back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oعامل ادامه یافتن جنگ، خمینی بود؟ هاشمی رفسنجانی و گروه او بودند؟...

عامل ادامه یافتن جنگ، خمینی بود؟ هاشمی رفسنجانی و گروه او بودند؟ محسن رضائی و همکاران او در سپاه بودند؟ انگلستان چگونه از طریق رﮊیم خمینی اسباب ادامه جنگ را فراهم آورد؟:

انقلاب اسلامی: هنوز که هنوز است دست اندرکاران جنگ، بعد از کودتای خرداد 60، پاسخ روشنی به پرسشها که در عنوان گزارشی  قید شده اند که می خوانید، نداده اند. باوجود این، در خور یادآوری است که

● در هشدار نامه 22 خرداد 1360، خطاب به مردم ایران (کتاب نامه ها صفحه های 458 تا 463) گفته است که یکی از هدفهای کودتا، ادامه دادن به جنگ و طولانی کردن آن بوده است. بنا بر اطلاعی که بر اساسش او این هشدار را به مردم ایران داد، عوامل ادامه جنگ در دستگاه خمینی و رهبری حزب جمهوری اسلامی بوده اند. ادامه جنگ هم دلیل صحت اطلاع و هم بجا و بموقع بودن اعلان خطر به مردم ایران شد. برخی از آنها که کشته شدند، در شمار این عوامل بودند.  بعدها، اکتبر سورپرایز و ایران گیت بر ملاء شدند و ایران گیتی ها شناسائی شدند. با وجود این، در حال حاضر، یکدیگر را به عامل ادامه جنگ بودن، متهم می کنند:

 

عامل یا عاملان ادامه جنگ:

 ☚  مصاحبه با «سردار» کرمی به نقل از سایت دبیرخانه قطعنامه 598: 

 

● پرسشگر:به نظرشما چرا قطعنامه 598 پس از عملیات کربلای 5 صادر شد؟

 

٭ کرمی: سلسله عملیات های موفق جمهوری اسلامی باعث شده بود که آن اعتبار لازم و کافی صدام و حزب بعث در مجامع منطقه ای و بین المللی وجهه خود را از دست بدهد و هر روز که عملیات عمده جمهوری اسلامی اتفاق می افتاد جنگ به سمتی حرکت می کرد به نفع عراق نبود بخصوص در بحث عملیات کربلای 5، مهمترین ویژگی این عملیات این بود که در یک منطقه مشخصی ماشین جنگی ارتش عراق منهدم شد به نحوی که حتی برخی از دوستان ما از کشورهای مختلف مانند مرحوم حافظ اسد و قذافی پیغام دادند که خط قرمز ما بصره است. همه فکر می کردند ما رفتیم و بصره را هم گرفتیم و شائبه آن هم در همین حد مطرح بود و چون ضربه سنگین و مهلکی به آنها وارد شد، می توان گفت که کربلای 5 اثر گذار بود وتوانسته بود آن چهار خواسته حضرت امام(ره) که در گذشته در مذاکرات هیئت های مختلف و سازمان ملل تمکین نمی شد، این عوامل کمک بنماید که خواسته های ما تامین گردد و قطعنامه به نفع ما صادر شود. 

    من اعتقاد دارم میانجگری و مذاکره ها توسط کشور های مختلف و بعد از آن شورای امنیت از این جا آغاز شد که ارتش بعث عراق نتوانست اهداف اعلامی اولیه اش، که قرار بود ظرف چهار پنج روز تهران را اشغال کند را کسب نماید. در پی این ناکامی ها بحث میانجیگری ها شروع شد، این شروع مذاکرات رفته رفته به شکل قطعنامه های سازمان ملل در این فرآیند قرار گرفت و در آن قطعنامه ها معمولا به خواسته های جمهوری اسلامی تمکین نمی شد. بیشتر خواسته ها مربوط به خود آنها بود. رژیم بعث در درجه اول یک آتش بس می خواست که این آتش بس به تنهایی برای ما کفایت نمی کرد. سرزمین های بسیاری را در اشغال رژیم بعث عراق داشتیم و حضرت امام(ره) از همان ابتدا چهار شرط تعیین متجاوز، تنبیه متجاوز، بازگشت به مرز های بین المللی و تبادل اسرا را گذاشتند. 

 

● پرسشگر: قبول قطعنامه 598 از سوی امام(ره) با توجه به موضع گیری های ایشان (جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم) را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

٭ کرمی: شعار رزمندگان اسلام در آن مقطع، جنگ جنگ تا پیروزی بود. حضرت امام (ره) شعار فراتر از این را سر دادند و «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» را مطرح کردند. یعنی «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه» . بنابراین آرمانها و باورهای حضرت امام ورای همه این مسائل بود. امام (ره) رهبری بود که اعلام کرد تا آخرین نفس و تا آخرین نفر و تا آخرین منزل در مقابل زورگویان ایستادگی خواهیم کرد و ذره ای هم کوتاه نیامدند.

   ولی این که سئوال کردید که چه عوامل و عناصری باعث شد طبیعتا مدیریت کلان جنگ، یعنی راهبرد اصلی آن بر اساس استراتژی نظامی نبود و بیشتر جنبه راهبرد سیاسی داشت و آقای هاشمی رفسنجانی بارها در جلسات فرماندهان لشکر ها و قرارگاه ها اعلام می کردند که شما یک عملیات انجام بدهید تا ما جنگ را به لحاظ سیاسی تمام کنیم. این عملیات ها ادامه پیدا می کرد عملیات های فاو، والفجر 8، شلمچه، حلبچه وکلدرشت، که عملیات کِلدرش؟ را خود آقای رفسنجانی از فاو مهم تر جلوه دادند در صورتی که یک تپه سوق الجیشی بیشتر نبود و بیشتر جنبه سیاسی مسئله مطرح بود و باید قبول کنیم که عوامل و عناصری که نقش داشتند در بحث سیاسی کردن جنگ تا حدی پیش رفت که در درون دولت وزرای ما باورشان به جایی رسیده بود که می خواستند شعار جنگ جنگ تا پیروزی را هم محو کنند

    نمونه بارز آن بهزاد نبوی یکی از سران فتنه در حال حاضر است که زمان جنگ با وجود اینکه وزیر صنایع وقت بود اعلام کرده بود که ما باید این شعار جنگ جنگ تا پیروزی را محو کنیم. بنده مصداق این جمله را از زبان معاون ایشان که به جبهه آمده بود شنیدم. بنابراین اراده ای که بخواهد در دولت وقت برای آمادگی ادامه جنگ باشد وجود نداشت در حالی که در مقابل صدام و حزب بعث عراق توانست تمام وزارت خانه هایشان را در عرصه جنگ بسیج بکنند ولی ما متاسفانه نتوانستیم همه امکانات را وارد کنیم و همچنین روحیه افرادی که در بحث دخالت هایشان در امور مربوط به جنگ، تجربه جنگی نداشتند و بیشتر سیاسی کاری می کردند و در انتها آمدند برآوردی را تهیه کردند و از آقای محسن رضایی برآوردی را برای عملیات های آتی خواستند و همان را به حضرت امام(ره) ارائه کردند و برآورد دیگری هم از آقای روغنی گرفتند در بحث خزانه مرکزی کشور و مسائل وزارت اقتصاد و دیگر وزارت خانه ها که تمام این گزارش ها جمع شد و به خدمت حضرت امام (ره) ارائه شد و نهایتاً منجر به پذیرش قطعنامه 598 و همان سخن حضرت امام(ره)بهتر است که فرمودند: مجبور شدم که جام زهر را بنوشم و این برای زرمندگان اسلام و فرماندهان جنگ بسیار نا گوار بود.

