back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها o«بیت» و انتخابات فرمایشی؟ - روحیه مردم؟ - نقش امریکا در «انتخابات»:

«بیت» و انتخابات فرمایشی؟ – روحیه مردم؟ – نقش امریکا در «انتخابات»:

وضعیت «بیت» و رفتار خامنه ای با اهل «بیت» و نظر خامنه ای به جلیلی و فرجام کار احمدی نژاد و چگونگی رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و…: 

 

٭رد کردن صلاحیتها،  آب ریختن در لانه مورچگان و درون نظام شده است:

 

کار اختلافها اوضاع “بیت” را هم بکلی خراب کرده است و آنجا هم دعواها بالا گرفته است. نگرانی و برخورد بقدری شدید است که حتی مجتبی هم گفته باید هاشمی رفسنجانی را طوری راضی کنیم تا بتوان از این مخمصه بیرون آمد. خامنه ای نپذیرفته است. اکنون او در بیراهه ای که در پیش گرفته تنهاست. تا جائیکه حتی فرماندهان سپاه هم با جلیلی مخالفت کرده اند و به هیچ وجه حاضر به پذیرش او نیستند. در حال حاضر همه سرگردانند که  بر سر چه کسی میتوان توافق کرد؟  خلاصه، اوضاع بسیار درهم ریخته است. حتی بعضی در اینکه بتوانند سرموقع این انتخابات را برگزار کنند هم تردید دارند.

در باره انتصابات: اصلاً انگار نه انگار انتخاباتی در کار است. هیچ اثری و شور و هیجانی و یا کوچکترین بحثی در باره انتخابات میان مردم نیست. تا این لحظه به نظر میرسد تحریم عمومی است  مگر آنکه شرایط تغییری کند که البته در این اوضاع و احوال بعید است.!

      با به صحنه آمدن هاشمی رفسنجانی موجی در حال پیدایش بود که با رد او همه خوابید. همه متوجه شدند که در این نظام هیچ حرکتی نمیشود مگر در جهت امیال یک نفر. از این نظر، نامزد شدن و رد صلاحیت او مفید بود و اثر خوبی داشت.

  گفته می شود در بیت وضعیت خامنه ای خوب نیست. او با کسی به جز یکی دو نفر  سپاهی مشورت نمیکند و به بحث نمی نشیند. انتخاب جلیلی تنها به دستور او بوده است. آنهم یک دلیل دارد و آن اینست که سعید جلیلی در برابر سخنان علی خامنه ای تنها میگوید: چشم.

     در سخنرانی 14خرداد خود گفت: «بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را کم کنیم، عملا منافع آنها را به منافع ملت ترجیح میدهند این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشی از این است که شما هستید و امام زنده است و روز 14 خرداد روز رحلت امام مردم در سرتاسر کشور مردم به جوش و خروش می آیند. عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملی علاج و جبران کرد». بدین ترتیب، جلیلی وقتی از تهدید زدائی صحبت می کند، عیناً سخن خامنه ای را تکرار می کند. این سخن خامنه ای تکذیب دروغ او (من به هیچیک از این 8 نفر نظر ندارم) است. او علامت داد که مقبول او جلیلی و مردود او روحانی است.

  در مورد سعید جلیلی شنیده می شود که او آنقدر اوضاع جسمی اش ناجور است که روزانه باید داروهای زیادی را مصرف کند. به همین دلیل در روز تنها 4-5 ساعت می تواند بخوابد زیرا حالش خوب نیست و به قول اطلاع دهنده، آش و لاش است.

  خامنه ای برای ادامه حاکمیت مطلقه مدعی است که تنها به فکر حفظ حکومت برای شیعه است. در هیچ زمینه ای به فکر عقب نشینی نیست. الگوی او رﮊیم کره شمالی است. می خواهد کشور را همانند رﮊیم کرده شمالی اداره کند: اداره کشور در فقر و نظامی کردن دولت و پولها را خرج بمب و موشک کردن و زمینه را برای جانشین شدن مجتبی آماده کردن و اینهمه با استفاده از بحران است.  گویند خدا پدر خمینی را بیامرزد که با دیگران گفتگو و بحث می کرد و بعد نظر می داد ایشان تنها خود فکر می کنند و نظر می دهند. 

در مورد احمدی نژاد، خامنه ای گفته است: ولش کنید تا هرچه می تواند جفتک بیندازد. با او حاضر به دیدار و گفتگو نیست و در هیچ زمینه ای با او به گفتگو نمی نشیند. نه در زمینه مسائل داخلی و نه در زمینه مسائل خارجی. در 14 خرداد، برای نخستین بار، به «رئیس جمهوری» اجازه صحبت کردن داده نشد. او و مشائی در مقبره خمینی حاضر شدند. مقام هرکس، جای او را در ردیف نشسته ها معین می کرد. این بار، با هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد این ترتیب رعایت نشد. 

از «بیت» خامنه ای اطلاع آمده است که برنامه وسیعی برای احمدی نژاد و برخی از یاران او چیده و تهیه شده است. قرار است بعد از پایان دوره، همه آنها را دستگیر کنند. اطلاعات سپاه در حال حاضر در حال شناسایی این گروه میباشد و بعد از اتمام کار تمام آنها دستگیر خواهند شد. 

  روزانه چند بولتن اخبار محرمانه به دست خامنه ای می رسد. گزارشها نیز برای اطلاع او تهیه می شوند. او کاملا در جریان فقر و اوضاع بد مردم هست. اما او اهمیت نمی دهد. می گوید برای حفظ شیعه باید مقاومت کرد و جبهه مقاومت را باید حفظ نمود. در مورد سوریه دستور داده است به هر شکل نظام سوریه را حفظ کنید هر چه هم هزینه داشته باشد پرداخت کنید.

     در سوریه، جنایات برخی از گروههای مسلح ضد رﮊیم اسد که به یاری این رﮊیم آمده اند. حزب الله و سپاه هم حضور دارند با وجود این، رﮊیم اسد دیگر یار نیست بلکه باری سنگین است. فشار این بار بر رﮊیم ولایت فقیه اگر سنگین تر از فشار آن به خود رﮊیم اسد نباشد، سبک تر نیست. سوریه نمایشگاه جنایت ها است. رﮊیم اسد و رﮊیم ولایت فقیه و دیگر رﮊیمهای منطقه، قیافه های جنایتکار خویش را به جهانیان می نمایانند. 

   گاهی اوقات، خامنه ای تنها می نشیند و وضعیت کشور و منطقه و جهان را  می سنجد و استراتژی تعیین می کند و بعد از گفتگو با یکی دو نفر سپاهی، برای اجرا به دستیاران خود می سپارد. با کسی گفتگو نمی کند. اینکه می گویند فلانی مشاور ارشد بین الملللی او است خالی بندی است. این مشاور بین المللی هر چند گاهی تنها وقت دارد چند دقیقه با رهبری گفتگو کند. زیرا رهبری او و امثال او را آدم حساب نمی کند. مثلا به حداد عادل میگوید « گاگول». تنها کسی را که تا قبل از جریانات 88، با او به گفتگو می نشست و بحث میکرد هاشمی رفسنجانی بود.  گاهی نیم ساعت تلفنی با او گفتگو می کرد. حالا هاشمی رفسنجانی می گوید او دیگر به من اعتماد ندارد. فکر خودش را صحیح می داند و به افکار دیگران اعتناء نمی کند.

  در مورد هاشمی رفسنجانی، اطلاع حاصل شد که در «بیت» خامنه ای او طرفداران داشته است. اگر نامزد شدن او کسانی را به وحشت انداخته بود، کسان دیگری را خوشحال کرده بود. شماری از افراد بیت می گفته اند اگر او بیاید با «آقا» صحبت و گفتگو می کند و وضعیت را تغییر می دهد. اما  خامنه ای  هاشمی رفسنجانی را کنار زد. امروز می دانیم که سخن علم الهدی” آقا بر خلاف قانون به شورای نگهبان انجام و یا عدم انجام کاری را تحمیل نمی کند”، دروغ است. از یاد کسی نرفته است که در انتخابات سال 84، او با حکم حکومتی، شورای نگهبان را بر آن داشت دکتر معین رد صلاحیت شده را تأیید صلاحیت کند. البته قصدش این بود که دکتر معین آرای هاشمی رفسنجانی و کروبی را بشکند. این بار نیز، مصلحی، وزیر واواک، را به شورای نگهبان فرستاد تا تأیید صلاحیت هاشمی رفسنجانی را به رد صلاحیت تبدیل کند. سحام نیوز هم از قول هاشمی رفسنجانی نوشته است که صلاحیت او را شورای نگهبان تصویب می کند. مصلحی، «وزیر» واواک و معاونان واواک در جلسه شورای نگهبان حاضر می شوند و توضیح می دهند اگر صلاحیت او را تصویب کنید، رشته ها پنبه می شود و او با اکثریت 70 درصدی، رئیس جمهوری می شود. او نمی گوید که مصلحی و معاونانش خودسر بلند نمی شوند بروند شورای نگهبان. به دستور خامنه ای رفته اند. اگر دستور او نبود، تأیید صلاحیت به رد صلاحیت بدل نمی شد.  

  احمدی نژاد بعد از چند ساعت توجیه شدن در اطلاعات سپاه توسط مجتبی خامنه ای و حسین طائب و محسنی اژه ای و میرحجازی حسابی پشم و پیلی اش ریخته است. زیرا از آن تاریخ به بعد، دیگر سخنی از او به میان نیامد. خود او هم لب فرو بسته است. مشائی گفته بود در 14 خرداد، امر مهمی روی خواهد داد که روی نداد. مگر این که ممنوع کردن سخنرانی بر احمدی نژاد، در مراسم این روز را، امر مهم مورد پیشگوئی او بدانیم. تنها هر روز اخبار داخلی خبر می دهد که رییس جمهور در فلان شهر، فلان طرح را افتتاح کرد و همه اش در حال افتتاح سد و مسکن مهر و… می باشد. از قرار، بعد از آن «توجیه» در اطلاعات سپاه، محافظین او تغییر کرده باشند. اینک محافظان جدید هستند که احمدی نژاد را مانند گوشت قربانی از این شهر به آن شهر می برند. به ترتیبی که دست از پا خطا نکند و «حرف های بیهوده» نزند. تنها او را به کار افتتاح گمارده اند و احتمالا این وضعیت تا پایان دوره او همینگونه ادامه می یابد. بعد از سپردن جای خود به منصوب خامنه ای، کار او را یکسره کنند. گفته می شد که احمدی نژاد  قرار دارد، در روزی که شورای نگهبان نظر قطعی خود را در مورد کاندیداهای تایید صلاحیت شده اعلان می کند، در صورت رد شدن صلاحیت مشائی، قشقرق بپا کند. اما او، جز این نگفت که موضوع را از طریق رهبری  پی گیری می کنیم. 

      باوجود این، بعلت آمادگی ذهنی که ایجاد کرده بود، هنوز بسیاری امیدوار هستند و حتی با اطمینان می گویند که او در روزهای پیش از روز 24 خرداد که روز رأی گیری است، بمب خود را منفجر خواهد کرد.

 

 ٭ سردار سراج توضیح می دهد چرا صلاحیت هاشمی رفسنجانی رد شد و چرا جلیلی را باید از صندوق رأی بیرون آورد:

 

  در 10 خرداد 92، سردار سراج «معروف»، در مشهد، در جمع بسیجی ها گفته است: 

● رأی شورای نگهبان در انتخابات نقشه‌های گفتمان تغییر را برآب کرد و این نشان دهنده شجاعت، اقتدار و روشن‌ضمیری ولایت و شورای نگهبان است. طرح این مباحث از سوی آقای هاشمی می‌توانست کشور را دچار دوگانگی در حاکمیت و امنیت ملی بکند و این گفتمان تغییر می‌توانست کشور را با خطر مواجه کند.

● گفتمان مقاومت (همان تهدید زدائی که ورد زبان جلیلی است. !!) در برابر گفتمان تغییر قرار گرفت. این گفتمان تلاش دلسوزان نظام برای بازگرداندن ثبات و آرامش به فضای سیاست خارجی و داخلی و بازسازی اقتصاد را برباد می داد و عامل فرصت سوزی و بی ثباتی می شد. رد صلاحیت آقای هاشمی باعث شد تغییر گفتمان مقاومت و عدم سازش اتفاق نیفتد، اگر این گفتمان پیش می‌رفت فرصت‌سوزی بیشتری در بعد اقتصادی اتفاق می‌افتاد و کشور را به سمت بی‌ثباتی و بحران پیش‌ می‌برد.

● کاری که شورای نگهبان کرد بازی دو سر برای نظام بود. کشور با استراتژی خود سناریوی دشمن را رصد کرد و بازی دوسر برد آمریکا و غرب را به بازی دوسر برد برای نظام بدل کرد. 

● آرایش سیاسی در انتخابات و بررسی نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد انتخاباتی دو مرحله‌ای در پیش داریم، اولا جامعه هنوز صد در صد انتخاباتی نشده و اگر مبارزات انتخاباتی بین درون یک گفتمان باشد نیز اشکالی وجود ندارد.

انقلاب اسلامی: بدین ترتیب، به صراحت می گوید این 8 نفر، یک کارگزار در 8 چهره هستند. باوجود این، از دید او، جلیلی است که می باید ریاست جمهوری بیابد:

●چون انتخابات دو مرحله ای می شود، نیازی به اجماع در بین اصولگرایان نیست. در مرحله دوم، گفتمان به سمت اصولگرایی چرخش پیدا می کند و نهایی می‌شود. نباید از مدل‌های غربی و وارداتی استفاده کنیم چرا که مبنای ایران در انتخابات کشف حقایق و کشف صلاحیت‌ها است.

     باتوجه به «تهدید زدائی» که شعار جلیلی شده است، «سردار» سراج، جانب جلیلی را می گیرد. چراکه سخن گوی خامنه ایست. سخنان او، توضیح روشن و صریح مهندسی انجام گرفته (حذف هاشمی رفسنجانی و مشائی و…) و مهندسی که انجام خواهد گرفت (مرحله دوم) هستند. و نیز معلوم می کنند مصلحی و معاونان او، مأمور خامنه ای بوده اند تا که «دوسر برد امریکا را به دو سربرد نظام کنند. شورای نگهبان دست نشانده خامنه ای نیز، طبق دستور عمل کرده است.

شماره ۸۳۰ ار ۲۷ خرداد تا ۹ تیر ۱۳۹۱

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید