31 تیرماه 1392: متن مفصلی که درباره فاجعه سینما رکس آبادان میخوانید در سال 1364، توسط شخصی به دست دکتر نصیرالسادات سلامی رسیده بود. آقای سلامی که بعد از انقلاب، اولین سفیر ایران در ایتالیا بود، در 25 خرداد 1360 در واکنش به عملکرد خمینی از مقام خود استعفا داده بود و بین ایرانیان از محبوبیت و اعتماد خاصی برخوردار بود. فرد گمنام بر روی پاکتی که متن زیر در آن بود، نوشته بود: «هرگونه که صلاح میدانید این واقعیات را به افکار عمومی برسانید». آقای سلامی آنرا بدست آقای بنی صدر رساند و این متن در 11 شماره نشریه انقلاب اسلامی از 12 مرداد تا 14 دی ماه 1364 درج شد. این متن واقعیتهای مهمی درباره فاجعه سینما رکس آبادان بیان میکند، از اینرو دوباره در سایت درج میگردد.
برای مطالعه بخش اول، اینجا را کلیک کنید
1- روزنامه انقلاب اسلامی، شماره 105، از 26 مرداد تا 8 شهریور 1364 (16 تا 30 اوت 1985)
با شتاب و تعجیل مرد نیمه دیوانه ای بنام عبدالرضا آشور که از مرز نشینان عرب و آبادانی بود و هر از چند گاهی به آن طرف مرز می رفت، با کمک مامورین مرزی عراق دستگیر و به عنوان عامل این آدم سوزی معرفی شد. همین امر موجب تشدید سوءظن و بدگمانی بیشتری نسبت به رژیم شاه گردید. مدیر و کارکنان سینما نیز در مظان اتهام قرار گرفته بودند. مسئولین اطفای حریق به اتهام بیمبالاتی و قصور در انجام وظیفه دستگیر و زندانی شدند.
شایعات فزونی میگرفت. اظهار نظر در پیرامون سبک کار و نوع این جنایت و تحلیل و تفسیرهائی که از طرف نیروهای مخالف محلی بعمل می آمد، صرفا بر اساس فرض و گمان بود. در صدد تشابهات و مواردی بودند که در گذشته از طرف حکومتهای دیکتاتوری و فاشیستی برای ایجاد رعب و وحشت و سرکوب مخالفین صورت گرفته است، نمونه هائی چون رایش سوم عنوان میشد. هیتلر موقعی که میخواست مخالفین خود و کمونیستها را از میدان بدر کند، دستور به آتش کشیدن رایشتاک (مجلس ملی آلمان) را داد و طی مدت کوتاهی بیش از 3000 کمونیست را به جوخه اعدام سپرد و یا از این قبیل در امریکای جنوبی، حکومتهای دست راستی میان کارگران و فعالین سندیکائی، بمب منفجر می کنند و قس علیهذا.
[ انقلاب اسلامی: از همان لحظات اول انتشار خبر آتشسوزی سینما رکس آبادان، بظن بسیار قوی و بدون تردید کلیه مخالفین رژیم شاه که سخنگو و یا نشریاتی داشته اند و اظهار نظر در این مورد نموده اند، دایر بر مسئولیت و مجرمیت قطعی این رژیم در آتشسوزی می باشد. در ایراد این اتهامات همه مخالفین، از افراطی تا میانه رو، از چپ تا راست، از مذهبی تا غیر مذهبی شریک میباشند. فرصت درج مشروح همه این موضعگیری ها نیست و لیکن توجه به قسمتهائی از برخی از آنان برای درک جو حاکم بر جامعه و افکار عمومی در آن زمان ضروری است.
نهضت رادیکال ایران در اعلامیه 30 مرداد 1357 خود در این مورد مینویسد: «… اتفاقی نیست که رئیس شهربانی آبادان کسی است که در هنگام کشتار قم، ریاست شهربانی آن شهر را داشت و پس از کشتار و با ترفیع مقام بریاست شهربانی آبادان منصوب شد. نهضت رادیکال ایران حکومت را مسئول مستقیم فاجعه ننگین آبادان و همه فجایع نظیر آن در هر جای مملکت میداند.»
جبهه ملی ایران در اعلامیه مورخ 4 شهریور 1357 خود تحت عنوان «بنام خداوند منتقم مهربان» پس از اشاره به اقدامات دولت در چند ماه قبل در مسیر ایجاد ارعاب و وحشت، می نویسد: «تسلسل این حوادث و تقارن این تبلیغات با حادثه آدمسوزی آبادان با توجه به ماهیت غیر انسانی آن، بی اختیار هر شخصی مطلع و بصیری را به یاد آتش سوزی مجلس رایشتاک آلمان میاندازد که از طرف نازیها برای استقرار قدرت خود ترتیب داده شد بود» و سپس اضافه میکند: «حریق سینما آبادان و قتل دلخراش 400 نفر از هموطنان ما اگر عمدی بوده باشد، بطور مسلم قابل انتساب به جمعیتهای مسلمان و افراد آزادی خواه و استقلال طلب ایران نمی تواند باشد».
نشریه جنبش منصوب به آقای علی اصغر حاج سید جوادی در شماره 8 فوق العاده ویژه فاجعه آبادان می نویسد: «دو روز بعد از مصاحبه پادشاه و مقایسه بین تمدن بزرگ، رژیم که محصولی جز قتل و فساد و دزدی در 25 سال اخیر نداشته است با وحشت بزرگ از طرف شاه، برنامه وحشت بزرگ با فاجعه سینما رکس آبادان و قتل 377 نفر بیگناه اجرا شد… رئیس شهربانی آبادان، کسی است که در سینما رکس آبادان را قفل کرد و 377 انسان بیگناه را برای آفریدن وحشت بزرگ که دستور آن دو روز قبل صادر شده بود، در آتش سوزاند. ]
2- روزنامه انقلاب اسلامی، شماره 106، از 9 تا 22 شهریور 1364 (31 اوت تا 13 سپتامبر 1985)
[ادامه توضیح انقلاب اسلامی از شماره قبل: شیخ تهرانی از تبعیدگاه در سقز در تاریخ 3 شهریور خطاب به مراجع در این باره نوشت: «از نظر نگارنده بنور خدایی شما پوشیده نیست که فاجعه موءلمه سینما رکس آبادان… یکی دیگر از دسیسه های شیطانی رژیم شاه در راه سرکوبی نهضت بزرگ و شکوهمند اخیر این ملت به رهبری روحانیت بیدار و بیدارکننده علیه اوست و قرائن بس فراوان وجود دارند که اینکار از پیش حساب شده و طبق نقشه شوم شاه و همکاران ساواکیش … بمورد اجرا گذارده شده است».
آقای خمینی در فردای آتش سوزی در تاریخ 17 رمضان در پیامی تحت عنوان «خدمت عموم اهالی آبادان ایدهم الله تعالی»، نوشت: «من گمان نمی کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه ای بزند… قرائن نیز شهادت میدهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند… این مصیبت دلخراش شاه شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست بزند…»
چند روز بعد در پیام به مناسبت عید فطر، باز خمینی در این مورد مینویسد :«سینمای آبادان به حسب قرائن و به تصریح مردم داغدیده آبادان بدست شاه جنایتکار و دولت به آتش کشیده شد و نزدیک به چهارصد نفر را سوزاندند تا به وحشت بزرگ موعود وسیله تبلیغاتی بر ضد نهضت مقدس ما شود و دیدید که نشد. در آینده دور یا نزدیک، فرد یا افرادی را آورده تا اقرار کنند که در این رابطه دست داشته اند. این افراد یا مامورند یا از بهترین و متدین ترین افرادی هستند که برای کشتن آنان هیچ وسیله ای را بهتر از این نمیدانند…».
دهها اعلامیه دیگر با امضای شناخته شده یا مستعار گروه های سیاسی نیز در ایام پس از آتش سوزی درباره آن با همان محتوای بالا منتشر شده که از بین آنها، اعلامیه ای به امضای «جوانان مسلمان آبادان» حاوی نکات دقیقی در مورد قرائن و شواهدی که برای ایراد اتهام بدان ها استناد می کنند، می باشد که مقایسه آن با آنچه در مورد نحوه آتش سوزی، بعدها در دادگاه گفته شد و در متن حاضر نیز آمده است، بسیار جالب توجه میباشد. از این رو ما متن کامل این اعلامیه را که عین آن در نشریه شماره 15 «کمیته برای دفاع از حقوق بشر و پیشبرد آن در ایران» در تاریخ 31 مهر 57 در پاریس نشر یافته است را برای خوانندگان درج می کنیم.]
فاجعه نامهء آبادان
مسئول قتل عام سینما رکس آبادان چه کسیست؟
– سرتیپ جلاد رزمی حادثه ای تازه آفرید-
شاه و نوچه هایش خون میریزند و کشتار می کنند…
بدنبال قتل عام 19 دی قم (توسط سرتیپ رزمی خائن، رئیس فعلی شهربانی آبادان) با بیش از دویست و سی کشته و بعد در تبریز صدها کشته توسط ارتش شاهنشاهی و گارد شهربانی و سپس ده ها کشته در یزد و جهرم توسط گارد شهربانی و دوباره هجوم ارتش شاهنشاهی به قم و خانه مراجع تقلید که ده ها کشته و زخمی بجای گذاشت و بدنبال آن، ده ها کشته در مشهد و به آتش کشیدن مدرسه نواب و کشتار طلاب بیگناه و در این هنگام حمله ددمنشانه پلیس شاه به تشیع کنندگان جنازه آیت الله آخوند ملا علی همدانی در همدان، با بجای گذاشتن ده ها کشته و بعد هجوم دژخیمانه عناصر مزدور شاه و ارتش بی اراده شاهنشاهی به اصفهان، نجف آباد و در پنجم ماه مبارک رمضان، حمله ارتش بداخل مسجد جامع نو شیراز و کشتن جمعی از مردم در حال عبادت و آتش زدن مسجد که تمام فرشها و اموال مسجد طعمه حریق گشته و همزمان با این جنایات، حمله های پی در پی و بیرحمانه در سراسر ایران از جمله شهرهای تهران، رفسنجان، سیرجان، اهواز، کازرون، خرم آباد، قزوین، آمل، بابل، کرمانشاه، بهبهان و… و سرانجام چنگال بخون آغشته شاه از آستین سیاه رزمی در آبادان در آمد و ملت داغدیده ایران را به عزائی تازه نشاند و رزمی، این گماشته بی اراده شاه، این بار چنگالش را در خون بیش از ششصد تن از مردم بیگناه شهر ما فرو برد…
«علت شروع آتش سوزی»:
طبق اظهار یکی از کارگران سینما (که مصاحبه او با خبرنگار از تلویزیون آبادان هم پخش گردید) که می گفت: «پائین پلکان بودم که ناگاه متوجه بوی سوختگی شدم. خود را به محل سوختگی که اول راهرو انتظار بود، رساندم. یکی از سیمهای برق جرقه زده، آتش گرفته بود. بدینخاطر خود را به کپسول آتش نشانی که در راهرو نصب شده بود، رساندم و برای خاموش کردن آتش سیم برق، سعی کردم ولی فایده ای نبخشید و آتش به جعبه تقسیم برق رسیده و باعث ترکیدن کنتور برق شده و از آنجا به آپاراتخانه و سیمهای اطراف و دیگر قسمتهای سینما رسید.»
دروغ نامه رستاخیز شماره 995 دوشنبه 30 مرداد می نویسد:«خرابکاران سطح سینما رکس را با بنزین اکتان زیاد پوشاندند و ناگهان آتش تماشاچیان را به کام خود کشید». این دروغ به چند دلیل برملا میشود:
1- تمامی اجسادی که بازدید شده از بالای تنه و غالبآ سر و جمجه سوخته شده اند، بطوریکه مدارک و کارتهای شناسائی که در جیب شلوار ها بوده، سالم مانده است و این نشان میدهد آتش از کف سینما نبوده و نیز باید توجه داشت اکثر شناسایی ها توسط کفش و شلوار مقتولین بعمل آمده است.
2- اگر چنانچه بنزین آنهم با اکتان زیاد به آن مقدار که تمام سطح سینما را بپوشاند بوده، آیا تماشاچیان متوجه بوی بنزین که تمام فضا را پر میکرده، نشده اند؟
3- آتش از قسمت بالا و سقف و اطراف سالن سینما شروع شده، بطوریکه تمام تیرآهن های سقف از شدت گرما، کج و معوج گشته اند و آتش از درون تهویه های اطراف دیوار بیرون میزده است.
4- اگر چنانچه آتش از کف سالن شروع شده بود، بایستی افرادی که موفق به فرار شده اند، از قست پا و پائین تنه سوخته شده باشند و حال آنکه بیشتر از قسمت دست و بالای تنه بوده است.
5- طبق اظهارات فرماندار آبادان (در برنامه تلویزیونی یکشنبه شب) سینما از نظر جعبه تقسیم برق و کنتورها و سایر وسایل ایمنی دیگر ناقص بوده که بارها هم از طرف مقامات تذکراتی داده شده بوده است. (که البته در همین برنامه، رزمی جلاد سعی داشت با پیش کشیدن عامل خرابکار خیالی، مسئله را منحرف کند!).
«علل تشدید آتش سوزی»
1- دکور سینما و صندلیها تمامآ از فیبر، ابر، حصیر، نی، پنبه و سقف اکوستیک ساخته شده که همین امر باعث انتقال سریع و شعله کشیدن هرچه بیشتر آتش گشته است.
2- عدم وجود وسائل ایمنی کافی در سینما.
«علل تداوم آتش سوزی و ببار آمدن فاجعه ای اینچنین بزرگ و هولناک»:
1- سینما دارای دو درب میباشد. درب اضطراری در پشت سینما که بسته بوده است و تنها درب جلو سینما (ورودی و خروجی) پس از اطلاع از آتش سوزی توسط مقامات شهربانی به دستور رئیس شهربانی، سرتیپ رزمی، بسته می شود به این خیال که عامل فرضی را دستگیر کرده- و همچنان که بخاطر قتل عام 19 دی ماه قم از الطاف و مراهم شاهانه برخوردار شده و ترفیح درجه گرفته- به گرفتن جایزه و ارتقاء درجه نائل آید و اصلی ترین علتی که بیش از 600 تن از همشهریان بیگناه ما را طعمه شعله های آتش گردانید، این عامل می یاشد. (و به این امور، عموم مردم آبادان واقفند).
دنباله در شماره آینده