 

 ◀  نقش آقای موسوی در پذیرش قطعنامه 598 را چگونه ارزیابی می کنید؟:

٭ کرمی: سران فتنه ای که الان هم هستند و رأس آن هم آقای موسوی که نخست وزیر آن زمان بودند و وزرا زیر نظر ایشان کار می کردند اراده لازم وجود نداشت و خیلی کند در مقابل جنگ حرکت می کردند و این سخنان را هم از زبان آقای محسن رضایی در زمان انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم شنیدیم که ایشان افشا نمودند و قرار شد که بیشتر افشا کنند و موسوی و امثال بهزاد نبوی ها و خود آقای هاشمی در پذیرش قطعنامه 598 تاثیر بسزایی داشتند. 

● پرسشگر: بازتاب پذیرش قطعنامه 598 را در ابعاد گوناگون تبیین بفرمایید؟

٭ کرمی: بعد بین المللی، خوشبختانه در جنگ کوچکترین امتیازی را به دشمن ندادیم علی رغم اینکه بیشترین سرزمین های ما در دست دشمن بود و از مباحث دیگری که مطرح بود که 8 سال جنگ به صورت فرسایشی تبدیل شده بود و جنگ تبدیل به یک واقعه ای شده بود که عملا قدرت های استکباری مانند آمریکا که در قضیه حمله به هواپیمای مسافربری ما و شهادت 292 سرنشین آن، به صورت علنی آمریکا و شوروی سابق از صدام دفاع می کردند دخالت آشکار دیگر قدرت ها ارسال بمب های شیمیایی به عراق و آن را در بسیاری از زمینه ها توانمند ساختند و نهایتا این باعث شده بود که برخی از دولت مردان ما آن حالت رعب و وحشت را داشته باشند. در مسئله هسته ای هم نزدیک بود که همین آدم های بزدل و ترسو قافله را ببازند و جام زهر دیگری را به به مقام معظم رهبری بخورانند که الحمد الله کور خواندند.

 

   در بعد داخلی بازتاب قطعنامه 598 ما شاهد بودیم که رزمنده ها بسیار ناراحت شده بودند و به جای اشک خون گریه می کردند و یک بعد از مردم که خسته شده بودند از جنگ خوشحال بودند و در مجموع ما چه در بعد خارجی و چه داخلی چیزی را از دست ندادیم جزء آن تلخی پذیرش قطعنامه با توجه سخنان امام(ره)، ما شاهد بودیم که چه اوضاعی در بین رزمندگان اسلام حاکم شده بود و تکلیف نهایی را امام مشخص کردند و امام (ره) همه مسئولیت ها را شخصاً به جان و دل خریدند و آن عبارت ناگوار و سختِ نوشیدن جام زهر را به کار بردند و هضم آن برای ما رزمنده ها بسیار سخت بود و رزمندگان اعتقاد داشتند که با همین دست خالی هم می شود ادامه داد و در عملیات کربلای یک دشمن 70 هزار نیرو داشت و ما 30 هزار نیرو، در حالی که برای یگان هایی که بخواهند آفند بکنند توان باید سه برابر بیشتر باشد ولی به لطف خداوند و عنایات حق تعالی و نفس گرم خود حضرت امام(ره) که ایشان دوبار فرموده بودند که مهران چه شد و با همین سئوال ایشان بالاخره فرمانده ها آمدند و عملیات بسیار غرور آفرینی را انجام دادند عملیات ها با پیروزی همراه بود و می دانستیم که اگر به روبه جلو حرکت کنیم پیروزی های بسیاری را بدست خواهیم آورد که متاسقانه سرنوشت جنگ با قطعنامه 598 رغم خورد.

