١٣٩٢/٠٢/٢٨- هادی قدسی: در گفتار قبلی و پیش از ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری، پیش بینی شد که سعید جلیلی نامزد رهبر برای انتخابات پیش رو خواهد بود که با پشتیبانی احمدی نژاد، خواهد توانست پیروز نهائی باشد. ورود هاشمی رفسنجانی در کارزار انتخاباتی، برعکس غالب نظرات، مشاهده نمی شود در روند انتخابات تاثیر چندانی داشته باشد. با این وجود صلاحیت هاشمی رفسنجانی را نمی توان به این سادگی رد کرد. ایشان منصوب رهبر در راس یکی از ارگان های دولتی است. علاوه برآن، دو دوره رئیس جمهور و رئیس مجلس و….بوده که ردصلاحیت او بار سنگینی را بر روند انتخابات اضافه و به ابهامات موجود بیشتر دامن می زند. به علاوه با پشتیبانی اصلاح طلبان از وی، رد صلاحیتش آبی خواهد شد تا تنور انتخابات را به سردی کشاند. بنابراین به نظر می رسد رد صلاحیت او به صلاح قدرت حاکم نباشد.
به خاطر داریم که هنگام انتخابات 88، در ملاقاتی که خامنه ای با پدر موسوی داشت، او را برای کاندیدا شدن میرحسین تشویق کرده بود. اگر تلفنی که هاشمی رفسنجانی مدعی است قبل از ثبت نام از سوی دفتر رهبر برای ورود او در انتخابات شده است درست باشد، شباهت انتخابات پیش رو را با انتخابات قبلی ریاست جمهوری می توان حدس زد. به بیان دیگر، با ورود هاشمی یعنی شخصیتی که در درون مافیاهای مالی-سیاسی قوی، اما در درون جامعه بسیار ضعیف می باشد به انتخابات، پیروزی نفر مقابل او در دور دوم تضمین خواهد بود.
در جناح حکومتی هم، کاندیداهای مطرح جایگزینی رحیم مشائی، یعنی رحیمی و جوانفکر، قبل از بررسی صلاحیت نامزدها، بنا بر خواست احمدی نژاد انصراف داده اند. در این صورت احمدی نژاد یا مطمئن است که مشائی رد صلاحیت نخواهد شد، که این برداشت به دلائل روشن قابل قبول نیست. یا برنامه دیگری تدوین گشته است. همان طور که در بالا آمده، در گفتار قبلی گزینه ای پیش بینی شده بود که جناح احمدی نژاد و خامنه ای بر سر رئیس جمهور آینده به توافقی برسند، در نتیجه احتیاجی به تایید صلاحیت مشائی نخواهد بود. در چنین حالتی و با درنظر گرفتن مخالفت هائی که در درون نظام با مشائی وجود دارد، رد صلاحیت او اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که جناح احمدی نژاد کاندیدائی برای این دوره در نظر نگرفته است که فرض توافق را تقویت می کند.
ورود خامنه ای به کارزار تبلیغات انتخاباتی بدون سابقه با عنوان “خصوصیاتی که رئیس جمهور آینده باید دارا باشد”، که می توان گفت چند بار در هفته انجام می شود، گویای این واقعیت می تواند باشد که در نظر دارد شخصا وارد سیاست گذاری های داخلی شود و عملا نقش رئیس حکومت را خود در دست گیرد. در نتیجه لازم خواهد آمد تا هاشمی رفسنجانی و باقی مانده جریان اصلاح طلبی به عنوان یک گروه سیاسی، برای همیشه از صحنه قدرت کنار گذاشته شوند.
شرکت این جریان درون نظام در انتخابات به دنبال هاشمی رفسنجانی، که متشکل از گروه های اصلاح طلب و ملی-مذهبی ها و حتی برخی نیروهای خارج از نظام، نمایان گر این واقعیت می باشد که غالب فعالان سیاسی ما نتوانسته اند ذهنیت خود را از درون پوسته “قدرت” خلاص کرده و آزاد گردانند. و ترجیح می دهند با تمکین به “واقعیت” که زور حاکم است، از آزادی به این عنوان که “آرمان گرائی” است در گذرند و خود را از آن محروم گردانند.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
مخاطب شاعر همین فعالان سیاسی هستند که حاضر نبوده و نیستند تا سقف ذهنیت گرفتار خویش را بشکافند و وارد فضای بی انتهای زندگی انسانی گردند و طعم شیرین آزادگی را در مدت کوتاه حیات دنیائی خود بچشند.
http://bayaneroshan.blogfa.com/post-53.aspx