back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oتوافق امریکا و روسیه؟ امریکا در انتظار «رئیس» جمهوری جدید؟ خامنه ای...

توافق امریکا و روسیه؟ امریکا در انتظار «رئیس» جمهوری جدید؟ خامنه ای آماج حمله ها در درون رﮊیم:

انقلاب اسلامی: در 10 مه 2013اعلام شد که امریکا قوای خود در اروپا را به حالت آماده باش در آورده است. علت آن وضعیت لیبی است. این کشور در تریپولی، پایتخت خود نیز، حکومت ندارد. دو وزارت خانه را افراد مسلح اشغال کرده اند. وزیر دفاع استعفاء کرده است و گروه های مسلح از نخست وزیر می خواهند استعفاء کند. اما وضعیت در سوریه، بازهم بدتر است. کشور محل جنگ بین المللی، هم بخاطر حضور جنگجویان از ملیت های مختلف و هم بخاطر حمایت های قدرتهای خراجی از طرفهای درگیر در جنگ است. کشور صحنه خشونتهای کوری است که حد و مرز نمی شناسد. حتی قربانی استبدادی که 14 قرن پیش، جبار به گورش سپرده است، حجربن عدی، از این خشونت وصف ناکردنی درامان نیست. واکنش به این خشونت نیز سرشار از شناعت است. حال و روز این دو کشور حال و روز مردم عراق و افغانستان می گویند و بفریاد که سرنوشت خود را در دست قدرتهای خارجی و دست نشانده ها می نهد، بهتر از این نمی شود.

 

ربط توافق روسیه و امریکا برسر سوریه به پرونده اتمی ایران؟ این توافق بمعنای چشم پوشیدن غرب است از:

  روزنامه لوموند، سرمقاله 9 ماه مه خود را به توافق امریکا با روسیه برسر سوریه اختصاص داده است:

با اعلان «توافق» کری، وزیر خارجه امریکا، با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، برسر تدارک کنفرانسی بین المللی برای حل مشکل سوریه، با شرکت دادن نمایندگان بشار اسد و مخالفان او، روسیه موقعیتی را بازیافت که همواره درپی آن بود: مقام ردیف اول پیدا کردن در آنچه به حل و فصل مسائل خاورمیانه مربوط می شود و برآن داشتن غرب به انصراف از تغییر رﮊیم در کشوری از کشورهای خاورمیانه با وارد کردن فشار از خارج است.

کری در دادن امتیاز به مسکو، بسیار دور رفت. این بار، او شرط برکناری اسد و رﮊیم او را، بعنوان شرط مقدم راه حل، بر زبان نیاورد. این یک عقب نشینی بس چشم گیری است. بخاطر می آورد که در اوت 2011، امریکا و فرانسه و انگلستان و آلمان، با اظهاریه های همآهنگ شده، خواستار استعفای بلافاصله دیکتاتور سوریه شده بودند. امروز، دیگر این سخن بر زبان وزیر خارجه امریکا جاری نیست.

باوجود 70000 هزار کشته و حدود 5 میلیون نفر پناهنده و محل زندگی تغییر داده، سوریه بوسنی این زمان است. همان ناتوانی که دیپلماسی در سالهای 1991 تا 1995، پیشاروی بدترین ددمنشی ها در بالکان  نشان داد، امروز نیز در مورد سوریه نشان می دهد. این یک مهر شرم و بی کفایتی بر پیشانی دیپلماسی غرب در سالهای اول قرن بیست و یکم است. یادآور می شود که غربی ها، در 2011، عزم خود را بر حمایت از خواستهای دموکراتیک مردمی اظهار می کردند که در کشورهای جنوب مدیترانه می زیند و «بهار عرب» را با جنبش های خود پدید آوردند. خواست این مردم استقرار دموکراسی بود و غرب می گفت از این خواست حمایت می کنم.

آیا سوریه موضوع چشم پوشی های جدید است؟ امریکا، که در آن، اوباما زیر آتش انتقاد بخاطر «خط قرمزی» بود (هرگاه رﮊیم سوریه سلاح شیمیائی بکاربرد، امریکا این اقدام را عبور از خط قرمز تلقی می کند و وارد عمل می شود) که خط رسم کرده بود، به گزینه دیپلماسی روی می آورد. در گفتگوهائی که برسرشان میان امریکا و روسیه توافق شده است، نماینده رﮊیمی شرکت می کند که سازمان ملل متحد به «جنایت برضد بشریت» متهمش کرده و سران آن را کسانی دانسته است که می باید در دادگاه جنائی بین المللی محاکمه شوند. می توان اندازه رضایت خاطر بشار اسد،  برخوردار از حمایت روسیه و ایران، را  به تصور آورد. واکنش سرشار از انزجار ائتلاف مخالفان رﮊیم سوریه، بلافاصله، ابراز شد. این ائتلاف، از سوی فرانسه و کشورهای دیگر، بمثابه «تنها نماینده قانونی مردم سوریه» پذیرفته شده است.

رادیکالیزه شدن بخشی از شورشیان اسلام گرای سوریه، که اغلب دلیل آورده می شود برای توجیه بی عملی، حاصل انحطاط طولانی وضعیت به ترتیبی است که روسیه از آن، بعنوان وسیله پیشبرد سیاست خود، سود جسته است. دستگاه پوتین، تجربه نگاه داشتن مردم  قفقاز شمالی در مدار بسته بد و بدتر، را اینک در سوریه بکار می برد. ترور در بوستون که به دو جوان چچن تبار نسبت داده شد، چرخ و دنده روابط امریکا و روسیه را روغن کاری کرد: مبارزه با تروریسم، باردیگر، از تقدم برخوردار شد.

اروپائیها توافق روسیه و امریکا و طرح حاصل از آن در باره سوریه را تحسین کردند و با این کار، بر عقب نشینی غرب، پرده کشیدند

     درآنچه بخصوص به فرانسه مربوط می شود که خود را سردمدار حامیان از «مقاومت» سوریه می خواند، این عقب نشینی، کمتر توجیه پذیر است. زیرا بنابر طرح مشترک امریکا و روسیه، مبنی توافق ﮊنو، مورخ ﮊوئیه 2012 است. اما آن توافق را بمقیاس وسیع روسها دیکته کردند و بنا بر آن، جلاد و قربانی، در یک عرض قرار می گیرند و بر گرد یک میز می نشینند.

معنی این توافق چیست؟ نزدیک شدن روسیه و امریکا به یکدیگر که از هم اکنون اروپائیان را به موقعیت دستیار فرو می کاهد، به کلاف بغرنجی می ماند:

1 – پرونده سوریه، برغم این که بس خونین است، هیچگاه توسط دیپلماسی ها، جز در رابطه با مسئله اتمی ایران، مورد بررسی قرار نگرفته و موضوع کار نگشته است.

2 –  هدف حمله های هوائی اخیر اسرائیل به پایگاه هائی در سوریه، این بود که نشان دهد دولت یهود از «خط قرمز»های خود، دفاع می کند. این حمله ها کمتر ربطی به وسعت جناتیهائی که همه روز، روی می دهند ندارد. به تهدیدی ربط دارند که اسرائیل احساس می کند (عامل حزب الله لبنان وابسته به ایران و فعال در سوریه). این حمله ها پیامی به تهران و نیز واشنگتن هستند: اگر از خط قرمز اتمی ایران و نیز خط قرمز سلاح شیمیائی سوریه خوب دفاع نشود، اسرائیل خود این دفاع را تصدی خواهد کرد.

3 – انتشار وسیع خبرها در باره بکار رفتن اسلحه شیمیائی در سوریه، چه ثابت شوند و چه نشوند، به حمله های اسرائیل به سوریه، لباس مشروعیت می پوشانند. اینطور پذیرفته می شود که اسرائیل دست به یک جنگ پیشگیرانه می زند که سود آن به همه، حتی روسیه، می رسد. واکنش فوق العاده ملایم دیپلماسی روسیه نسبت به این حمله ها را خاطر نشان کنیم.

4 – کنفرانس بین المللی در باره سوریه که اوباما با آن موافقت کرده است، ربط پیدا می کند با هدف او در آنچه به پرونده اتمی ایران مربوط می شود. یک نوع بالن آزمایشی است که او به هوا می کند. گزینه نظامی، گزینه ایست که این رئیس جمهوری می خواهد از آن اجتناب کند زیرا نمی خواهد امریکا را در باتلاق جنگ دیگری گرفتار کند. شبح جنگ عراق و دروغها که رئیس جمهوری پیش از او، ﮊرﮊ دبلیو بوش، در باره سلاح کشتار جمعی عراق ساخت و پراکند، همچنان ذهن پرزیدنت اوباما را به خود مشغول کرده است

      هیلاری کلینتون، تحت تأثیر درام بوسنی، در تابستان 2012، در حکومت اوباما، مدافع دادن اسلحه به گروه های شورشی سوریه بود تا که تعادل قوا تغییر کند. فرانسه و انگلستان نیز همین موضع را داشتند

        ﮊان کری مأمور شده است موضعی کمتر تهاجمی را اتخاذ کند. توجیه آن نیز اینست که بحرانهای خاورمیانه به یکدیگر ربط دارند. اما با وارد شدن از درب توافق با روسیه، غربی ها اعتبار از دست می دهند. اصطلاح «خط قرمز»، از معنی تهی می شود. مردم عادی سوریه به تحمل تراﮊدی ناچار باید ادامه دهند. چرا که مقاصد استراتژیک اهمیتی بیشتر از سرنوشت غمبار آنها دارد: مورد ایران و خطر انتشار اسلحه اتمی در سطح خاورمیانه.

 

انقلاب اسلامی: سرمقاله نویس لوموند، این واقعیت را که جنبش مردم سوریه و بدیل مستقل، با گروه های مسلح و بدیل وابسته جانشین شد و اثر آن بر وضعیت دهشتناکی که مردم سوریه پیدا کردند، را در تحلیل خود وارد نمی کند. باوجود این، بر ربط توافق برسر سوریه با بده بستان امریکا با روسیه برسر پرونده اتمی ایران، به درست، تأکید می کند. در واقع، سیاست ضد حقوق ملی خامنه ای، سوریه را هم باری سنگین بر دوش ایران کرده است و هم وسیله بده بستان برسر ایران.

انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۲۸ از ۳۰ اردی‌بهشت تا ۱۲ خرداد ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید