پاشد. بنائی که او می پندارد دارد به پایان می رساند، رﮊیم است بدون منازعات درونی. بنا بر این، از دید او، کسانی چون هاشمی رفسنجانی و خاتمی و میر حسین موسوی و کروبی و… دیگر نباید در نظام، نقشی برعهده بگیرند. در واقع، او نمی خواهد بر روی کار 8 ساله در حذف این اشخاص و گروه های حامی آنها، خط بطلان بکشد. 

2 – هاشمی رفسنجانی گفته است خامنه ای را من به مقامی که دارد رسانده ام. در گزارش، «از این ببعد را هم که می دانید»، آمده است. اما «از این ببعد» ماجرای رهبر شدن خامنه ای است. هاشمی رفسنجانی با جعل نام هاز قول خمینی و جعل قول باز از زبان خمینی و قراردادن اعضای مجلس خبرگان در جو تهدید و ترس، خامنه ای را رهبر کرد. می پنداشت، دو نفری حکومت خواهند کرد و نمی دانست که قدرت از قانون خود پیروی می کند و کار به حذف یکی از دو می انجامد. 

     غیر از این کار، او کار مهم دیگری کرده است و آن «بازنگری در قانون اساسی» و وارد کردن «ولایت مطلقه فقیه» در قانون اساسی و اختیار نزدیک به مطلق دادن به «رهبر» است. بدون تلاش او، خمینی در ایام پیش از مرگ که اغلب نیز هوش و حواس (بنا بر قول فلاحیان) نداشته و احمد خمینی به جای او رهبری می کرده است، دستور تشکیل کمیته بازنگری در قانون اساسی – که البته بر خلاف قانون بود – را نمی داد. کم نیستند کسانی که می گویند این «دستور» دست پخت هاشمی رفسنجانی و احمد خمینی بوده است. اشتباه بزرگی که اینک چون پنجه ای آهنین گلویش را می فشارد، رهبر تراشیدن و او را از اختیار مطلق برخوردار کردن بود. حالا می بیند که رﮊیم در بن بست است و عامل هم همین دو اشتباه، یکی ولایت مطلقه فقیه و دیگری خامنه ای است.

3 – در باره سپاه نیز او می پذیرد که او سپاه را به راهی کشانده است که اینک به کمتر مال خود کردن کل کشور راضی نیست. اما تاریخ مداخله دادن به سپاه در امر دولت و اقتصاد، از زمان ریاست جمهوری او شروع نمی شود. در عبور از بحران، او نقش سپاه را در کودتای خرداد 60، بطور مرتب، گزارش می کند: آوردن بخشی از سپاه از جبهه ها به تهران برای کودتا و نقش کسانی چون رضائی و تهرانی که دستیار او در کودتا بوده اند و طولانی کردن جنگ به قصد تضعیف ارتش و بزرگ کردن سپاه، همه، کارها بوده اند که او تصدی کرده است. در جلسه با استانداران اسبق، شکایت هاشمی رفسنجانی از سپاه، طولانی بوده است: سپاه یکدست نیست. بسیاری از سران سپاه در حکومت احمدی نژاد به همه چیز رسیده اند. احمدی نژاد و باند او در سپاه، حامی دارند. خامنه ای دو ترس از سپاه دارد: یک ترس از سپاهی که دولت و اقتصاد را مال خود می داند و یک ترس از رو در روی هم قرار گرفتن گرایشهای بوجود آمده در سپاه. بنا براین، دست خامنه ای باز نیست. عامل بن بست خود نیز در بن بست است.

4 – نامزد ریاست جمهوری شدن هاشمی رفسنجانی مفید فایده ای نیست. زیرا کسی می تواند رئیس جمهوری شود که سپاه با او موافق باشد. خامنه ای و سپاه حاضر نیستند فضا را بازکنند تا که مردم نقش پیدا کنند. زیرا در موقعیت کنونی که ایران تحت مجازاتها است – حسینی، «وزیر» دارائی می گوید 30 درصد تورم از مجازاتها است -، خامنه ای از آن می ترسد که باز کردن فضا، ولو در حد قابل کنترل، سبب بروز تحرکاتی بشود که قابل جمع و جور کردن نباشد. بنا بر این، یا کسانی که ممکن است سبب مشارکت مردم در انتخابات می شوند، نباید نامزد شوند و یا اگر به نامزد شدن آنها موافقت شود، برای آوردن همان بلا بر سر او است که در سال 1384 بر سر هاشمی رفسنجانی و در سال 1388 بر سر میر حسین موسوی و کروبی آوردند. در این ترس، خاتمی با هاشمی رفسنجانی شریک است و بسا بیشتر از هاشمی رفسنجانی می ترسد:

نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۲۷ از ۱۶ تا ۲۹ اردیبهشت

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید