۱۳۹۲/۰۲/۲۳
عصر دیروز حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی نظرات خود را در باره سخنان ریاست جمهوری در روز هفده شهریور بیان کرد.
با توجه به جلسات متعددی که امروز داشتید و همچنین صبح به درخواست نخست وزیر و پیشنهاد 15 نفر از نمایندگان جلسه غیر علنی داشتید، لطفآ در باره مطالبی که در این جلسات بازگو شده صحبت کنید.
جلسه غیر علنی
رئیس مجلس: آقای رجائی هم در جلسه گذشته و هم جلسه امروز گفتند که ممکن است آقایان مطالبی در باره وزرای من شنیده باشند و واقعیت نداشته باشد. اگر بخواهند از تریبون مجلس این حرفها را بزنند و بعد از مدتی هم ثابت بشود، که دروغ بوده خوب، چیزی کردند که ممکن است بعضی ها بشنوند و جوابشان را ندهند، بهتر این است که اگر حرفی دارند، اول در جلسه بررسی بشود، اگر حقیقت داشت که در جلسه علنی مطرح شود و اگر دیدند دروغ است بازگو نشود. مجلس این را تصویب کرد و نشستیم هر کسی در باره وزرا داشت گفت: و البته کسی هم چیزی نداشت به غیر از دو نفر که مطالبشان را گفتند و ایشان هم توضیح دادند و به نظر من قانع شدم و البته اگر مطلبی هم باشد، در جلسه علنی فردا مطرح خواهد شد.
با توجه به اینکه روز 17 شهریور و سخنرانی هائی که آقای بنی صدر و رجائی ایراد کرده اند اگر در باره طرح برنامه دولت در جلسه امروز در این زمینه ها مطالبی دارید، بفرمائید؟
رئیس مجلس: البته من مطلب در این زمینه بسیار دارم، منتهی همه مطالبم را الان نمیخواهم عنوان کنم. یک مطالبی است که در رابطه با شخص آقای بنی صدر است و نقطه مقابل حرفهایی که ایشان زده اند. آنها را در فرصت دیگری خواهم گفت اما یک مطالبی راجع به کیفیت اظهارات ایشان که به شخص خودشان مربوط نمیشود بطور خلاصه میگویم. به نظر من سخنرانی دیروز آقای بنی صدر هیچ قابل توجیه در این مقطع زمانی ما نیست و از نظر شخص من، ایشان از مقام یک رئیس جمهوری که مورد قبول همه مردم باید باشد و به قول قانون اساسی، دومین شخصیت کشور باید باشد، ایشان تنزل کردند در حد رهبری یک گروه مخالف دولت
. بعضی اوقات در ایشان، نقاط ضعف خیلی بود و من دلم نمیخواست اینچنین باشند، اولین مسئله اینست که ایشان همان حرفهائی که مکرر زده بودند. اینبار هم به عنوان افشاگری که هیچ به رئیس جمهور نمی خورد که اینگونه افشاگری کنند، آمدند برای مردم، مردمی که روی آسفالت گرم نشسته بودند و خون شهدا اینها را جمع کرده بود، به این عنوان یک افشاگری مطرح کنند که در واقع تکرار بود.
دوم یک اقلیتی را مورد نکوهش قرار میدادند که من دلم میخواست که ایشان آنقدر صداقت بخرج میدادند که صریح نام آن اقلیت را می بردند. آیا این اقلیت حزب جمهوری اسلامی است؟ آیا این اقلیت مجاهدین انقلاب اسلامی اند؟ یا دنشجویان پیرو خط امامند؟ آیا انجمنهای اسلامیند؟ آیا مدرسین حوزه علمیه قمند؟ کی هستند؟ اینها آیا همه اینها هستند. یا افراد دیگری هستند. چه خوب بود این را بخوبی مشخص میکردند و ذهن مردم را اینطرف و آنطرف نمی کشاندند و این در شان رئیس جمهور نبود.
ثالثا ایشان به مجلس اهانت کرد. و با صراحت گفتند که یک عده ای هستند که خودشان را قیم مجلس میدانند و اگر اینها نباشند مجلس راه خودش را می رود یعنی با حضور اینها مجلس قیم دارد و تصمیم نمایندگان مردم زیر نظر آن قیمها گرفته می شود. در صورتی که مجلس مرکب از 230 نفر انسان است که عده زیادی از آنها شخصیتهائی مجتهد دانشمند و با سابقه هستند. اینها آدمهائی نیستند که به حرف این و آن تصمیم بگیرند و قیم بخواهند. اینها کسانی هستند که شخصیتشان از بنده و رئیس جمهور و خیلی کسان دیگر بالاتر است. و واقعآ هم شخصیت دارند. به نهادهای انقلابی هم اهانت کردند و گفتند که من نهادها را قبول دارم ولی اینها تحت تاثیر احزاب و گروهها عمل می کنند.
یعنی اینها در وضع فعلی شان از خودشان اختیار ندارند. آیا این حق است که به کسانی که در روستاهای کشور که مشغول اداره کردن جهاد سازندگی هستند و در مرز عراق در حال جان دادن و شهید شدن هستند و استقبال از شهادت می کنند، بگوئیم که اینها تحت تاثیر گروه هائی که ایشان آنها را مخرب و انحصار طلب معرفی کرده اند، قرار گرفته اند، به کابینه اهانت کردند و گفتند که این افراد حداقل شرایط را از نظر من دارند. دیگر چه می توانستد به کابینه بگویند چون خودشان کابینه را تعیین کرده بودند، دیگر بیشتر از این نمی توانستند بگویند، بزرگترین اهانتی که رئیس جمهوری که خودشان کابینه را تصویب کرده بودند این بود که بگویند کابینه از حداقل شرایط برخوردارند، خوب کابینه ای که رئیس جمهور درباره اش اینجور فضاوت بکند چگونه میتوانند در شرایط موجود کشور یک کابینه فعال باشند، آنها را باید تائید کنند، تشویق کنند، شخصیت آنها را بالا ببرند، شخصیت خودشان را بالا برده اند، شما کسی را تضعیف کردید که شخصیتش حداکثر شرائط را داشته باشد چرا اینطور کردید. ایشان به شیوه مرحوم دکتر مصدق مخالفین خود را دعوت کردند که به کاخ ریاست جمهوری بروند و مخالفت خودشان را ابراز کنند، این تقلید ساده ای است که به نظر من اولا من از مخالفین میخواهم که چنین کاری نکنند. ما نمیخواهیم در این شرایط هیاهو راه بیاندازیم اگر کسی با رئیس جمهور مخالف باشد، در خودش نگه دارد و بگذارد رئیس جمهور کارش را انجام بدهد چرا مردم در جلو کاخ جمع بشوند و بگویند ما مخالفیم. مردم مسلمانند، امام گفتند رئیس جمهور و دولت و مجلس تائید بشوند، اینها بیایند درست خلاف این گفته عمل کنند. من تقاضا میکنم از آنهائی که حداقل از من حرف شنوی دارند، این دعوت را قبول نکنند. این فاجعه است. ایشان به سبک خیلی غیر قابل قبول فرمودند که هر وقت جهاد سازندگی خواست بیاید از من پول بگیرد، حالا که ما مجلس و قانون داریم، چطور و از چه حسابی رئیس جمهور میتواند پول بدهد، پول با حساب و کتاب داده میشود، دیگر مثل سابق نیست که ایشان مثل سابق یک چک بکشند و از حساب بردارند. ایشان در این لحظه خوب بود مراعات حال امام را میکرد. ایشان می دانند که امام پیش از هر چیز از این گونه مشاجرات رنج میبرد و اگر این را نمی دانستند، من جرمی(حرفی) نداشتم ولی اینان میدانند که امام رنج میبرند و اینک امام دو ساعت نشسته باشند اینجا و از این جور حرفها بشنوند، بهتر است از دکترها پرسیده شود، خوب بود ملاحظه میکردند، این حرفها را خصوصی میزدند. عده ای را متهم کردند روش تخریبی. این مطالب را باید روشن کنند و بگویند اینها کی هستند که روش تخریبی در حکومت جمهوری اسلامی بکار میبرند. عده ای را به قدرت گرائی و انحصار طلبی متهم کردند به همین ها صفت کفر و شرک دادند، و اینها هم حضور نداشتند که دفاع کنند و حالا همه آنهائی که مورد اتهام قرار بگیرند، میتوانند بیایند در رادیو و تلویزیون مثل ایشان دفاع کنند. این درست است ایشان از لحاظ مذهبی مطالبی را به قرآن نسبت دادند که در قرآن نبود که اگر لازم بود، من بعدآ توضیح میدهم. من این آمادگی را دارم و فکر میکنم برای اینکه ذهن مردم روشن بشود.
من آماده ام تا دلایل خود را مبنی بر عدم توافق صد در صد با آقای بنی صدر اعلام کنم و بگویم که چرا ما نمی توانیم بطور همه جانبه با ایشان مثل آقای رجائی موافق باشیم. خلاصه همانقدر که ایشان از حکومت مکتبی ها احساس وحشت می کنند، ما هم به همان اندازه از حکومت لیبرالها وحشت داریم و نمی توانیم بعد از انقلاب تحمل بکنیم که یک لیبرالیسم بر کشور حکومت بکند که انقلاب بکلی نابود بشود که هیچ روح اسلام و روح رهبر و روح شهدا با آن موافق نیست. از نقاط ضعف کار ایشان این بود که من در مواردی با رهبر مخالفم، اظهار نظر نمی کنم و اظهار نظر نمی کنم و نظرم با ایشان موافق نیست ولی مطیع هستم. شاید ایشان این را یک ضعف خوب بدانند و بگویند که قوه ای است در یک شخص آزاده که در بعضی موارد اظهار کند که من با رهبر مخالفم. خوب این هزار تفسیر میشود. شما در چی مخالف هستید؟ خوب است که روشن کنیم. یک عده که بر فکر شما و عقل شما حساب می کنند، می گویند که معلوم می شود که امام نقاط ضعفی دارد. با اینکه شما نقطه ضعف دارید، چه لزومی دارد که شما این مسائل را در آنجا بگوئید و انتقاد اصلی من اینست که جلسه 17 شهریور، آن نقطه مهم عطف تاریخ در کشور ما، جای این نبود که ما به این مسائل بپردازیم. ملت ما آماده شنیدن خیلی مطالب دیگری بود. آقای رئیس جمهور بعنوان فرمانده کل قوا، خوب بود یک مقدار از غرب میگرفتند(می گفتند) و توضیح میدادند که بچه های مسلمان آن دارند شهید میشوند و خوب بود یک مقدار از مسولیت تامین اسلحه، نفران و امکانات برای آنها صحبت می کردند. خوب بود از مسائل جاری کشور که مسئولیتش مستقیمآ به عهده ایشان است، میگفتند. خوب بود دل مردم را قوت میبخشیدند، پس همانطور که توجه میفرمائید این صحبتهای من فقط در صورت کیفیت سخنرانی ایشان بود و اما مسائلی دیگری که ما با ایشان اختلاف داریم چیزهای دیگری است که همانطور ایشان شروع کردند و در واقع این یک علان جنگ بود که من به خودم حق میدهم با اجازه امام، آن مسائلی را که باید مردم بدانند بگویم. چرا ما با رئیس جمهور، شخصی که وقتی از فرانسه تشریف آوردند، ما بودیم که ایشان را در شورای انقلاب دعوت کردیم و حمایت کردیم و دوستش هم میداشتیم و هنوز هم دوستش داریم. این اختلافمان را آنروز میگویم.
روزنامه انقلاب اسلامی- شماره 349- چهارشنبه 19 شهریور 1359