 

انقلاب اسلامی: تا این جا، از زبان کرمی، وقتی جنگ می باید پایان می یافت، هاشمی رفسنجانی و میر حسین موسوی و بهزاد نبوی موافق پایان جنگ بوده اند. درخور یادآوری است که در 1988، بوش پدر نامزد ریاست جمهوری بود. نیاز به «تابستان صلح» داشت. جنگ همچون گروگانها «بنجل» شد. هاشمی رفسنجانی که کارگردان کودتای خرداد 60 بود تا که جنگ ادامه پیدا کند، اینک سخت طرفدار صلح شده بود. خمینی مسئولیت را خود برعهده نگرفت. در واقع، آن را بر دوش هاشمی رفسنجانی و خامنه ای و سپاه و حکومت موسوی نهاد. زیرا آنها را ناگزیر کرد گزارشهائی را تهیه و تسلیم او کنند که بنابر آنها، ادامه جنگ غیر ممکن بود و ایران را با شکست سخت و قحطی روبرو می کرد. چنانکه کرمی نیز، به این گزارشها استناد می کند. طرفه این که صدام کسی شد که می شد با او آشتی کرد. هم خمینی گفت: اگر با صدام آشتی کنیم با آل سعود نمی کنیم و هم هاشمی با او وارد نامه نگاری شد. در عمل، هم با رﮊیم صدام و هم با آل سعود آشتی شد:

 

 ٭ نامه نگاریهای هاشمی رفسنجانی با صدام حسینی که او گفته بود ایران به کمتر از سقوط او رضایت  نمی دهد:

● پرسشگر: آیا پس از گذشت 22 سال از قبول قطعنامه 598، معتقدید قبول قطعنامه کار صحیحی بوده است؟

٭ کرمی: زمانی که امام (ره) قطعنامه را پذیرقت همه اطاعت کردند اما اگر حضرت امام(ره) نمی پذیرفتند طبیعی بود که مسئله فرق می کرد و رزمندگان گوش به فرمان رهبری بودند. 

     مکاتباتی را صدام با آقای هاشمی رفسنجانی داشتند که جوابش را هم ایشان دادند که برخی از این نامه ها افشا شد و این اسناد در مرکز مطالعات جنگ وجود دارد و در اختیار خود آقای هاشمی رفسنجانی هم هست و بالاخره کار رسید به نقطه ای که به عقیده آن آقایان کار را باید تمام کرد.

 

انقلاب اسلامی: وقتی جنگ متارکه شد، هنوز بخشی از زمینهای ایران در تصرف عراق بود. با آنکه، برابر پیشنهاد غیر متعهدها که رﮊیم صدام پذیرفته بود، ارتش عراق، در خاک عراق، به اندازه توپ رس، از مرز ایران و عراق، باید عقب می نشست.  صدام از سوی امریکا و متحدانش تحت تهدید قرار گرفت. این شد در پی مصالحه با رﮊیم خامنه ای – هاشمی رفسنجانی شد و مجموعا 12 نامه از 2 اردیبهشت ماه 1369لغایت 23 مرداد همان سال میان صدام و هاشمی رفسنجانی مبادله شدند و به قبول قرارداد 1975و پایان جنگ و تبادل اسرای دو کشور انجامیدند. این صدام بود که به ایران خبر می داد قرارداد 1975را به رسمیت می شناسد. دانستنی است که او در 20 خرداد 61 نیز بیانیه ای صادر کرده و در آن تصریح کرده بود آماده است قوای خود را به پشت مرزهای مقرر در قرارداد 1975 عقب بکشد. همان قراردادی را که بهنگام حمله به ایران پاره کرد و گفت ورق پاره ارزش ندارد.

    طرفه این که در یکی از نامه ها، صدام به هاشمی رفسنجانی هشدار می دهد: «عوامل دست اندر کار وقوع فتنه میان ایران و عراق در گذشته، ممکن است از نو، آتش جنگ را بر افروزند».

شماره ۸۳۵ از ۲۱ مرداد تا ۳ شهریور ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید